بهار من

گدائى در اين خانه افتخار من است

شعار عشق تو عاليترين شعار من است

فروغ روى تو اى خضر وادى ظلمات

چراغ روشن هر شامگاه تار من است

من ار که هيچ نيارزم بدرگهت اى دوست

ولى محبت و مهر تو اعتبار من است

من از خزان حياتم به دل ندارم بيم!

صفاى گلشن رخسار تو بهار من است!

شبان وادى ايمن به وصل دوست رسيد

جمال روى تو نازم که «نور» و «نار» من است

به صبح و شام ندارم ثناى کس بر لب

ولى فضائل تو ورد روزگار من است

به عشقبازى پروانه گر کنم «تقليد»

عجب مدار که اين اوج «ابتکار» من است!

چو «قنبرم» به غلامى قبول کن مولا!

کمين غلام درت شاه تاجدار من است!

ز هجر گر شودم کار، «زار»، هر شب و روز

براى وصل تو کوشم که «کارزار» من است

به حسن روى تو سوگند اى مه «ناصر»

گدائى در اين خانه افتخار من است!