اگر در جهان دو خدا وجود داشت...

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
پیام قرآن جلد 03
توضیحات : درست نگاه کن، هیچ ناهماهنگى نمى‌بینى!


دومین آیه همین معنا را در قالب دیگرى ریخته و به شکل دیگرى مطرح مىکند؛ مىفرماید: «آیا آنها معبودانى از زمین برگزیدند که (خلق مىکنند و) منتشر مىسازند؟!»: (أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِّنَ الاَْرْضِ هُمْ یُنشِرُونَ).(1)

تعبیر (من الارض): «از زمین» اشاره به نکته لطیفى است و آن اینکه آنها خدایانشان را از سنگ و چوب و فلزّات که موجوداتى زمینى هستند مىساختند. آیا چنین موجوداتى مىتوانند خالق آسمانهاى پهناور و حاکم و مدیر و مدبّر آنها باشد؟!
سپس به عنوان استدلال بر بطلان عقیده آنها مىفرماید: «(در حالى که) اگر در آسمان و زمین، جز خداوند یگانه، خدایان دیگرى بود، نظام جهان به هم مىخورد»: (لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللهُ لَفَسَدَتَا).
«فساد» به گفته راغب در مفردات در اصل به معناى خارج شدن چیزى از حد اعتدال است، خواه کم باشد یا زیاد، در روح باشد یا جسم، یا دیگر اشیاء جهان، و نقطه مقابل آن «صلاح» است؛ و «فساد» در اینجا به معناى خرابى و ویرانى و بىنظمى و هرج و مرج است.

در پایان آیه به عنوان یک نتیجهگیرى مىافزاید: «منزّه است خداوند پروردگار عرش (و جهان هستى)، از آنچه وصف مىکنند!»: (فَسُبْحَانَ اللهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ).
خلاصه این استدلال چنین مىشود: اگر مدیر و مدبّر و خالق و حاکم و متصرّف در جهان متعدّد باشد ممکن نیست نظام و هماهنگى در آن صورت گیرد. این تعدّد خدایان سر از تعدّد تدبیر و تصرّف بیرون مىآورد، و جهان هستى را گرفتار ناموزونى و فساد و تباهى مىکند و به ویرانى مىکشاند؛ چرا که هر کدام از آنها مىخواهد نظمى در جهان مطابق مشیّت و اراده خود ایجاد کند.
البتّه در اینجا اشکال معروفى است که چه مانعى دارد که این خدایان حکیم با یکدیگر همکارى کنند و نظام واحد منسجمى برقرار سازند؟ پاسخ این سؤال به خواست خدا در بخش توضیحات خواهد آمد.
****
سومین و آخرین آیه مورد بحث، همین برهان را در لباس تازه دیگرى عرضه کرده؛ مىفرماید: «خدا هرگز فرزندى اختیار نکرده؛ و خداى دیگرى با او نیست»: (مَا اتَّخَذَ اللهُ مِنْ وَلَدٍ وَمَا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ).
«که اگر چنین مىشد، هر یک از خدایان مخلوقات خود را تحت تدبیر خود مىبرد»: (إِذآ لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ).
این خود به تنهایى دلیلى است بر اثبات یگانگى او، و از همان دو مقدّمهاى که قبلا به آن اشاره شد ترکیب یافته: از یکسو جهان هستى را منظّم و مرتبط با یکدیگر مىبینیم که قوانین معیّنى بر سراسر آن حکومت مىکند، و از سوى
دیگر، اگر دو خالق و مدبّر و متصرّف در جهان وجود داشت، باید ناهماهنگىها که ناشى از تعدّد تصمیمگیرى و تدبیر و تصرّف است حاصل گردد.
در دنباله همین آیه اشاره به نکته دیگرى شده؛ مىفرماید: «و بعضى از آنان بر بعضى دیگر برترى مىجست (و جهان هستى به تباهى کشیده مىشد)»: (وَلَعَلاَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ ). و این خود سبب دیگرى براى بهم خوردن نظم جهان، و ناهماهنگى و ناموزونى بود.
باز در اینجا آن اشکال معروف در اذهان پیدا مىشود که ممکن است این خدایان حکیم، برنامههاى خود را با یکدیگر هماهنگ سازند به گونهاى که وحدت جهان، دچار اختلال و بىنظمى نشود. ولى همانگونه که گفتیم این ایراد پاسخ روشنى دارد که در بخش توضیحات خواهد آمد.
سرانجام در پایان آیه از این دو دلیل نتیجهگیرى کرده؛ مىگوید: «منزّه است خدا از آنچه آنان توصیف مىکنند»: (سُبْحَانَ اللهِ عَمَّا یَصِفُونَ).


(1) . واژه «اَمْ» در این آیه به گفته جمعى از مفسّران منقطعه و به معناى «بل» است، در حالى که بعضى دیگرآن را به معناى «هل» استفهامیه دانستهاند و از آنجا که مشرکان مدّعى خالقیّت بتها نبودند به معناىاستفهام انکارى بودن مناسبتر است.

 

توضیحات : درست نگاه کن، هیچ ناهماهنگى نمى‌بینى!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma