ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال ششم - شماره شصت و دوم - اسفند 1399)

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال ششم - شماره شصت و دوم - اسفند 1399)

null

طلیعه سخن

سالروز میلاد مظهر عدالت حضرت علی علیه السلام، فرصتی طلایی است برای آشنایی هر چه بشتر با ساختار معرفتی عدالت علوی، چه بسا از این رهگذر بتوانیم چگونگی ترمیم خلأهای ساختاری نظام اسلامی را چاره کنیم.

قبل از تشریح ابعاد مختلف ساختار عدالت در دین مبین اسلام به نحو عام و ترسیم چارچوب معنایی عدل علوی به نحو خاص، ناگزیر باید اجمالاً به مهمترین ساختارهای حکومتی غرب در جهان معاصر یعنی نظریۀ پیشرفت و نظریۀ توسعه غربی به عنوان نظریۀ رقیب اشاره نمود.

نظریۀ پیشرفت که در قرن نوزدهم با محوریت علم تجربی و تکنولوژی برای ارضای نیازهای غریزی انسان بنیان نهاده شد در عمل جز جنگ های جهانی اول و دوم ارمغانی به همراه نداشت. پس از جنگ جهانی دوم، نقد نظریۀ پیشرفت در آمریکا، به شکل گیری نظریۀ توسعه انجامید که فرجام توسعه غربی نیز به خشونت و کشتار (جنگ ویتنام) انجامید.

پیشرفت گرایی در غرب با سوژه محوری و عقل نخبگی و اشرافی با دمیدن در تنور انقلاب صنعتی در نهایت به تضعیف خانواده(صاحبان عقل فطری) انجامید و اینگونه جنگ و خشونت بر کرسی صلح طلبی تکیه زد.

در توسعه آمریکایی نیز رفاه گرایی، توجه به زندگی روزمره بدون توجه به آرمان خواهی و غایتمندی در قالب جهانی شدن (بخوانید نابودی همه کشورها برای پیشرفت آمریکا) به شدت بر ساحت زندگی جوامع بشری سایه افکند.که تداوم این بحران جهانی، نهیلیسم، نابودی ارزش های انسانی، بحران های هویتی، فاصلۀ طبقاتی و افسردگی را رقم زد.

بر خلاف نظریۀ پیشرفت غربی و توسعۀ آمریکایی که صلح گرایی و زندگی محوری حلقۀ مفقودۀ آن به شمار می آید، اسلام بر مبنای آیۀ «هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا؛ اوست که شما را از زمین آفرید، و آبادی آن را به شما واگذاشت» و «وَ اعْمُرِ اللَّهُمَّ بِهِ بِلاَدَكَ وَ أَحْيِ بِهِ عِبَادَكَ؛خدایا به دست او كشورهايت را آباد كن، و بندگانت را به وسيله او زنده فرما)، بر مفهوم عمران و آبادی توأم با تأکید بر زندگی روزمره و حمایت از خانواده منحصر شده است که تحقق این مهم در بستر عدالت شکل می گیرد و اینچنین عدالت فردی(تقوا) بستر ساز تحقق عدالت اجتماعی می شود و در مدار فطرت و قاعدۀ حسن وقبح عقلی به منصۀ ظهور می رسد.

از این رو در دین مبین اسلام تحقق عدل و قسط به دفعات در قرآن کریم مورد تأکید قرار گرفته است؛ لیکن نکتۀ کلیدی این است که تحقق عدالت اجتماعی باید از مسیر اقتصاد زندگی محور عبور کند.

آری ساختار تئوریک مفهوم پیشرفت اسلامی، صرفاً در بستر عمران و آبادانی جامعه محقق خواهد شد که در آموزه های اسلامی به شدت مورد تأکید قرار گرفته است؛ لیکن متأسفانه مسئولان نظام اسلامی به نام اسلام، در عمل به نسخه های غربی پیشرفت و توسعه آمریکایی اتکا کرده و در ورطۀ اقتصاد سوسیالیستی و لیبرالی افتاده اند که موج فساد و رانت خواری ها و اشرافی گری ها در بین مسئولان و فاصلۀ شدید طبقاتی در جامعه به نوبۀ خود موید این مدعاست.

بر این اساس می توان عملکرد مسئولان را بر خلاف آموزه های اسلامی بر شمرد چرا که بنیان و اساس حکومت امام علی(علیه السلام) در تبیعت از اسلام نبوی بر مدار عمران و آبادانی است و در حکومت آن هیچ فردی گرسنه نماند، همانگونه آن حضرت در فرازی فرمود: «امروز در شهر کوفه همه در رفاه زندگی می کنند؛پایین ترین افراد،نان گندم می خورند،خانه دارند، و آب آشامیدنی سالم می نوشند.»

هم چنین رفع تبعيض در تقسيم بيت المال؛ برگرداندن دارايي هاي عمومي به تاراج رفته؛ جلوگيري از پيدايش ثروت هاي انبوه نامشروع در دولت جديد؛ از جمله اقدامات سلبی است که امام علی (علیه السلام) برای هموار نمودن موانع فقرزدايي و توسعه رفاه عمومي برداشت.

هم چنین تلاش در راه عمران و آباداني زمين و تأمين اجتماعي محرومان و از كار افتادگان و اهتمام بی حدو حصر به افزایش تولیدات کشاورزی از جمله اقدامات اثباتی آن حضرت برای از میان برداشتن فاصلۀ طبقاتی بود.

از سوی دیگر سوژه محوری و نگاه بالا به پایین مردم از جمله چالش هایی است که در اسلام خلافتی به ویژه در دوران خلافت عثمان به وضوح قابل مشاهده است، لیکن در ساختار عدل علوی، مردم محوری بر اساس فطرت و حکمت شکل گرفت.

در تبیین این مهم باید گفت امام (علیه السلام) مبنعث از عقل و قلب سلیم و شهود کل عالم از طریق قلب، از برتری طلبی و استعلاء اجتناب می ورزد؛ در نتیجه بر مبنای قاعدۀ قرآنی (مِنْ أَنْفُسِکُمْ؛ از خود شما(مردم)) از فرهنگ و عرف زندگی مردم مطلع است و زندگی خود را بر مبنای زندگی مردم(عرف) تنظیم می کند.

اینگونه است که امام علی (علیه السلام) می فرمود: «شاید در حجاز گرسنه‏ ای باشد که این قرص نان گیرش نیاید، شاید در یمامه، کناره های خلیج‏ فارس گرسنه ای باشد که همین قرص نان هم گیرش نیاید، چطور من با شکم‏ سیر بخوابم؟»

امام (علیه السلام) با طرح این احتمال که ممکن است در وسط بیابان برهوت عربستان شخصی گرسنه باشد به نان و نمک اکتفا می کرد چرا که در ساختار عدالت علوی با وجود یک گرنه در جامعه اسلامی خلیفه مسلمین نیز باید گرنه باشد؛ به راستی مسئولان نظام اسلامی تا چه اندازه خود را همسان سبک و زندگی و معیشت مردم قرار می دهند؟!

پیام ها و بیانیه ها

پیام تسلیت معظم له به مناسبت

رحلت آیت الله سید محمدحسن علوی سبزواری (رحمه الله علیه)

خبر رحلت عالم فرزانه آیت الله حاج سیدمحمدحسن علوی سبزواری (رحمة الله علیه) موجب نهایت تأسف گردید. عالمی برجسته و مورد علاقه مردم که زندگی سادۀ او درس عبرت و اخلاق توأم با محبت و احترام او مایۀ جذب مردم به دین اسلام بود. ایشان خدمات زیادی به مکتب اهل بیت(علیهم السلام) کرد و شاگردان فراوانی تربیت نمود. خداوند او را با اجداد طاهرینش محشور گرداند.

اینجانب فقدان اسفناک این عالم فرزانه را به مردم متدین سبزوار و خصوصاً به بیت شریف ایشان تسلیت عرض نموده و صبر و اجر فراوان برای بازماندگان از خداوند منان مسألت دارم.

پیام تسلیت معظم له به مناسبت

رحلت حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالله نظری (قدس سره)

رحلت عالم فرزانه آیت الله حاج شیخ عبدالله نظری (قدس سره) موجب نهایت تأسف گردید. عالم بزرگواری که در طول حیات مبارک خود خدمات بسیاری به اسلام و مکتب مقدس اهل بیت علیهم السلام نمود و در مسائل انقلابی نیز از هیچ کمکی فروگذار نکرد. خداوند روح مقدس او را با ارواح انبیاء و اولیاء محشور گرداند و به بازماندگان او صبر و اجر فراوان عنایت فرماید.

اینجانب این مصیبت دردناک را به مردم شریف مازندران، علاقه مندان و دوستان و به خصوص به خانوادۀ گرامی ایشان تسلیت عرض می کنم.

پیام تسلیت معظم له به مناسبت

رحلت آیت الله جلالی خمینی (قدس سره)

آیت الله جلالی خمینی(قدس سره) به دیار باقی شتافت و همگان را در غم و اندوه خود فرو برد. عالمی که عمری را در خدمت به اسلام و مکتب اهل بیت علیهم السلام سپری نمود.

اینجانب این مصیبت جانکاه را به مردم بزرگوار تهران و اهالی محترم خمین و تمام دوستان و علاقه مندان ایشان تسلیت عرض می کنم و برای بازماندگانش صبر و اجر فراوان از درگاه ایزد منان مسألت دارم.


 

اخبار

رونمایی از کتاب

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک

آیین رونمایی از مجموعه دو جلدی "حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک" از سوی مرکز بررسی اسناد تاریخی و اداره کل اطلاعات استان قم برگزار شد.

این برنامه همزمان با ایام الله دهه فجر در روز سه شنبه مورخ ٢١ بهمن ماه سال ١٣٩٩ از ساعت ٩ الی ١١ صبح در سالن اجتماعات مدرسه امام کاظم علیه السلام و با رعایت کامل دستور العمل های بهداشتی انجام شد.

دیدارها

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار رییس کمیته امداد امام خمینی(رحمه الله)

توانمند سازی و رفع نیازهای اساسی مددجویان کمیته امداد، ضروری است

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار سید مرتضی بختیاری رییس کمیته امداد امام خمینی(رحمه الله) ضمن تسلیت ایام شهادت بانوی دو عالم حضرت صدیقه طاهره(س) به نیازهای عمده افراد تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(رحمه الله) اشاره کرده و فرمودند: مواردی همچون مسکن، اشتغال و نیازهای فرهنگی از عمده نیازهای مددجویان این کمیته است.

معظم له بر ضرورت تحصیل افراد تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(رحمه الله) تأکید کرده و گفتند: اگر این افراد تحصیلات داشته باشند، همین تحصیلات مقدمه یافتن شغل مناسب در آینده برایشان خواهد بود.

ایشان اشتغال، تحصیلات، مسکن و ازدواج را چهار ضرورت برای جوانان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(رحمه الله) دانسته و خاطرنشان کردند: باید به همه این نیازها از سوی مسؤولان این نهاد توجه شود، زیرا شما نمی خواهید نیازمند پرور باشید، بلکه می خواهید این افراد را توانمند سازید.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی بیان کردند: اکثر افراد تحت پوشش کمیته امداد، بیمار یا سالخورده نیستند، بلکه قابلیت توانمدسازی دارند و باید مسائل آنها را در صورتی که جوان هم باشند، حل شود؛ باید به این افراد آموزش داده شود تا خودشان را همواره وابسته به کمیته امداد ندانند و باور کنند که این نهاد وظیفه دارد آنها را توانمند و مستقل سازد.

ایشان یکی از آسیب های موجود در کمیته امداد امام خمینی(رحمه الله) را توجه به کمیت به جای کیفیت دانسته و ابراز داشتند: گاهی احساس می شود این نهاد سفره را بسیار پهن کرده ولی غذایی که در آن قرار داده است، کافی نیست، از این رو ضرورت دارد به کیفیت اهمیت بدهید و کمیت را تا زمانی که توانتان زیاد شود، محدود کنید تا کمک قابل توجهی به نیازمندان صورت بگیرد.

معظم له در ادامه لزوم آموزش های مذهبی برای افراد تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(رحمه الله) را مورد اشاره قرار داده و فرمودند: این کار دو فایده دارد؛ یکی این که این افراد مذهبی می شوند و دیگر این که هیچگاه به کمیته امداد خیانت نکرده و همواره مطابق وظیفه شرعی خود عمل می کنند؛ در این زمینه اگر کتاب های فشرده مختصری راجع به عقاید و اخلاق در اختیار این افراد قرار داده شود، نیز خوب است.

ایشان همچنین با تأکید بر ضرورت اطلاع رسانی فعالیت های کمیته امداد امام خمینی(رحمه الله) در بستر رسانه ها بیان داشتند: شما باید فعالیت های خود را رسانه ای کنید تا مردم بدانند کمیته امداد با پشتوانه اسلام کارهای بزرگی انجام می دهد؛ این کار اولاً به صورت غیر مستقیم نوعی تبلیغ برای اسلام محسوب شده و ثانیاً اگر جامعه در جریان این فعالیت ها قرار گیرد، خیرین تشویق شده و افراد نیکوکار بیشتری برای کمک رسانی پیدا خواهند شد.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در پایان، کار مسؤولان کمیته امداد امام خمینی(رحمه الله) را نوعی عبادت خوانده و فرمودند: نیروهای این نهاد باید نسبت به مددجویان و امور آنها دلسوز باشند، زیرا دلسوزی کردن غیر از انجام وظیفه است، یعنی این افراد باید خدمت رسانی به مددجویان را صرفاً وظیفه خود تلقی نکنند، بلکه تصور کنند برای خودشان می خواهند خدمت رسانی کنند؛ به هر حال این کار عبادت بزرگی است و خدمتی برای مردم و منشأ برکات برای جامعه به حساب می آید و بلاها بر اثر این خدمات دفع خواهد شد.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار وزیر صمت

برای رفع مشکلات اقتصادی به آمریکا دل نبندید

مسؤولیت این وزارتخانه در زمینه بهبود زندگی و معیشت مردم را بسیار مهم خوانده و فرمودند: آنچه شما مسؤولیتش را برعهده دارید، مهم ترین بخش زندگی مردم است، زیرا مسأله صنعت چیزی است که اقتصاد بر محور آن میچرخد.

معظم له همانگونه که بارها از مسأله سودهای بانکی و عملکرد بانک ها انتقاد کرده اند بار دیگر یکی از چالش ها و موانع مهم بر سر راه رونق و جهش تولید را فشار بانک ها بر بخش تولید دانسته و ادامه دادند: شنیده ایم که بسیاری از صنایع بر اثر فشار بانک ها تعطیل شده است؛ شما باید بر عملکرد بانک ها نظارت داشته باشید. باید چاره ای بیاندیشید که جلوی طغیان بانک ها و تعطیلی صنعت گرفته شود، زیرا اگر صنعت نباشد همه چیز با آسیب مواجه خواهد شد.

ایشان در بخش دیگر فرمایشات خود دغدغه های ناشران را مورد توجه قرار داده و افزودند: ناشران کتب دینی نیازمند کاغذ هستند، از این جهت اگر بخواهند کاغذ را با این دلارهای بالا وارد کنند، قیمت کتب سر به فلک می کشد؛ فکری برای کاغذ داشته باشید تا با ارز دولتی کاغذ وارد شده و جلوی گرانی کتاب ها گرفته شود.

معظم له همچنین نسبت به بی انصافی برخی کسبه انتقاد کرده و با بیان اینکه رابطه ملموسی میان نرخ ارز و نرخ کالاها وجود ندارد، فرمودند: نرخ ارز که بالا می رود اجناس از سوی کسبه ها گران می شود، اما با پایین آمدن نرخ آن، اجناس را ارزان نمی کنند؛ شما باید این موارد را از طریق نظارت سامان دهی کنید.

ایشان فرمودند: امروز گاهی از نقش برخی کسبه در گرانی ها و مشکلات معیشتی و اقتصادی جامعه غفلت صورت می گیرد، در حالی که با اندکی بررسی درمی یابید که برخی به هر قیمتی در پی افزایش درآمد خود هستند و توجهی به مردم ندارند.

معظم له در ادامه بر ضرورت شفاف سازی در زمینه ارزش گذاری بر روی ارز از سوی مسؤولان تأکید کرده و با اشاره به اینکه در حال حاضر مشخص نیست نرخ ارز از سوی کدام ارگان و نهاد تعیین می شود، گفتند: تا زمانی که معمای قیمت ارز حل نشود کاری پیش نخواهد رفت.

ایشان در بخش دیگری از سخنان خود با تأکید بر لزوم تلاش جهادی مسؤولان برای رفع مشکلات اقتصادی، دل بستن به آمریکا برای رفع تحریم ها را امری ناصحیح خوانده و تصریح کردند: نمی شود به تحولات آمریکا دل بست؛ گاهی گفته می شود به تیم جدید روی کار آمده می توان امید داشت، در حالی که باید بدانیم تیم رقیب این جریان ادعا می کند که نزدیک به ٧٠ میلیون رأی دارد، از این رو تیم جدید نمی تواند خواسته آن تعداد از جمعیت خود را نادیده انگاشته و علی رغم میل آنها عمل کند، بنابراین سیاست های آمریکا تغییر ناپذیر است و نباید به آنها دل خوش کرد.

