ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال ششم - شماره شصت و یکم - بهمن 1399)

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال ششم - شماره شصت و یکم - بهمن 1399)

null

طلیعه سخن

در سالروز شهادت امام هادی (علیه السلام) قلوب همۀ مسلمانان و عاشقان اهل بیت(علیهم السلام)، مالامال حزن و اندوه در عزای دهمین پیشوای معصوم است. امامی که علیرغم اختناق حکومت بنی عباس، در مواجهه با انحرافات فرقه هایی هم چون واقفیه، غالیان و تصوف، رویکرد علمی و عقلانی را در پیش گرفت و در قالب سخنان، نوشته ها، نامه ها و شرکت در مجالس مناظره و پاسخگویی به پرسش ها و شبهات مطرح شده در آن روز، تربیت شاگردان و افراد شایسته و تعلیم زیارت امامان، به ویژه زیارت جامعه کبیره، عمق معرفتی آموزه های تشیع را به منصۀ ظهور رساند.

در تبیین سیرۀ علمی و فرهنگی امام هادی(علیه السلام) می توان به فتنۀ خَلقِ قرآن اشاره کرد که از اذهان جامعه را در دوران امامت امام هادی (علیه السلام) به خود مشغول کرد.

سیاست امام هادی (علیه السلام) در این مسئله به مانند گفتمان دیگر امامان معصوم(علیهم السلام) بر مدار پرهیز از مناقشه و جدال منحصر گردید؛ چرا که از دیدگاه آن حضرت، ورود به این مسئله به مثابۀ ورود به دام سیاست بازان عباسی بود که برای رسیدن به اهداف شوم خود بر این گونه مسائل دامن می زدند، حال آنکه هیچ فایدۀ عقلایی بر این موضوع مترتب نبود بلکه موجب اتلاف وقت شیعیان و بسط و گسترش مجادلات بی هدف و ایجاد اختلاف و تفرقه میان مسلمانان می شد.

ازاین رو، آن حضرت در نامه ای به شیعیان بغداد این مسئله را فتنهای دانسته که باید از آن دوری جُست و از خداوند خواست شیعیان را از افتادن در آن در امان بدارد.

امام هادی علیهالسلام با این مواجهۀ حکیمانه و صریح خویش، شیعیان را به خوبی رهبری نموده و طرح مخلوق بودن قرآن و عدم آن را از ریشه و اساس بدعت بر شمرد.

مبارز با غلو و غالیان که برای امام مقام خدایی قائل بودند، از دیگر فعالیت های عقیدتی امام هادی(علیه السلام) است، آن حضرت غالیان را افرادی مشرک و کافر معرفی کرده، و بیزاری خویش را از آنان به صورت آشکار اعلام نمود.

در مبارزۀ محکم و سرسختانۀ امام هادی (علیه السلام) در برابر غالیان همین بس که آن حضرت سرکردگان جریان غلوّ را مهدورالدم معرفی کرده، بهشت را برای قاتل آنها تضمین می نماید.

البته ائمه (علیه السلام) سعی داشتند در بر خورد با غُلات با برهان و دلیل و عقاید صحیح، آفات جریان غلو را به حدأقل برسانند اما هنگامی که تندروی غلات غیر قابل تحمل می شد ائمه مجبور به صدور چنین فرمانی می شدند.

صوفی گری و پشمینه پوشی همراه با زهدگرایی و رهبانیت و کناره گیری از دنیا در قالب تظاهر و ریاکاری از جمله ویژگی های جریان انحرافی تصوّف است که به شدت مورد مخالفت امام هادی (علیه السلام) قرار گرفت.

این گروه که از دیرباز در جامعۀ اسلامی شکل گرفته بودند در زمان امام هادی (علیه السلام) نیز حضوری فعال داشتند و چون افکار و عقایدشان همراه با انحراف بود، لذا تلاش عباسیان بر این امر متمرکز بود که از فرآیند این مسئله به عنوان حربه ای برای تضعیف مبانی فکری و اعتقادی مسلمانان بهره برداری کنند.

از این رهگذر امام هادی (علیه السلام) شعیان را از هم نشینی با آنان و حضور در جلسه هایشان به شدت نهی کرده و آنان را هم نشینان شیطان و نابودکننده پایه های دین معرفی کرده، زهد پروری آنان را تن پروری و شب زنده داری آنها را حربه ای برای شکار نعمتها بر شمردند، آن حضرت پس از نکوهش آنان و بیان ویژگی های مذموم دیگری از آنان، پیروان این گروه را نادانان دانسته و کسانی را که به آنها گرایش پیدا می کنند، احمق معرفی کردند، و راه واقعی عرفان راستین را به یاران خود نشان دادند.

واقفیه از دیگر فرقه های انحرافی در دوران امام هادی(علیه السلام) است که با انکار امامان پس از امام کاظم (علیه السلام)، در واقع ایشان را آخرین امام و قائم و مهدی دانسته و بر این اساس، بر امامت امام موسی کاظم(علیه السلام) توقف کردند.

در این بین امام هادی (علیه السلام) از هر فرصتی برای اثبات امامت و حقانیت امامان(علیهم السلام) و جایگاه امامت و پیشوایی خود استفاده می کرد و همزمان مقابله با فرقۀ انحرافی واقفیه و مبارزۀ منفی با حاکمان عباسی را در پیش گرفت.

ایشان درست در هنگامی که حرم مطهر امام حسین(علیه السلام) مورد تاخت و تاز و تخریب حاکمان عباسی قرار می گرفت، پناه بردن به مرقد امام حسین(علیه السلام) و دعای در آن مکان شریف را داروی بیماری معرفی نموده و خود نیز به آن عمل می کرد که این مسأله نشان دهندۀ مبارزۀ منفی امام(علیه السلام) علیه حاکمان عباسی بود.

افزون بر موارد یادشده، بخش عظیمی از معارف و علوم امام هادی(علیه السلام) در قالب ادعیه، روایات، مناجات و زیارت ها به یادگار مانده است که در رأس آن «زیارت جامعه» قرار دارد.

كلماتی بليغ و فصيح كه به واقع جامع ترین زیارت ها و برخوردار از همه مراتب اظهار ارادت و بيان فضايل و مكارم است، و با مضامینی بس بلند و پرمعنا، ارتباط امام و امت، و نیز ارتباط امام با جهان هستی را به شکل زیبا ترسیم کرده و جایگاه امام معصوم را در مجموعۀ جهان بازگو نموده است.

فراهم کردن زمینۀ غیبت امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و گسترش سازمان وکالت از دیگر اقدامات امام هادی(علیه السلام) است که به حفظ و تقویت تشیع انجامید.

پیام ها و بیانیه ها

پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دامت برکاته)

به مناسبت ایام فاطمیه

ایام فاطمیه میراث گرانسنگ ائمۀ اهل بیت علیهم السلام است که همواره تلاش داشتند یاد مادر بزرگوار خود و مظلومیتش را در خاطره ها زنده نگه دارند.

ارادتمندان و دلباختگان صدیقۀ شهیده سلام الله علیها هر جا که باشند، مراسم ایام فاطمیه را باشکوه و عظمت برگزار می کنند و بی شک در بحرانی ترین اوضاع ـ چه کرونایی و چه غیر کرونایی ـ از این سنت حسنه و راه و رسم الهی هرگز عدول نخواهند کرد، ازاین رو انتظار می رود اگرچه به دلیل شیوع بیماری کرونا و لزوم رعایت شیوه نامه های بهداشتی، برگزاری مجالس فاطمیه همانند سال های گذشته ممکن نبوده، اما تجلیل این ایام نباید مورد کمترین غفلت قرار گیرد و لازم است که از همه راه های ممکن برای تعظیم شعائر فاطمی استفاده کرد؛ به ویژه با اقامه روضه های خانگی و استفاده از فضای مجازی؛ و به این نکته نیز توجه شود که ایام فاطمیه اول در شکوه و عظمت خود نباید کمتر از ایام فاطمیه دوم باشد که بحمدالله هر ساله پر رونق و باشکوه برگزار می شود.

از خطبای متعهد و بزرگوار این مجالس هم انتظار می رود با سخنرانی های پربار و مؤثر پیروان اهل بیت علیهم السلام به ویژه جوانان عزیز را با مبانی اعتقادی و مسائل تربیتی بیش از پیش آشنا کنند و ابعاد گوناگون سیره پرافتخار بانوی مکرم اسلام خاصه ایثار و فداکاری آن شخصیت بی بدیل در راه ولایت و اسلام اصیل را به مخاطبان خود گوشزد کنند.

لازم به یادآوری است که بسیاری از مردم از اوضاع نابسامان اقتصادی و معیشتی در رنج و محنت به سر می برند، از این رو بر کسانی که تمکن مالی دارند، ضروری است که با تأسی به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام به فریاد برادران و خواهران نیازمند ایمانی خود برسند و گوشه ای از دردهای بی شمار آنان را درمان کنند که بی شک مورد توجه عنایات ام الائمه صدیقه شهیده فاطمۀ اطهر سلام الله علیها قرار خواهد گرفت.

چنان که بر مسئولان است تا این ایام را سرآغاز وحدت و یکپارچگی و دوری از بگومگوهای بیحاصل بلکه مضر سیاسی قرار دهند و تا می توانند باری از دوش مردم بزرگوار و عاشق اهل بیت علیهم السلام، خاصه خانواده های محروم و آسیب پذیر بردارند و توجه داشته باشند که این ایام، روزهای آزمون بزرگ آنان در برابر خداوند متعال و مردم عزیز و تاریخ است. امید است که همگان در این آزمون بزرگ سربلند بیرون آیند.

خداوند به برکت صدیقۀ کبری سلام الله علیها، مسلمانان را از هر گزندی مصون دارد، مشکلات و کاستی ها را به فضل و کرمش برطرف کند، مصائب موجود خاصه بلای عالم گیر کرونا را برطرف نماید و امنیت و آسایش را شامل این مرز و بوم گرداند، إن شاءالله.

پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دامت برکاته)

به مناسبت رحلت آیت الله مصباح (رحمه الله)

خبر رحلت عالم ربانی، مجاهد خستگی ناپذیر حضرت آیت الله آقای حاج شیخ محمدتقی مصباح موجب تأثر و تاسف گردید. عالمی فرزانه، فاضل و با تقوا که همواره از نظام اسلامی دفاع نمود. شاگردان فاضلی تربیت کرد و سخنرانی های بسیار سودمندی داشت و زندگی او سراسر خدمت به اسلام و مکتب اهل بیت(علیهم السلام) بود.

اینجانب این ضایعهی بزرگ را به حوزه های علمیه، شاگردان و خصوصاً بیت مکرم ایشان تسلیت عرض می کنم و علو درجات او را از خداوند مسألت نموده و برای تمامی وابستگان ایشان صبر و اجر فراوان خواهانم.

بیانیه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دامت برکاته)

پیرامون جنایت اخیر گروه های تکفیری در پاکستان

بسم الله الرحمن الرحیم

إنا لله و إنا إلیه راجعون

ادامه جنایات گروه های تکفیری در کشور پاکستان و کشتار هدفمند پیروان اهل بیت علیهم السلام در این سرزمین اسلامی، باعث تألم و تأثر شدید اینجانب و همه علاقمندان به دین حنیف است.

با وجود اینکه هم اکنون چند دهه از آغاز این ناامنی ها می گذرد اما متأسفانه دولت و سازمان های قضایی، نظامی و امنیتی این کشور نتوانسته اند این بحران بزرگ را علاج کنند و هر روز اخبار ناگوار قتل و عملیات تروریستی جدید به گوش می رسد.

جنایت اخیر در "بولان" بلوچستان و به شهادت رسیدن ١١ معدنچی عزیز هزاره نیز در سلسله این حملات ناجوانمردانه است و قلوب همه پیروان قرآن و عاشقان پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم و خاندانش در سراسر جهان را مملو از اندوه و سینه های آنان را لبریز از خشم کرد.

اینجانب ضمن عرض تسلیت این حادثه مؤلمه به محضر امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف و نیز خانواده های داغدیده، آن را بشدت محکوم نموده و مؤکداً از دولتمردان و مقامات ایالتی و ملی پاکستان می خواهم که به اینگونه جنایات پایان دهند.

همچنین از آنجا که حفظ احترام پیکرهای شهداء واجب است و شرعاً باید هر چه زودتر آنها را به خاک سپرد، همانگونه که علمای اعلام در پاکستان درخواست نموده اند، اینجانب از خانواده های معظم این شهداء خواهش می کنم که مراسم تدفین عزیزانشان را در اسرع وقت برگزار نمایند.

البته دفن پیکر این شهیدان مظلوم، به معنای پایان مطالبه گریِ بر حق شیعیان نخواهد بود؛ و مردم پاکستان از طرق قانونی و مسالمت آمیز نسبت به ادامه اعتراضات اقدام خواهند کرد.

در پایان، علوّ درجات و شادی روح این شهدای عزیز را از درگاه خداوند متعال مسألت مینمایم؛ برای همه بازماندگان آنها صبر جمیل و اجر جزیل خواستارم.

ان شاء الله هر چه زودتر غده سرطانی تروریسم از بلاد اسلام ریشه کن گردد.

وَمَنْ أظلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أعرَضَ عَنهَا إنَّا مِنَ المُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُون (سجده / آیه ٢٢)

فتاوا

بازنشر استفتایی در مورد یک اثر سینمایی

سؤال: همان طور که مستحضر هستید یکی از شبکه های تلویزیونی عربی که مقر آن در انگلستان است، از چند ماه قبل اقدام به جمع آوری میلیونها پوند از شیعیان جهان برای ساخت یک فیلم بلند سینمایی در مورد زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها نموده است.

رییس این شبکه که سابقه ای طولانی در اهانت به مقدسات برادران اهل سنت دارد، هدف از ساخت این فیلم را این گونه بیان می کند:

«این فیلم که توسط برجسته ترین کارگردان ها و هنرمندان غربی تهیه خواهد شد، به تبیین زندگی حضرت زهرا(سلام الله علیها) به ویژه دوران پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) خواهد پرداخت. مردم جهان برای نخستین بار در این فیلم خواهند دید که چگونه خلیفه اول(....) و همراهانش به منزل آن حضرت حمله می برند و حرمت ایشان را می شکنند! این فیلم باعث تخریب شخصیت اسطوره ای خلفا(شیخین) خواهد شد. این فیلم فرق بین اسلام واقعی واسلام انحرافی (یعنی اسلام سقیفه) را نشان خواهد داد. ما قسم خورده ایم که انتقام حضرت زهرا سلام الله علیها را خواهیم گرفت!» (بخشی از سخنان یاسر حبیب در شبکه فدک، به تاریخ ١٠/٤/٢٠١٦)

با توجه به تلاش های فراوانی که برای تبلیغ این فیلم و جذب کمک های مختلف برای تولید آن در جریان است، خواهشمند است حکم شرعی هرگونه حمایت، تبلیغ و تماشای چنین فیلمی را بیان فرمایید.

جواب: بدون شک کسانی که کمک به تهیه و نشر این فیلم و یا تماشای آن بکنند، مرتکب گناه کبیره شدهاند . مخصوصاً در شرایط فعلی که هرگونه اختلاف بین مسلمین سبب پیروزی دشمنان اسلام است، اینگونه کارها مسئولیت شرعی سنگینی دارد و به احتمال قوی دست دشمنان اسلام (که این فیلم به دست آنها تهیه میشود) در آن باز است و برنامه ریزی کرده اند و چنانچه خونهایی در این راه ریخته شود، تمام کسانی که کمک کردهاند، در آن شریک هستند . باید به همه اعلام کنید افرادی که دنبال تهیه چنین برنامه های تفرقه آمیزی هستند، از ما نیستند آنها متأسفانه از ارادت جمعی از محبان اهل بیت(علیهم السلام) و مخصوصاً محبان بزرگ بانوی اسلام حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) سوء استفاده میکنند و پیامهایی که این فیلمها دارد پیام اسلام و شیعه اهلبیت(علیهم السلام) نیست.

سخنرانی

آیت الله العظمی مکارم شیرازی در سالروز شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها:

حل مشکلات اقتصادی و مهار گرانی ها مستلزم عزم جدی مسئولان است

از جمله مشکلاتی که مردم دارند و به صورت مرتب بیان می کنند و می خواهند که ما آنها را به مسؤولان تذکر دهیم، مسأله گرانی فوق العاده ای است که در میان جامعه وجود دارد

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در مراسم سوگواری سالروز شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها که در مدرسه امام امیرالمؤمنین علیه السلام با حضور جمعی از علما، اساتید و فضلای حوزه و با رعایت پروتکل های بهداشتی برگزار شد، فرمودند: مردم باید از مکتب حضرت زهرا سلام الله علیها الگو بگیرند؛ عزاداری به جای خود، اما الگو گرفتن از این اسوه بزرگ یکی از اهداف جلسات و مراسم های عزاداری است.

معظم له با تأکید بر ضرورت تبیین فضائل حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها به گونه ای که قابل الگوبرداری باشد، ادامه دادند: هدف نخست از برگزاری مجالس عزاداری، تربیت نفوس و آمادگی افراد برای پیمودن مسیر تقرب به خداوند و دومین هدف بیان راه حل گرفتاری ها و مشکلات اجتماعی است.

ایشان با تبیین گوشه ای از فضائل حضرت صدیقة طاهره سلام الله علیها، اسناد حدیث شریف کساء را از دیدگاه کتب شیعی و اهل سنت مورد اشاره قرار داده و اظهار داشتند: اجمال مسأله حدیث کساء و خمسه طیبه و نزول آیه مبارکه تطهیر در کتب مختلف مورد قبول واقع شده است، اما در جزئیاتش اختلاف هایی وجود دارد و به گمان بنده برخی تعصبات نگذاشته است تا برخی راویان، حقیقت را نقل کنند.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در بیان آیه تطهیر فرمودند: مراد از پاکی از «رجس» در این آیه شریفه، پاکی از هرگونه گناه بوده و به بیان دیگر حاکی از عصمت اهل بیت علیهم السلام است؛ ما باید آن فضائلی که این خمسه طیبه را به این جایگاه رفیع رسانده است را مورد توجه قرار دهیم و تلاش کنیم به آنها عمل داشته باشیم.

ایشان خاطرنشان کردند: کتابی را با عنوان «فاطمه برترین بانوی جهان» می نوشتم و تصمیم گرفتم ٤٠ حدیث درباره فضائل و احوال ایشان بنویسم؛ هنگامی که به تحقیق مشغول شدم مشاهده کردم که هر ٤٠ حدیثی که در باب فضائل حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها به دنبال آنها بودم، در کتب اهل سنت ذکر شده است.

معظم له در ادامه به بیان مسائل و مشکلات اجتماعی مردم پرداخته و فرمودند: از جمله مشکلاتی که مردم دارند و به صورت مرتب بیان می کنند و می خواهند که ما آنها را به مسؤولان تذکر دهیم، مسأله گرانی فوق العاده ای است که در میان جامعه وجود دارد. امروز حقیقتاً عده ای از مردم کارد به استخوانشان رسیده و برخی دیگر نیز بخاطر وجود بیماری کرونا کار و درآمد خودشان را از دست داده اند و با هزینه های بالای زندگی مواجه شده اند؛ افزون بر این بسیاری از مردم که شاغل هستند نیز درآمد محدودی دارند و با این درآمد محدود پاسخگوی هزینه های زندگی نیستند.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی یکی از مشکلات و چالش های مهم کشور که زمینه ساز گرانی های افسارگسیخته شده است را مسأله «از بین رفتن تولید» توصیف کرده و تصریح کردند: اگر تولید نباشد، اقتصاد در هم می شکند؛ امروز تولید بخاطر عملکرد بانک ها از بین رفته است؛ این بانک ها با آن سودهای کذایی و جریمه های تاخیر آنچنانی، بلایی برای تولید محسوب می شود. همۀ دلسوزان نسبت به بانک ها و عملکردشان تذکر می دهند، اما تا بحال کسی نتوانسته جلوی آنها را بگیرد و بانک ها نیز به همان شکل به رویه خود ادامه می دهند.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی «عدم نظارت» را دومین عامل زمینه ساز مشکلات و گرانی ها دانسته و تأکید کردند: گاهی از اوقات می شنویم که کامیون های قاچاق از کانال های رسمی همچون گمرک جلوی چشم مسؤولان وارد می شود؛ این چه نظارتی است؟ آیا نظارت اینگونه است که کامیون های قاچاق بدون مانع وارد کشور شود؟

ایشان با بیان اینکه بی انصافی برخی کسبه سومین عامل تشدید گرانی ها و مشکلات معیشتی مردم است، افزودند: برخی از کسبه جنس ها را هر روز به یک قیمتی ارائه می دهند یا می گویند باید تلفن بزنیم و بپرسیم نرخ ساعت فعلی چه مقدار است تا با شما حساب کنیم! برخی دیگر نیز جنس را امروز فروخته اند و بیعانه هم دریافت کرده اند، اما موقع تحویل جنس دبه در می آورند و می گویند باید قیمت امروز را بدهید!

معظم له تصریح کردند: این سه عامل دست به دست همدیگر داده و اوضاع اقتصادی را خراب کرده است و اگر مسؤولان می خواهند وضعیت را بهبود ببخشند باید ابتدا بانک ها را مهار کرده، سپس نظارت خود را بر ورود و خروج سرمایه ها تقویت کنند و همچنین کارهای فرهنگی انجام دهند.

معظم له با اشاره به اینکه حل مشکلات معیشتی و مهار گرانی ها مستلزم عزم جدی از سوی مسؤولان است، تأکید کردند: تا عزم جدی نباشد مشکلات حل نخواهد شد

دیدارها

آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار رئیس کل دادگستری استان قم

باید قوانینی وضع شود که جلوی تراکم پرونده ها و زندانیان گرفته شود

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار رئیس کل دادگستری استان قم با اشاره به اینکه در دورۀ جدید، تغییر و تحول خوبی صورت گرفته که موجب امیدواری است، فرمودند: حقیقت این است که دادگستری و دادگاه های ما نیازمند تحول گسترده ای است، اما نباید این تغییر و تحولات وابسته به اشخاص باشند، بلکه باید به الگو و مسیر راه تبدیل شود تا اگر کس دیگری آمد، این کار را ادامه دهد و این تنها با تبدیل شدن به قانون و برنامه امکانپذیر است. باید قوانینی وضع شود که جلوی تراکم پرونده ها و زندانیان در زندان ها گرفته شود.

ایشان افزودند: نکته مهم دیگر پیشگیری از وقوع جرم است. باید با همکاری دیگر نهادها و حوزه علمیه و تشکیل جلسات خصوصا برای جوانان و انتشار مجلات، مردم را از افتادن به دام کلاه برداران و شیوه های اخاذی آنان آگاه کرد تا دیگر مواجه با این قضایا نشویم که فردی با ادعای دادن مثلا سود ٤٥ درصدی، کلاهبرداری کند و پرونده او هزار شاکی داشته باشد.

معظم له در ادامه به وظیفۀ نظارتی دستگاه قضائی اشاره کرده و خاطرنشان ساختند: باید ترتیبی اتخاذ کرد که قبل از آن که کسی اقدام به کلاهبرداری و یا هر خلاف دیگری کرد، جلوی او گرفته شود نه بعد از آنکه اموال فراوانی را به ناحق گرفت و شاکیان فراوانی پیدا کرد، پیگیر آن شد.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در مورد زندانیان نیز افزودند: باید نسبت به زندانی کار فرهنگی صورت گیرد و به او شخصیت داد که در پرتو این شخصیت، بتواند دست از کار خلاف خود بردارد و بعد از آزادی، دوباره سراغ کارهای خلاف نرود.

ایشان افزودند: دادگستری یک کشور، پیشانی و نقطۀ اعتبار آن کشور است و تأثیر مستقیمی در شخصیت کشور دارد.

معظم له دستگیری مجرمین متواری را مهم دانسته و تأکید کردند: باید با همکاری سازمان های اطلاعاتی و نیروی انتظامی کاری کرد که متواری ها زودتر گرفتار چنگال قانون شود و اگر قانون نقصی در این زمینه دارد، برطرف گردد.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در پایان این دیدار، سند طرح تحول قضایی که جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای رئیسی ارائه داده را بسیار مفید و سازنده شمرده و ابراز امیدواری کردند تا دستگاه های قضایی بتواند به آن جامۀ عمل بپوشاند و آن را در مرحلۀ اجرا، عملیاتی نماید.

آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار شیخ شعیب رهبر شیعیان آفریقای جنوبی

عقائد شیعه باید به نسل نوجوان و جوان آموزش داده شود

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار شیخ شعیب رهبر شیعیان آفریقای جنوبی بر لزوم تقویت وحدت در میان شیعیان در سراسر جهان تأکید کرده و فرمودند: برای شیعیان دنیا حد و مرزی وجود ندارد، بلکه همه آنها در هر مملکتی که باشند باید دست اتحاد به سوی همدیگر دراز کنند.

معظم له بار دیگر ضرورت گسترش گفتمان وحدت میان امت اسلام را مورد توجه قرار دادند و اظهار داشتند: اتحاد شیعیان در آفریقای جنوبی باید روز به روز در میان خودشان و با کشورهای همجوار و اهل سنت آنجا تقویت شود.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی با تأکید بر آموزش عقاید شیعه به نسل نوجوان و جوان عنوان کردند: عقاید شیعه، عقایدی است که از ائمه معصومین علیهم السلام به ما رسیده است و باید از دوران کودکی به فرزندان آموزش داده شود.

ایشان ضمن هشدار نسبت به توطئه های شیاطین و بدخواهان امت اسلام و مذهب تشیع خطاب به شیخ شعیب رهبر شیعیان آفریقای جنوبی گفتند: شما به عنوان رییس شیعیان آفریقای جنوبی تنها از طریق نامه با دیگر شیعیان تماس نگیرید، بلکه باید در میان آنها حاضر شوید و حقایق را بیان کنید، زیرا اگر حضور در کار نباشد، شیاطین و بدخواهان توطئه افکنی می کنند.

معظم له در ادامه مذهب تشیع را برترین مذهب در دنیا خواندند و با بیان اینکه مذهب شیعه روح افراد تشنه معنویت را سیراب می کند، تصریح کردند: دنیای امروز از ماتریالیسم و مادی گرایی خسته شده است، برای اینکه نتیجه مادی گرایی جز خون، قتل و بی اخلاقی چیز دیگری نیست؛ دنیای امروز دنبال مذهبی می گردد که آنها را از لحاظ روحی و معنوی سیراب کند و به عقیده ما آن مذهبی که می تواند در دنیای امروز روح افراد را سیراب کند، مذهب شیعه است.

ایشان خاطرنشان کردند: ما با اهل سنت باید متحد باشیم، گرچه با آنها در عقاید اختلاف نظر داریم، اما نباید فراموش کنیم که آنچه امروز می تواند روح تشنگان به مذهب را سیراب کند، تعلیمات مذهب شیعه است و همین که ما عقاید شیعه را تبلیغ کنیم، کافی است.

ایشان با بیان اینکه جمع میان تبلیغ عقاید شیعه و حفظ وحدت با اهل سنت احتیاج به لطافت و مهارت های بسیاری دارد، فرمودند: فعالان این عرصه باید از مهارت کافی برخوردار باشند تا جلوی تناقض ها و تفرقه ها گرفته شود؛ شما می توانید از جمهوری اسلامی کمک بگیرید تا عقاید شیعه روز به روز تبلیغ شود و گسترش یابد.

ایشان با اشاره به روایتی از امام صادق علیه السلام مبنی بر اینکه «مردم را با غیر زبانتان به سوی دین دعوت کنید» ابراز داشتند: تبلیغ عقاید شیعه باید از طریق عمل صورت بگیرد، یعنی شیعیان باید با امانت، صداقت، درستکاری، اخلاق خوب و محبت سایر افراد را به سوی مذهب خود دعوت کنند.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در پایان ضمن آرزوی توفیقات روز افزون برای شیعیان آفریقای جنوبی فرمودند: بنده برای موفقیت شما بسیار دعا می کنم.

یادداشت

١

شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها در منابع اهل سنت

از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظله )

شرح حال و مصائب بانوى اسلام، حضرت زهرا، سيده نساء العالمين علیرغم کوتاهی زندگانی آن حضرت بسيار طولانى است.

حوادث بسيار اسف انگيزى كه پس از مدت كوتاهى از رحلت پيامبر رخ داد؛ هجوم به خانه زهرا عليها السلام، آتش زدن در خانه، اسقاط جنين آن حضرت و بردن امام به زور به سوى مسجد براى بيعت، همه این رویدادهای تلخ و دردناک حضرت زهرا سلام الله علیها را به بستر بیماری کشاند و به شهادت ایشان منجر شد.

حوادثى است كه نه تنها به صورت پررنگ در تاريخ شيعه آمده؛ بلكه در منابع اهل سنت هم، صريحا ذكر شده است. لیکن با اين همه مدارك روشن ، باز بعضى از آنان تعبير «افسانه شهادت» را به كار مى برند و اين حادثه تلخ را ساختگى مى پندارند! لذا لازم است بر مبنای منابع اهل سنت به طور فشرده به گوشه هايى از آن اشاره شود.

فاطمه سلام الله علیها پاره تن من است كسی او را اذیت کند مرا اذیت کرده...

تقريباً تمام فضايل و مناقب و مقاماتى كه در كتب شيعه درباره فاطمه زهرا عليها السلام نقل شده در كتب معروف اهل سنّت نيز آمده است، و اين به راستى عجيب است، زيرا كمتر چيزى مى توان يافت كه در منابع معتبر شيعه باشد ولی در كتب آنها نيامده باشد.

به عنوان نمونه احادیث مرتبط با حرمت آزار خاندان پيامبر صلی الله علیه و آله مخصوصاً دخترش فاطمه زهرا سلام الله علیها در منابع اهل سنت به نحو تواتر ذکر شده است؛ که همگى حاكى از مقام بلند فاطمه زهرا عليها السلام در معرفت پروردگار و مقام عصمت و اخلاص و ايمان اوست، او به جايى رسيده كه خشنودى و غضب او، خشنودى خدا و رسول الله صلى الله عليه وآله شده است، و اين ارزشى است والا كه هيچ چيز با آن برابرى نمى كند.

لذا در صحيح بخارى كه معروف ترين منابع حديث اهل سنّت است، چنين مى خوانيم: پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمود:«فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنّي فَمَنْ اغْضَبَها فَقَدْ اغْضَبَنِي ؛ فاطمه پاره وجود من است، هر كس او را به خشم آورد مرا به خشم آورده».

و نيز در همان كتاب مى خوانيم: پيغمبر صلى الله عليه وآله فرمود:«فَانَّما هِيَ فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي يُرِيبُنِي ما ارابَها وَ يُؤْذِينِي ما آذاها؛ فاطمه پاره وجود من است، هر چيز كه او را ناراحت مى كند مرا ناراحت مى كند، و هر چه او را آزار دهد مرا مى آزارد».

این حديث در صحيح «مسلم» به اين صورت ذکر شده است:«ان فاطمة بضعة منى يؤذينى ما آذاها؛ فاطمه پاره اى از تن من است هر چه او را آزار دهد مرا مى آزارد». ،

اين نكته شايان دقت است كه معمولا جمله «فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي»را به معناى فاطمه پاره تن من است، تفسير و ترجمه مى كنند، در حالى كه در اين جمله سخنى از تن در ميان نيست، بلكه مفهوم حديث اين است كه فاطمه عليها السلام پاره اى ازوجود و هستى پيامبر صلى الله عليه وآله است، هم از نظر جسمى و هم روحى.

بديهى است علاقه پدر و فرزندى هرگز نمى تواند چنين پديده اى را توجيه كند، زيرا پيغمبر به عنوان «رسول الله» چيزى را اراده نمى كند جز آنچه خدا اراده كند، و هماهنگى خشنودى و رضاى فاطمه با خشنودى و رضاى خدا و پيامبر دليلى جز محو اراده او در اراده و خواست خدا ندارد.

لذادر روایتی ديگر، رضاى وى در گفتار پيامبر صلى الله عليه و اله مايه رضاى خدا، و خشم او مايه خشم خدا معرفى گرديده است، آن حضرت مى فرمايد:«يا فاطمة إن الله يغضب لغضبك و يرضى لرضاك ؛ دخترم فاطمه! خدا با خشم تو خشمگين، و با خشنودى تو، خشنود مى شود».

هم چنین خشم رسول خدا صلى الله عليه و اله مايه اذيت و ناراحتى اوست و سزاى چنان شخصى در قرآن كريم چنين بيان شده است: «و الذين يؤذون رسول الله لهم عذاب أليم؛ آنان كه رسول خدا را آزار دهند، براى آنان عذاب دردناكى است».

اين بحث را با حديث ديگرى در اين زمينه از «صحيح ترمذى» پايان مى دهيم، آن جا كه از پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله نقل مى كند كه فرمود:«انَّما فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي يُؤْذِينِي ما آذاها وَ يَنْصَبُنِي ما نَصَبَها؛ فاطمه پاره تن من است، آنچه او را آزار دهد مرا آزار مى دهد و آنچه او را به زحمت افكند مرا به زحمت مى افكند».

خانه پرنور و محبوب رسول خدا صلی الله علیه و آله

محدثان يادآور مى شوند، هنگامى كه آيه مباركه «في بيوت أذن الله أن ترفع و يذكر فيها اسمه؛ .( نور خدا) در خانه هايى است كه خدا رخصت داده كه قدر و منزلت آنان رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود.» بر پيامبر نازل شد، پيامبر اين آيه را در مسجد تلاوت كرد، در اين هنگام شخصى برخاست و گفت:اى رسول گرامى! مقصود از اين بيوت با اين اهميت كدام است؟پيامبر فرمود:خانه هاى پيامبران!

ابو بكر برخاست، در حالى كه به خانه على و فاطمه عليهما السلام اشاره مى كرد، گفت:آيا اين خانه از همان خانه هاست؟پيامبر صلى الله عليه و اله در پاسخ فرمود:بلى از برجسته ترين آنهاست.،

پيامبر گرامى صلى الله عليه و اله مدت نه ماه به در خانه دخترش مى آمد، بر او و همسر عزيزش سلام مى كرد و اين آيه را مى خواند: «إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا».خانه اى كه مركز نور الهى است و خدا به ترفيع آن امر فرموده از احترام بسيار بالايى برخوردار است.

آری در مدینه منوره، شهر پیامبر ، تنها یک خانه بود که رسول الله صلی الله علیه و آله به آن عشق میورزید.این خانه روز و شب محل نزول و عروج فرشتگان الهی بود. پیامبر صلی الله علیه و آله آن قدر به این خانه احترام میگذاشت که بدون اجازه وارد آن نمیشد.

خانه اى كه اصحاب كسا را در بر مى گيرد و خدا از آن با جلالت و عظمت ياد مى كند، بايد مورد احترام قاطبه مسلمانان باشد.

اما به راستی پس از درگذشت پيامبر صلى الله عليه و اله تا چه اندازه حرمت اين خانه ملحوظ گشت؟ چگونه احترام آن خانه را شكستند، و خودشان صريحاً به آن اعتراف دارند؟

تهدید به آتش زدن خانه حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها در روایت« المصنف»

ابو بكر ابن ابى شيبه، محدث معروف اهل سنت و مؤلف كتاب المصنف به سندى صحيح چنين نقل مى كند:إنه حين بويع لأبي بكر بعد رسول الله صلى الله عليه و اله كان علي و الزبير يدخلان على فاطمة بنت رسول الله، فيشاورونها و يرتجعون في أمرهم. فلما بلغ ذلك عمر بن الخطاب خرج و دخل على فاطمة، فقال: يا بنت رسول الله صلى الله عليه و اله و الله ما أحد أحب إلينا من أبيك و ما من أحد أحب إلينا بعد أبيك منك، و أيم الله ما ذاك بمانعي إن اجتمع هؤلاء النفر عندك أن أمرتهم أن يحرق عليهم البيت.

قال: فلما خرج عمر جاؤوها، فقالت: تعلمون أن عمر قد جاءني، و قد حلف بالله لئن عدتم ليحرقن عليكم البيت، و أيم الله ليمضين لما حلف عليه.

هنگامى كه مردم با ابى بكر بيعت كردند، على و زبير در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مى پرداختند، و اين مطلب به عمر بن خطاب رسيد. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: اى دختر رسول خدا، محبوب ترين فرد براى ما پدر تو و بعد از پدرت تو هستى؛ ولى سوگند به خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند.

اين جمله را گفت و بيرون رفت، وقتى على عليه السلام و زبير به خانه بازگشتند، دخت گرامى پيامبر به على عليه السلام و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود، خانه را هنگامى كه شما در آن هستيد آتش مى زنم، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام مى دهد!».،

تكرار مى كنيم كه اين رويداد در كتاب المصنف با سند صحيح نقل شده است.

روایت بلاذری درمورد تهدید به آتش زدن درب خانه

بلاذرى، محدث بزرگ اهل سنت، در كتاب «انساب الاشراف»اين رويداد تاريخى را اینچنین نقل می کند:«إن أبا بكر أرسل إلى علي يريد البيعة فلم يبايع، فجاء عمر و معه فتيلة! فتلقته فاطمة على الباب.فقالت فاطمة: يابن الخطاب، أتراك محرقا علي بابي؟ قال: نعم، و ذلك أقوى فيما جاء به أبوك ...؛ ابو بكر به دنبال على عليه السلام فرستاد تا بيعت كند؛ ولى على عليه السلام از بيعت امتناع ورزيد. سپس عمر همراه با فتيله (آتش زا) حركت كرد، و با فاطمه در مقابل باب خانه روبه رو شد، فاطمه گفت: اى فرزند خطاب، مى بينم در صدد سوزاندن خانه من هستى؟! عمر گفت: بلى، اين كار كمك به چيزى است كه پدرت براى آن مبعوث شده است!».

اعتراف «ابن قتیبه دینوری» به هتک حرمت خانه فاطمه زهراسلام الله علیها

مورخ شهير عبد الله بن مسلم بن قتيبه دينورى از پيشوايان ادب و از جمله نويسندگان پركار حوزه تاريخ اسلامى و مؤلف كتاب تأويل مختلف الحديث، و ادب الكاتب و ... است. وى در كتاب الامامة و السياسة چنين مى نويسد:

«إن أبا بكر (رض) تفقد قوما تخلفوا عن بيعته عند علي كرم الله وجهه فبعث إليهم عمر فجاء فناداهم و هم في دار علي، فأبوا أن يخرجوا فدعا بالحطب و قال:و الذي نفس عمر بيده لتخرجن أو لأحرقنها على من فيها، فقيل له: يا أبا حفص إن فيها فاطمة فقال، و إن!»،

ابو بكر از كسانى كه از بيعت با او سر برتافتند و در خانه على گرد آمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به در خانه على عليه السلام آمد و همگان را صدا زد كه بيرون بيايند و آنان از خروج از خانه امتناع ورزيدند در اين موقع عمر هيزم طلبيد و گفت: به خدايى كه جان عمر در دست اوست بيرون بياييد يا خانه را با شما آتش مى زنم. مردى به عمر گفت: اى ابا حفص (كنيه عمر) در اين خانه، فاطمه، دختر پيامبر است، گفت: باشد!».

ابن قتيبه دنباله اين داستان را سوزناك تر و دردناك تر نوشته است، او مى گويد:

«ثم قام عمر فمشى معه جماعة حتى أتوا فاطمة فدقوا الباب فلما سمعت أصواتهم نادت بأعلى صوتها يا أبتاه يا رسول الله ماذا لقينا بعدك من ابن الخطاب و ابن أبي القحافة فلما سمع القوم صوتها و بكائها انصرفوا و بقي عمر و معه قوم فأخرجوا عليا فمضوا به إلى أبي بكر فقالوا له بايع، فقال: إن أنا لم أفعل فمه؟ فقالوا:إذا والله الذي لا إله إلا هو نضرب عنقك ...!،

عمر همراه گروهى به در خانه فاطمه آمدند، در خانه را زدند، هنگامى كه فاطمه صداى آنان را شنيد، با صداى بلند گفت: اى رسول خدا پس از تو چه مصيبت هايى به ما از فرزند خطاب و فرزند ابى قحافه رسيد، افرادى كه همراه عمر بودند هنگامى كه صداى زهرا و گريه او را شنيدند برگشتند؛ ولى عمر با گروهى باقى ماند و على را از خانه بيرون آوردند، نزد ابى بكر بردند و به او گفتند: بيعت كن، على عليه السلام گفت: اگر بيعت نكنم چه مى شود؟ گفتند: به خدايى كه جز او خدايى نيست، گردن تو را مى زنيم ...».

اين بخش از تاريخ براى علاقه مندان به شيخين قطعا بسيار سنگين و ناگوار است، لذا برخى در صدد برآمدند در نسبت كتاب به ابن قتيبه ترديد كنند، در حالى كه ابن ابى الحديد استاد فن تاريخ، اين كتاب را از آثار او مى داند و پيوسته از آن مطالبى نقل مى كند، متأسفانه اين كتاب به سرنوشت تحريف دچار شده و بخشى از مطالب آن به هنگام چاپ حذف شده است، درحالى كه همان مطالب در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد آمده است.

زركلى در كتاب الأعلام اين كتاب را از آثار ابن قتيبه مى داند و مى افزايد:برخى از علما در اين نسبت نظرى دارند؛ يعنى شك و ترديد را به ديگران نسبت مى دهد؛ نه به خويش. الياس سركيس نيز اين كتاب را از آثار ابن قتيبه مى شمارد.،

آتش زدن خانه حضرت زهرا سلام الله علیها در تاریخ طبری

محمد بن جرير طبرى (م ٣١٠) در تاريخ خود رويداد هتك حرمت خانه وحى را چنين بيان مى كند:«أتى عمر بن الخطاب منزل علي و فيه طلحة و الزبير و رجال من المهاجرين، فقال و الله لأحرقن عليكم أو لتخرجن إلى البيعة، فخرج عليه الزبير مصلتا بالسيف فعثر فسقط السيف من يده، فوثبوا عليه فأخذوه».

عمر بن خطاب به خانه على آمد در حالى كه گروهى از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وى رو به آنان كرد و گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش مى كشم مگر اينكه براى بيعت بيرون بياييد. زبير از خانه بيرون آمد در حالى كه شمشير كشيده بود، ناگهان پاى او لغزيد، شمشير از دستش افتاد و ديگران بر او هجوم آوردند و او را گرفتند».

اعتراف «ابن عبد ربه» به هتک حرمت خانه فاطمه زهراسلام الله علیها

شهاب الدين احمد معروف به ابن عبد ربه اندلسى مؤلف كتاب العقد الفريد در كتاب خود بحثى مشروح درباره تاريخ سقيفه آورده است. وى تحت عنوان كسانى كه از بيعت ابى بكر تخلف جستند، مى نويسد:

«فأما علي و العباس و الزبير فقعدوا في بيت فاطمة حتى بعث إليهم أبو بكر، عمر بن الخطاب ليخرجهم من بيت فاطمة و قال له: إن أبوا فقاتلهم، فأقبل بقبس من نار أن يضرم عليهم الدار، فلقيته فاطمة فقال: يا ابن الخطاب أجئت لتحرق دارنا؟! قال: نعم، أو تدخلوا فيما دخلت فيه الأمة!.،

على و عباس و زبير در خانه فاطمه نشسته بودند كه ابو بكر عمر بن خطاب را فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه بيرون كند و به او گفت: اگر بيرون نيامدند، با آنان نبرد كن! عمر بن خطاب با مقدارى آتش به سوى خانه فاطمه رهسپار شد تا خانه را بسوزاند، ناگاه با فاطمه روبه رو شد. دختر پيامبر گفت: اى فرزند خطاب آمده اى خانه ما را بسوزانى؟ او در پاسخ گفت: بلى مگر اينكه در آنچه امت وارد شدند، شما نيز وارد شويد!».

هجوم به خانه وحی از دیدگاه استاد عبد الفتاح عبد المقصود

عبدالفتاح عبدالمقصود، استاد دانشگاه اسكندریه , نویسنده و دانشمند مشهور مصری و مولف كتاب الامام علی بن ابیطالب ، هجوم به خانه وحى را در دو مورد از كتاب خود آورده است و ما به نقل يكى از آنها بسنده مى كنيم:

«عمر گفت: و الذي نفس عمر بيده، ليخرجن أو لأحرقنها على من فيها ...! قالت له طائفة خافت الله و رعت الرسول في عقبه: يا أبا حفص، إن فيها فاطمة ...»! فصاح لا يبالي: و إن ...! و اقترب و قرع الباب، ثم ضربه و اقتحمه ... و بداله علي ... و رن حينذاك صوت الزهراء عند مدخل الدار ... فإن هي إلا طنين استغاثة ...»،

قسم به كسى كه جان عمر در دست اوست يا بايد بيرون بياييد يا خانه را بر ساكنانش آتش مى زنم.

عده اى كه از خدا مى ترسيدند و پس از پيامبر صلى الله عليه و اله رعايت منزلت او را مى كردند، گفتند:ابا حفص، فاطمه در اين خانه است. بى پروا فرياد زد: باشد!. نزديك شد، در زد، سپس بر در كوبيد و وارد خانه شد.

على عليه السلام پيدا شد ...طنين صداى زهرا در نزديكى مدخل خانه بلند شد ... اين ناله استغاثه او بود ...!».

اين بحث را با حديث ديگرى از مقاتل ابن عطيه در كتاب الامامة و الخلافة پايان مى دهيم هرچند هنوز ناگفته ها بسيار است!.

او در اين كتاب چنين مى نويسد:«إن أبا بكر بعد ما أخذ البيعة لنفسه من الناس بالإرهاب و السيف و القوة أرسل عمر و قنفذا و جماعة إلى دار علي و فاطمة عليهما السلام و جمع عمر الحطب على دار فاطمة و أحرق باب الدار! ...؛ هنگامى كه ابو بكر از مردم با تهديد و شمشير و زور بيعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتى را به سوى خانه على و فاطمه عليهما السلام فرستاد.عمر هيزم جمع كرد و در خانه را آتش زد ...». در ذيل اين روايت، تعبيرات ديگرى است كه قلم از بيان آن عاجز است.

اعتراف ابوبکر به هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها

منابع اهل سنت بعضاً به سوءنيت خليفه و ياران او اشاره كرده اند، لذا این تصور ایجاد می شود كه قصد آنها تنها ارعاب و تهديد بود تا على عليه السلام و يارانش را مجبور به بيعت كنند، و هدف عملى ساختن چنين تهديدى را نداشتند.

لیکن حقیقت آن است که گروهى نخواستند و يا نتوانستند دنباله فاجعه را به طور روشن منعكس كنند، در حالى كه برخى ديگر به اصل فاجعه؛ يعنى يورش به خانه و هتك حرمت به حضرت فاطمه عليها السلام اشاره نموده اند.

ابو عبيد، قاسم بن سلام در كتاب الأموال كه مورد اعتماد فقهاى اهل سنت است، مى نويسد:«عبد الرحمن بن عوف مى گويد: در بيمارى ابو بكر براى عيادتش به خانه او رفتم. پس از گفتگوى زياد گفت: اى كاش سه چيز را كه انجام داده ام، انجام نمى دادم، اى كاش سه چيز را كه انجام نداده ام، انجام مى دادم. همچنين آرزو مى كنم سه چيز را از پيامبر سؤال مى كردم؛ يكى از آن سه چيزى كه انجام داده ام و آرزو مى كنم اى كاش انجام نمى دادم اين است كه: «وددت أني لم أكشف بيت فاطمة و تركته و إن أغلق على الحرب؛ اى كاش پرده حرمت خانه فاطمه را نمى گشودم و آن را به حال خود وامى گذاشتم، هرچند براى جنگ بسته شده بود».،

ابو عبيد هنگامى كه به اينجا مى رسد به جاى جمله: «لم أكشف بيت فاطمة و تركته ...» مى گويد: «كذا و كذا» و اضافه مى كند كه من مايل به ذكر آن نيستم!

ابو عبيد، هرچند روى تعصب مذهبى يا علت ديگر از نقل حقيقت سر برتافته؛ ولى محققان كتاب الأموال در پاورقى مى گويند: جمله هاى حذف شده در كتاب ميزان الاعتدال به نحوى كه بيان گرديد وارد شده است، افزون بر آن، طبرانى در معجم خود و ابن عبد ربه در عقد الفريد و افراد ديگر جمله هاى حذف شده را آورده اند.

ابو القاسم سليمان بن احمد طبرانى كه ذهبى در ميزان الاعتدال وى را معتبر مى داند. در كتاب المعجم الكبير ، آنجا كه درباره ابو بكر و خطبه ها و وفات او سخن مى گويد، يادآور مى شود:ابو بكر به هنگام مرگ، امورى را تمنا كرد و گفت: اى كاش سه چيز را انجام نمى دادم، سه چيز را انجام مى دادم و سه چيز را از رسول خدا سؤال مى كردم:«أما الثلاث اللائي وددت أنى لم أفعلهن، فوددت أني لم أكن أكشف بيت فاطمة و تركته ...؛ آن سه چيزى كه آرزو مى كنم كه اى كاش انجام نمى دادم، آرزو مى كنم اى كاش حرمت خانه فاطمه را هتك نمى كردم و آن را به حال خود واگذار مى كردم!»،

مسعودى در مروج الذهب مى نويسد: «آنگاه كه ابو بكر در حال احتضار بود چنين گفت:سه چيز انجام دادم و تمنا مى كردم كه اى كاش انجام نمى دادم؛ يكى از آن سه چيز اين بود: فوددت أني لم أكن فتشت بيت فاطمة و ذكر في ذلك كلاما كثيرا!؛ آرزو مى كردم كه اى كاش حرمت خانه زهرا را هتك نمى كردم. وى در اين مورد سخن زيادى گفته است!!».،

اين تعبيرات به خوبى نشان مى دهد كه تهديدهاى عمر عملى شد و در خانه را به زور يا با آتش زدن گشودند.

حضرت زهرا سلام الله علیها و ماجرای سقط حضرت محسن علیه السلام

ابراهيم بن سيار نظام معتزلى كه به دليل زيبايى كلامش در نظم و نثر به نظام معروف شده است در كتاب هاى متعددى، واقعه بعد از حضور در خانه فاطمه عليها السلام را نقل مى كند. او در كتاب «الوافى بالوفيات» مى گويد:«إن عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة حتى ألقت المحسن من بطنها؛ عمر در روز اخذ بيعت براى ابى بكر بر شكم فاطمه زد، او فرزندى كه در رحم داشت و نام او را محسن نهاده بودند، سقط كرد!».،

 هم چنین ذهبى در كتاب ميزان الاعتدال از محمد بن احمد كوفى حافظ نقل مى كند كه در محضر احمد بن محمد معروف به ابن ابى دارم، محدث كوفى ، اين خبر خوانده شد:«إن عمر رفس فاطمة حتى أسقطت بمحسن؛ عمر لگدى بر فاطمه زد و او فرزندى كه در رحم به نام محسن داشت سقط كرد!»،

سخن آخر:« شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها؛ واقعيتي انكار ناپذير»

به راستی با این همه مدارک روشن که از منابع اهل سنت نقل شده باز هم برخی متعصبان جاهل میگویند افسانه شهادت؟

حال آنکه طرح این حقایق نشان می دهد حق نشناسان در زمان كوتاهى بعد از رحلت پيامبر چه مصائبى بر اهل بيت عليهم السلام او و عزيزترين عزيزانش وارد كرده و چه جناياتى را مرتکب شدند، به گونه ای که در هنگام یورش حاکمان غاصب به خانه وحی، حضرت زهرا سلام الله علیها به میان درب و دیوار آسیب دیدند که علاوه بر صدمههای سخت، جنین ایشان نیز سقط شد و تازیانه های بیشماری بر جان و روح او نشست. همه این رویدادهای تلخ و دردناک حضرت زهرا سلام الله علیها را به بستر بیماری کشاند و به شهادت ایشان منجر شد.

