5 - مقدّمه - 31/6/78

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

5 - مقدّمه - 31/6/78

نکته: امروزه، نکاح اقارب بسیار مطرح است که کار خوبى نیست نه اینکه بگویند نکاح خویشاوندان حتماً بیمارى مى آورد، بلکه مى گویند; خلاف احتیاط است، براى این که اگر بیمارى مخفى در وجود پدر و مادر باشد در فرزند بیمارى قوى شده و ظاهر مى شود، پس در نتیجه اگر آزمایش شود که مثلاً پسرعمو و دختر عمو مشکلى ندارند، اجازه ازدواج مى دهند و اگر در روایت نبوى نهى شده، از باب احتیاط است و از اینجا نتیجه مى گیریم این که در بین ائمّه(علیهم السلام)، خویشاوندان با هم ازدواج مى کردند از جمله ازدواج حضرت على(علیه السلام) با فاطمه زهرا(علیها السلام) که دختر عمو و پسر عمو بودند، اوّلاً، از باب استثنا است و ثانیاً، مى دانسته اند که بیمارى در کار نیست.

نتیجه: در ازدواج فامیلى ممکن است که بچّه ها سالم باشند و ممکن است بیمار شوند، پس در معرض بیمارى هستند و به همین جهت گفته مى شود که احتیاط کنند، البتّه این مطلب در خویشاوندان نزدیک است (القرابة القریبة) نه خویشاوندان دورتر.

سند روایت کراهت ازدواج با خویشاوندان نزدیک از طریق عامّه است، البتّه نباید سند این روایت را خیلى ضعیف بدانیم چون روایت دیگرى هم به این مضمون، مرحوم سید رضى در کتاب مجازات النّبویّه(1) نقل مى کند:

قال(صلى الله علیه وآله): اِغتربوا (دور شوید) لاتضووا «با دوردستها ازدواج کنید تا لاغر و نحیف نشوید و بچه هاى شما خوش بنیه باشند».

ابن أثیر در نهایه الفاظى که در سنت نبوى وارد شده معنا کرده و همین حدیث را نقل کرده و مى گوید:

أى تزوّجوا الغرائب دون القرائب، فإنّ ولد الغریبة انجب (بهتر) و أقوى من ولد القریبة... و منه الحدیث: لاتنکح القرابة القریبة، فإنّ الولد یخلق ضاویاً،(2) بنابراین یک روایت، روایت سید رضى و روایت دیگر، روایت ابن اثیر است. پس اگر دلیل قطعى هم نداریم روایت را با ضمیمه سخنان اطبّا به عنوان مؤیّد نقل کنیم و بگوئیم نکاح غریبه بهتر است و نکاح ائمه از باب استثناست.

شهید اوّل در قواعد مى فرماید: در اینجا دو تقسیم داریم، یک تقسیم به حسب ناکح و تقسیم دیگر به حسب منکوح، که در هر دو احکام خمسه وجود دارد. مثالهاى تقسیم به حسب ناکح قبلاً بیان شد و امّا در مورد مثال هاى تقسیم به حسب منکوح، براى محرّمات به نکاح مادر، براى مکروه به نکاح عقیم، براى استحباب به نکاح اقارب (بنابر قول کسانى که مى گویند نکاح اقارب سبب صله رحم است)، براى نکاح واجب به وجوب وطى بعد از اربعة اشهر و براى نکاح مباح به ما عدا ذلک مثل مى زند.

عامّه هم همین اقوال را به صورت ناقص تر دارند، هم ابن قدامه در مغنى و هم نووى (از علماى قرن هفتم) در المجموع.

ابن قدامه(3) مى گوید: مردم در نکاح سه دسته هستند: گروه اوّل کسانى که مى ترسند اگر ترک نکاح کنند، در زنا واقع شوند، چنین اشخاصى نکاح برایشان واجب است، فی قول عامة الفقهاء، گروه دوّم کسانى هستند که خوف وقوع در حرام را ندارند ولى اشتیاق به نکاح دارند که نکاح براى اینها مستحب است، و هو قول أصحاب الرأی و هو ظاهر قول الصحابة و فعلهم، گروه سوّم کسى است که شهوتى ندارد (مثلاً عنّین) که در او دو وجه است:

الف) نکاح برایش مستحب است به خاطر عموم ادلّه.

ب) ترک نکاح أفضل است چون خودش را گرفتار زن نکند و زن هم گرفتار او نشود.

جمع بندى: نکاح به حسب طبیعت اوّلیه مستحب است و به حسب طبیعت ثانویّه أحکام خمسه را دارد.

 

1. مجازات النّبویّة، ص 91، ح 59.

2. النهایة فى غریب الحدیث، ج 3، ص 105.

3. مغنى، ج 7، ص 334.

پی نوشت:
  
    
تاریخ انتشار: « 1279/01/01 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 7747