ایشان خاطرنشان کردند: امروز کشور علی رغم وجود تحریم ها روی پای خودش مانده و بحمدالله پیشرفت هایی نیز داشته است؛ وقتی کشور در این دوران بسیار سخت توانست روی پای خود بایستد، هم اکنون نیز خواهد توانست.

معظم له با اشاره به ضرورت کار رسانه ای برای تبیین پیشرفت های عرصه صنعت، معدن و تجارت برای عموم مردم فرمودند: باید فعالیت ها و آمارهای واقعی خود را رسانه ای کنید و پیشرفت ها را به گوش مردم برسانید تا نسبت به وضعیت کشور امیدوار شوند.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی دغدغه های قشر کارگر و آسیب پذیر جامعه را مورد اشاره قرار داده و تصریح کردند: امروز این قشر درآمدشان تغییری نکرده، اما قیمت اجناس پشت سر هم بالا می رود و متأسفانه حتی گاهی شاهد رشد ده برابری قیمت ها هستیم؛ این افراد در صورتی که دارای مسکن باشند، با این مبالغ پایین زندگی شان بسیار سخت خواهد بود و اگر خانه نداشته باشند هم هر آنچه درآمد دارند را باید صرف کرایه خانه کنند.

معظم له اضافه کردند: اصلاحات اقتصادی و اجتماعی و تجاری کار یک دستگاه نیست، بلکه کار همه دستگاه ها است و باید آن را با هم افزایی و همدلی پیش ببرند.

این مرجع تقلید هشدار دادند: امروز در این شرایط حساس باید کاری کنید که مردم احساس آرامش و راحتی داشته باشند.

ایشان در پایان مسأله قاچاق در برخی بنادر و گمرک ها را مورد توجه قرار داده و تصریح کردند: معمای قاچاق نیز باید حل شود؛ باید مشخص شود چه افرادی هستند که می توانند در مقابل مسؤولان قد علم کرده و به صورت علنی کالاهای قاچاق وارد کنند؟ در جایی خواندم که یک شخص توانسته است ٤ هزار ماشین را وارد کشور کند؛ این نشان می دهد که دست هایی در پشت پرده قرار دارد و عواملی در کار هستند که باید دستگاه قضایی آن را شناسایی و پای میز محاکمه بکشاند.

یادداشت

١

شکوه ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظله )

در وهلۀ نخست باید گفت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در سال پنجم بعثت در سخت ترین شرایط و حالات به سر مى برد؛ اسلام منزوى بود، و مسلمانان اندک نخستین، شدیدا تحت فشار؛ محیط مکه بر اثر شرک و بت پرستى و جهل و خرافات و جنگ هاى قبایل عرب و حاکمیت زور و بینوایى توده هاى مردم، تیره و تار بود.

لیکن پیامبر (صلى الله علیه وآله) به آینده مى اندیشید، آینده اى درخشان از پشت این ابرهاى سیاه و ظلمانى، آینده اى که با توجه به اسباب عادى و ظاهرى بسیار دور دست و شاید غیر ممکن بود.

گذری بر اسرار تولّد حضرت فاطمه ی زهرا (علیها السلام)

در همین سال(سال پنجم بعثت) حادثه بزرگى در زندگى پیامبر رخ داد، به فرمان خدا براى مشاهده ملکوت آسمان ها به معراج رفت، و به مصداق آیۀ شریفۀ «لنریه من آیاتنا؛ تا برخى از آیات خود را به او نشان دهیم» آیات عظیم پروردگار را در پهنه بلند آسمان با چشم خود دید، و روح بزرگش بزرگتر شد، و آماده پذیرش رسالتى سنگین تر توأم با امید بیشتر.

در روایتى که اهل سنت و شیعه هر دو بر آن تأکید دارند مى خوانیم: پیامبر (صلی الله علیه و آله) در شب معراج از بهشت عبور مى کرد، جبرئیل از میوه درخت طوبى به آن حضرت داد، و هنگامى که پیامبر (صلى الله علیه وآله) به زمین بازگشت نطفه فاطمه زهرا (علیها السلام) از آن میوه بهشتى منعقد شد.

لذا روایات متعدد موجود در منابع شیعه و اهل سنت درباره تولد بانوى اسلام فاطمه زهرا (علیها السلام)، گواه بر این معناست که مى گوید: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در شب معراج وارد بهشت شد و از میوه درختان بهشتى تناول فرمود، و از همان میوه، نطفه زهرا علیها السلام منعقد شد، و لذا پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم او را بوسید و مى گفت «از او بوى بهشت مى شنوم».،

آری «فولدت فاطمة (علیها السلام) فوقعت حین وقعت على الارض ساجدة؛ به این گونه فاطمه متولد شد و در حین تولد براى خدا سجده کرد.» بدین ترتیب طبق آنچه در کتب روایی آمده است فاطمه پنج سال بعد از بعثت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم از همسرش خدیجه (علیها السلام) تولد یافته است.

مشاهده بهشت و جهنم و ماجرای میوه بهشتی در جریان معراج پیامبر (صلی الله علیه و آله) چگونه بوده است؟

ممکن است گفته شود اینها مربوط به بهشت برزخى است همان بهشتى که ارواح شهدا نیز بعد از شهادت و قبل از قیامت در آن جاى دارند، ولى پاسخ این سخن این است که بهشت برزخى مادى نیست بلکه جنبه مثالى دارد و ارواح در قالب هاى مثالى در آن بهشت متنعمند و مسلماً چنین بهشتى که جنبه مادى عنصرى ندارد، میوه هایى همچون میوه هاى این جهان که قابل استفاده بر این جسم مادى باشد در آن نخواهد بود، بلکه از جهاتى شبیه به صحنه هایى است که انسان در خواب مى بیند و لذاتى که از آن بهره مند مى گردد.

اضافه بر اینها در روایات متعددى مى خوانیم که بهشت هم اکنون در حال شکل گرفتن و گسترش به وسیله اعمال انسان هاست و پاره اى از اعمال سبب غرس درختان تازه اى در بهشت مى شود، این گونه اخبار تنها در صورتى مفهوم است که بهشت هم اکنون موجود باشد، به عنوان نمونه در حدیثى از ابو ایوب انصارى از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مى خوانیم که در شب معراج ابراهیم خلیل (علیه السلام) بر من عبور کرد و گفت: «به امتت دستور ده در بهشت زیاد درختکارى کنند، چرا که زمینش گسترده و خاکش پاک و حاصلخیز است! گفتم: درختکارى بهشت چیست؟ گفت: ذکر لا حول و لا قوة الا بالله است».،

در حدیث دیگرى از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) تعبیر لطیف ترى در این زمینه دیده مى شود و آن اینکه مى فرماید هنگامى که به معراج رفتم وارد بهشت شدم در آنجا فرشتگانى را دیدم که قصرهایى مى سازند و گاه توقف مى کنند از علت این امر سؤال کردم گفتند ما منتظر مصالح هستیم! گفتم مصالح شما چیست؟ گفتند: ذکر «سبحان ا و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر» که مؤمن مى گوید: هنگامى که ذکر مى کند بنا مى کنیم و هنگامى که خوددارى
مى کند دست نگه مى داریم.

حضرت فاطمه (علیها السلام)؛ مصداق بارز کوثر و خیر کثیر

تولد این مولود خجسته آنچنان پیامبر (صلى الله علیه وآله) را خشنود کرد که زبان به مدح و ثناى پروردگار گشود، و زبان بدخواهان که او را «ابتر» بریده نسل و بى عقب مى خواندند، براى همیشه کوتاه شد.

خداوند مژده این مولود پربرکت را در سوره کوثر به پیامبرش داد و فرمود:«إنا أعطیناک الکوثر؛ ما به تو کوثر] خیر و برکت فراوان عطا کردیم.

بدیهی است روى سخن در تمام آیات سوره کوثر به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است و یکى از اهداف مهم آن سوره، تسلى خاطر آن حضرت در برابر انبوه حوادث دردناک و زخم زبانهاى مکرر دشمنان است.

با این تفاسیر باید اذعان نمود «کوثر» یک معنى جامع و وسیع دارد، و آن «خیر و برکت فراوان» است،زیرا « کوثر» وصف است که از«کثرت» گرفته شده، و به معنى خیر و برکت فراوان است، و به افراد« سخاوتمند»نیز«کوثر» گفته مى شود. ولى بسیارى از بزرگان علماى شیعه یکى از روشن نرین مصداق هاى آن را وجود مبارک فاطمه زهرا (علیها السلام) دانسته اند، چرا که شأن نزول آیه مى گوید: آنها پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را متهم مى کردند که بلا عقب است، قرآن ضمن نفى سخن آنها مى گوید: «ما به تو کوثر دادیم». از این تعبیر استنباط مى شود که این «خیر کثیر» همان فاطمه زهرا علیها السلام است،

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها؛ حقیقت کوثر

در اینکه منظور از« کوثر» در اینجا چیست؟ در روایتى آمده است که وقتى این سوره نازل شد پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بر فراز منبر رفت و این سوره را تلاوت فرمود، اصحاب عرض کردند: این چیست که خداوند به تو عطا فرموده؟ گفت: «نهرى است در بهشت، سفیدتر از شیر، و صافتر از قدح (بلور) در دو طرف آن قبه هایى از در و یاقوت است»...، در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) مى خوانیم که فرمود:«کوثر نهرى است در بهشت که خداوند آن را به پیغمبرش در عوض فرزندش (عبد الله که در حیات او از دنیا رفت) به او عطا فرمود».

بعضى نیز گفته اند: منظور همان«حوض کوثر» است که تعلّق به پیامبر (صلی الله علیه و آله) دارد و مؤمنان به هنگام ورود در بهشت از آن سیراب مى شوند، بعضى آن را به نبوت تفسیر کرده، و بعضى دیگر به قرآن، و بعضى به کثرت اصحاب و یاران، و بعضى به کثرت فرزندان و ذریه که همه آنها از نسل دخترش فاطمه زهرا (علیها السلام) به وجود آمدند، و آن قدر فزونى یافتند که از شماره بیرونند، و تا دامنه قیامت یادآور وجود پیغمبر اکرمند، بعضى نیز آن را به«شفاعت» تفسیر کرده و حدیثى از امام صادق (علیه السلام) در این زمینه نقل نموده اند.

در این میان «فخر رازى» پانزده قول در تفسیر «کوثر» ذکر کرده است، ولى ظاهر این است که غالب اینها بیان مصداق هاى روشنى از این مفهوم وسیع و گسترده است، زیرا «کوثر» به معنى «خیر کثیر و نعمت فراوان» است، و مى دانیم خداوند بزرگ نعمتهاى فراوان بسیارى به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ارزانى داشت که هر یک از آنچه در بالا گفته شد یکى از مصداق هاى روشن آن است، و مصداق هاى بسیار دیگرى نیز دارد که ممکن است به عنوان تفسیر مصداقى براى آیه ذکر شود.

هم چنین در این مسأله به بحث جالبى از «فخر رازى» برخورد مى کنیم که در ضمن تفسیرهاى مختلف کوثر مى گوید:«قول سوم این است که این سوره به عنوان رد بر کسانى نازل شده که عدم وجود اولاد را بر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) خرده مى گرفتند، بنابر این معنى سوره این است که خداوند به او نسلى مى دهد که در طول زمان باقى مى ماند، ببینید چه اندازه از اهل بیت را شهید کردند، در عین حال جهان مملو از آنهاست، این در حالى است که از بنى امیه (که دشمنان اسلام بودند) شخص قابل ذکرى در دنیا باقى نماند، سپس بنگر و ببین چقدر از علماى بزرگ در میان آنهاست. مانند امام باقر، امام صادق و امام رضا (علیهم السلام) و نفس زکیه.،

اینچنین است که هزاران هزار از فرزندان فاطمه (علیها السلام) در سراسر جهان پخش شدند، در میان آنها نویسندگان و فقها و محدثان و مفسران والا مقام و فرماندهان عظیم بودند که با ایثار و فداکارى در حفظ آیین اسلام کوشیدند.

در تفسیر روح المعانى نیز آمده است که: «منظور از کوثر فرزندان و اولاد آن حضرت است، زیرا این سوره به عنوان رد کسانى است که به آن حضرت، عیب مى نهادند و او را ابتر مى خواندند و بحمدالله امروزه چنان فرزندان او فزونى یافته اند که سراسر کره زمین را پر کرده اند.»

محبّت فراوان پیامبر (صلی الله علیه و آله) نسبت به فاطمه (علیها السلام)

همه مورخان و ارباب حدیث نوشته اند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) نسبت به دخترش فاطمه (علیها السلام) علاقه عجیبى داشت؛ بدیهى است علاقه پیامبر (صلی الله علیه و آله) تنها به خاطر رابطه پدرى و فرزندى نبود، هر چند این عاطفه در وجود پیامبر (صلی الله علیه و آله) موج مى زد، اما تعبیرات و سخنانى که آن حضرت به هنگام اظهار علاقه نسبت به دخترش فاطمه (علیها السلام) بیان مى کرد، نشان مى داد که در این جا معیارهاى دیگرى مطرح است:

این محبت از محبت ها جداست حب محبوب خدا، حب خداست

در تبیین این مهم از میان روایات فراوانى که در این زمینه رسیده، کافى است به چند روایت زیر که در کتب معروف شیعه و اهل سنت آمده، اشاره کنیم:

١. «ما کان احد... من النساء احب الیه من فاطمة؛ احدى از مردان نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) محبوب تر از امیرمؤمنان على (علیه السلام) نبود، و نه از زنان، محبوب تر از فاطمه (علیها السلام)».این حدیث را گروه زیادى از عایشه نقل کرده اند.

٢. هنگامى که آیه شریفه: «لا تجعلوا دعاء الرسول بینکم کدعاء بعضکم بعضا؛ صدا کردن پیامبر را در میان خود، مانند صدا کردن یکدیگر قرار ندهید»، نازل شد مسلمانان پیامبر (صلی الله علیه و آله) را با خطاب «یا محمد» صدا نکردند، بلکه «یا رسول الله» و «یا ایها النبى» مى گفتند.

فاطمه (علیها السلام) مى گوید: بعد از نزول این آیه من دیگر جرأت نکردم پدرم را به عنوان «یا ابتاه » (پدر جان) صدا کنم، و هنگامى که خدمتش مى رسیدم «یا رسول الله» مى گفتم.

یکى دوبار این خطاب را تکرار کردم، دیدم پیامبر (صلى الله علیه وآله) ناراحت شد و از من روى برتافت. بار سوم رو به من کرد و فرمود: «یا فاطمة ... انت منى و انا منک.،؛ اى فاطمه! این آیه درباره تو نازل نشده، و نه درباره خاندان و نسل تو، تو از منى و من از توام، این در مورد جفاکاران و تندخویان بى ادب از قریش نازل شده است». سپس این جمله عجیب و روح پرور را افزود: «بگو: پدر جان، که این سخن قلب مرا زنده مى کند و خدا را خشنود مى سازد».

آری آهنگ دلنواز «پدر جان» فاطمه (علیها السلام) با روح پیامبر (صلی الله علیه و آله) همان مى کرد که امواج نسیم بهارى با شکوفه هاى لطیف درختان.

٣. در حدیث دیگرى آمده است: پیامبر چنان مشتاق فاطمه (علیها السلام) بود که هر گاه به سفر مى رفت آخرین کسى را که با او وداع مى کرد زهرا (علیها السلام) بود، هنگامى که از سفر باز مى گشت نخستین کسى را که به دیدنش مى شتافت فاطمه (علیها السلام) بود.

٤. این حدیث را نیز بسیارى از محدثان شیعه و اهل سنت نقل کرده اند که پیامبر فرمود: «فاطمة بضعة منی، من آذاها فقد آذانی ومن أغضبها فقد أغضبنی، من سرها فقد سرنی ومن سائها فقد سائنی؛ فاطمه پاره تن من است، هر کس او را آزار دهد مرا آزار داده است،و هر کس او را خشمگین کند مرا خشمگین ساخته،هر کس او را مسرور کند مرا مسرور نموده، و هر کس او را اندوهگین سازد مرا اندوهگین ساخته است».

سخن آخر

بدون شک شخصیت والاى فاطمه (علیها السلام) و آینده درخشان و مقام عرفان و ایمان و عبادتش این همه احترام را ایجاب مى کرد. چرا که امامان، همه از نسل او بودند. و به علاوه او همسر بزرگ مرد اسلام امیرمؤمنان على (علیه السلام) بود.