اینچنین است که امام صادق علیه السلام در روایتی فرمود: «و كان سبب فوتها أنّ قنفذ مولى عمر لكزها بنعل السّيف بأمره فأسقطت محسنا و مرضت من ذلك مرضا شديدا؛ سبب وفات آت حضرت اين بود كه قنفذ غلام عمر به دستور وى حضرت را به غلاف شمشير مضروب ساخت و به دنبال آن محسنش را سقط كرد و بيمارى شديد پيدا كرد و سرانجام به شهادت رسيد».،

 حیرت آور این است که مدارك اين تهاجم بى رحمانه بر بيت وحى، در كتب علمای اهل سنت به این صراحت و گستردگی مورد اشاره قرار گرفته است.

لذا هر کس این بحث کوتاه و مستند به مدارک روشن را بخواند در می یابد بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه وآله چه غوغائی برپا شد، و برای نیل به حکومت و خلافت چهها کردند.

بی شک این اتمام حجّت الهیّه برای همه آزاداندیشان دور از تعصّب است، چرا که ما از خودمان چیزی ننوشتیم، هرچه نوشتیم از منابع مورد قبول اهل سنت است تا ثابت شود شهادت بانوی اسلام یک واقعیّت انکارناپذیر تاریخی است. 

یادداشت

٢

نشانه شناسی شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها

از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظله )

بی تردید نام مبارک حضرت فاطمه (سلام الله علیها) یادآور عظمت، قداست فوق العاده، شجاعت بی نظیر و کرامت والای انسانی است. این بانوی بزرگ اسلام در عمر کوتاه خود آثار گران بهایی از قول و عمل برای پیروانش به یادگار گذاشت، در تبیین مقام و شأن آن حضرت همین بس که در حدیث معروفی از پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) او را سیده نساءالعالمین، بانوی تمام بانوان جهان، شمرده اند. در مقام قرب او نزد خداوند نیز همین بس که خداوند از رضایش راضی و از غضبش خشمگین می گردد و او بالاترین مقامی است که ممکن است یک انسان دارا شود و درباره مقامات آن بانوی بزرگ اسلام هر چه بگوییم کم است.

آن بزرگوار در برابر انحرافات و کج روی های بعضی حاکمان آن زمان فریاد می کشید و مبارزه می کرد. حال باید پرسید به راستی آیا ما توانسته ایم وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را در برابر فاسدان و مفسدان با منطق صحیح انجام دهیم؟ او جان خود را در برابر امام زمانش سپر قرار داد، آیا ما توانسته ایم به مقدار توان برای جلب رضا و خشنودی امام زمانمان تلاش کنیم؟

بنابراین باید اذعان نمود شهادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) افسانه نیست بلکه شهادت آن بانوی بزرگ اسلام یک واقعیّت انکارناپذیر تاریخی است بلکه باید دید پس از درگذشت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) تا چه اندازه حرمت این خانه ملحوظ گشت؟ چگونه احترام آن خانه را شکستند.

از این رو بر ما فرض است تا همگان را با اهداف حضرت زهرا(سلام الله علیها) در مبارزه و مواجهه موثر با ظلم و جور و حمایت همه جانبه از امامت و ولایت آشنا کنیم؛ این اهداف مهم است و اگر به این اهداف آشنا شویم آن وقت می توانیم از این برنامه ها نتیجه بگیریم. زیرا عدم توجه به فرهنگ فاطمی موجب اختلاس و بی اخلاقی می شود.

شهادت مظلومانۀ حضرت زهرا(سلام الله علیها) در پرتو ولایت محوری

بدیهى است ولایت‏ حضرت على و حضرت فاطمه‏ علیهما السلام از ولایت پیغمبر صلى الله علیه و آله و علاقه به قرآن و اسلام و سایر پیشوایان معصوم علیهم السلام جدا نیست، لذا داستان غم‏ انگیز فدک و طوفان ‏هایى که این روستاى ظاهرا کوچک را در طول تاریخ اسلام در بر گرفت به خوبى نشان مى‏ دهد که توطئه بزرگى براى کنار زدن اهل‏ بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از متن حکومت و خلافت اسلامى و نادیده گرفتن مقام ولایت‏ و امامت در جریان بود، توطئه‏ اى حساب شده و در تمام ابعاد. از این رو آن حضرت رمز ولایت را رسیدن جامعه به وحدت اسلامی عنوان کردند.

بی شک بخشیدن فدک به فاطمه‏ (علیها السلام) یک مسأله ساده نبود، بلکه پشتوانه ‏اى بود براى مسأله ولایت‏ على (علیه السلام) و سندى براى تحکیم و تثبیت مقام والاى این خانواده، و از این نظر یک هدیه معنوى نیز محسوب مى‏ شد. از این رو خطبه معروف فدکیه حضرت زهرا(سلام الله علیها) در بردارنده مضامین عمیق توحیدی، عرفانی، اخلاقی و سیاسی است که همه ما باید به این مباحث دقت کرده و آن را در زندگی خود پیاده کنیم. گفتنی است حضرت زهرا(سلام الله علیها) در این خطبه دفاع جانانه ای از ولایت داشتند؛ این دفاع از ولایت درس بسیاری بزرگی برای همه شیعیان است؛ لذا شهادت آن حضرت «فریاد دردآلودى بود» در حمایت از امیرمؤمنان على (علیه السلام) وصى و جانشین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که گروهى از بازیگران سیاسى آیات قرآن و توصیه‏ هاى مؤکد «رسول الله» را درباره او نادیده گرفته بودند.

شهادت؛ مقام قرب حضرت زهرا(سلام الله علیها) در پیشگاه خدا

بی شک بالاترین قرب «فنا» است. لیکن دختر انسانى است همچون سایر انسان‏ها، نعمتى است از نعمت‏ هاى پروردگار، موهبتى است الهى، دختر نیز مى ‏تواند مانند پسر مدارج کمال را طى کند و به حریم قرب‏ خدا راه یابد. «فنا» به معنی فراموش کردن همه چیز، و همه کس، و حتی فراموش کردن خویشتن در برابر خداوند. یعنی انسان به مرحله ای برسد که جهان هستی را جز سرایی نبیند، و عالم آفرینش را جز سایه ای کمرنگ مشاهده نکند.

همه جا خدا را ببیند، و همه جا در جستجوی او باشد. خویشتن را پروانه وار در آتش شمع وجود او بسوزاند، و هستی خویش را در هستی او محو و نابود ببیند.

یکی از آثار رسیدن به این مقام «تسلیم مطلق» در برابر اراده او است، آنچه او می خواهد، بخواهد، و آنچه او می پسندد، بپسندد. هم رضای او رضای خدا باشد، و هم رضای خدا رضای او.

با در دست داشتن این معیار باید به سراغ مقام عرفان بانوی اسلام، فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و قرب او در درگاه خدا حاضر شد و این حقیقت را از زبان پیامبر بزرگ اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) شنید که فرمود؛«ان اللّه یغضب لغضبک و یرضی لرضاک؛خداوند به خاطر تو خشمگین می شود و به خاطر رضای تو راضی».

هم چنین پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در فرازی دیگر فرمودند؛ ««فانما هی فاطمه بضعه منی یریبنی ما ارابها و یؤذینی ما آذاها؛ فاطمه پاره تن من است آنچه او را آزار دهد مرا آزار می دهد و آنچه او را به زحمت افکند مرا به زحمت می افکند»

بدیهی است علاقه پدر و فرزندی هرگز نمی تواند چنین پدیده ای را توجیه کند، زیرا پیغمبر به عنوان «رسول اللّه» چیزی را اراده نمی کند جز آنچه خدا اراده کند و هماهنگی و رضای فاطمه با خشنودی و رضای خدا و پیامبر دلیلی جز محو اراده او در اراده و خواست خدا ندارد.

ولى با این همه دفاع او از حریم قدس علوى و حمایتش از امیرمؤمنان على(علیه السلام) در این دوران پر درد و رنج بر کسى پوشیده نیست. گرچه حیاتش بعد از پدر همان‏گونه که خود از خدایش تقاضا کرد طولانى نشد و چندین روز بیشتر نگذشت که به جوار قرب‏ خدا و دیدار پدر شتافت، ولى در همین مدت از بذل هر گونه فداکارى و ایثار در حق امیرمؤمنان على (علیه السلام) و دفاع از اسلام فروگذارى نکرد.

حال پرسش کلیدی این است که آیا احادیث مذکور با آنچه بر فاطمه گذشت سازگار است؟ آیا آنان که خانه فاطمه(سلام الله علیها) را آتش زدند به این حدیث ایمان داشتند؛ آنها که صورت فاطمه را به ضرب سیلی نیلی کردند به این حدیث پیامبر ایمان داشتند؟ اینجاست که شیعه هر چه گریه و ناله و عزاداری کند بجاست.

لذا باید گفت شهادت آن حضرت «تندر سهمگینى بود» که پژواک آن همه جا پیچید، و آثار آن در همه اعصار و قرون باقى ماند.

مقابله با غاصبان فدک؛ به بهای شهادت در راه خدا

بعد از رحلت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم طوفان عجیبى سراسر جهان اسلام را فرا گرفت، و کانون این طوفان مرکز «خلافت» بود، سپس به هر چیز که به نحوى با آن ارتباط مى‏کرد منتقل شد، از جمله حکم مصادره سرزمین فدک.

فاطمه علیها السلام که مى ‏دید این‏ تجاوز آشکار، توأم با نادیده گرفتن بسیارى از احکام اسلام در این رابطه، جامعه اسلامى را گرفتار یک انحراف شدید از تعالیم اسلام و سنت پیامبر صلى الله علیه و آله و گرایش به برنامه‏ هاى جاهلى مى‏کند، و از سوى دیگر مقدمه‏ اى است براى خانه‏ نشین کردن امیرمؤمنان على علیه السلام و محاصره اقتصادى یاران جانباز على علیه السلام، به دفاع از حق خویش در مقابل غاصبان فدک پرداخت، ولى نظام حاکم به بهانه حدیث مجعول «نحن معاشر الانبیاء لا نورث‏؛ ما پیامبران ارثى از خود نمى‏ گذاریم!» از اداى این حق سر باز مى ‏زد.

یقیناً بانوى اسلام سیده زنان عالم علیها السلام با جمعى از زنان بنى ‏هاشم به مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد تا در برابر توده‏ هاى مسلمان، و سران مهاجر و انصار گفتنى ‏ها را بگوید، و اتمام حجت کند. او بى‏ اعتنا به «جوسازى» خاصى که شده بود، و به بهانه «غصب فدک» خطبه بسیار غرایى ایراد نمود که بسیارى از حقایق در آن افشا شد.

لحن گیراى بانوى اسلام در این خطبه بیانگر این واقعیت است که او سخنورى بلیغ، و خطیبى نستوه، همتاى همسرش على علیه السلام بود که خطبه ‏هاى او را درنهج‏البلاغه تداعى مى‏ کند.

ولى نظام حاکم که این مطلب را بخوبى درک کرده بود، بعد از رحلت‏ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تقریبا بدون هیچ گونه فاصله زمانى، به استناد یک حدیث مجعول، فدک را از فاطمه زهرا (علیها السلام) گرفت و جزء بیت المال کرد.

لذا شهادت آن حضرت «احقاق حق مظلومانه‏ اى بود» براى بیدار ساختن آنها که حقشان غصب مى‏شود و سکوت مسالمت ‏آمیز را بر فریادهاى کوبنده و بیدارگر ترجیح مى ‏دهند.

هم چنین شهادت آن بانوی بزرگ اسلام «اخطار شدیدى بود» براى آنها که از گسترش حزب منافقین و نفوذ آنها در دستگاه سیاسى بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بى‏ خبر بودند، و جنب و جوش‏ هاى مرموز آنان را نادیده مى‏ گرفتند.

حضرت فاطمه(سلام الله علیها)؛ شهیدۀ امر به معروف و نهی از منکر

بدیهی است خطبه ای که آن حضرت در مسجد در میان اصحاب و مردم، خطاب به آنها و خلیفه وقت قرائت کردند، به همه ما می آموزد که هیچ گاه امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنیم؛ لذا آن حضرت با ذکر این فراز که فرمود ؛«و الامر بالمعروف مصلحه للعامه؛امر به معروف را وسیله‏ اى براى اصلاح توده ‏هاى مردم» درجۀ اهمیت این فریضه را برای همگان آشکار نمود.

لذا شهادت آن حضرت «طوفان عمیقى بود» که امواجه شکننده ‏اش ارواح خفته را- هر چند موقتا- بیدار کرد، و راه حق را به آنها نشان داد.

