مباحث خیارات - جلسه 124 - 97/02/08

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

مباحث خیارات - جلسه 124 - 97/02/08

بحث در مسقطات خیار تأخیر است. امام قدس سره پنج مسقط برای آن ذکر کرده است که بعضی را قبول نکرده است. اکنون به مسقط چهارم رسیده ایم که عبارت است از اینکه اگر مشتری بعد از سه روز پول را بیاورد و بایع آن را قبول کند آیا خیار او ساقط می شود یا نه.

موضوع: مسقطات خیار

بحث در مسقطات خیار تأخیر است. امام قدس سره پنج مسقط برای آن ذکر کرده است که بعضی را قبول نکرده است. اکنون به مسقط چهارم رسیده ایم که عبارت است از اینکه اگر مشتری بعد از سه روز پول را بیاورد و بایع آن را قبول کند آیا خیار او ساقط می شود یا نه.

گفته اند ظاهر بذل ثمن و اخذ آن ظهور در سقوط خیار دارد.

ولی باید قائل به تفصیل شد و آن اینکه گاه بین بایع و مشتری مراودات متعدد مالی وجود دارد بنا بر این احتمال می دهیم بذل ثمن به منظور ادای ثمن معامله ی دیگری است مثلا مشتری در جایی دیگر از بایع طلبکاری داشته است و یا بایع می خواسته از مشتری وام بگیرد در این صورت چون نمی دانیم پولی که مشتری تحویل می دهد برای کدام یک از آن موارد است باید آن را بحث کنیم. مثلا مشتری پول را داده و بایع هم پذیرفته بعد بایع ادعا می کند که من به قصد بیع آن را اخذ نکرده ام در نتیجه خیار من ساقط نشده است و می خواهم بیع را فسخ کنم.

ما در اینجا نمی توانیم بگوییم که ظاهر فعل این است که خیار ساقط می شود. (البته این بحث در مقام اثبات است نه مقام ثبوت. در مقام اثبات اگر نیّت واقعِ بایع این باشد که پول را به نیّت ثمن بگیرد، خیار او ساقط می شود و الا نه.)

اگر هم اختلاف شود، اصل عدم سقوط خیار است زیرا کسی که مدعی است باید دلیلی بر آن اقامه کند.

مسقط پنجم: هل یسقط لو طلب البایع الثمن؟

مثلا بایع پول را نگرفته است ولی بعد از سه روز به مشتری می گوید که سریع تر پولش را بدهد. آیا این موجب اسقاط خیار می شود یا نه.

امام قدس سره قائل است که در مسأله دو وجه است و ظاهر عدم اسقاط خیار است.

توضیح اینکه ظاهرا امام قدس سره در این بحث از شهید اول در دروس و شهید ثانی در مسالک و علامه در تذکره و شیخ انصاری در مکاسب[1] تبعیت کرده است زیرا آنها نیز قائل به عدم اسقاط خیار شده اند.

وجه سقوط خیار این است که مطالبه دلیل بر رضا به بیع و سقوط خیار است.

اما وجه عدم سقوط خیار این است که هرچند مطالبه می کند ولی وقتی مال را گرفت خیار ساقط می شود اما مادامی که ثمن را اخذ نکرده است می تواند خیار را اعمال کند. بنا بر این مطالبه می تواند نوعی اتمام حجت باشد که آیا مشتری می خواهد پول را بدهد تا معامله امضاء شود و یا نمی خواهد بدهد تا بایع خیار را اعمال کند.

بعضی نیز تعبیر کرده اند که مطالبه، ضرر را از بایع دفع نمی کند. زیرا بایع با تأخیر از سه روز دارد ضرر می کند و با صرف مطالبه کردن ضرر او منتفی نمی شود. ضرر او هنگامی منتفی می شود که ثمن را دریافت کند.

اضافه بر آن شاید بایع مطالبه کند و بعد مشتری ندهد، اگر با صرف مطالبه خیار بایع ساقط شود او متضرر خواهد شد.