اما پیامبر (صلی الله علیه و آله) با این عمل مى خواست حقیقت دیگرى را نیز به مردم تفهیم کند و دیدگاه اسلام را در زمینه دیگرى روشن سازد و انقلاب فکرى و فرهنگى بیافریند و بگوید: دختر، موجودى نیست که باید زنده به گور شود، ببینید من دست دخترم را مى بوسم، او را بر جاى خود مى نشانم، و این همه عظمت و احترام براى او قائلم.

یادداشت

٢

انتظارات امام باقر علیه السلام از شیعیان

از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظله )

ائمۀ معصومین عليهم السلام از خاندان پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و گرامى ترين مردم در پيشگاه خدا هستند. لذا رهبرى مادى و معنوى جامعه اسلامى، در تمام شؤون زندگى، از طرف خداوند و پيامبر صلى الله عليه و آله به آنها سپرده شده است، و غير آنها را شامل نمى شود.

در رواياتى كه از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در كتب شيعه و اهل تسنن ذکر شده است؛ امامان اهل بيت علیهم السلام و حاملات مكتب اسلام به عنوان «كشتى نجات» معرفى شده اند. لذا هنگامى كه توفان هاى فكرى و عقيدتى و اجتماعى در جامعه اسلامى رخ مى دهد تنها راه نجات، پناه بردن به مكتب اهل بيت عليهم السلام است.

این مسأله از آن جهت است که امامان معصوم عليهم السلام و پيامبر صلى الله عليه و آله براى تمام مردم امام و پيشوا هستند؛ چرا که شيعه معتقد است امام مانند پيغمبر صلی الله علیه و آله بايد از گناه و اشتباه معصوم و پاك باشد، وگرنه اعتمادى به گفتار و اعمال او نخواهد بود و نمى توان سخنان او را به عنوان سخن خدا و پيغمبر پذيرفت و يا اعمال او را سرمشق قرار داد.

از سوی دیگر كسانى كه از طرف آنها به مقامى منصوب شوند و پستى را در جامعه اسلامى به عهده بگيرند، با شروط معينى در قالب ولایت فقیه، اطاعت آنها لازم است به خاطر اين كه نمايندگان اولى الامر مى باشند.

 به نحو عام نیز شيعيان نیز بايد براى گروهى از مردم امام باشند. در واقع در جامعه اسلامى شيعيان بايد پيشرو باشند وديگران به آنها اقتدا كنند، در حقیقت پیروان اهل بیت علیهم السلام بايد در تمام دنيا، در تمام جهات قدوه و اسوه باشند.

تحقق این مهم مشروط به آن است كه ما شيعيان رابطه خود را با آن بزرگواران قطع نكنيم. و صرفاً مدعی شیعه گری نباشيم. حال آنکه اگرامامان عليهم السلام به عنوان «هادى» مسلمانان مطرح شده اند و مسلمانان خواهان هدايت هستند، بايد به آن بزرگواران اقتدا كنند اهمیت این مسأله وقتی آشکار می شود که بدانیم ائمۀ معصومین علیهم السلام به شيعيان و پيروان خود نظر دارند.

از این رهگذر ائمۀ اطهار علیهم السلام به ویژه امام باقر علیه السلام، با طرح احادیثی شرايط واوصاف شیعه واقعی را به روشنی بيان کرده اند، به اين معنا كه در كنار مقاماتى كه در احاديث براى شيعه بيان شده، وظايفى هم براى شيعه تعيين شده است.

این مسأله نشان می دهد شيعه بودن مفهومى است پرمحتوا و مسئوليّت هايى دارد كه در بيانات معصومين عليهم السلام مورد توجه قرار گرفته است.

بنابراین تنها با ادّعا و اين كه پدر و مادرم شيعه بوده، نمى توان شيعه بود؛ بلکه باید اخلاق، رفتار، گفتار، تاريخ زندگانى سراسر عبرت آموز، آداب معاشرت پرجاذبه ، مديريّت قوى و نيرومند ، نحوه برخورد مهربانانه و خوب ائمه علیهم السلام با افراد و اقوام و شخصيّت هاى داخلى و خارجى، ارشاد و هدايت پرسوز و گداز آنان و بويژه زندگى ساده ائمۀ معصومین علیهم السلام ، الگو و اسوه همه مسلمانان قرار گیرد.

لذا شایسته است در این نگاشته با مراجعه به کلام نورانی امام باقر علیهم اسلام ، صفات و نشانه های شيعه واقعی را مد نظر قرار دهيم و فرمايشات آن امام همام را در زندگى روزمره مد نظر قرار داده و به آن عمل كنيم تا از این رهگذر در زمرۀ شیعیان آن حضرت قرار گیریم.

تعریف شیعه و اقسام آن

«شيع» از نظر لغت، به معناى فرقه ها، دسته ها و پيروان افراد مختلف است؛ بنابراين، مفرد آن «شيعه» به معناى دسته اى است كه پيروى از مكتب يا شخص معينى مى كند. لذا «شيع» جمع «شيعه» به جمعيت و گروهى گفته مى شود كه: داراى خط مشتركى هستند.

«راغب» در كتاب «مفردات» مى گويد: «شيع» از ماده «شياع» به معناى «انتشار و تقويت» است، و «شاع القوم» هنگامى گفته مى شود كه جمعيتى منتشر و فراوان گردند، و «شيعه» به كسانى مى گويند كه: «انسان به وسيله آنها قوى مى شود». لذا به چيزى كه با قدرت و قوت در نقاط مختلف منتشر شود شيعه گفته مى شود. نتيجه اين كه، شيعه در لغت به گروهى منتشر، قوى و نيرومند اطلاق مى شود.

«شيعه» را طبق يك تقسيم به پنج قسم مى توان تقسيم نمود:

١. شيعيان جغرافيايى

كسانى كه در كشور شيعه نشين متولّد مى شوند، از لحاظ آمارى جزءِ افراد آن كشور محسوب مى شوند.

٢. شيعيان ارثى

كسانى كه پدر و مادرشان شيعه بوده و در دامان پدر و مادر شيعه متولّد شده اند.

٣. شيعيان لفظى

كسانى كه با زبان مى گويند كه ما شيعه على بن ابى طالب عليه السلام هستيم، امّا در عمل خبرى نيست.

٤. شيعيان سطحى

شيعيانى كه عملشان سطحى است و به عمق تشيّع نرسيده اند، از تشيّع فقط عزادارى و توسّلات و امثال اينها را بلد هستند. از كجا معلوم كه شيعه هستند؟ آيا به خاطر آن كه در ايّام عاشورا در دستجات سينه زنى و مجالس عزادارى شركت مى كنند و به مسجد جمكران مى روند؟! البتّه قصد ما كم اهميّت جلوه دادن اين امور نيست، ولى اين گروه، از تشيّع همين را فهميده اند، امّا از صفات «رهبان بالليل، اسد بالنهار، احلام وزينة و صدور امينة و ...»، خبرى در آنها نيست.

٥. شيعيان واقعى

كسانى كه با معارف الهيّه و كتب اهل بيت عليهم السلام آشنا هستند و برنامه هاى آنها صفاتى است كه در اين روايت آمده بود.

به چه کسی شیعه می گویند؟

شیعه در اصطلاح معناى خاصى دارد و به كسانى گفته مى شود كه بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله پيرو مكتب امير مؤمنان على عليه السلام مى باشند.

در تشریح این مدعا باید گفت از اخبار و تواريخ بر مى آيد كه در زمان پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله عده قابل توجهى از صحابه، از خواص على عليه السلام و همراهان او بودند و او را امام و پيشواى خود به عنوان مبلغ پيامبر صلى الله عليه و آله و مفسر تعليمات و احكام او مى دانستند، و از همان زمان به نام شيعه على عليه السلام شناخته مى شدند.

انتخاب نام «شيعه » براى كسانى كه ارتباط با على عليه السلام داشتند، در همان عصر پيامبر صلى الله عليه و آله صورت گرفته، و اين نام را پيامبر صلى الله عليه و آله به آنها داده است نه اين كه در عصر خلفا و يا در زمان صفويه يا غير آن پيدا شده باشد.

 اين حقيقت را با مراجعه به كتاب هاى اهل لغت مانند نهايه «ابن اثير» و «لسان العرب» و امثال آنه مى توان دريافت، آنها تصريح مى كنند كه نام «شيعه» بر پيروان على عليه السلام و فرزندان او، و دوستان آنها، اطلاق شده، تا آنجا كه اسم خاص آنها گرديده است.،

لذا منظور از «شيعه» دسته معينى از مسلمانان بوده اند كه ارتباط مخصوصى با على عليه السلام داشته، و اين دسته در آن روز از ساير مسلمانان كه هيچ يك از مهر و علاقه نسبت به آن حضرت خالى نبوده اند مشخص و ممتاز بوده اند.

انتظارات امام باقر علیه السلام از شیعیان

بی شک شيعيان واقعی غير از اوامر و نواهى، باید سنّت هاى اهل بیت علیهم السلام را هم حفظ مى كنند. به عنوان مثال سنّت ائمّه عليهم السلام اين بوده است كه بدون واسطه شب ها به در خانه نيازمندان رفته و به آنها كمك مى كردند. بنابراین كسانى كه سنّت ها را زنده بدارند و تمام اوامر و نواهى را عمل كنند، آنها شيعه هستند.

در این زمینه باید به کلامی از امام باقر علیه السلام استناد نمود؛ شخصى به آن حضرت عرض كرد: «الحمد للَّه شيعيان شما خيلى زياد هستند» امام عليه السلام نگاه پرمعنايى به او كرد و فرمود: اينها كه مى گويى شيعيان ما هستند، آيا اين كارها را انجام مى دهند؟ «هَلْ يَعْطِفُ الْغَنيُّ عَلَى الْفَقيرِ؟ وَ يَتَجاوَزُ الْمُحْسِنُ عَنِ الْمُسِي ءِ و يَتَواسَوْنَ؟ قُلتُ: لا، قالَ: ليْسَ هؤُلاءِ الشِّيعَةُ، الشِّيعَةُ مَنْ يَفْعَلُ هَكَذ؛ آيا ثروتمندان اين افراد به حال فقراء و مستمندان خود توجّهى دارند و به آنها رسيدگى مى كنند؟ آيا بزرگان و نيكوكاران اين افرادى كه شما آنها را شيعه مى خوانيد، خطاها و اشتباهات خطاكاران را مى بخشند و آنها را مورد عفو و گذشت قرار مى دهند، (يا آنها را چندين برابر مجازات مى كنند و زجر مى دهند!؟) آيا اينها مواسات دارند؟ خوشبختى هاى خويش را بين همديگر تقسيم مى كنند (شادي هايشان را با هم قسمت نمايند)؟

آن مرد وقتى اين ويژگيها را شنيد شرمنده شد و پاسخ منفى داد. سپس حضرت فرمود: چنين افرادى شيعه نيستند؛ شيعه كسى است كه آنچه را گفتم عمل كند.

آرى، انسان مؤمن و مسلمان بايد در حدّ امكانات و توانايى اش به تمام اقشار آسيب پذير جامعه كمك كند. شيعه واقعی بايد راهب شب و شير روز، انسانى هوشيار و فهميده و زرنگ باشد، به فقراء و نيازمندان كمك كند و از خطاى خطاكاران درگذرد و ديگران را در شاديهاى خود سهيم كند.

اما به راستی آيا ما مدعیان پیروی از خاندان اهل بیت عليه السلام به مانند ائمۀ معصومین علیهم السلام ايثارگرى مى کنیم؟ آيا مى دانيم همسايگان ما در چه وضعى به سر مى برند؟ آيا خبر داريم همسايگان ما چگونه معیشت خود را مى گذرانند؟ آيا از وضع اقوام و بستگان و آشنايان اطّلاعى داريم؟

مسلمانان بايد اين واقعيت وجدانى و ضرورى را كاملا احساس نمايند كه سربلندى هر كس بستگى به سربلندى برادران او دارد؛ همه يار و مددكار يكديگرند، اما چرا از كمك به يار و مددكار خود مضايقه مى كنیم؟كيست كه حاضر باشد در همه چيز اصل «مساوات و مواسات» را با برادران مسلمان خود رعايت كند و راستى آنچه را براى خود مى خواهد براى آنان نيز بخواهد، منافع و سربلندى و پيروزى خود را در حفظ منافع و سربلندى و پيروزى آنها بداند؟!

اقلاً بايد انصاف و عدالت در حق هم داشته باشیم، لااقل با يكديگر همكارى كنیم، حقوق يكديگر را زيرپا نگذاریم و منافع يكديگر را ناديده نگيریم.

به راستی اگر پاسخ اين سؤالات و مطالبات منفى باشد، آيا مى توانيم ادّعا كنيم كه شيعه هستيم؟

هفت نشانه شیعیان واقعی از نگاه امام باقرعلیه السلام

امام باقر علیه السلام در روایتی كوتاه، هفت صفت براى شيعيان متذکر شده است که يك دنيا مطلب و مسئوليّت در آن نهفته است.

حضرت امام محمّد باقر عليه السلام فرمود: «يَا مُيَسِّرُ أَلَا اخْبِرُكَ بِشِيعَتِنَا؟ قُلْتُ: بَلى جُعِلْتُ فِداكَ قَالَ: إِنَّهُمْ حُصُونٌ حَصِينَةٌ و صُدُورٌ أمِيْنَةٌ وَ أَحْلَامٌ وَزِيْنَةٌ لَيْسُوا بالمَذِيعِ البَذِرِ وَلَا بِالجُفَاتِ المُرَاعِيْنَ رُهْبَانٌ بِالْلَيلِ اسُدٌ بِالْنَهارِ؛ اى ميسّر، آيا شيعيانمان را به تو معرّفى كنم؟ عرض كردم: فدايت شوم بفرماييد. حضرت فرمود: آنها دژهاى محكم و سينه هاى امانتدار و صاحبان عقل هاى وزين و متين هستند، شايعه پراكنى نمى كنند و اسرار را فاش نمى كنند و آدم هاى خشك و خشن و رياكار هم نيستند، راهبان شب و شب زنده داران و شيران روزند.

١. دژهاى محكم

شيعيان بايد در مقابل تبليغات دشمن نفوذناپذير باشند؛ اكنون كه وضع فرهنگى دنيا به شكل خطرناكى نسل جوان ما را تهديد مى كند، آيا راهى براى اين كه جوانانمان را تقويت كنيم پيدا كرده ايم؟ اگر نمى توانيم ميكروب ها را نابود كنيم بايد خود را تقويت كنيم.

٢ و ٣ و ٤. امانتدار، عاقل و رازدار

در زمان ائمّه عليهم السلام يكى از گِله هاى ايشان اين بود كه بعضى از شيعيان اسرار ما را فاش مى كنند. مراد از اسرار اين بود كه مقاماتى كه ائمّه عليهم السلام داشته اند مانند مقام علم غيب امام، شفاعت در روز قيامت، امانت دارى علوم رسول اللَّه صلى الله عليه و آله، شاهد و ناظر اعمال شيعيان و معجزات و ... از مسائلى بود كه مردم عادّى و مخالفان قادر به درك آن نبودند ولى بعضى از شيعيان ساده لوح و خام، در هر جا كه مى نشستند همه چيز را مى گفتند و اين كار ايجاد اختلاف، عداوت و دشمنى مى كرد، به همين جهت امام عليه السلام فرمودند شيعيان ما، سينه هاى امانتدارند، افشاكننده بى جهت نيستند، ايجاد اختلاف در ميان اين و آن نمى كنند.

از اين بدتر گروه غلاتى هستند كه در زمان ما پيدا شده اند كه به بهانه ولايت، كفريّات و تعبيرات زشتى درباره ائمّه عليهم السلام مى گويند كه هرگز ائمّه از آن راضى نيستند. بايد مراقب اين غلات جديد باشيم.

اين گروه دو عيب دارند: يك عيب اين است كه خودشان را از بين مى برند؛ خيال مى كنند اگر ما صفات خدا را براى ائمّه عليهم السلام يا حضرت زينب عليها السلام يا شهداى كربلا بگويند، عين ولايت است؛ و عيب بزرگ تر اين است كه زمان ما زمان رسانه هاى جمعى است، اگر خبرى امروز صبح صادر شود، يك ساعت بعد تا گوشه و كنار دنيا مى رسد. اين كلمات غلوّآميز و اين سخنان نادرست را از اين جا به جاهاى ديگر پخش مى كنند و لكّه بزرگى را بر دامان شيعه مى چسبانند و شيعه را كافر معرّفى كرده و بعد هم كشتن شيعيان شروع مى شود. اين اشخاص نادان خبر ندارند كه با حرف هايشان منشأ كشتار يك عدّه از شيعيان در جاى ديگرى از دنيا مى شوند.

واى از اين دوستان نادان و انسانهاى جاهل، واى از آن زمانى كه نبض مجالس به دست افراد بى سواد، بى اطّلاع، ناآگاه و نادان بيفتد؛ نبايد بگذاريم كه ابتكار مجالس به دست اين گونه افراد باشد.