سخن آخر

در خاتمه باید گفت شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) «زنگ بیدار باشى بود» براى آنها که قلبشان به عشق اسلام مى‏ طپید، و از آینده‏ این‏ آیین‏ پاک‏ بیمناک بودند، لذا باید همگان از حضرت زهرا(سلام الله علیها) درس بگیریم و آن حضرت را الگوی زندگی خود قرار دهیم.

خوشبختانه در جامعه اسلامی، عاشورای دومی به نام حضرت زهرا برپا شده و اینها همه به برکت انقلاب اسلامی است
ان شاءالله همه در مراسم سوگواری حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) شرکت کنند. لیکن از انجا که «اقامه عزاداری در ایام و لیالی شهادت سیده نساءالعالمین من الاولین و الآخرین، فاطمه زهرا(سلام الله علیها) از افضل قربات است. لذا همه باید توجه داشته باشند به گونه ای مراسم عزای حضرت صدیقه طاهره را انجام دهند که مورد رضایت امام زمان ارواحنا له الفدا باشد. در این ایام ممکن است برخی برای اختلاف افکنی شعارهایی بدهند یا مطالب و مسائلی بگویند که ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی کند و بهانه به دست دشمنان اهل بیت بدهد و جان پیروان این مکتب به خطر بیفتد. از این رو می گوییم مراقب باشید، نصیحت کنید؛ همه اوضاع و شرایط را در نظر بگیرند و به مسئولیت های خود توجه داشته باشند؛ مسائل تفرقه افکن در کار نباشد اما هر چه می خواهید به عزاداری ها و فضائل آن بانو اهمیت دهید و آنها را تبیین کنید.

خدایا! ما را شیعه آن بانوى «شهیده‏»اى قرار ده که وقتى در محراب عبادت مى‏ ایستاد، به گونه‏ اى به سوى عالم بالا اوج مى‏ گرفت که نور جمالش براى فرشتگان آسمان، مى‏ درخشید، آن گونه که نور ستارگان براى اهل زمین مى ‏درخشد، و به گونه ‏اى حضور قلب داشت که خداى عزوجل خطاب به ملائکه ‏اش مى‏ فرمود: «به کنیزم فاطمه‏ بنگرید که به درگاه من ایستاده و تمام وجودش از خوف من لرزان است و با قلب و جانش به عبادتم روى آورده، گواه باشید پیروانش را از آتش دوزخ، امان داده ‏ام».،

خداوندا! ما را با محبت این بانوى بزرگ و پدر و همسر و فرزندانش (صلوات الله علیهم اجمعین) زنده بدار، و با محبت آنها محشور گردان. امیدواریم در سایه لطف و عنایت آن بانوی بزرگوار همه ما بتوانیم خادمان خوبی برای اسلام و مکتب اهل بیت(علیهم السلام) باشیم و عظمت نظام و کشور را حفظ کنیم.

معرفی کتاب

سیری در کتاب

«اعتقاد ما»

اثر ارزشمند حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله)

لزوم تحكيم باورها و اعتقادات جامعه از طريق تبيين عقلانی مبانی تشیع، اصلی انکار ناپذیر در پویایی معرفتی اجتماع به شمار می آید، از این رو از دیر باز علماي شيعه براي دفاع از اعتقادات مهم شیعه، کتاب هايي به رشتۀ تحریر درآورده اند.

در این میان آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله العالی) در زمرۀ عالمانی قرار دارد که با تألیف آثار متعدد اعتقادی هم چون کتاب ارزشمند «اعتقاد ما»، عمر شریفان صرف دفاع از اعتقادات شیعه شده است.

«اعتقاد ما» در یک نگاه

کتاب «اعتقاد ما» شامل مطالب كوتاهی درباره اصول دین است؛ یک مجموعه کامل از مباحث اعتقادی که می توان آن را به عنوان درسنامۀ کامل اعتقادی برای غالب مردم در نظر گرفت.

نسخه ای که در بردارنده تمام مایحتاج کسانی است که به دنبال اقناع و اغنای ذهن خود بوده و قصد چینش اعتقادات صحیح را برای خویشتن دارند، لذا باید مجموعه ای متقن و منطقی را به آن ها ارایه داد.

و اینچنین «اعتقاد ما» مجموعه ای دقیق و مستدل و در عین حال جالب و شیرین از اعتقادات خالص اسلامی است برای همگان به ویژه جوانان که به عنوان اولین گام در پی مطالعه جامع در زمینه اعتقادات تشیع هستند.

این مجموعه گرانسنگ با بیانی شیوا وادله ای گویا وهمچنین مثال ها و شواهدی روشن در ضمن بحث، اصول اعتقادات را برای مخاطب کتاب که آحاد مردم هستند تبیین می نماید.

انگیزۀ تألیف

مولّف اثر در فراز ابتدایی کتاب با عنوان «هدف از تأليف اين كتاب و رسالت آن»، به علل و انگیزۀ تألیف کتاب اشاره نموده و بدین مسأله تأکید کرده، که به علت گسترش اسلام در جوامع بشری، مردم دنيا مى‏خواهند بدانند اسلام چه مى‏گويد؟ و چه پيام تازه ‏اى براى مردم جهان دارد؟

نویسنده در ادامه به تمایز های ناچیز میان مذاهب اسلامی اشاره نموده و بر این نکته تأکید می کند: تفاوت ها هرگز در آن حد نيست كه مانع از همكارى نزديك ميان پيروان اين آيين گردد. بلكه آن ها مى‏توانند در سايه همكارى و همگامى، موجوديّت خود را در برابر طوفان ‏هايى كه از شرق و غرب مى‏وزد حفظ كنند و به مخالفان مشترك اجازه ندهند نقشه ‏هاى خود را عملى سازند.

طرح این دو نکته از سوی مولف، ضرورت شرح اسلام را آن چنان كه هست، بدون هر گونه پيرايه و با تعبيراتى روشن و قابل درك برای فرونشاندن عطش مردم، ضروری ساخته است.

معظم له در پیشگفتار اثر می نویسد: با توجّه به دو نكته بالا بر اين شديم كه عقايد اسلامى را در اصول و فروع به ضميمه‏ ويژگى ‏هاى مذهب شيعه‏، در اين كتابچه مختصر گردآورى كنيم.

ساختار اصلی کتاب

این مجموعه در شش قسمت مختلف با دقت و ابتکار خاصی تهیه شده است.

بخش اوّل: خداشناسى و توحيد، بخش دوم: نبوّت پيامبران الهى‏، بخش سوم: قرآن و كتب آسمانى‏، بخش چهارم: قيامت و زندگى پس از مرگ‏، بخش پنجم: مسأله امامت، بخش ششم: مسائل گوناگون‏.

لازم به ذکر است در هر بخش، آیات و روایاتی به منظور اثبات مطالب یاد شده آمده است.

ویژگی ها و امتیازات کتاب «اعتقاد ما»

در بیان ویژگی ها و امتیازات کتاب می توان به رویکرد دقیق و علمی و در عین حال روان مولّف اشاره نمود که این مسئله به جاذبه های این کتاب افزوده است.

هم چنین انعکاس فشرده و عصاره همه مطالب لازم در آن اثر فاخر، زحمت مطالعه كتاب‏ هاى متعدّد را از دوش خوانندگان جستجوگر برداشته است.

از سوی دیگر بحث ‏های موجود در کتاب، روشن و خالى از هر گونه ابهام است و مولّف حتّى از به كارگيرى‏ اصطلاحاتى كه تنها مناسب محيط هاى علمى و حوزوى است اجتناب ورزیده است، در عين حال اين كار چيزى از تعميق بحث ‏ها نکاسته است.

علیرغم آنکه هدف مولّف از تألیف این اثر، شرح فشرده اي از عقايد شيعه اماميه بود و نه بيان همۀ ابعاد به ویژه دلايل آن، ولى در موارد حسّاس تا آن جا كه طبيعت چنين نوشتار فشرده ‏اى اجازه داده است، بحث‏ ها آميخته با دلايلى از كتاب و سنّت و دليل عقل می باشد.

نویسنده در این اثر ممتاز، از هر گونه پرده‏پوشى و مجامله و پيشداورى اجتناب کرده است، تا بتواند واقعيّت ‏ها را آن چنان كه هست، منعكس نمايد، در عین حال موازين ادب و عفّت قلم نیز نسبت به همه مذاهب در تمام بحث‏ ها مراعات شده است.

گزارش محتوایی اثر

خداشناسى در یک نگاه

نشانه های موجود در طبیعت، آشکارا هر صاحب خردی را به سوی پروردگار رهنمون می سازد؛ لذا مولّف بر ضرورت خداشناسی از راه تفکر در جلوه های آفرینش تأکید کرده است.

بحث در حوزۀ صفات الهی (صفات جمال و صفات جلال)ز جمله مباحث محوری در خداشناسی است که نویسنده به آن اشاره کرده است.

تبیین معنای نامتناهی بودن خداوند و جسمانی نبودن خدا به عنوان مهم ترین مباحث خداشناسی در باب صفات سلبیه حضرت حق تعالی، با دلایل عقلی و نقلی مورد بررسی قرار گرفته است.

مولّف در ادامه با بیان اهمیت و جایگاه معرفة اللَّه و مسألۀ توحید، به اقسام توحيد اشاره کرده و در ادامه به مسئله اختیار انسان اشاره کرده و نظریۀ « جبر و تفویض » را مورد نقد قرار داده است.

معظم له در رد موضوع جبر و تفویض می نویسد: هر اثرى در جهان هستى از اراده و مشيّت خدا سرچشمه مى‏گيرد؛ ولى اين سخن به آن معنى نيست كه ما در اعمال خود مجبوريم، بلكه به عكس ما در اراده و تصميم‏گيرى‏ هاى خود آزاد هستيم لیکن ‏اعمال ما مستند به اوست بى‏آنكه از مسئوليّت ما در برابر كارهايمان بكاهد.

در غیر این صورت نه بعثت انبياء و نازل شدن كتب آسمانى مفهوم داشت، و نه تكاليف دينى و تعليم و تربيت، همچنين پاداش و كيفر الهى نيز نامفهوم و خالى از محتوا مى‏شد.

هم چنین مولّف در این اثر به معجزات پيامبران، اعتقاد به وجود فرشتگان الهی، عبادت خداوند ، ناممکن بودن علم به کُنه ذات الهی و نفی تعطیل و تشبیه در شناخت خداوند و معرفت صفات الهی به عنوان براهین خداشناسی در اثبات وجود خدا پرداخته است.

ویژگی پیامبران الهی

نویسنده در بخش دوم کتاب به ویژگی پیامبران الهی و صفات خاص آن ها در عناوینی هم چون معصوم بودن انبيا در تمام عمر، آن ها بندگان فرمانبردار خدا هستند، معجزات و علم غيب‏، مقام شفاعت پيامبران‏، مسأله توسّل‏ و نفى امتيازات قومى و نژادى‏ پرداخته است.

در بخشی از کتاب می خوانیم: پيامبران خدا مخصوصاً پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله هيچ گونه امتياز «نژادى» و «قومى» را نمى‏پذيرفتند، بلكه تمام نژاد ها و زبان‏ ها و اقوام و ملّت ‏هاى جهان، همه و همه در نظرشان يكسان بود.

جایگاه قرآن

بخش سوم کتاب به اهمیت و جایگاه قرآن کریم اختصاص یافته است، فلسفه نزول كتاب ‏هاى آسمانى‏، قرآن برترين معجزه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله، عدم تحریف قرآن، قرآن و نياز هاى مادّى و معنوى انسان‏ ها، تلاوت، تدبّر، عمل‏، سنّت، برخاسته از «كتاب اللَّه» است‏ و سنّت امامان اهل بيت عليهم السلام‏، همه و همه بیانگر اهمیت والای قرآن کریم در هدایت جامعه است.

در بخشی از کتاب می خوانیم: آنچه مورد نياز انسان براى زندگى معنوى و مادّى است، اصول آن در قرآن مجيد بيان شده است، براى اداره حكومت و مسائل سياسى، روابط با جوامع ديگر، اصول همزيستى، جنگ و صلح، مسائل قضايى و اقتصادى و غير آن ضوابط و قواعد كلّيه ‏اى بيان شده كه به كار بستن آن ها، فضاى زندگى ما را روشن مى‏سازد. بنابراین هرگز «اسلام» از «حكومت و سياست» جدا نمى‏باشد.

معادشناسی

ارکان اصلی مباحث بخش چهارم کتاب (قيامت و زندگى پس از مرگ)، از محور هایی ذیل تشکیل شده است:

١.‏بدون معاد زندگى نامفهوم است‏٢. دلايل معاد روشن است٣. معاد جسمانی٤.عالم عجیب پس از مرگ٥. معاد و پرونده اعمال٦. شهود و گواهان در قیامت٧.صراط و میزان اعمال٨.شفاعت در قیامت٩. عالم برزخ١٠. پاداش های معنوی و مادی .

از ویژگی های این بخش می توان به بررسی ویژه ادله امکان و وقوع معاد اشاره کرد.

