مباحث خیارات - جلسه 111 - 97/01/19

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

مباحث خیارات - جلسه 111 - 97/01/19

بحث در این است که اگر بایع مغبون شود و مشتری در جنس تغییراتی ایجاد کرده باشد، بعد از آنکه بایع معامله را فسخ کرد و مبیع به بایع برگشت سرنوشت آن تغییرات چه می شود.

موضوع: مغبون شدن بایع و ایجاد تغییر در مبیع

بحث در این است که اگر بایع مغبون شود و مشتری در جنس تغییراتی ایجاد کرده باشد، بعد از آنکه بایع معامله را فسخ کرد و مبیع به بایع برگشت سرنوشت آن تغییرات چه می شود.

این تغییرات گاه به این است که نقیصه ای صورت گرفته، گاه اضافه شده و گاه با چیز دیگری ممتزج شده است.

احکام نقیصه را گفتیم و آن اینکه مشتری وقتی جنس را پس می دهد باید تفاوت قیمت را نیز به بایع تحویل دهد.

احکام اضافه را هم گفتیم و اکنون به قسم سوم رسیده ایم که امتزاج است و خود سه حالت دارد:

    1. گاه امتزاج به نحو استهلاک است مثلا گلاب را با روغن مخلوط کردند و گلاب در روغن مستهلک شد.

    2. گاه مستهلک نمی شود بلکه به جنس دیگری تبدیل می شود مثلا سرکه را با عسل مخلوط کردند و از آن سکنجبین درست شد.

    3. مخلوط با هم جنس یا غیر هم جنس شود.

و أمّا إن كان بالامتزاج، (مشتری مبیع را با چیز دیگری ممزوج کرده است) فإن كان بغير جنسه بحيث لا يتميّز فكالمعدوم يرجع بالمثل أو القيمة؛ من غير فرق بين ما كان مستهلكاً و عدّ تالفاً، كما إذا خلط ماء الورد بالزيت أو انقلبا إلى‌ حقيقة اخرى‌ عرفاً، (مانند مخلوط شدن سرکه با عسل) و لا يترك الاحتياط بالتصالح و التراضي في غير الصورتين؛ (اگر به نحو استهلاک و یا به وجود آمدن جنس جدید نباشد مانند امتزاج گندم با جو، در اینصورت بهتر است بایع و مشتری از روی احتیاط با یکدگر مصالحه کنند.) و إن كان جريان حكم التالف في الخلط الذي يرفع به الامتياز، لا يخلو من قوّة.[1]

اقوال علماء:

این بحث را جماعتی از متأخرین متعرض شده اند و در میان قدماء ندیدیم بحثی در این مورد مطرح شده باشد.

شهید ثانی در مسالک این بحث را مطرح کرده است[2] . در شرح لمعه نیز این مسأله مطرح ذکر شده است.[3] صاحب جواهر نیز به این بحث پرداخته است.[4]

در عبارات فقهاء ادعای شهرت و یا اجماعی دیده نمی شود.

شیخ انصاری در مکاسب ظاهرا این مسأله را به شکل جامع تری مطرح کرده است[5] و احتمالا امام قدس سره نیز در متن تحریر از عبارت شیخ تبعیت کرده است.

به هر حال، این مسأله را باید بر اساس قواعد حل کرد و در آن نص و روایتی وجود ندارد.

اما صورت اول از اقسام امتزاج: مانند امتزاج گلاب با روغن. این در حکم تالف است زیرا آنچه وجود دارد روغن است و از گلاب چیزی باقی نمانده است و باید به سراغ مِثل یا قیمت رفت. (البته به دقت عقلیه بوی گلاب همچنان وجود دارد و این حاکی از آن است که اجزاء گلاب موجود است ولی عرفا گلاب مستهلک شده است.)

اما صورت دوم: جایی که از امتزاج دو جنس، جنس جدیدی به وجود آمده است.

مرحوم شیخ می فرماید: و إن كان لا على وجهٍ يُعدّ تالفاً كالخلّ الممتزج مع الأنجبين ففي كونه شريكاً أو كونه كالمعدوم، وجهان.[6]

دیگر شیخ انصاری توضیح نمی دهد که مراد از وجهان چیست ولی در حاشیه ی مکاسب شرح آن داده شده است: من حصول الاشتراک قهرا لو کانا لمالکین و من تغیّر حقیقته فیکون کالتلف الرافع للخیار.

نقول: در کلام شیخ انصاری دو اشکال داریم:

اشکال اول این است که ایشان می فرماید: در حکم معدوم است. سؤال این است که بین سرکه و عسل کدام یک معدوم است و یا هر دو معدوم شده است؟ در اینجا چون جنسی موجود است نمی تواند در حکم معدوم باشد از این رو باید قائل به اشتراک شد.

اشکال دوم اینکه در حاشیه ی مکاسب آمده است: تلفی که رافع خیار باشد. اشکال این است که تلف موجب رفع خیار نمی شود. لا ضرر می گوید که مغبون خیار دارد. حال اگر دسترسی به جنس باشد فبها و الا باید به سراغ مثل و قیمت رفت.

اما صورت سوم: جنس بایع مخلوط شده به جنسی که قابل تمییز نیست مثلا دو نوع روغن مانند روغن زیتون که مال بایع است و روغن کنجد که مال مشتری است با هم مخلوط شده است به گونه ای که نمی توان آنها را از هم جدا کرد.

امام قدس سره قائل است که در اینجا احتیاط به این است با هم تصالح کنند.

نقول: چرا باید به سراغ احتیاط رفت و حال آنکه در این مورد باید شرکت حاصل شود. زیرا آن دو جنس هرگز نابود نشده است و استهلاکی در کار نیست از این رو شرکت حاصل می شود. بنا بر این باید قیمت روغن زیتون و یا کنجد را حساب کرد و آن دو در آن شریک هستند. اگر قیمت روغن بایع بیشتر شده است بایع باید تفاوت آن را به مشتری بدهد و اگر قیمت آن کمتر شده است مشتری باید تفاوت را به بایع بدهد.

و إن كان الامتزاج بالجنس فالظاهر ثبوت الشركة بحسب الكمّيّة؛ (اگر گندم با گندم مخلوط شده و بیست کیلو شده نصفش می کنند.) و إن كان بالأردإ أو الأجود، (اگر گندم بایع با گندم بدتر و یا اعلی تر مخلوط شده باشد) مع أخذ الأرش في الأوّل (بایع ارش را از مشتری می گیرد زیرا قیمت گندم پائین آمده است.) ، و إعطاء زيادة القيمة في الثاني، لكن الأحوط (احتیاط استحبابی) التصالح، خصوصاً في الثاني.[7]

ان شاء الله در جلسه ی آینده به سراغ اقوال و ادله ی این بخش از کلام امام قدس سره می رویم.


پی نوشت:
      
    
تاریخ انتشار: « 1397/01/17 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 2169