٥. محبّت

شيعيان خشن نيستند، بلكه پرمحبّت و داراى لطافتند. شيعه روح على بن ابى طالب عليه السلام و ساير ائمّه هدى عليهم السلام را دارد، كه حتّى با دشمنانشان هم محبّت مى كردند.

در روايت ديگرى از امام باقر عليه السلام چنين مى خوانيم: «الدّين هُوَ الْحُبُّ وَ الْحُبُّ هُوَ الدّينُ؛ دين محبّت است و محبّت دين است».

گاه استدلال عقلى انگيزه انسان براى انجام كارى مى شود؛ و گاه عشق و محبّت، او را وادار به كارى مى كند. اما به راستی آيا اين دو انگيزه يكسان هستند؟

حقیقت آن است که در روايات بر عشق و محبّت تأكيد شده، نه بر راه پرسنگلاخ برهان منطقى و استدلال هاى عقلى، تا آدمى زودتر به سر منزل مقصود برسد. اگر عاشق شدى خود به خود به سوى اطاعت الهى گام برمى دارى، و مشكلات آن را به جان مى خرى. اگر عاشق امام زمان شدى اطاعت اوامرش و مبارزه با فساد و منكرات، كارى بس آسان خواهد بود. آرى، عشق و محبّت كارها را سهل مى كند. آيا دين و آئينى كه انگيزه حركت پيروانش محبّت و عشق است، و تمام دينش را محبّت و عشق معرّفى مى كند، آئين خشونت است؟!

٦ و ٧. شب زنده دار و شجاع

شيعيان رياكار نيستند، و دو حالت مختلف را باهم جمع كرده اند، اگر كسى عبادت هاى شبانه آنها را ببيند مى گويد زاهدان روزگاراند و در امور زندگى ضعيف اند، امّا روز هنگام مشاهده مى كند كه مثل شير در صحنه اجتماع حاضر مى شوند.

توصیه امام باقر علیه السلام به شیعیان

بى شك، تنها دعا كردن و سخن گفتن افتخار محسوب نمى شود و انسان را به درجات عاليه نمى رساند؛ بلكه سخنى كه به دنبال آن عمل باشد و گفتارى كه منشأ كردار نيك و پسنديده گردد ارزشمند است؛ اين مطلب يك قانون كلى است كه در همه موارد جارى است؛ مثلا، ادعاى شيعه بودن و دم از محبت على زدن و سخن از عشق سوزان به اهل بيت گفتن، در صورتى كه منشأ ترك گناهان و انجام عبادت و اطاعت نشود بى شك ارزش ندارد و ما را در زمره شيعيان واقعى معصومين عليهم السلام قرار نمى دهد؛ بدين جهت، در روايات، انسانى كه سخنى مى گويد ولى برخلاف آن عمل مى كند، تقبيح و سرزنش شده است.

از جمله در روایتی، امام باقر عليه السلام به يكى از دوستان خود فرمود:«أَبْلِغْ شِيعَتَنا أَنَّهُ لا يُنالُ ما عِنْدَ اللَّهِ إِلَّا بِعَمَلٍ ؛ به شيعيان ما بگو كه هيچ كس به مواهب و رحمت هاى الهى نمى رسد مگر با عمل».

اين گفتار امام باقر عليه السلام پاسخى است به آنها كه تصور مى كنند تنها به عنوان قبول نام تشيع و ابراز عشق به خاندان پيغمبر صلى الله عليه و آله مى توانند بزرگترين مقام را در پيشگاه خدا داشته باشند، در حالى كه مى دانيم اساس اسلام روى عمل گذشته شده و شيعيان واقعى آنها هستند كه برنامه عملى آنان اقتباسى است از برنامه هاى عملى على عليه السلام و يارانش و اصولًا تشيع از ماده مشايعت به معناى گام برداشت پشت سر كسى است؛ بنابراين آنها شيعه واقعى خاندان پيغمبرند كه پشت سر آنها گام بر مى دارند.

تقوا و ورع؛ لازمه شیعه واقعی

باید دانست شيعه بودن به اين است كه دنبال ائمۀ معصومین عليهم السلام حركت كنیم و امامان عليهم السلام در علم، تقوى ، امانت، شجاعت، بى اعتنايى به دنيا و ... پيشواى ما باشند. چرا که آنان مانند نورى هستند كه همه به سویشان در حرکتند، چون نور جاذبه دارند و افراد را به سوى خود جذب مى كنند.

متأسفانه پيوندهاى بسيارى از افراد اين مكتب به ائمۀ اطهار علیهم السلام، پيوند محبت و توسل و حاجت است، نه امام و مأموم و راهنما و راهبر، در حالى كه نور وجود آنان به عنوان انسان های کامل، بايد تمام كسانى كه خدا را اطاعت مى كنند به سوى خود جلب كند و در زندگى از او الگو بگيرند.

لذا روايات متعددی وارد شده كه به سرزنش كسانى مى پردازد كه از محبت اهل بيت عليهم السلام دم مى زنند و گمانشان اين است كه محبت تنها، براى رستگارى كافى است؛ نظير روايتى كه در آن، امام باقر عليه السلام خطاب به جابر فرمود:

«يا جابر أ يكتفى من ينتحل التشيع أن يقول بحبنا أهل البيت؟ فو الله ما شيعتنا إلا من اتقى الله و أطاعه و ما كانوا يعرفون يا جابر إلا بالتواضع و التخشع و الأمانة و كثرة ذكر الله و الصوم و الصلاة و البر الوالدين و التعاهد للجيران من الفقراء و أهل المسكنة و الغارمين و الإيتام و صدق الحديث و تلاوة القرآن و كف الألسن عن الناس إلا من خير و كانوا أمناء عشائرهم في الأشياء ... فاتقوا الله و اعملوا لما عند الله، ليس بين الله و بين أحد قرابة، أحب العباد إلى الله عز و جل و أكرمهم عليه أتقاهم و أعملهم بطاعته، يا جابر و الله ما يتقرب الى الله تبارك و تعالى إلا بالطاعة و ما معنا براءة من النار و لا على الله لأحد من حجة، من كان لله مطيعا فهو لنا ولى و من كان لله عاصيا فهو لنا عدو و ما تنال ولايتنا إلا بالعمل و الورع ؛ اى جابر! آيا براى كسى كه نام شيعه بر خود نهاد همين قدر بس است كه از محبت ما اهل بيت دم زند؟! به خدا قسم نيست شيعه مگر كسى كه تقواى الهى پيشه كند و اطاعت خدا نمايد و چنين كسانى، اى جابر شناخته نمى شوند مگر با فروتنى، خشوع، امانتدارى، فراوانى ذكر خدا، روزه گرفتن، نماز خواندن، نيكى به پدر و مادر، سركشى از همسايگان فقير و نيازمند و بدهكاران و يتيمان، راستگويى، تلاوت قرآن، زبان را جز به نيكى درباره مردم نگشودن و در قبيله خود معروف به امانت بودن ...»

«پس تقواى الهى پيشه كنيد و به فرامين او عمل نماييد و بدانيد كه بين خدا و هيچ كس قرابت و خويشاوندى نيست، محبوب ترين و گرامى ترين بندگان نزد خداى عز و جل باتقواترين و مطيع ترين آنان است ... اى جابر! به خدا قسم به خداى تبارك و تعالى نمى توان نزديك شد مگر با اطاعت و فرمانبردارى، (ما اهل بيت) برائت هيچ كس را از آتش، در اختيار نداريم، هيچ كس حجتى بر خدا ندارد، هركس كه مطيع خداست دوست و ولى ماست و هركس كه در برابر خدا عاصى و گنهكار است دشمن ما محسوب مى شود. ولايت و سرپرستى ما دست يافتنى نيست مگر از طريق عمل و ورع و پارسايى».

لذا اآن عده که معتقدند منظور از ولايتمداری و شیعه گری، صرفاً محبت و دوستى و عشق به اهل بيت عليهم السلام و توسل به آن بزرگواران است سخت در اشتباهند؛ حال آنکه منظور از ولايت در اينجا تشكيل حكومت است. يعنى يك مسلمان علاوه بر نماز و زكات و حج و روزه، بايد حكومت اسلامى را پذيرا باشد. حكومت پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام و جانشينان آن را بپذيرد. بنابراين، شیعه گری تنها عشق و علاقه و محبت و توسل نيست، بلكه به معناى تقوی و پذيرش برنامه هاى حكومت اسلامى از سوى امامان معصوم يا پيامبران الهى عليهم السلام است.

یک سفارش به شیعیان

امام باقر عليه السلام در فرازی فرمود:«مروا شيعتنا بزيارة قبر الحسين بن على عليهما السلام فإن إتيانه يزيد فى الرزق، ويمد فى العمر، ويدفع مدافع السوء؛ شيعيان ما را به زيارت قبر حسين بن على عليه السلام فرمان دهيد زيرا زيارت آن، روزى را زياد مى كند، عمر را دراز مى گرداند و بدى ها را دور مى سازد».،

سخن آخر:( چگونه شیعه حقیقی باشیم)

در خاتمه باید گوشرد کرد که ما مسأله ادّعاى تشيّع را خيلى ساده حساب كرده ايم به طورى كه با توسّل، و زيارت و دعا مى خواهيم خود را شيعه بدانيم. البته كسى نمى خواهد توسّل و زيارت را كم ارزش كند ولى شيعه بودن، غير از اينها امور متعدّدى مانند: فداكارى، ايثار، معرفت، تقوا و ... مى خواهد.تمام زندگى ما خانه، بازار، ادارات، جشن ها، سفر، حضر و ... همه بايد بوى ولايت دهد.

لذا امام باقر علیه السلام در بیان اهمیت اصل ولایت به زراره فرمود:« بني الاسلام على خمسة اشياء؛ على الصلاة و الزكاة و الصوم و الحج و الولاية. قال زرارة: فقلت: و أي شي ء من ذلك أفضل؟ قال عليه السلام:الولاية افضل لانها مفتاحهن و الوالى هو الدليل عليهن ...؛اسلام بر پنج پايه استوار است؛ نماز و زكات و روزه و حج و ولايت. زرارة مى گويد از امام پرسيديم: كداميك از اين اصول پنج گانه مهم تر است؟ امام عليه السلام فرمودند: ولايت از همه مهم تر است چون ولايت كليد رسيدن به آنهاست (و محتواى آن دستورات در ولايت تحقق پيدا مى كند) و امام و والى، راهنماى مردم به سوى اين اعمال است.،

بايد التزام به ولايت را كه در بيان امام باقر عليه السلام آمده، از خود و خانواده خود شروع كنيم، چرا كه شيعه على بودن فقط به ادّعا نيست.

بلکه بايد سعى كنيم ارتباط با ائمه اطهار علیهم السلام حفظ شود و نشانه های واقعی شیعه گری را در پرتو ولایت در خود تقویت سازیم ؛ و حتی اگر لغزش و گناهى از ما سر زد توبه كنيم و در نزد پروردگار اعتراف به گناه نماييم و از درياى بى كران لطف و رحمتش تقاضاى عفو و بخشش كنيم.

بی تردید با تأمل در روايت نورانی امام باقر علیه السلام ، انسان اميدوار شده و مى فهمد كه بايد براى شيعه بودن خيلى زحمت كشيد، چرا كه محبّ بودن آسان و شيعه بودن مشكل است و ما در ابتداى راه هستيم و بايد از آنها كمك بخواهيم تا در زمرۀ شيعیان حقیقی خاندان اهل بیت علیهم السلام قرار بگیریم.

پرونده ویژه

١

تأمّلی در نشانه شناسی پیروزی انقلاب اسلامی ایران

از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظله )

در سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران قرار داریم‏ كه با زعامت و رهبرى امام فقيد، خمينى كبير(قدس سره) به وقوع پيوست، لذا در وهلۀ نخست  باید  این ایام را گرامی داشت و به ملت ایران تبریک گفت، هم چنین لزوم حفظ و تقویت این دستاورد عظیم یعنی پیروزی انقلاب را مطالبه نمود، لیکن ناگفته پیداست ضرورت تبیین دستاوردهای انقلاب اسلامی از سوی رسانه های گروهی برای اقشار مختلف مردم به ویژه نسل جوان غیر قابل انکار است؛ لذا باید گفت دهه مبارک فجر دهه آشنا ساختن نسل جوان با ارزش های والای انقلاب است، بلکه باید ابعاد و نشانه های پیروزی  انقلاب اسلامی  را در دهه فجر برای مردم به ویژه نسل جوان تشریح نمود و  صاحبنظران از جهت تاریخی، سیاسی و دیگر ابعاد  انقلاب را مورد تحلیل و واکاوی قرار دهند.

بنابراین در ابتدا باید این پرسش کلیدی را مطرح نمود که چرا و با بهره گیری ازچه مولفه ها و نشانه هایی انقلاب اسلامی به پیروزی رسید؟ بی شک در ایام سالگرد پیروزی  انقلاب اسلامی باید روی این عوامل که باعث پیروزی، تثبیت و تداوم انقلاب اسلامی شد، تفکر نمود .

دین گرایی شاخصۀ کلیدی در پیروزی انقلاب اسلامی

بی شک ایمان و اعتقادات مذهبی و اسلامی مایه پیشرفت  و حصول انقلاب اسلامی است، که اگر نبود هرگز به جایی نمی رسیدیم.

لذا یكى از بركات انقلاب‏ اسلامى‏ ايران كه دستاورد خون هزاران شهيد مظلوم است اقبال عمومى مردم به معارف و احكام دينى مى‏باشد.لذا هنگامى كه انقلاب‏ اسلامى‏ ايران به ثمر نشست و نخستين حكومت اسلامى انقلابى تشكيل شد؛ همگى در غرب انگشت حيرت بر دهان نهادند؛ كه مگر مى‏شود مذهب زمام حكومت را به دست گيرد؟ چگونه ممكن است دين جواب گوى تمام نيازهاى عصر و زمان ما باشد؟ لیکن ديدند اين حكومت ريشه دار و باثبات است، از این رو پس از پیروزی انقلاب اسلامی بسیاری از سنت های حسنه دینی احیا شد، به نحوی که اگر مساجد نبود انقلاب اسلامی نیز  به ثمر نمی نشست لذا با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام راحل، مساجد بتدریج به اوضاع نخست خود باز گشت گرچه تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله است.

 بنابراین انقلاب‏ اسلامى‏ ايران كه پيروزيش بر ارتش نيرومند شاه و قدرت­ هاى عظيمى كه از او حمايت مى‏ كرد براى هيچ كس باور كردنى نبود لیکن اين مرز خيالى را در هم شكست، و كار برد عظيم مسائل مذهبى و اخلاقى را در زمينه‏ هاى سياسى اجتماعى كاملاً آشکار ساخت، بدین ترتیب فشارها تهدیدها و تحریم های غرب علیه مردم و جمعیتی که از اعتقادات دینی بالا برخوردار می باشند نتوانست انقلاب را متزلزل کند.

گفتنی است هنگامى كه انقلاب‏ اسلامى‏ ايران به ثمر نشست متوجه شدند عامل اصلى اين انقلاب، كه بزرگترين حركت اجتماعى قرن لقب گرفت، دين مقدس اسلام بوده است، ورود قرآن به زندگی مردم انگیزه های دینی فراوان در میان ملت..همه و همه به برکت انقلاب اسلامی و انقلاب نیز به برکت دین و اسلام است.

رهبری بی بدیل امام خمینی(ره)؛ نشانۀ پیروزی و عزتمندی انقلاب اسلامی

باید اذعان کرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران بر قدرت های غرب و شرق  ثابت کردکه بدون تکیه بر این قدرت­ها  می توان مستقل و سربلند بود و در برابردولت های زورگوی جهان ایستاد این به برکت وجود امام راحل بود که نصیب این کشور شد و باید قدردان آن بود .

گفتنی است پیروزی انقلاب اسلامی ایران به حکم حاکمیت و عقلانیت امام، حاکی از این مسأله مهم است که امام الگوی انقلاب اسلامی را از انقلاب پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) استنباط، اخذ و پیاده کرد و رمز موفقیت شان نیز همین بود.

هم چنین باید بر این نکتۀ مهم تصریح نمود که علت این­که کشورهای دیگر انقلاب کردند لیکن  به نتیجه نرسیدند این است که رهبری واحد ندارند.

لذا امروزه  باید نقش امام راحل و تاثیر گذاری ایشان در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی در جامعه پررنگ تر شود زیرا دشمنان در پی آنند نقش امام خمینی(رحمه الله) را در دفاع از کیان اسلام و تشیع کم رنگ جلوه دهند، حال باید آثار امام راحل به زبان های مخلتف دنیا ترجمه شود تا تمام جهانیان با افکار و اندیشه های ایشان آشنا شوند و هر میزان در این خصوص اقدامی صورت گیرد سبب بقای نظام و اسلام خواهد شد.