مولّف در بیان دلايل معاد به سه دلیل هدفمندی در زندگی، عدل الهی و رحمت بى‏پايان الهى اشاره کرده است

هم چنین نویسنده با بررسی آیات قرآن روحانی و جسمانی بودن معاد را تبیین نموده و معتقد است نه تنها روح انسان، بلكه جسم و روح با هم در آن جهان باز مى‏گردد، و حياتى نوين از سر مى‏گيرند، چرا كه آنچه در اين جا انجام شده است با همين جسم و روح بوده، و پاداش‏ ها و كيفر ها نيز بايد نصيب هر دو شود.

حقیقت امامت

یکی از مهم ترین اصول اعتقادی مورد بحث میان مذاهب اسلامی، مساله امامت است. امری که به اعتراف بزرگان مسلمین، مهم ترین جایگاه را در جامعه مسلمانان دارد. لذا نویسنده در بررسی این امر خطیر، دقت های لازم در این وادی لحاظ نموده است.

خالی نماندن زمین از حجت های الهی،حقیقت امامت و اوصاف و کارکرد های امام از أهم مباحث محتوایی این بخش از کتاب به شمار می آید.

معظم له در بیان حقیقت امامت، آن را نه یک مقام حكومت ظاهرى، بلكه يك مقام بسيار والاى معنوى و روحانى بر شمرده که علاوه بر رهبرى حكومت اسلامى، هدايت همه جانبه فكر و روح مردم را در امر دين و دنيا بر عهده دارد.

سرفصل های بخش پنجم کتاب عبارتند از:

١.هميشه امامى وجود دارد٢.حقيقت امامت‏٣.امام از گناه و خطا معصوم است‏٤.امام پاسدار شريعت است‏٥.امام آگاه‏ ترين مردم به اسلام است‏٦. امام بايد منصوص باشد٧.امامان به وسيله پيامبر صلى الله عليه و آله تعيين شده ‏اند٨. نصب على عليه السلام از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله‏٩.تأكيد هر امام بر امام بعد از خود١٠.على عليه السلام افضل صحابه بود١١. صحابه در برابر داورى عقل و تاريخ‏١٢.علوم ائمه اهل بيت عليهم السلام از پيامبر صلى الله عليه و آله است‏

مسائل متفرقه اعتقادی

مولّف علاوه بر بحث‏ هاي مطروحه در فصول پيشين که اصول اعتقادات شیعه را در مباحث اساسى دين اسلام روشن مى‏سازد، به ويژگى‏ هاى ديگر در اعتقادات امامیه در قالب «مسائل گوناگون»‏ در در بخش پایانی کتاب اشاره کرده است.

مسأله حسن و قبح عقلى‏، عدل الهى‏، آزادى انسان، دليل عقل، نفى تكليف ما لا يطاق‏، فلسفه حوادث دردناك‏، منابع چهارگانه فقه‏، انفتاح باب اجتهاد، تقیه و فلسفه آن، زيارت قبور پيامبران و امامان‏، تاريخچه تشيّع،‏ نقش شيعه در علوم اسلامى‏ از أهم سرفصل های بخش پایانی کتاب به شمار می آید.

آخرین سخن

آنچه در این مجموعه آمده، فشرده ‏اى است از عقايد پيروان مكتب اهل بيت عليهم السلام و شيعيان، در اصول و فروع اسلام كه‏ بدون كم ترين تغيير و تحريف‏ با تکیه بر مدارکی از آيات قرآن و روايات اسلامى و كتب مختلف دانشمندان اسلام بيان شده است.

بی شک مطالعۀ این اثر ارزشمند منبع خوبى است برای همه فِرَق اسلامى و حتّى غير مسلمانان، و نیز می تواند به خوبی از عهدۀ رفع شبهات افراد ناآگاه، مشکوک و مغرض و کتاب های غیر معتبر برآید.

نویسنده در آن اثر گرانسنگ، عقايد شيعه را به روشنى و با نهايت دقّت از منابع دست اوّل بيان کرده و بر این مسأله تأکید کرده است که موارد تفاوت ميان پيروان اين مكتب و ساير فِرَق مسلمين چنان نيست كه مانع از همكارى مشترك، ميان پيروان اين مذهب و ساير مذاهب اسلامى گردد، چرا كه نقاط مشترك در ميان همه مذاهب اسلامى بسيار فراوان است.

با توجه به اوصافی که برای این مجموعه شمرده شد، می توان گفت که می شود این کتاب را جزو بهترین ها برای آغاز مطالعه جوانان و اهل معرفت اعتقادی در هر شغل و جایگاه اجتماعی و در هر مقطع سنی برشمرد.

گفتنی است اين كتاب نفیس نخستین بار در سال ١٣٧٥ش، در یک جلد و در ١٢٨صفحه و در قطع رقعی توسط انتشارات نسل جوان، به زیور طبع آراسته شده است.

لازم است بدانیم که علاوه بر چاپ این کتاب به زبان فارسی، با توجه به جایگاه ارزشمند این مجموعه در بین مخاطبان خود در کشورهای مختلف و نیز با توجه به شهرت مولّف این اثر و تبحر ایشان در تالیف کتبی از این دست، این کتاب به زبان های عربی، انگلیسی، اسپانیولی،اردو و بسیاری از زبان های دیگر دنیا ترجمه و منتشر شده است.

 
 

معارف اسلامی

فضایل فاطمه زهرا سلام الله علیها

در کلام ائمه معصومین علیهم السلام

پرسش:

فضایل فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در کلام ائمه معصومین(علیهم السلام) چگونه است؟

پاسخ اجمالی:

هر يک از ائمه علیهم السلام در فضايل حضرت فاطمه سلام الله علیها نکاتي ارزنده بیان فرموده اند. در نگاه ائمه فاطمه سلام الله علیها چنان مرتبه والايى دارد که در زندگی خود به ایشان مباهات مى کردند و ایشان را داناتر و پرهيزگارتر و گرامى تر از آن می دانستند که نیاز به تمجید داشته باشد. ایشان به اصحاب خود می گفتند: نبوت هيچ پيامبرى تکميل نشد مگر اين که به فضيلت فاطمه زهرا سلام الله علیها اقرار نموده، محبت او را دارا بود. ایشان دختر رسول خدا فاطمه سلام الله علیها را براى خود سرمشق و الگو قرار داده بودند.

پاسخ تفصیلی:

هر یک از ائمه اثنی عشر(علیهم السلام) در مورد فضایل حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نکاتی ارزنده فرمودند که ما در اینجا به طور مختصر به آن اشاره می کنیم:

فاطمه (سلام الله علیها) از نگاه امام على(علیه السلام):

در نگاه امام على(علیه السلام) فاطمه در چنان مرتبه والایى از زهد و خداترسى و عمل به احکام الهى قرار دارد که در کلامی مى فرماید: «من به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و فاطمه و فرزندانش مباهات و افتخار مى کنم».(١) همچنین حضرت على(علیه السلام) در پاسخ به ادعاهاى بى اساس معاویه مبنى بر فضایل امویان در نامه اى مى نویسد: «... دو سید جوانان اهل بهشت از ماست و«صبیة النار» از شماست. بهترین زنان جهان (فاطمه زهرا(سلام الله علیها)) از ماست. و«حماله الحطب» آنکه هیزم کشد براى دوزخیان از شماست. این فضلیت ها از ماست و آن فضیلت ها از شماست...».(٢)

فاطمه (سلام الله علیها) در آخرین لحظات عمر مبارکش می فرماید: «اى پسرعمو! توهرگز مرا در دوران زندگى دروغگو و خائن نیافتى و من هم هرگز با فرمانت مخالفت نکردم.» على(علیه السلام) که شاهد درگذشت تنها یاور و تسلى بخش خویش بود، مى فرماید: « پناه به خدا! تو داناتر و پرهیزگارتر و گرامى تر و نیکوتر از آنى که من تو را نکوهش کنم. دورى از تو و احساس فراقت بر من گران خواهد بود. به خدا سوگند! با رفتنت مصیبت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را بر من تازه خواهی کرد. «انا لله و اناالیه راجعون» از این مصیبت بزرگ و دردناک و تأ ثرآور و حزن انگیز!».(٣)

٢ ـ فاطمه(سلام الله علیها) از نگاه امام حسن مجتبى(علیه السلام)

امام حسن(علیه السلام) در موارد بسیارى از شایستگی مادرشان سخن گفته اند؛ از آن جمله می فرماید: «شبى دیدم مادرم در محراب به نماز ایستاده است و تا طلوع خورشید مشغول رکوع و سجود بود و شنیدم براى یکایک مردان و زنان دعا مى کرد و آنان را نام مى برد ولى براى خود چیزى نخواست. عرض کردم: مادر! چرا همان گونه که براى دیگران دعا مى کنى, براى خود دعا نمى کنى؟ فرمود: فرزندم! اول همسایه بعد از آن خانه».(٤)

٣ ـ فاطمه (سلام الله علیها) از نگاه امام حسین(علیه السلام)

امام حسین(علیه السلام) می فرماید:« رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در خانه ام سلمه بود که صرصائیل - یکى از فرشتگان الهى- نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمد و عرض کرد: نور را به عقد نور درآور. پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: چه کسى را و براى چه کسى؟ گفت: دخترت فاطمه(سلام الله علیها) را براى على ابن ابى طالب(علیه السلام). سپس در حضور جبرئیل و میکائیل و صرصائیل، فاطمه(سلام الله علیها) را به عقد على(علیه السلام) درآورد».(٥)

٤ ـ فاطمه(سلام الله علیها) از نگاه امام سجاد(علیه السلام)

امام سجاد(علیه السلام) مى فرماید: « وقتى که قیامت فرا رسد، فاطمه(سلام الله علیها) وارد محشر مى شود و گفته مى شود کسانى که به آیات الهی ایمان آوردند و مسلمان شدند به جز مسلمانانى که دوستدار اهل بیت هستند؛ همگى سرها را بزیر اندازید. آنگاه اعلام مى شود: این است فاطمه دخت محمد(صلی الله علیه و آله). او و همراهانش به سوى بهشت مى روند. خداوند فرشته اى را خدمت وى مى فرستد و مى گوید: حاجتت را از من بخواه!

فاطمه عرض مى دارد: پروردگارا! حاجت من آن است که مرا و کسانى را که فرزندان مرا یارى کردند مورد عفو قرار دهى»(٦).

٥ ـ فاطمه(سلام الله علیها) از نگاه امام محمد باقر(علیه السلام)

امام باقر(علیه السلام) می فرماید: چون قیامت شود جبرئیل ندا مى دهد: خدیجه دختر خویلد کجاست؟ مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم، ام کلثوم خواهر موسى(علیه السلام) کجایند؟ آنان از جاى بر مى خیزند...آنگاه ندا می شود؛ اى اهل محشر امروز من کرامت را براى محمد و على و حسن و حسین و فاطمه(علیهم السلام) قرار دادم. سرها را پایین بیاندازید و چشمها را فرو ببندید، چون فاطمه مى خواهد به بهشت وارد شود. سپس جبرئیل ناقه اى بهشتى مى آورد و آن حضرت را به بهشت مى برد و لیکن ایشان وقتى نزدیک بهشت مى رسد درنگ مى کند. خداوند مى فرماید: درنگت براى چیست؟

فاطمه مى گوید: پروردگارا! دوست دارم در چنین روزى مقامم شناخته شود. خداوند مى فرماید: اى دختر حبیبم! برگرد و نظر افکن و هرکس را که دوستى شما اهل بیت در دلش است، او را وارد بهشت کن.» امام باقر(علیه السلام) مى فرماید: «به خدا سوگند! در آن روز فاطمه شیعیان و دوستانش را همانند پرنده اى که دانه خوب را از دانه بد جدا مى کند، از بین جمعیت جدا مى کند»(٧).

٦ ـ فاطمه(سلام الله علیها) از نگاه امام جعفر صادق(علیه السلام)

سید هاشم بحرانى از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند که می فرماید: « نبوت هیچ پیامبرى تکمیل نشد مگر این که به فضیلت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) اقرار نموده، محبت او را دارا بود».(٨)

همچنین امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: « فاطمه، صدیقه کبرى است او در نزد خداوند ٩ اسم دارد: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه ، راضیه ، محدثه، زهرا و بتول»(٩).