اما مسأله ی سوم از مسائل خیار تأخیر که مسأله ی مهمی است ولی علماء آن را مهم فرض نکرده اند:

(مسألة 3): المراد بثلاثة أيّام: هو بياض اليوم، (بنا بر این مراد سه شبانه روز است یا سه بیاض یوم و یا از صبح طلوع فجر یا طلوع خورشید. امام قدس سره آن را بیاض یوم می داند) و لا يشمل الليالي، عدا اللّيلتين المتوسّطتين، (بنا بر این اگر اول طلوع آفتاب یا طلوع فجر بیع را انجام داد آن روز و شب و فردای آن روز و شب تا روز سوم خیار دارد و بعد از غروب در روز سوم خیار ندارد.) فلو أوقع البيع في أوّل النهار يكون آخر الثلاثة غروب النهار الثالث. نعم لو وقع في الليل تدخل الليلة الاولى أو بعضها (وسط شب یا دو سوم از شب رفته و مانند آن) أيضاً في المدّة (چون خیار متصل به بیع است و نمی توان گفت که هرچند بیع در شب است ولی خیار از اول صبح فردا شروع می شود بنا بر این در این صورت خیار در سه روز و سه شب باقی است). و الظاهر كفاية التلفيق، فلو وقع في أوّل الزوال (مثلا ظهر روز شنبه) يكون مبدأ الخيار بعد زوال اليوم الرابع، (یعنی ظهر روز سه شنبه آخر خیار است) و هكذا.[2]

اقوال علماء:

عده ی کمی از علماء متعرض این مسأله شده اند. حتی مرحوم شیخ انصاری در بحث خیار حیوان که سه روز است چند سطری بحث کرده است.

البته این مسأله منحصر به این بحث نیست و موارد زیادی در فقه است که این مسأله در آن جاری است. مثلا در ایام عادت، ایام نقاء و ایام استظهار این بحث جاری می شود.

همچنین است در مورد نفاس که ده روز است بحث است که از کِی شروع می شود و کِی تمام می گردد.

در نماز مسافر که فرد قصد ده روز می کند و همچنین نیّت سی روز در حال تردد این بحث جاری است.

همچنین است در خیار حیوان و هکذا در ایام منی که دو روز یا سه روز است. (که در آن شب نیز داخل است زیرا اذکاری که در مورد آن وارد شده از نماز ظهر روز عید شروع می شود و تا پانزده نماز ادامه می یابد.)

همچنین در باب اجاره، اجیر، ازدواج منقطع و مانند آن هم این بحث راه دارد. البته در بحث اجیر ممکن است ظهور در این داشته باشد که از اول صبح تا غروب است و در مورد اجاره ی خانه ظاهرا شبانه روز معیار است ولی بحث است که مثلا اگر کسی صبح اجاره کرده باشد به مدت ده روز آیا شب آخر جزء هست یا نه. همچنین است در مورد مسأله ی عده.

در اینجا دو مسأله را باید از هم جدا کرد. یکی اینکه اول روز واقع شود یا اول شب و دومی مسأله ی تلفیق است.

از معدود کسانی که متعرض این مسأله شده اند صاحب مفتاح الکرامة است که می فرماید: و المراد بالأیّام الثلاثة ما کانت مع اللیالی الثلاثة، لدخول اللیلتین أصالة (دو شب که در وسط است اصالة داخل است) فتدخل الثالثة، (بنا بر این سومی هم باید داخل باشد) و إلّا لاختلفت مفردات الجمع فی استعمال واحد. (و الا دو روز آن با شب است و یک روز آن بدون شب از این رو با هم متفاوت می شوند و حال آنکه ظاهر این است که هر سه مانند هم هستند.)... و قد یظهر من إطلاقاتهم فی المقام عدم التلفیق (بنا بر این ظاهر عبارات آنها این است که اگر کسی از ظهر امروز بیع را انجام داد از امروز تا عصر را نباید جزء سه روز حساب کند و سه شبانه روز دیگر به طول کامل باید بگذرد تا خیار داشته باشد.)[3]

ان شاء الله در جلسه ی آینده کلام سایر علماء را نیز بیان می کنیم.


 

پی نوشت:
     
    
تاریخ انتشار: « 1397/02/07 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 2322