 بنابراین امروز باید آثار امام راحل در کتاب های درسی دانش آموزان و دانشجویان بیشتر نمایان شود تا آن ها به افکار و اندیشه ایشان بیشتر آشنا شوند؛ زیرا نسل جوان امروزی در زمان ایشان حضور نداشته و سخنرانی های ایشان را ندیده و نشنیده اند و امروز ضروری است جوانان مان را با این افکار بیشتر مانوس کنیم زيرا اگر بيدارگر عصرما، امام خمينى قدس سره، شجاع و نترس نبود انقلاب‏ اسلامى‏ ايران بر خلاف انتظار جهانيان پيروز نمى‏شد از این رو امام راحل با انقلاب اسلامی، عزت و آبرو را برای کشور به منصۀ ظهور رساند.

قطع وابستگی به قدرت های استکباری

بی تردید دیده گرفتن و چشم بستن به روی برکات و دستاوردهای بی بدیل انقلاب اسلامی  بی انصافی است ، زیرا با پیروزی نظام مقدس اسلامی، وابستگی کشور به بیگانگان قطع شد؛ در ارتش ما مستشاران آمریکایی حضور داشتند، ارتش کشوری که دست بیگانه باشد، معلوم است که چه وضعی خواهد داشت. هم چنین قبل از انقلاب بیگانگان بر ما حکومت می کردند، نمایندگان مجلس ما در سفارتخانه های بیگانه تعیین می شدند، دستوری از بالا داده می شد و همان دستور نیز در مملکت پیاده و اجرایی می شد. و این مساله بسیار ذلیلانه و اوج بدبختی بود.

لذا شایسته است روی عوامل نگهدارنده انقلاب اندیشید و در عین حال که می توانیم تعامل با خارج را تداوم بخشید لیکن باید از  وابستگی به اجانب اجتناب کرد.

مبارزه طلبی با مظاهر فساد و فحشاء در رژیم پهلوی

باید تصریح نمود قبل از انقلاب مراکز فساد در کشور غوغا می کرد، غارت ثروت و منابع ایران از جمله مهترین چالش در زمان طاغوت محسوب می شد، اضافه بر این موارد، مسائل ضد ارزشی اسلامی نیز بیداد میکرد، به قول برخی تعداد مشروب فروشیها در تهران بیش از نانواییها بود و مفاسد دیگر نیز غوغا می کرد.

دستگاه رژیم آلوده به مفاسد بسیاری بود، چه عیاشی ها و برنامه ها و مفاسدی که همه این مسائل در آن زمان بیداد می کرد؛ برآستى دردآور است كه در كشورهاى غربى و غرب زده، قبل از انقلاب‏ اسلامى‏، بيشترين اسم و شهرت و آوازه و پول و درآمد و موقعيت براى زنان آلوده و بى‏بندوبارى بود كه به نام «هنرمند و هنرپيشه»، معروف شده بودند، و هر جا قدم مى‏نهادند گردانندگان اين محيط آلوده براى آنها سر و دست مى‏شكستند و قدمشان را خير مقدم مى‏ دانستند! لیکن حضرت امام(رحمه الله) این مفاسد را دید، به غیرت اسلامی ایشان برخورد و وظیفه شرعی خود را قیام دید. لذا باید خدا را شاکر بود که آن بساط برچيده شد، و زن از صورت ابتذال سابق و موقعيت يك عروسك فرنگى و كالاى بى‏ ارزش درآمد و شخصيت خود را بازيافت، حجاب بر خود پوشيد اما بی ‏آنكه منزوى شود و در تمام صحنه‏ هاى مفيد و سازنده اجتماعى حتى در صحنه جنگ با همان حجاب اسلاميش ظاهر شد.

بنابراین ارزش های انقلاب نباید کمرنگ شود، مساله حجاب، عفت، مسائل اخلاقی و دیگر ارزش های اسلامی و انقلابی نباید در رسانه ها و صدا و سیما و جامعه کمرنگ شود.

اتحاد و انسجام مردمی زمینه ساز پیروزی انقلاب اسلامی

بدیهی است حمایت های مردم در برهه های مختلف از مهم ترین عوامل برقراری نظام مقدس جمهوری اسلامی است، لذا وحدت و اتحاد و انسجام مردم یکی از عوامل مهم در پیروزی انقلاب اسلامی به شمار می رود به نحوی که همبستگی و اتحاد مردم و قاطعیت و شجاعت و اخلاص حضرت امام(ره) مانع از ضربه دشمنان به انقلاب اسلامی گردید.

حال با این تفاسیر باید گفت  ما باید این اتحاد و همدلی را حفظ کنیم، در شرایطی که دشمنان خارجی برای ما خط و نشان می کشند کدام عقل سلیمی اجازه می دهد به اختلافات دامن بزنیم و سلیقه های شخصی را حاکم قرار بدهیم؟! لذا اتحاد مردم باعث پیشرفت شد، و برای نگهداری این انقلاب باید روی همان عوامل محدثه تکیه و تاکید کرد.

نقش کلیدی حوزه و مرجعیت در پیروزی انقلاب اسلامی

تردیدی نیست که  انقلاب اسلامی برخاسته از حوزه ها و مرجعیت است، یقیناً حوزه در عین حال که از استقلال کامل برخوردار است لیکن  حامی و پشتیبان نظام مقدس اسلامی است، لذا  حوزه ها باید پاسدار و پشتیبان نظام اسلامی باشند، چرا که اگر این پشتوانه از بین برود، امیدی به دوام نظام نخواهد بود.

ایمان؛ اخلاص؛ فداکاری

بهره گیری انقلابیون از مولفۀ  فداکاری و اخلاص و ایمان در جریان قیام علیه رژیم پهلوی غیر قابل انکار است، لذا باید با صدای بلند فریاد زد ما ايرانيان آثار ايمان را در طول انقلاب‏ اسلامى‏ ، با تمام وجود لمس نموده ‏ايم. آنچه كه ما را در مقابل استكبار جهانى پيروز كرد ايمان جوانان غيور ما بود.

هم چنین نیت های خالص از دیگر عوامل  و نشانه های تحقق پیروزی انقلاب اسلامی است لذا به جرأت می توان مدعی گردید  در روند پیروزی انقلاب اسلامی نیات آلوده نبود، زیرا وقتی نیات آلوده شود یقیناً نتیجه ای عائد نمی شود و در مقابل لطف الهی هم برچیده می شود.

دیگر شاخصۀ مهم در پیروزی انقلاب اسلامی را می توان در آمادگی کامل  برای فداکاری به هر قیمت برای اسلام دانست ، گرچه  همه این فضایل ارزشمند را حضرت امام به ملت تقدیم کرد و مدیون آن بزرگوار هستیم.

لیکن اگر بخواهیم این انقلاب باقی بماند باید این اصول را حفظ کنیم.

انقلاب اسلامی؛ معیار بنیادین  گفتمان بیداری اسلامی

نگاه منصفانه نشان می دهد که انقلاب اسلامی نقشه سیاسی و معادلات منطقه را عوض کرد، خوشبختانه ایران به ام القرای شیعیان و مسلمانان جهان تبدیل گردید ، بسیاری از مسلمانان پناهنگاه خود را ایران اسلامی می دانند و صریحاً تاکید می کنند در بیداری اسلامی از انقلاب ایران الگو گرفته اند و این افتخاری بزرگ است،حتی دشمنان اسلام نیز  به نقش انقلاب اسلامی در تحولات منطقه اذعان دارند و ایران را گام اول حرکت در این راستا می دانند.

بدیهی است نظام اسلامی بدون چشم داشت تجربیات ارزشمند انقلاب اسلامی را در اختیار خیزش های اسلامی قرار خواهد داد زیرا با تحقق این مهم می توان از انحراف در مسیر بیداری اسلامی جلوگیری نمود تا در مسیر درست حرکت کنند.

این که دشمن می خواهد نشان دهد که ایران اسلامی در انقلابهای منطقه به دنبال توسعه طلبی است لیکن اعلام می کنیم به برکت انقلاب اسلامی، ایران به دشمنان امت اسلامی باج نمی دهد، بلکه  هیچ چشم داشتی در هیچ کشور منطقه ندارد و دنبال حکومت، نفوذ و به دست آوردن خاکی از سرزمینی ندارد، بلکه ما می خواهیم که این کشورها همچون سوریه وعراق و کشورهای دیگر از بند جنایات گروه ها و جریان های تروریستی تکفیری و نقشه های شوم قدرت های استکباری آزاد شوند.

علمای کشورهای اسلامی باید بدانند که تکیه بر مسائل ملیتی در مبارزه با استکبار نمی تواند اثر گذار باشد، باید مردم را حول اسلام گرد هم آورد و با استفاده از احساسات دینی، انقلابها را در مسیر اسلامی حفظ کرد لذا آقايان(قرضاوي و رييس الازهر...) بيايند و بنشينيم تا ثابت کنيم اگر انقلاب اسلامي ايران نبود هرگز انقلابهاي منطقه شکل نمي گرفت.

شهادت طلبی مولّفه حیاتی در پیروزی انقلاب اسلامی

در ترسیم پیروزی انقلاب‏ اسلامى‏ همه سال و هر ماه بلكه هر روز، خاطره شهيدان انقلاب زنده مى‏شود و بر آنها درود مى‏ فرستند ، زیرا شهادت مولفه ای است كه كاربرد آن از هر سلاحى بيشتر، و تاثير آن از همه برتر است و عاملى است كه مى‏ تواند خطرناك­ترين و وحشتناك­ترين سلاح­ هاى عصر و زمان ما را در هم بشكند، چنان كه در تاريخ انقلاب‏ اسلامى‏ كشور ما ايران با كمال وضوح اين حقيقت را با چشم ديديم كه عشق به شهادت على رغم تمام كمبودهاى ظاهرى عامل پيروزى سربازان اسلام در برابر قدرت هاى بزرگ شد.

لذا دكتر «مايكل برانت» يكى از معاونان سابق سازمان اطلاعات مركزى آمريكا(سيا) در یک گفتگو با اشاره به جلسات سرى مقامات سازمان سيا و نماينده سرويس اطلاعاتى انگليس می گوید: «ما به اين نتيجه رسيديم كه پيروزى انقلاب‏ اسلامى‏ ايران فقط نتيجه سياست‏ هاى اشتباه شاه در مقابله با اين انقلاب نبوده است، بلكه عوامل ديگرى مانند ... استفاده از فرهنگ شهادت دخيل بوده؛ كه اين فرهنگ از هزار و چهار صد سال پيش توسط نوه پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم)امام حسين (عليه السلام) بوجود آمده و هر ساله با عزادارى در ايام محرم اين فرهنگ ترويج و گسترش مى‏ يابد».

لذا با این تفاسیر باید گفت فراموشی یاد و آرمان های شهدا از آفات و تهدیدات فرا روی انقلاب است.

حق گرایی؛ باطل ستیزی

نباید فراموش نمود اساس انقلاب‏ اسلامى‏ انقلاب ارزش­ هاست، و اگر مسلمانان امروز در شرائطى سخت و ناگوار تحت فشار دشمنان بيرحم و خونخوار قرار گرفته‏ اند به خاطر همين است كه آن ارزش ­هاى اصيل را رها ساخته، بار ديگر ارزش هاى جاهلى در ميان آنان رونق گرفته است. مقياس شخصيت مال و مقام دنيا شده، و علم و تقوا و فضيلت را به فراموشى سپرده ‏اند، در زرق و برق مادى فرو رفته، و از اسلام بيگانه شده ‏اند، و تا چنين است بايد كفاره اين خطاى بزرگ را بپردازند.

لیکن اينكه در ايام دهه فجر انقلاب‏ اسلامى‏ ايران آيه شريفه‏ «جاء الحق وزهق الباطل إن الباطل كان زهوقا» ،زياد تكرار مى‏ شود بدان جهت است كه حكومت طاغوت كه باطل و مروج فساد، فحشا، وابستگى، ويرانى و حيف و ميل كردن بيت ‏المال بود رفت، و حكومت اسلامى كه حق است آمد و جايگزين آن شد. و هر چه حكومت اسلامى عادلانه ‏تر و كامل­تر باشد و بيشتر در مسير دين گام بر دارد به همان اندازه كسب حقانيت مى ‏كند.

سخن آخر

در خاتمه باید گفت عواملی که انقلاب را به ثمر رساند ضامن بقای انقلاب است، لذا انقلاب اسلامی را آسان به دست نیاورده ایم که آسان از دست دهیم، بلکه انقلاب اسلامی محکم تر از گذشته سرجای خود ایستاده است، بدین ترتیب باید قدر انقلاب را بدانیم و در حفظ آن کوشا باشیم و اجازه ندهیم ارزش های دینی و انقلابی در جامعه کمرنگ شود.

امیدواریم همه شاکر نعمت انقلاب اسلامی باشیم تا خداوند تبارک و تعالی این نعمت را برای همه پایدار بدارد و بتوانیم تا ظهور حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در سایه آن زندگی مادی و معنوی خوبی داشته باشیم، هم چنین امیدواریم خداوند به همه ما بصیرت بدهد که از نعمت هایی که نصیب ما شده پاسداری و بتوانیم انقلاب اسلامی ایران را حفظ کنیم.

بار الها! آن چنان در پرتو آگاهى به قرآن قلب ما را روشن و فكر ما را توانا كن كه در ميان بندگانت تفرقه نيندازيم و انقلاب‏ اسلامى‏ خود را به پرتگاه خطر نكشانيم.

 

پرونده ویژه

٢

سلسله اقدامات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظلّه)

در ماه های منتهی به ٢٢ بهمن ٥٧

بی تردید وقایع نیمه دوم سال ١٣٥٧، از جایگاه بی بدیل در  پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی برخوردار است، در آن برهه از زمان اعلامیه ها، بیانیه ها، مقالات و مصاحبه های علمای مبارز نقش به سزایی در سقوط رژیم پهلوی ایفا کرده است که از آن جمله می توان به مبارزات فراگیر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله) اشاره کرد.

معظم له که مبارزه خود را با رژیم پهلوی از ابتدای دهۀ ٤٠ آغاز کرده و در خرداد ١٣٤٢ نیز توسط حکومت شاه مدتی زندانی شده و پس از آزادی، مبارزات خود را از سر گرفته بود، بعد از قیام نوزده دی ١٣٥٦ قم ، به اتهام« اقدام علیه امنیت و اخلال در نظم و آسایش عمومی» در ٢١ دی ماه همان سال به چابهار و در ادامه به مهاباد و انارک نائین تبعید شد که در مرداد ماه ١٣٥٧ از تبعید رهایی یافت و با شدت گرفتن حوادث انقلاب، به تهران آمد.

آیت الله العظمی مکارم شیرازی در زمینه های مذهبی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی صاحب قلمی بود، لذا از سال ١٣٣٧ ماهنامه درس هایی از مکتب اسلام را منتشر نمود، پس از رهایی از تبعید، در نیمه دوم سال ١٣٥٧ مقالات و مصاحبه هایی در روزنامه های کثیر الانتشار اطلاعات و کیهان منتشر کرد.

در این بین نگاشته های معظم له به علت استمرار نگارش و منسجم بودن ساختار مقالات، به روز بودن موضوعات مقالات با توجه به مسائل جاری کشور، مستند و شیوا و قابل فهم بودن نگاشته ها و مقالات برای عامه مردم، پیش بینی ها و توصیه هایی که پس از انقلاب محقق شدند، فراگیری (خطاب به نظامیان،شاپور بختیار...)و انتشار در نشریه های کثیرالانتشار آن هم در زمان حاکمیت رژیم پهلوی، از اهمیت فوق العاده ای برخودار است.

رویکرد عالمانۀ معظم له در تبیین مبانی اسلام اصیل و اتخاذ رویکرد هوشمندانه در بهره گیری مستمر به ویژه از رسانه ها ی حکومت مستقر در نیمه دوم سال  ١٣٥٧ در راستای سرنگونی آن رژیم ، روزشمار بی بدیل وقایع انقلاب اسلامی از منظر و روایت معظم له را در روزنامه های کیهان و اطلاعات ٥٧، در قالب یازده مقاله و یادداشت و دو مصاحبه رقم زده است که عبارتند از:

٤و٦ آبان ١٣٥٧

انتشار دو مقاله از معظم له در روزنامه کیهان با عناوین«٧ماه در تبعید» و «بلای استبداد و ریاکاری»

آیت الله العظمی مکارم شیرازی در چهارم و ششم آبان ١٣٥٧ در دو مقاله با عناوین «٧ ماه در تبعید» و «بلای استبداد و ریاکاری» که در روزنامه کیهان منتشر شد، به بیان خاطرات خود از دوران تبعید به نقاط مختلف کشور پرداخت. او که در جریان قیام ١٥ خرداد ١٣٤٢ طعم زندان شاه را نیز چشیده بود در پایان خاطرات خود از زندان و تبعید این گونه نتیجه گرفت: «زندان عناصر انقلابی را پخته تر، آگاه تر و مقاوم تر می کند، تبعید ندای انقلاب را به نقاط دور و نزدیک می رساند.»