٧ ـ فاطمه(سلام الله علیها) از نگاه امام موسى کاظم(علیه السلام)

امام کاظم(علیه السلام) مى فرماید: «همانا فاطمه، صدیقه و شهیده است».(١٠)

سلیمان جعفر مى گوید از امام کاظم(علیه السلام) شنیدم که فرمودند: «در خانه اى که اسم محمد یا على، حسن، حسین، جعفر و عبدالله، و از زنان فاطمه باشد؛ فقر و تنگدستى وارد نخواهد شد».(١١)

٨ ـ فاطمه(سلام الله علیها) از نگاه امام رضا(علیه السلام)

امام رضا(علیه السلام) از اجداد گرامیش نقل مى کند که پیامبر صلّی الله علیه وآله به على(علیه السلام) فرمودند: سه فضیلت به تو داده شد که به من داده نشده است. على(علیه السلام) عرض کرد: آن سه چیز چیست؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: « تو پدر زنى چون من دارى که من چنین پدر زنى ندارم، همسرى چون فاطمه سلام الله علیها به تو داده شده که به من داده نشده است، حسن و حسین(علیه السلام) به تو داده شده که به من داده نشده است». (١٢)

همچنین امام رضا(علیه السلام) از پدران بزرگوار خود از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقل مى کند که پس از ازدواج على و فاطمه(علیهما السلام) خداوند عزوجل فرمودند: «اگر على(علیه السلام) را نمى آفریدم براى دخترت فاطمه(سلام الله علیها) همتا و همسرى در روى زمین یافت نمى شد».(١٣)

٩ ـ فاطمه(سلام الله علیها) از نگاه امام جواد(علیه السلام)

زکریا بن آدم نقل مى کند: در محضر امام رضا(علیه السلام) بودم که امام جواد(علیه السلام) در حالى که بیش از چهار سال از عمرش نگذشته بود، وارد شد. وقتى نشست دستش را روى زمین قرار داد و سر به آسمان بلند نمود و مدتى طولانى به فکر فرو رفت. امام رضا(علیه السلام) فرمود: جانم فدایت! چرا این چنین در اندیشه اى؟ پاسخ داد: به جهت ستم هایى که نسبت به مادرم فاطمه(سلام الله علیها) انجام داده اند».(١٤)

و نیز امام جواد(علیه السلام) خطاب به موسى بن قاسم که گفت: در حج از طرف فاطمه زهرا(سلام الله علیها) زیارت کردم امام فرمودند: «آن را زیاد کن؛ زیرا که آن برترین چیزى است که بدان عمل مى کنى»(١٥).

١٠ ـ فاطمه(سلام الله علیها) از نگاه امام هادى(علیه السلام)

آن حضرت در مورد علت نامگذارى حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) به «فاطمه»، از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقل مى کند که رسول خدا فرمود: « دخترم فاطمه(سلام الله علیها) را بدان جهت فاطمه نامیدند که خداوند عزوجل او و دوستانش را از آتش جهنم به دور نگه مى دارد».(١٦)

١١ ـ فاطمه(سلام الله علیها) از نگاه امام حسن عسکرى علیه السلام

امام حسن عسکرى(علیه السلام) از امام على(علیه السلام) از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقل مى کند: «آن هنگام که خداوند آدم و حوا را آفرید، آنان در بهشت به خود مباهات مى کردند. آدم به حوا گفت: خداوند هیچ مخلوقى بهتر از ما نیافریده است. خداوند به جبرئیل فرمود: این دو بنده ام را به فردوس برین ببر، زمانى که وارد فردوس شدند؛ چشمانشان به بانویى افتاد که جامه اى زیبا از جامه هاى بهشتى در برداشت و تاجى نورانى بر سرگذاشته و دو گوشواره درخشان به گوشش آویخته بود و بهشت از پرتو نور چهره اش درخشان بود. حضرت آدم به جبرئیل گفت: حبیبم جبرئیل! این بانو که از زیبایى چهره اش بهشت نورانى گشته؛ کیست؟ گفت: او فاطمه دختر محمد(صلی الله علیه و آله)، پیامبرى از نسل تو است که در آخرالزمان خواهد آمد. گفت: این تاجى که برسردارد چیست؟ پاسخ داد: شوهرش على بن ابیطالب(علیه السلام) است. گفت: این دو گشواره که بر دو گوش او است چیست؟ پاسخ داد: دو فرزندش حسن و حسین(علیه السلام) مى باشند. آدم گفت: حبیبم! آیا اینان پیش از من آفریده شده اند؟ گفت: بلى؛ اینان در علم مکنون خداوند چهارهزار سال پیش از آن که تو آفریده شوى، وجود داشتند».(١٧)

١٢ ـ فاطمه سلام الله علیها از نگاه امام مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف

حضرت بقیه الله عجّل الله تعالی فرجه الشریف فرمودند: « دختر رسول خدا فاطمه(سلام الله علیها) براى من سرمشق و الگوى نیکویى است.».(١٨)

پی نوشت:

(١). دیوان امام على ابن ابى طالب علیه السلام، محمدعبدالرحمن عوض، ص ٦٥.

(٢). نهج البلاغه، نامه ٢٨.

(٣). فاطمه الزهرا من المهد الى اللحد، ص ٦٠٩. و روضه الواعظین، ص ١٥١.

(٤). بحارالانوار، ج ٤٣، ص ٨١ و ٨٢.

(٥). بحارالانوار، ج ٤٣، ص ١٢٣.

(٦). عوالم العلوم، ج٢، ص١٧٨.

(٧). بحارالانوار، ج ٤٣، ص ٦٤.

(٨). مدینه المعاجز به نقل: فاطمه الزهرا بهجه القلب المصطفى؛ ص .٨٦ و بحارالانوار، ج ٤٣، ص ٦٥.

(٩). بحارالانوار: ج ٤٣، ص ١٠٥.

(١٠). مرآة العقول، ج ٥، ص ٣١٥.

(١١). سفینه البحار، ج٤، ص ٢٩٥.

(١٢). مسندالرضا، ج ١، ص ١١٩.

(١٣). همان، ج١، ص ١٤١.

(١٤). بحارالانوار، ج ٥٠، ص ٥٩.

(١٥). اصول کافى، ج ٤، ص ٣١٤.

(١٦). لسان المیزان، ج ٣، ص ٣٤٦.

(١٧). همان.

(١٨). بحارالانوار، ج ٥٣، ص ١٨٠.

احکام شرعی

تورم شدید و غیر متعادل در محاسبه دیون

مردی در سند ازدواج در سال ٧٠ مهریه همسرش را ٣٠٠ سکه بهار آزادی قرار داده آن زمان ازرش سکه بسیار پایین بوده در حال حاضر ارزش سکه چند میلیون تومان شده و زن آن را مطالبه کرده است . با توجه به اینکه ارزش عرفی سکه در آن زمان مثلا مبلغ ٢٠٠ هرار تومان بوده و مهریه در عقد بر مبنای همین مبنا توافق شده آیا امکان دارد بتوان مهریه را تعدیل کرد ؟ متاسفانه همین مسئله باعث مشکلات فراوان برای خانواده ها شده است.

با توجه به تورم شدید و غیر متعادل ، لازم است در این نوع، طرفین به گونه ای با هم مصالحه کنند تا هیچ کدام متضرر نشوند. البته تورم متعارف باید اضافه شود.

اخذ تورم از فرد ورشکسته

اگر شخصی مبلغی را به فرد دیگری بدهکار باشد و به دلیل ورشکستگی و معونات جدی تا چند سال قادر به تسویه حساب نباشد، آیا طلبکار میتواند زمان تسویه، مبلغ بیشتری ولو براساس رأی دادگاه به عنوان نرخ تورم دریافت نماید؟

چنانچه تورم در این مدت زیاد بوده حق دارد معادل متوسط اجناس در این مدت را هم بگیرد ولی سزاوار است نسبت به اشخاصی که ورشکست شده اند مدارا کنند.

رعایت تورم در صورت تخلف امانتدار در پس دادن امانت

شخصي ٧ سال پيش ٢ ميليون پول مرا كه به عنوان امانت نزدش بود پس نداد و متواري شد، اگر بخواهد پول مرا پس دهد بايد عين پول را بدهد يا نه؟ يا بايد چیزی اضافه بدهد؟

با توجه به متوسط نرخ تورم باید بدهی را برگرداند.

اخذ تورم توسط خریدار در صورت کشف فساد بیع

در مواردی که مبیع مستحق للغیر در می آید با توجه به تغییر فاحش نرخ تورم و نیز کاهش ارزش پول، آیا مشتری علاوه بر ثمن پرداختی و نیز خسارت ناشی از هزینه های متحمل شده برای انجام معامله، استحقاق مطالبه چیزی اضافه داردیا خیر؟ لطفا در صورت استحقاق، عنوان آنرا بفرمایید.

در صورتی که زمان نسبتا زیادی گذشته باشد و تورم قابل ملاحظه ای وجود داشته باشد می تواند معادل تورم متوسط اجناس را بگیرد.

معیار محاسبه تورم

آيا در محاسبه تورّم بايد تورّم همان جنس را محاسبه کرد یا تورّم متوسط اجناس را؟

در محاسبه تورّم، تورّم متوسط اجناس مختلف را در نظر مي¬گيرند هر چند تورّم آن جنس بيشتر يا کمتر باشد.

محاسبه نرخ تورم در دیون

آيا محاسبه تورّم در تمام ديون لازم است؟

اگر فردي به هر دليلي به ديگري بدهکار باشد اعم از مهريه، دیه و یا اینکه ضمان دیگری بر عهده او باشد و حتي خمس بر ذمّه داشته و نپرداخته، اگر به قدری گذشته که تفاوت تورّم زياد است بايد تورّم متوسط اجناس را در نظر بگيرد.

مالیات تورمی

اینجانب دانشجوی دکترای اقتصاد هستم و برای کار پژوهشی لازم است پاسخ حضرتعالی را در باب سوال ذیل بدانم، آیا مالیات تورمی را میتوان با استناد به قاعدهی لاضرر امری مذموم شمرد که بایستی با بکارگیری سیاستهای مناسب اقتصادی در جهت مهار آن اقدام مقتضی صورت گیرد یا خیر؟

هر گونه ضرر و زیان به اموال مردم هر چند به واسطه خلق اسکناس های تازه باشد شرعا جایز نیست مگر آنکه ضرورت مهمی برای حفظ نظام جامعه این گونه ایجاب کند که در عین حال باید آن را به نوعی جبران کنند.

نرخ تورم در سپرده های حج

در سالی که ثبت نام برای حج شده مبلغ واریزی دو سوم مبلغی بوده که در آن سال حجاج جهت رفتن به حج پرداخت می کرده اند اکنون بعد از چند سال دولت حدود ده تا دوازده برابر وجه واریزی مطالبه می کند و پول واریزی ما را تنها دو برابر حساب می کند حکم شرعی این موضوع چیست؟

مطابق قرارداد سازمان حج مبالغ مزبور به عنوان سپرده بوده و تنها سود مورد توافق به آنها پرداخت می شود و در صورتی که آنچه اضافه می گیرند مطابق قیمت روز باشد و چیزی بر آن نیافزایند مانعی نداردولی سزاوار است تدبیری اندیشیده شود که زوار خانه خدا از ارزهای کم قیمت تر استفاده کنند.

نحوه محاسبه تورم در بدهی های مدت دار

نظر حضرتعالى در مورد نحوه محاسبه تورّم در بدهى هاى دراز مدّت چیست؟

براى محاسبه تورّم باید نرخ متوسّط اجناس مختلف را در نظر گرفت. و شاید مراکزى مانند بانک مرکزى چنین محاسبه اى را در دست داشته باشد. در غیر این صورت، خودتان باید اجناس مختلف را محاسبه کنید، و حدّ وسط را بگیرید.

سود سپرده موقت در صورت افزایش یا کاهش تورم

در برخی کشورها تورّم اقتصادى در سال به هفتاد درصد مى رسد. با در نظر گرفتن اين تورّم و نزول ارزش پول آن کشو، اگر يك نفر در بانك دولتى مقدارى پول به عنوان سپرده موقّت بگذارد، بانك طبق مقرّرات خود شصت درصد سود مى دهد، آيا گرفتن اين سود، در صورتى كه كمتر از تورّم باشد، در مقابل تنزّل ارزش پول جايز است؟ اگر سود بيشتر از تورّم باشد چه صورت دارد؟

هرگاه بانك اسلامى نباشد اشكالى ندارد. و اگر بانك اسلامى باشد و تورّم بقدرى شديد باشد كه در معاملات مدّت دار روزمرّه مردم نيز محاسبه مى شود گرفتن مقدار تورّم اشكالى ندارد.

محاسبه تورم در پرداخت دستمزد معوق

اگر کارگري ساليان قبل کاري را انجام داده ولي دستمزد او پرداخت نشده، آيا مبلغ دستمزد بايد به نرخ همان سال پرداخت شود؟

چنانچه طلبکار می توانسته طلب خود را بگیرد و براي دريافت طلب خود اقدام نکرده بايد به همان قيمت قديم دستمزد پرداخت شود. ولي اگر بدهکار نمی پرداخته و یا مانعی برای دریافت بوده بايد با توجّه به نرخ متوسط تورّم کل اجناس که هر سال توسط بانک مرکزي اعلام مي شود دستمزد او را بپردازد، چرا که اداي دين و برائت ذمّه امري است عرفي و عرف بايد بگويد با پرداخت اين مبلغ، بدهي پرداخت شده است.

تاثیر نرخ تورم در ضمانت

شخصی قبل از تصویب و الحاق تبصره ماده۱۰۸۲ قانون مدنی مهریه خانمی را که مبلغ کمی نیز بوده ضمانت کرده حال بعد از تصویب تبصره مزبور ضامن مکلف به پرداخت مهریه به نرخ روز است یا همان مبلغ مهریه را باید بپردازد؟

در این مورد مکلف به پرداخت بدهی به نرخ روز (با در نظر گرفتن تورم متوسط اجناس) است

پی نوشت:
  
    
تاریخ انتشار: « 1399/11/05 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 3320