١٤ آبان ١٣٥٧

تأکید بر تشکیل حکومت اسلامی

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در مصاحبه ای با خبرنگار روزنامه اطلاعات که در ١٤ آبان ١٣٥٧ و در آستانه روی کارآمدن دولت نظامی غلامرضا ازهاری، به چاپ رسید، تشکیل حکومت اسلامی در ایران را امکان پذیر دانست و تأکید کرد حکومت اسلامی بر اساس عدالت، آزادی، مبارزه با فساد طبقاتی و مبارزه با فساد در تمام دستگاه هاست. معظم له افزود: اگر دولت نظامی سر کار آید و مردم چاره ای جز دفاع از خود نداشته باشند، جهاد اعلام می شود. یک روز پس از این مصاحبه، با روی کارآمدن دولت نظامی غلامرضا ازهاری مطبوعات اعتصاب کردند که این اعتصاب تا ١٦ دی ١٣٥٧ ادامه داشت.

٢٣ دی ١٣٥٧

تبیین ماهیت حکومت اسلامی

پس از پایان اعتصاب مطبوعات و با شدت گرفتن حوادث انقلاب در دی و بهمن ١٣٥٧، آیت الله العظمی مکارم شیرازی بر فعالیت رسانه ای خود افزود. معظم له در ٢٣ دی ١٣٥٧ با انتشار مقاله ای در روزنامه کیهان تحت عنوان« حکومت اسلامی چگونه حکومتی است؟» تأکید کرد: «مفهوم «حکومت اسلامی»؛ قطع پیوند با جهانیان، بستن درِ چاه های نفت بر روی مردم دنیا، مبارزه با صنعتی شدن کشور، بازگشت به زندگی سنتیِ قرون وسطا، گذراندن اقلیت ها از دم شمشیر، محرومیت زنان از حقوق اجتماعی، حذف دموکراسی از برنامه حکومت و روی آوردن به خشونت و استبداد، آنچنان که دکتر اوئن (وزیر خارجه وقت انگلیس) و همفکرانش در شرق و غرب پنداشته اند نیست، بلکه حکومت اسلامی تلاشی سازنده و انقلابی است پویا در جهت عکس آن.»

٣ بهمن ١٣٥٧

نامه سرگشاده آیت الله العظمی مکارم شیرازی به بختیار در بهمن ١٣٥٧: «دولت شما فقط یک عیب دارد!»

پس از رأی اعتماد مجلس سنا و مجلس شورای ملی به کابینه شاپور بختیار، شاه در ٢٦ دی ١٣٥٧ از کشور خارج شد و به بهانه استراحت و مداوا به مصر رفت.

سه روز پس از خروج شاه، با پیام امام خمینی (رحمه الله)، مردم سراسر ایران در تظاهرات پانزده میلیونی در ٢٩ دی ١٣٥٧، خواستار بازگشت امام (رحمه الله) و تشکیل«حکومت اسلامی» در ایران شدند. با این حال شاپور بختیار با تأکید بر اینکه «نخست وزیر قانونی» است، ادعا کرد ٩٠ درصد روحانیون نیز طرفدار اویند؛ ادعایی که بلافاصله با انتشار اعلامیه هایی از سوی روحانیون طراز اول ایران به شدت رد شد.

در این میان آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله) با انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به بختیار، با عنوان «دولت شما فقط یک عیب دارد!» در روزنامه اطلاعات (٣ بهمن ١٣٥٧) نوشت: « درست است که شما مرغ طوفانید، اما این باد، طوفان نیست، صاعقه آتش زاست... . خودتان هم کم و بیش احساس کرده اید پایگاهی در میان مردم برای شما نیست و همین است یک عیب شما! و نیز همین است دلیل غیر قانونی بودن حکومت شما!».

٤ بهمن ١٣٥٧

تبیین اصول بنیادین انقلاب اسلامی

در دی و بهمن ١٣٥٧، شاپور بختیار که ورود امام خمینی(رحمه الله) به کشور را به منزلۀ پایان حکومت خود می دانست، با اعلام بستن فرودگاه های کشور به بهانۀ مشکل فنی! در صدد برآمد تا با تأخیر انداختن ورود امام به کشور، اجتماعاتی به طرفداری از خود برپا کند و در میان صفوف مبارزین و انقلابیون شکاف و رخنه ایجاد کند.

در این اوضاع و احوال، آیت الله العظمی مکارم شیرازی با انتشار نوشتاری با عنوان «١٠ اصل برای پیروزی انقلاب» در روزنامه کیهان (٤ بهمن ١٣٥٧) سعی کرد با تقویت اتحاد، انسجام و هم گرایی میان انقلابیون با این گونه اقدامات دولت بختیار مقابله کند.

معظم له در این روزنامه ضمن برشمردن ده اصل برای پیروزی انقلاب تأکید کرد: «این انقلاب به همان نسبت که به هدف نهایی نزدیک تر می گردد، پیچیده تر، حساس تر و شکننده تر خواهد بود و کمترین اشتباه و غفلت در موضع گیری صحیح انقلابی، ممکن است ضربه های درد ناکی بر ما وارد سازد، و چون این بار با تمام سرمایه وجود خود پا به میدان نهاده ایم، اگر خدای ناکرده نتیجه عقیم بماند، چنان ضربه ای بر ما وارد می شود که به آسانی کمر راست نخواهیم کرد و همه چیز را از دست خواهیم داد.»

٥ بهمن ١٣٥٧

ترغیب بدنه ارتش به حمایت از انقلاب

دولت بختیار با اتّکا به نظامیان و حامیان غربی و در رأس آنان آمریکا، برای پیدا کردن پایگاه اجتماعی با همراهی گسترده نظامیان و خانواده هایشان در پنجم بهمن، اجتماعی در تهران بر پا کرد. آنان اعلام کردند این تظاهرات در حمایت از «قانون اساسی» است. از سوی دیگر، نظامیان در برخی نقاط دست به مانور و رژه زدند.

در چنین شرایطی آیت الله العظمی مکارم شیرازی با انتشار مقاله ای با عنوان «بیایید از یک فاجعه خونین جلوگیری کنیم!» در روزنامه اطلاعات (٥ بهمن ١٣٥٧) سعی کرد بدنه ارتش را به سوی مردم جلب کند.

معظم له در بخشی از مقاله تصریح کرد: «من فکر می کنم اگر همه گروه هایی که در داخل و خارج با مسایل ایران درگیر هستند، در رویارویی با حوادثی که با سرعت بر ما می گذرد، واقعیات را هر چند بر خلاف تمایلاتشان باشد بپذیرند و عقل و درایت را به یاری طلبند، یافتن راه سلامت در این مثلث مرگ و زندگی (پیروزی انقلاب؟ ادامه هرج و مرج؟ یا جاری شدن سیل خون؟) مشکل نخواهد بود و هرگز فاجعه ای روی نخواهد داد؛ فاجعه ای که هیچ کس از آن سودی نمی برد.»

١٠بهمن ١٣٥٧

هشدار به امرای ارتش؛ «اگر از ما نیستید در صف دشمنان ما هم نباشید»

دولت بختیار پس از آنکه موفق شد موقتاً از ورود امام خمینی(رحمه الله) به کشور ممانعت کند و با ایجاد و رعب و وحشت و به راه انداختن کشتار های مختلف،مخالفان را عقب برآند، اما مردم و روحانیون بر عزم خود برای ساقط کردن حکومت پهلوی افزودند و علمای برجسته، از جمله آیت الله العظمی مکارم شیرازی در اعتراض به بسته شدن فرود گاه ها از صبح ٨ بهمن ١٣٥٧ در مسجد دانشگاه تهران دست به تحصن زدند که با استقبال گروه های مختلف روبه رو شد.

در روزهای اوج گیری انقلاب، حامی اصلی دولتِ بختیار نظامیان بودند؛ لذا آیت الله العظمی مکارم شیرازی با انتشار مقاله ای با عنوان «سخنی با امرای ارتش؛ اگر از ما نیستید در صف دشمنان ما هم نباشید» در روزنامه اطلاعات (١٠ بهمن ١٣٥٧) به نظامیان تأکید کرد: «فردا که دادگاه ملت تشکیل شود تو را هم چون سایر مأموران ناپذیرفته عذری که هم اکنون در کنج زندان در انتظار محاکمه های پر سرو صدا به سر می برند به پای میز محاکمه و دادگاه عدالت خواهند کشید. هر قدر زور مند باشی از هویداها و نصیری ها که روزی مردم از سایه آنها نیز وحشت داشتند زورمند تر نیستی؛ سری به زندان ها بزن و حال و روزگار آنها را ببین و عبرت گیر!.»

١١بهمن١٣٥٧

تشریح اصول اساسی حکومت اسلامی

سرانجام شاپور بختیار در اثر فشار مردم و تحصن روحانیون در مسجد دانشگاه تهران و سایر نقاط مجبور به بازگشایی فرودگاه ها شد.

با قطعی شدن ورود امام خمینی (رحمه الله) به کشور، آیت الله العظمی مکارم شیرازی با انتشار مقاله ای با عنوان «اصول اساسی حکومت اسلامی» در روزنامه کیهان (١١ بهمن ١٣٥٧) این اصول را برشمرد:

١. حق مشارکت مردم

٢. استفاده از صاحب نظران هر رشته

٣. نظارت فقیه

معظم له در پایان مقاله خطاب به بختیار نوشت:

«این را نیز باید بگویم شما کراراً می گویید من بسیاری از خواسته های مردم را انجام داده ام. می پرسیم: با استفاده از کدام اختیارات؟ می گویید: نخست وزیرم! ولی آیا این ادعا با گفته شما که می گویید ٢٥ سال است دیکتاتوری بر همه چیز این کشور سایه انداخته -طبعاً مجلس قانون گذاری رستاخیزی اش تلاش مظهر کامل این دیکتاتوری است- تناقض آشکاری ندارد؟!»

١٥بهمن ١٣٥٧

تبیین نقش زن در حکومت اسلامی؛ «زن کالای تزئینی و مصرفی نیست»

آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله) که از مسائل اجتماعی غافل نبود، در ١٥ بهمن ١٣٥٧ با خبرنگار روزنامه کیهان درباره «نقش زن در حکومت اسلامی» و مسائل مربوط به کار کردن زنان در مشاغل مختلف اجتماعی در سیستم حکومت اسلامی گفت و گو کرد.

١٦بهمن ١٣٥٧

تبیین مسأله جهاد در اسلام

در شب ١٥بهمن ١٣٥٧ شاپور بختیار در گفت و گویی با رادیو تهران گفت: «جمهوری اسلامی برای من به تمنام معنا مجهول است»؛ بختیار درباره احتمال اعلام جهاد علیه دولتش گفت من به عنوان یک مسلمان تا به حال نشنیده بودم که جهاد مربوط به یک مسلمان با مسلمانان دیگری باشد.

آیت الله العظمی مکارم شیرازی در ١٦ بهمن ١٣٥٧ در روزنامه کیهان با عنوان «بختیار و مسأله جهاد و جمهوری اسلامی» به سخنان بختیار واکنش نشان داد، معظم له نوشت؛ بختیار جهاد را تنها در برابر دشمن غیر مسلمان روا دانسته در حالی که دوران حکومت حضرت علی (علیه السلام) در مبارزه با سه گروه به ظاهر مسلمان ناکثین، قاسطین و مارقین خلاصه می شود.

١٨بهمن ١٣٥٧

رفع اتهام استبداد از حکومت اسلامی

پس از آنکه امام خمینی(رحمه الله) مهدی بازرگان را در ١٥ بهمن ١٣٥٧ به نخست وزیری موقت برگزید مردم در سراسر کشور با راهپیمایی های گسترده، حمایت خود را از نخست وزیری مهندس بازرگان اعلام کردند، اما شاپور بختیار هم چنان بر قانونی بودن خود اصرار داشت. لذا حکومت مستبد پهلوی در آستانه سقوط، نیروهای انقلابی را به استبداد متهم نمود.

در چنین وضعیتی بود که  آیت الله العظمی مکارم شیرازی با انتشار مقاله ای با عنوان «استبداد اتهام بزرگ روز! چرا دشمن ما را متهم به استبداد می کند و چه کنیم تا به استبداد متهم نشویم؟» در روزنامه اطلاعات (١٨ بهمن ١٣٥٧) تأکید کرد: «این بسیار طبیعی است که یک اکثریت نیرومند و قاطع را در معرض چنین اتهامی قرار دهند، زیرا این بهترین وصله ای است که دشمن می تواند بچسباند و روی آن تکیه کند و نیز طبیعی است که گاهی قاطعیت که برای پیشبرد هر مبارزه انقلابی شرط است با استبداد اشتباه شود، زیرا مرز این دو کاملاً به هم نزدیک می باشد.»

٢٢ بهمن ١٣٥٧

جلوگیری از انحلال ارتش

سرانجام در ٢٢ بهمن ١٣٥٧، انقلاب اسلامی مردم ایران که نقطه آغاز آن قیام خونین، ١٥ خرداد ١٣٤٢ بود، با رهبری الهی و هوشمندانه امام خمینی(رحمه الله) و همراهی آگاهانه و گسترده علمای مبارز و مردم ایران به پیروزی رسید و زمستان ١٣٥٧، به بهار بیداری اندیشه های الهی پیوند خورد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عده ای در صدد انحلال برخی از سازمان ها برآمدند. این عده به شدت در صدد انحلال ارتش بودند.

اما آیت الله العظمی مکارم شیرازی با انتشار مقاله ای با عنوان «توطئۀ خطرناک» در روزنامه اطلاعات (١٥ اسفند ١٣٥٧) تأکید کرد: «ارتشیان انقلابی ما سهم بسیار مهمی در به ثمر رسانیدن انقلاب اسلامی دارند»، معظم له ضمن مخالفت شدید با انحلال ارتش نوشت: «البته سازمان منظمی برای پاسداری انقلاب کاملا ضروری است...».

این توصیه معظم له به سرعت محقق شد و در اواخر فروردین ١٣٥٨، امام خمینی(ره) دستور تشکیل «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» را زیر نظر شورای انقلاب اسلامی صادر کردند و در دوم اردیبهشت ١٣٥٨ تشکیل این نهاد رسماً اعلام شد.

منبع:

کتاب «از تبعید تا پیروزی»؛ اثر میرزا باقر علیاننژاد که نخستین بار در سال ١٣٩٢ از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است.

معرفی کتاب

سیری در کتاب

«حيلههاى شرعى و چارهجويىهاى صحيح»

اثر ارزشمند حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله)

بسیاری از احکام الهی در قالب وجوب و حرمت دارای مصلحت و مفسده ای است که باید به آن ملتزم بود. در این میان عدم تحمّل سختی ها و چشم داشت به برخی منافع، از سوی برخی مکلفان و متشرعان به دلایل متعدد فرهنگی، اقتصادی، روان شناختی و تربیتی، به ابداع راهکارهایی برای برون رفت از سختی ها و هزینه ها در قالب حیله های شرعی و التزام به راه های مباح و مجاز توأم با اجتناب از مخالفت با حکم شارع منتهی شده است.

از این رهگذر تغییر و تبدیل موضوع و رفع متعلق حکم در راستای تحقق حیله های شرعی مجاز در بسیاری از ابواب فقهی جاری و ساری است، به نحوی که افزایش روز افزون استفاده از انواع حیل شرعی، بحث و گفتگو در این زمینه را در همایش ها و نشست های متعدد علمی و نگاشته های فقهای اسلام فزونی بخشیده است.

البته دغدغه مندی فقها برای پاسخگویی به طرح سوالات و ابهامات فراوان که همه مربوط به موضوع حیله های شرعی است از همان روزهای آغازین تدوین فقه شیعه، مورد توجه قرار گرفته و بعضاً در ابواب مختلف فقهی به خصوص در باب معاملات از قبیل بیع، وکالت، شفعه و بدان پرداخته شده است.

آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله) از جمله فقهایی است که برای زدودن سوالات به وجود آمده در این مورد، از ذهن اهل علم و مسدود سازی هر گونه سوء استفاده از این موضوع، از هیچ تلاشی فروگذار نکرده، و کتاب ارزشمند «حيلههاى شرعى و چارهجويىهاى صحيح» را به رشتۀ تحریر درآورده است.

در یک نگاه

كتاب حاضر تحقيقی است درباره ماهيت حيلههای شرعی در فقه ، تبيين حيلههای رايج در ابواب مختلف فقهی و تحليلی از آرای فقهای اماميه و عامه، هم چنین مولّف در این اثر به اقسام حيلههاى شرعى اشاره کرده و راهكارهاى مشروعيت بخشی به آنها و گونه های متعدد حیله های غير مشروع را مورد تحلیل و واکاوی فقهی قرار داده است.

در این اثر سعی شده است تا فرآیند پژوهش بر رهیافت روشن ساختن ابعاد مختلف حيله در فقه، تبيين مرز بين حيلههای مشروع و نامشروع، با تحليل أهم مصاديق حيلههای رايج در عقود؛ مثل بيع، نكاح و بعضاً در غير عقود و بررسی آرای فقهای بزرگ شيعه و اهل سنت و تحليل مبنای فقهی حيله استوار باشد.

انگیزه تالیف

هدف از تأليف کتاب تفکیک میان حيلههاى شرعى مشروع از غير مشروع و ارائۀ راهکاری براى افراد متشّرع و تسهیل برخى از مشكلات شرعى آنان بیان شده است.

مولّف در بخش مقدمات اثر با عنوان «حيله شرعى اختصاص به ربا ندارد»، در بیان انگیزۀ تألیف اثر اینگونه می نویسد: حيله‏ها و چاره‏هاى شرعى، هر چند در بحث ربا به صورت گسترده‏تر مطرح شده، ولى اختصاص به ربا ندارد؛ بلكه در سراسر فقه جارى است.

در طهارت، طلاق، نكاح، شفعه، بيع، اجاره، قضا، و حتى در ابواب عبادات نيز مطرح است. بدين جهت فقهاى ما در ابواب مختلف كتابهاى فقهى به مناسبت، بدان پرداخته‏اند، هر چند معمولاً بحث عمده آن را در ذيل كتاب طلاق مطرح نموده‏اند، ولى كتاب مستقلى از فقهاى شيعه در اين زمينه نيافتيم. اما در بين اهل سنت كتابهاى مستقلى نوشته شده،‏ كه اين مطلب نشانگر اهميت بيشتر اين بحث در نزد آنهاست.

ساختار اصلی کتاب

ساختار اصلی كتاب شامل پیشگفتار، مقدمات بحث و فصول ده گانه ای است که عبارتند از:

١. در باب غسل و وضو و تيمم‏٢. جلوگيرى از عادت ماهيانه‏٣. اخذ اجرت براى انجام عبادت‏٤. مسافرت به قصد فرار از روزه‏٥. آيا كفاره عمد با مسافرت ساقط مى‏شود؟٦. راه محرميت زن برادر، بر برادر شوهر٧. چگونه مى‏توان با فرزند خوانده محرم شد؟٨. طرق فرار از ربا٩. تلقيح مصنوعى، راه‏كارى ديگر!١٠. راهى براى فرار از حرمت ابدى حاصل از ازدواج در عده!

ویژگیهای اثر

١. پرداختن به حیله های شرعی (راه های فقهی رهایی از مخالفت با احکام شرع) که یکی از نیازهای مهم جامعه است.

٢. پرابتلا بودن موضوع این کتاب و کاربردی بودن مباحث.

٣. پاسخگویی به شبهات موجود درباره حیلههای شرعی.

٤. تحلیل و بررسی حیله در احکام فقهی، به ویژه دربارۀ مسئله ربا.

٥. تفکیک حیله های مجاز از غیر مجاز.

٦. پرداختن به تعریف و تاریخچه حیله های شرعی، اقسام حیله های شرعی.

٧. بررسی معناشناسی حیله.

٨. بیان احکام شرعی حیله.

٩. ردیابی و بازیابی حیله های شرعی در ابواب مختلف فقه از عبادات و روزه و حج و زکات گرفته تا ازدواج و وکالت.

١٠. بررسی تفصیلی موضوع، تبویب و تدوین مناسب مباحث و استقصای محورهای مهم بحث و فروعات آن.

١١. بهره گیری عالمانه از منابع فراوان و معتبر فقهی.

١٢. استفاده از روش تحلیلی استنتاجی.

گزارش محتوا

حیله شرعی! مثبت یا منفی؟

مولف در فراز ابتدایی کتاب به بیان کلیاتی از حیله های شرعی پرداخته و در ادامه با تعریف و ترسیم اقسام آن به حيله واقعى مثبت و مشروع، حيله واقعى منفى و مذموم و حيله صورى‏، به بیان ویژگی های هر یک از آنها اشاره کرده و در ادامه آراء و اندیشه های برخی از فقها شیعه و اهل سنت را در مورد حيلههاى شرعى حرام و مباح مورد نقد و بررسی قرار داده، سپس مصاديق مختلف حيلههاى شرعى را در احکام فقهی و ابواب مختلف آن مطرح کرده است.

در بخشی از اثر می خوانیم:«حيله» در مصطلح فقها عبارتست از رسيدن به يك مطلوب شرعى و هدف مشروع، چه اين كه راه رسيدن به آن، امر حلالى باشد، يا راه مذكور خود غير مشروع باشد، چنين چيزى حيله است».بنابراين، حيله هم جنبه مثبت دارد و هم جنبه منفى.

بنابراین به نظر مولف این اصطلاح در حوزه شریعت به معنای راه و شیوه ای است که شخص در پیش می گیرد تا از رهگذر آن وضعیت خود را در برابر ادله شرعیه تغییر دهد و کاری کند که کار او یا خود او از شمول دلیلی به مشمول دلیلی دیگر درآید و یا اصلا از حوزه اشتمال ادله الزا م کننده شرع، خواه حرمت و خواه وجوب و همانند آن خارج شود.

حیل شرعی در عبادیات

معظم له در ادامه به تبیین حكم تكليفى و وضعى حيلههاى شرعى در مورد غسل، وضو و تيمم پرداخته است، در اين زمينه نویسنده تأملات فقهی این مسأله را اینگونه بیان می کند که آيا انجام حيلههاى شرعى در موارد فوق حرمت شرعى است يا تنها موجب بطلان عمل می شود.

در بخشی از اثر می خوانیم: شخصى را فرض مى‏كنيم كه جهت غسل و وضو آب دارد؛ اما بر اثر تنبلى، يا شرم و حيا،نمى‏خواهد از آن استفاده كند؛ بلكه قصد دارد با تيمم عبادتهاى خويش را انجام دهد. چنين شخصى دست به حيله مى‏زند، بدين شكل كه نماز خود را به تأخير مى‏اندازد، تا وقت براى غسل و وضو تنگ شود، سپس در ضيق وقت تيمم مى‏كند، و با آن نماز يا روزه‏اش را انجام مى‏دهد،اين حيله از دو جهت قابل بحث و تحقيق است:

نخست اين كه آيا اين كار از نظر تكليفى جايز است؟ديگر اين كه از نظر حكم وضعى، چنين نماز و روزه‏اى مجزى و كافى است، يا نياز به اعاده و قضا دارد؟

جلوگيرى از عادت ماهيانه

جلوگيرى از عادت ماهيانه و حكم تكليفى و وضعى خوردن قرصهاى جلوگيرى از حاملگى و حكم عوارض جانبى اين قرصها از دیگر عناوین مهم کتاب است كه مولف قواعد فقهى مرتبط با اين مسئله را در فرضیه های مختلف با استناد به روایات مورد بررسی قرار داده است.

در بخش از کتاب می خوانیم: از حيله‏هاى مشروع و مجاز اين است كه جمعى از زنان علاقه‏مندند تمام ايام ماه مبارك رمضان را روزه بگيرند، بدين جهت با مصرف قرصهاى مخصوص از عادت ماهيانه جلوگيرى مى‏كنند، آيا خوردن قرصهاى جلوگيرى جايز است؟ آيا عبادتهايش در اين صورت صحيح است؟ اگر با وجود استفاده از قرص، در زمان عادت ماهانه لکههایی دیده شود چه حکمی دارد؟

اخذ اجرت براى انجام عبادت

در بخش ديگر از کتاب، مولف به اشكال مهم در مورد عبادات استيجارى مثل نماز، روزه، حج استيجارى مبنی بر معتبر بودن قصد قربت در اين نوع عبادات پرداخته و راهکار رفع مشكل اخذ اجرت براى انجام عبادات استيجارى را بیان کرده است.

معظم له برای برون رفت از مشكل قصد قربت، پس از تبیین ماهیت اینگونه عبادات، راهکارهای مختلفی برای حل مشکل قصد قربت ارائه کرده است.

معظم له در این زمینه می نویسد: انسان گاهى براى يك كار انگيزه‏هاى متفاوتى دارد، و اين انگيزه‏ها گاه در طول يكديگرند.در عبادات نيز غالباً انگيزه‏هاى مختلف غير الهى در طول انگيزه الهى ديده مى‏شود، مثلا شخصى كه به زيارت يكى از معصومين عليهم السلام مشرف مى‏شود، در پاره‏اى از اوقات در پی شفاى بيمارى خود يا نزديكانش مى‏باشد، هيچ كس نمى‏تواند تمام اين زيارات را باطل بداند، بنابراين، اخذ اجرت، كه در طول قصد قربت است، تضادى با آن ندارد.

مسافرت به قصد فرار از روزه

مسافرت در ماه مبارک رمضان به قصد فرار از روزه و بررسى روايات و ديدگاههاى فقها در اين زمينه از دیگر عناوین کتاب است كه در آن كراهت مسافرت و بررسى قواعد مربوط به جواز يا عدم جواز آن و تحليل روايات در اين زمينه بيان شده است.

مولف در ادامه به طرح پرسش هایی در این زمینه می پردارد، پرسش هایی از قبیل آيا كفاره روزه با مسافرت ساقط مىشود يا خير؟

معظم له در این زمینه پس از بررسی دلايل طرفداران نظريه سقوط و عدم سقوط، قول به تفصیل و سقوط كفاره عمد را در صورت وجود عذر و عدم اختيار، برگزیده است.

محرميّت

نویسنده در بخش دیگر از کتاب به ارائۀ راهکارهای فقهی برای ايجاد محرميت زن برادر بر برادر شوهر و محرم شدن با فرزندخوانده (پسر و مادرخوانده و دختر و پدرخوانده) پرداخته و آراء و اندیشه های فقها و دلایل شرعی آنان را در این مسأله بیان کرده است.

حیله های فرار از ربا

ارائۀ راهکارهای فرار از ربا و بیان دیدگاه های فقها در اين باره از دیگر بخش های کتاب است که مورد بحث و بررسى قرار گرفته و روايات خاص مربوط به آن با استفاده از قواعد، عمومات و اطلاقات بيان شده و نظرات مختلف فقها در زمينه جواز و عدم جواز حيلههاى شرعى در فرار از ربا مورد واکاوی قرار گرفته است.

مولف در این بخش راهکارهای فراز از رباى قرضى و رباى معاملاتى را بیان کرده و روايات مربوط به آنها را از لحاظ سندى و دلالتى مورد ارزيابى قرار داده است.

هم چنین معظم له به اقسان حیله های فراز از ربا با توجه به نوع ربا و قصد افرد جايز و برخى را غير جايز شمرده است.

تلقيح مصنوعى

بیان انواع تلقيح مصنوعى و احكام و صور گوناگون و تشریح دلايل قائلان به جواز و عدم جواز آن از دیگر بخش های کتاب است که مولف به طور جداگانه آن را مورد بررسی قرار داده و احكام فرزند حاصل از تلقيح مصنوعى را بيان کرده است.

در اين زمينه نگارنده به سه اصل مهم فقهى راههاى ايجاد فرزند مشروع، تعيين پدر و مادر حقيقى فرزند حاصل از تلقيح مصنوعى و ايجاد محرميت چنين فرزندى با مادر جانشين و شوهر او، اشاره کرده است.

سپس نویسنده راهکارهای مشروع چنين عملى را بيان كرده است.

مولف در این بخش به پرسش هایی از قبیل آيا تلقيح مصنوعى ذاتا جايز است؟ آيا اين امور، حكم اولى را تغيير نمى‏دهد؟ و آيا احكام فرزند طبيعى، از قبيل محرميت، نكاح، ارث، حضانت، ولايت و مانند آن، بر فرزند حاصل از تلقيح مصنوعى نيز جارى مى‏گردد؟ به عنوان موضوعات اصلى این بخش از کتاب،‏ پاسخ گفته است.

فرار از حرمت ابد ى حاصل از ازدواج در عدّه

فراز پايانى كتاب به راههاى فرار از حرمت ابدى حاصل از ازدواج با زن در حال عدّه اختصاص یافته که مولف با دلايل و مستندات حرمت ابدى چنين ازدواجى را مورد واکاوی قرار داده و راهکارهای برون رفت از حرمت اين نوع ازدواج را از طريق وكالت گرفتن براى عقد بیان کرده است.

مولف از كل مباحث اين فصل بدین نتیجه رهنمون شده است:

اولا: هرگاه مردى از روى جهل و نادانى به مسائل شرعى، زنى را كه در عده است به عقد خود در آورد، و در زمان عده با او آميزش كند، و عقد توسط وكيل خوانده شده باشد، حرمت ابدى ايجاد نمى‏شود. هر چند عقد مذكور باطل است، و پس از عده بايد تجديد گردد.

ثانيا: فقهاى اسلام بايد تمام سعى و تلاش خويش را جهت حل مشكلات مردم، تا آنجا كه ضوابط شرعى اجازه مى‏دهد، و از فقه سنتى جواهرى تجاوز نمى‏كند، و در راستاى رضاى پروردگار است، به كار گيرند. ولى البته حل مشكلات گرفتاران، مجوز پناه بردن به قياس ظنى و استحسان و دليلهاى غير معتبر نمى‏شود.

ثالثا: موارد بسيار نادرى پيدا مى‏شود كه خواندن عقد وكالتى در عده، سبب حرمت ابدى مى‏گردد. و الله العالم‏

گفتنی است اين اثر نفیس با تنظیم و تدوین حجه الاسلام علیان نژادی، نخستین بار در سال ١٣٨٨ در یک جلد و ١٦٨صفحه، در قطع رقعی توسط انتشارات امام علی بن ابی طالب علیه السلام به رشتۀ تحریر در آمده که تا کنون نیز چندین مرتبه تجدید چاپ شده است.

معارف اسلامی

«انسانيت» دين من است!

پرسش :

آیا بهتر نیست «انسانیت» را جایگزین ادیان مختلفی کنیم که با دستورات و اختلافات خود دردهای بشر را بیشتر می کنند؟!

پاسخ اجمالی:

اولا: در صورت نفی رابطه خدا و انسان نمی توان برای انسان عواطفی تصور کرد؛ زیرا انسانی که در دیدگاه ماتریالیست ها نه مخلوق خداوند، بلکه ماشینی پیچیده و صرفا مادی باشد، نمی تواند خودش به خودش این احساسات و عواطف و انگیزه های روحی را افاضه کند.

ثانیا: اگر ملاک آئین انسانیت «عقل» است، باید گفت: هر کسی ممکن است بعضی کارها را درست و بعضی دیگر را غلط بداند، غافل از اینکه شخصی دیگر در تشخیص آن ملاک های اخلاقی برعکس او عمل می کند؛ یعنی عقل ناقص انسانی خود زاینده اختلاف و تزاحم و تضاد و کشمکش است.

ثالثا: در نبود انذار و بشارت دینی-اخروی، چنین مسلکی هیچ ضمانت اجرایی ندارد. در نظام های اخلاقی سکولار گفته می شود یکی از مهم ترین این ضمانت ها فهم این موضوع است که «نفع من در نفع دیگران است». اما در شرایطی دیگر که میزان قدرت آحاد جامعه در مقایسه با یکدیگر نامتوازن باشد، این ملاک به هیچ وجه ضمانت اجرایی نخواهد داشت؛ چرا که زورمندان می توانند نفعی نامرتبط با نفع دیگران تعریف کنند.

رابعا: دینداری نه تنها با اخلاق نیک تقابل ندارد بلکه دین دار واقعی حتما دارای «اخلاق نیک» یا به تعبیری «انسانیت» است. با توجه به جایگاه والایی که در متون دینی برای «حسن خلق» بیان شده، می پرسیم که دین داری چه تقابلی با انسانیت و «زیست اخلاقی» دارد که ما فقط مجاز به انتخاب یکی شان باشیم؟!

پاسخ تفصیلی:

جایگزین شدن دین با روابط انسانی و اخلاقی عنوان بسیار جالب توجهی است که می تواند بسیاری از اذهان را به طرف خودش بکشاند. تصور اینکه مردم بدون ترس یا امید به عقوبت ها یا پاداش های اخروی، کارهای نیک را صرفا به خاطر انسانیت و حس درونی نیکوکاری انجام دهند، تصوری است بسیار ایده آل. همچنین در چنین جهان تخیل شده ای از آنجا که ادیان از جامعه رخت بربسته اند و همه مردمان تابع یک دین تصویر می شوند، فرض می شود که نزاع های بین ادیان و مذاهب و فِرَق نیز با همه هزینه ها و آسیب های شان از بین رفته اند و بدیهی است چنین دنیای فرضی ای چه قدر مطلوب و خواستنی است.

به نظر ما تحقق چنین ایده ای که در محافل علمی گاهی از آن با عناوینی چون «اخلاق سکولار» یا «دین انسانیت» تعبیر می شود با چالش ها و پرسش های اساسی روبه روست. اما پیش از بیان این چالش ها شاید بد نباشد که پیشینه این نظریه به صورت اجمالی مرور شود.

«اگوست کنت»، فیلسوف و جامعه شناس فرانسوی در اواسط قرن نوزدهم میلادی مسلکی را با عنوان «دین انسانیت» تأسیس و اختراع کرد. این مرد در بن بستی عجیبی میان عقل و فکرش از یک طرف، و دل و وجدانش از طرف دیگر واقع شده بود. به همین دلیل آموزه هایی را به نام «دین انسانیت» بنا نهاد و گفت: «دین برای بشر ضرورت دارد و تمام مفاسدی که در اجتماع دیده می شود به این جهت است که دین در اجتماع سستی گرفته است». به نظر آگوست کنت مسیحیت کاتولیک مربوط به دوران حیات تفکر «مابعد الطبیعه»، یعنی دوره ای تاریخ مصرف گذشته است و امروز که عصر، عصر «علم» است و بشر تفکر ماوراء الطبیعی را نمی پذیرد باید دین را دوباره باید از نو اختراع کرد اما با حذف همه امور و ریشه های «غیبی»!(١)

به هر حال کسانی که مدعی اخلاق گسسته از دین و اخلاق گسته از موضوع وجود یا عدم وجود خداوند هستند، چه متأثر از گزاره های آگوست کنت باشند یا نباشند، باید به پرسش هایی که ممکن است راجع به این مسلک مطرح می شود پاسخ دهند.

اولین پرسشی که می توان و باید از این مسلک پرسید این است که احساس احسان و نیکوکاری ای که در این مسلک به عنوان نیرو محرکه کارهای خیر و خدمت به دیگران معرفی می شود، چگونه احساسی است و از کجا می آید؟

طرفداران مسلک «دین انسانیت» از آن جایی که عموما «دین و منشأ ماورایی» اصول و احساسات اخلاقی را منکر می شوند در دیدگاهی ماتریالیستی، احساس خدمت گزاری بشر را زاییده نوعی «جانشین سازی ذهنی» می دانند. به عقیده آنها وقتی مثلا ما می بینیم عده ای افراد ضعيف از تعليم محروم اند و حس انسان دوستى به خيال خودمان در ما تقويت مى شود تا برویم به آنها خدمت کنیم، در این گونه مواقع اگر خوب دقت كنيم مى بينيم انسان خود را به جاى آنها گذاشته است. اول فكر مى كند كه او را در طبقه خودش و خودش را در طبقه او بداند بعد در نظر مى گيرد كه آن شخص محروم، خود اوست که در آن جایگاه بی امکانات قرار گرفته است. بعد همان حس «خودپرستى» كه موجب می شود انسان از خودش دفاع کند، اينجا به دفاع از مظلوم برمى خيزد. پس منشأ این هم دردی و انگیزه یافتن برای کمک به دیگران و انجام امور خیر، فقط نوعی «حس روانی» است که از درون انسان و بر اثر آن پروسه جانشین سازی پدید می آید نه اینکه از سوی وجودی برتر و والاتر به عنوان «ادراک و بصیرتی اصیل» در وجود انسان به ودیعه گذاشته شده باشد.(٢)

در نقد چنین صورت بندی ای از موضوع «منشأ احساسات و اخلاق نیک آدمی» که در صدد نفی «منشأ الهیم برای احساسات آدمی است می توان گفت دقت در معنا و آثار این احساسات نشان می دهد که در صورت نفی رابطه خدا و انسان اصلا به طور کلی نمی توان برای او چنین عواطفی تصور کرد؛ زیرا انسانی که در دیدگاه ماتریالیست ها نه مخلوق خداوند بلکه ماشینی پیچیده و صرفا مادی باشد، به مقتضای قاعده فلسفی «فاقد الشئ لا یکون معطی الشئ»؛ (فاقد یک چیز نمی تواند دهنده آن چیز باشد)(٣)، نمی تواند خودش به خودش این احساسات و عواطف و انگیزه های روحی را افاضه کند. زیرا چگونه وجود دستگاهی بی روح و خشک بتواند خودش به خودش آنچه را ندارد (یعنی روح) بدهد و حال که چنین احساساتی در انسان وجود دارد لاجرم وجودی دیگر، روح را به عنوان منشأ آن احساسات به او داده است. بنابراین وجود احساسات انسانی انسان، به معنای مستثنا بودن آدمی از کلیت مادی جهان نیست بلکه اين ذره نور نماينده «جهان نور» است. اينجاست كه رابطه انسان با خدا روشن مى شود.

سؤال دیگری که باید از مبلغان ایده «دین انسانیت» پرسید این است که ملاک شما برای استخراج و توصیه دستورهای اخلاقی کلی چیست؟ اگر بگویید ملاک ما عقل است می پرسیم ما چگونه می توانیم به عقلِ ناقص بشر اکتفا کنیم در حالی که علم هنوز به طور کامل پیشرفت نکرده و خیلی از مسائل برای بشر لاینحل باقی مانده و انسان فلسفه خیلی مسائل را نمی داند؟ از آن گذشته همه مردم از کمال عقل برای تشخیص چنین ملاک هایی برخوردار نیستند و حتی در صورت برخورداری از آن، تحت تأثیر عوامل روانی و محیطی و جلب منافع و مصلحت ها، ممکن است تصمیم هایی بر خلاف آن ملاک ها بگیرند. بنابراین هر کسی ممکن است بعضی کارها را درست و بعضی دیگر را غلط بداند غافل از اینکه شخصی دیگر در تشخیص آن ملاک های اخلاقی برعکس او عمل می کند. اما این برداشت های گوناگون از ملاک های اخلاقی در دین وجود ندارد. دین کامل ترین دستورات از طرفِ خالق برای مخلوقات است و از آنجا که برای همگان توصیه های واحدی را ارائه می دهد موج پدید آمدن هیچ هرج و مرجی نمی شود.

سؤال دیگری که ترویج دهندگان «دین انسانیت» باید در پی پاسخ قانع کننده ای به آن باشند این است که در صورت عدم ایمان به جهان آخرت و نتایج اعمال نیک یا بد، رعایت دستورهای چنین آیینی چه ضمانت اجرایی ای برای مردم و ادراه کنندگان جامعه خواهد داشت؟ در نظام های اخلاقی ساخته شده بر مبانی سکولار گفته می شود یکی از مهم ترین این ضمانت ها فهم این موضوع است که نفع من در نفع دیگران است. یعنی شخص به این اندازه از درک برسد که مثلا دزدین مال همسایه اش می تواند منجر به دزدیده شدن مالش توسط همان همسایه منجر شود و از ترس این ناامنی اجتماعی، حدود خودش را متوجه و آنها را رعایت کند.

در پاسخ باید گفت چنین منطقی شاید در مثال هایی شبیه آنچه گفته شد کاربرد داشته باشد اما در شرایطی دیگر که میزان قدرت آحاد جامعه در مقایسه با یکدیگر نامتوازن باشد، این ملاک به هیچ وجه ضمانت اجرایی نخواهد داشت.(٤)

به هر حال هوادارن تئوری «دین انسانیت» تا وقتی که پاسخ های قانع کننده و منطقی ای به این پرسش ها ندهند، کمتر کسی را می توانند قانع کنند به دین شان درآید.

حالا این را مقایسه کنید با منطق دین و قرآن در تشریع احکام آنجا که در آیات ٧ و ٨ سوره زلزال می خوانیم: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ * وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ»؛ (پس هر كس هموزن ذرّه‏اى كار خير انجام دهد آن را مى‏بيند* و هر كس هموزن ذرّه‏اى كار بد كرده آن را مى‏بيند!) بدیهی است در این دستگاه معرفت شناختی که برای هر عملی، صرف نظر از جلب منافع یا دفع آسیب های دنیوی، عقاب یا پاداشی در آخرت پیش بینی شده، اجرای اصول اخلاقی از ضمانت اجرایی بسیار بالاتری پشتیبانی می شوند.

از آن گذشته طرح «دین انسانیت» به گونه ای در جوامع دینی مطرح می شود که گویی دین و مذهب، در زمینه ای متفاوت با زیست اخلاقی قابل طرح اند و این مغالطه ای بسیار بزرگ است. کیست که ندارند دینداری نه تنها با اخلاق نیک تقابل ندارد بلکه دین دار واقعی حتما دارای اخلاق نیک یا به تعبیری انسانیت است و متون دینی به اندازه ای در این باره فراوان هستند که همگان از آن باخبرند. مثلا در بیانی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می خوانیم: «أَوَّلُ مَا يُوضَعُ فِي مِيزَانِ الْعَبْدِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حُسْنُ خُلُق»(٥)؛ (نخستین چیزی كه روز قیامت در ترازوی اعمال بنده گذاشته می شود حُسن خلق اوست). از امام صادق(علیه السلام) نیز نقل شده که فرمود: «إِنَّ الْخُلُقَ الْحَسَنَ يَمِيثُ الْخَطِيئَةَ كَمَا تَمِيثُ الشَّمْسُ الْجَلِيد»(٦)؛ (خوش خویى گناه را ذوب مى كند همچنان كه آفتاب یخ را).

با توجه به این احادیث و جایگاه والایی که در آنها برای حسن خلق بیان شده می پرسیم که دین داری چه تقابلی با انسانیت و زیست اخلاقی دارد که ما فقط مجاز به انتخاب یکی شان باشیم؟ البته ما مسلمانان از این هم فراتر می رویم و می گوییم که انسانیت و متخلق شدن به اخلاق نیک، مراتب و درجاتی دارد که عالی ترین مراتب آن فقط در دین محقق می شود. از همین رو پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) تکمیل مکارم اخلاق را غرض بعثت خویش شمرده اند.(٧)

پی نوشت:

(١). مجموعه آثار شهيد مطهرى‏، مطهری، مرتضی، قم، انتشارات صدرا، ١٣٧٧هـ.ش، چاپ هشتم، ج ٢٣(آزادی معنوی)، ص ٦٧٦.

(٢). همان، ص ٦٨٠.

(٣). ر.ک: الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة، صدرالدين شيرازى، محمد بن ابراهيم، بیروت، دار إحياء التراث العربي، ١٩٨١م، چاپ سوم، ج ٦، ص ١٧٦.

(٤). مجموعه آثار شهید مطهری، همان، ج ١٥ (فلسفه تاریخ)، ص ١٠٥.

(٥). قرب الإسناد، حميرى، عبد الله بن جعفر، قم، مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، ١٤١٣هـ.ق، چاپ اول، ص ٤٦.

(٦). الكافی، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، محقق/ مصحح: غفارى، على اكبر، آخوندى، محمد، تهران، دار الكتب الإسلامية، ١٤٠٧هـ.ق، چاپ چهارم‏، ج ٢، ص ١٠٠.

(٧). «بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ»: بحارالانوار، مجلسی، محمدباقر، بیروت، دار إحياء التراث العربي‏، ١٤٠٣هـ.ق، چاپ دوم، ج ٦٧، ص ٣٧٢.

احکام شرعی

تقسیم ارث اگر ورثه فقط پدر و مادر باشند

اگر فقط پدر و مادر از گروه اول ارث موجود باشد ارث چگونه تقسیم می شود؟

هرگاه وارث ميّت فقط پدر و مادر او باشند، مال سه قسمت مى‏شود دو قسمت آن را پدر و يك قسمت آن را مادر مى‏برد؛مگر اینکه ميّت دو برادر، يا چهار خواهر، يا يك برادر و دو خواهر داشته باشد كه همه آنها پدر ومادرى باشند يا پدرى فقط (يعنى پدر آنان با پدر ميّت يكى باشد) مادر شش يك مال را مى‏برد وبقيّه به پدر مى‏رسد. (در اصطلاح فقهی به «دو برادر، يا چهار خواهر، يا يك برادر و دو خواهر» حاجب می گویند)

تقسیم ارث اگر ورثه فقط پدر و مادر باشند

اگر فقط پدر و مادر از گروه اول ارث موجود باشد ارث چگونه تقسیم می شود؟

هرگاه وارث ميّت فقط پدر و مادر او باشند، مال سه قسمت مى‏شود دو قسمت آن را پدر و يك قسمت آن را مادر مى‏برد؛مگر اینکه ميّت دو برادر، يا چهار خواهر، يا يك برادر و دو خواهر داشته باشد كه همه آنها پدر ومادرى باشند يا پدرى فقط (يعنى پدر آنان با پدر ميّت يكى باشد) مادر شش يك مال را مى‏برد وبقيّه به پدر مى‏رسد. (در اصطلاح فقهی به «دو برادر، يا چهار خواهر، يا يك برادر و دو خواهر» حاجب می گویند)

ارث نبردن نوه ها در صورت زنده بودن فرزندان

پدر من چهار سال قبل از پدر بزرگم فوت نموده ودارای پنج عمو و سه عمه (همگی در قید حیات) می باشم. وراث پدر بزرگم قصد حصر وراثت دارند. آیا اینجانب به عنوان فرزند بزرگ پدرم می توانم ادعای سهم پدرم را داشته باشم؟

خیر، نوه ها با وجود فرزندان ارث نمی برند و سهم پدر شما با فوت ایشان از بین رفته است.

ارث جنینی که در محیط آزمایشگاه رشد پیدا می کند

جنینی که در محیط آزمایشگاه رشد پیدا می کند، تولدش چگونه محقق می شود و اینکه تکلیف تعلق ارث به او چگونه است؟

تشخیص موضوع بر عهده متخصصین است ولی هر گاه زنده متولد شود از صاحبان نطفه ارث می برد.

ارث فرزند حاصل از تلقیح نطفه زن و مرد نامحرم

در لوله آزمایش

آيا مى‏توان اسپرم مرد و زن اجنبى را در لوله آزمايش قرار داد؟ اگر فرزندى متولّد شود متعلّق به كيست؟ آيا حكم ولد الزنا را دارد؟

اين كار جايز نيست و اگر فرزندى متولّد شود در بسيارى از احكام تابع صاحبان نطفه است؛ ولى از آنها ارث‏ نمى‏برد.

ارث مسلمان و کافر از یکدیگر

آیا مسلمان از کافر و بالعکس ارث می برد؟

مسلمان از كافر ارث می برد، ولى كافر اگر چه پدر يا پسر ميّت باشد از مسلمان ارث نمی برد.

اموالی که فقط به پسر بزرگتر می رسد

کدام قسمت از اموال میت فقط به پسر بزرگتر او می رسد؟

هرگاه مردى از دنيا برود، قرآن، انگشتر و شمشير و لباسى را كه مى‏پوشيده، يا براى پوشيدن آماده كرده، مال پسر بزرگتر اوست.

تقسیم ارث با وجود چند برادر یا چند خواهر

اگر وارث چند برادر یا چند خواهر باشد ارث چگونه تقسیم می شود؟

اگر وارث چند برادر يا چند خواهر پدر و مادرى باشند همه مال بطور مساوى در ميان آنها تقسيم مى‏شود.

ارث زن از زمین و ساختمان

زن از کدام اموال شوهر ارث می برد و از چه چیزهایی ارث نمی برد؟

زن از تمام اموال منقول شوهر ارث مى‏برد، ولى از زمين و قيمت آن ارث نمى‏برد، خواه زمين خانه باشد يا باغ، يا زمين زراعتى و مانند آن و نيز از خود هوايى ساختمان ارث نمى‏برد، مثل بنا و درخت، امّا بايد هوايى را قيمت كنند و از قيمت آن سهم ارث او را بدهند.

ادله فقهی عدم ارث زوجه از زمین

آيا دليل اين که زوجه از زمين ارث نمي برد تنها به جهت اختلاف ميان شيعه و اهل سنّت است؟

اين مطلب صحيح نيست و هفده روايت بر عدم جواز ارث وارد شده و تنها يک روايت معارض دارد که نمي توان آن هفده روايت را در برابر يک روايت ناديده گرفت. ولي افراد مي توانند از ثلث اموالشان براي همسران خود وصيّت کنند که گاه بيش از ارث آنها نيز مي شود.

وصیت به تساوی ارث بین دختر و پسر

آیا پدر یا مادری وصیت کرده باشد هنگام تقسیم ارثیه بین دختر و پسر فرق قائل نشوند تکلیف چیست؟ آیا عمل به آن واجب است؟

در صورتی که این وصیّت به ضمیمه سایر وصایای میّت بیش از ثلت اموال وی نباشد عمل به آن لازم است؛ یعنی اضافه سهم دختران از ثلث پرداخته می شود. و اگر اضافه بر ثلث باشد، تنها به مقدار ثلث جایز است.

سهم ارث زن از شوهر

زن چه مقدار از شوهر ارث می برد؟

هرگاه مردى از دنيا برود چنانچه در زمان مرگ، فرزندی نداشته باشد، يك چهارم مال او را همسر دائمى او مى‏برد و بقيّه را ورثه ديگر و هرگاه از آن زن يا از زن ديگر فرزند داشته باشد، يك هشتم مال به زن او مى‏رسد و بقيّه به وارثان ديگر.

پی نوشت:
  
    
تاریخ انتشار: « 1399/12/03 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 3776