کتاب امر به معروف و نهی از منکر - جلسه 021 - 98/11/12

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

کتاب امر به معروف و نهی از منکر - جلسه 021 - 98/11/12

امام قدس سره در مسأله ی هشت می فرماید: لو عُدِم موضوع الفريضة أو موضوع المنكر، سقط الوجوب و إن كان بفعل المكلّف، كما لو أراق الماء المنحصر الذي يجب حفظه للطهارة أو لحفظ نفس محترمة.

کلامی به مناسبت دهه ی فجر:

در دهه ی فجر اتفاقاتی رخ دارد که بیشتر شبیه معجزه بود. زیرا ملتی که دستش خالی از هر گونه سلاحی بود در مقابل حکومتی که سر تا پا مسلح بود و دولت های خارجی هم شدیدا از آن حمایت می کردند ایستاد و در عرض ده روز توانست آن حکومت را فرو ریزد. طاغوتیان فرار کردند و مجبور شدند سلاح های خود را کنار بگذارند و حمایت خارجی ها بی اثر شد و شکست خوردند.

معروف است که می گویند: به دست آوردن پیروزی ها آسان تر از نگه داشتن آن است. بالاخره این پیروزی به دست آمد و خون جوانانی در این راه ریخته شد و امام قدس سره زحمت های بسیار را متحمل شد. حال باید دید که چه عواملی رخ داد که این پیروزی حاصل شد تا با همان عوامل این انقلاب را نگه داریم.

یکی از عوامل مهم در پیروزی، اتحاد و انسجام مردم بود که همه یک پارچه و یک صدا بودند. همچنین همه مخلص بودند و با اخلاص کارها را انجام می دادند. بنا بر این امروزه نمی توانیم با اختلاف، این انقلاب را حفظ کنیم. به صرف جشن گرفتن و یادآوری خاطرات آن دهه نمی توانیم این انقلاب را نگه داریم.

برای اولین بار دولتی در دنیا پدید آمد که نه شرقی بود و نه غربی و حال آنکه تمامی دولت ها یا به شرق مرتبط بودند یا به غرب و اصلا تصور نمی شد که حکومتی بدون وابستگی به این دو بتواند دوام داشته باشد.

نسل های جدید باید خاطرات انقلاب را مرور کنند و سعی در نگه داری آن داشته باشند.

موضوع: برطرف شدن موضوع امر به معروف و نهی از منکر

امام قدس سره در مسأله ی هشت می فرماید: لو عُدِم موضوع الفريضة أو موضوع المنكر، سقط الوجوب و إن كان بفعل المكلّف، كما لو أراق الماء المنحصر الذي يجب حفظه للطهارة أو لحفظ نفس محترمة.[1]

مسلم است که اگر موضوع امر به معروف و نهی از منکر منتفی شود حکم هم منتفی می شود مثلا خرمنی است که باید زکات آن داده می شد ولی صاحبش زکات را نمی داد و ما می خواستیم او را امر به معروف کنیم. حال آتشی آمد و خرمن سوخت در اینجا دیگر موضوعی برای زکات و امر به معروف نیست.

یا مثلا کسی می خواست شراب بنوشد ولی عده ای آمدند و ظرف های شراب را روی زمین ریختند. در اینجا دیگر موضوعی برای نهی از منکر وجود ندارد.

موضوع و حکم از قبیل عرض و معروض است (هرچند صد در صد شبیه هم نیستند) و وقتی معروض از بین برود دیگر عرض، بقایی نخواهد داشت. همان گونه که لون، عرض است و پارچه، معروض که اگر پارچه نباشد سفیدی نمی تواند باقی باشد.

از بین رفتن موضوع بر سه قسم است: گاه به متلف سماوی است مانند آتشی که از صاعقه ایجاد می شود و خرمن را آتش می زند.

گاه متلفی غیر ما هستند مثلا فرد دیگری ظرف شراب را می ریزد و گاه خود ما چنین می کنیم.

امام قدس سره در اینجا مثالی می زند و آن اینکه اگر آبی برای وضو باشد و غیر از آن هم آب دیگری در دسترس نباشد اگر عمدا آن را بریزیم هرچند معصیت کردیم و غرض مولی که طهارت مائیه بود را تأمین ننمودیم ولی به هر حال، مکلف به تیمّم می شویم.

بقی هنا امران:

الامر الاول: صاحب جواهر قائل است که اگر موضوع از بین برود حرام است کسی امر به معروف و نهی از منکر کند: بل هما محرمان حينئذ (که موضوع از بین رفته است) كما صرح به غير واحد.[2]

نقول: چرا حرام باشد زیرا اگر موضوع از بین برود امر به معروف و نهی از منکر لغو می باشد. بله اگر امر به معروف و نهی از منکر در این صورت موجب ایذاء و توهین شود این موضوع دیگری است.

الامر الثانی: امام قدس سره مثال زدند که آبی هست که برای حفظ نفس، لازم است اگر کسی این آب را بریزد موضوع حفظ نفس منتفی می شود.

حال باید بحث کرد که کسی که این آب را ریخته است قاتل است یا نه و اگر قاتل است قاتل عمد است یا شبه عمد.

حق این است که اگر آب برای حفظ نفس منحصر باشد و اگر ریخته شود نفس محترمه هلاک می شود در اینجا اگر کسی آب را بریزد مرتکب قتل عمد شده است و باید قصاص شود. در اینجا نیّت قتل هم اگر نباشد باز قتل عمد محسوب می شود و از مواردی است که نیّت خودش به وجود می آید. مثلا اگر کسی با میله محکم به سر کسی بزند و طرف بمیرد اگر بگوید من قصد قتل نداشتم از او قبول نمی شود زیرا این ضربه به گونه ای است که غالبا به مرگ منجر می شود.

بلکه اگر احتمال دهد نمیرد در اینجا قتل، شبه عمد می باشد.

(مسألة 9): لو توقّفت إقامة فريضة أو قلع منكر على ارتكاب محرّم أو ترك واجب، فالظاهر ملاحظة الأهمّيّة.[3]

گاه امر به معروف و نهی از منکر مستلزم فعل حرامی می شود مثلا اگر بخواهیم کسی را امر کنیم به اینکه نمازش را بخواند این موجب می شود که کسبش تعطیل شود و معامله ای مهم را از دست بدهد. همچنین اگر قرار باشد نهی از شرب خمر کنیم باید شیشه های خمر را بشکنیم و این در حالی است که شیشه ها مالیت دارند.

در اینجا باید دید ترک امر به معروف و نهی از منکر مقدم است یا ارتکاب محرم و ترک واجب.

همچنین مثلا برای اینکه نهی از منکر کنیم باید به فرد توهین کنیم که بحث است نهی از منکر مقدم است یا ترک توهین.

امام قدس سره در اینجا قاعده ای کلی را بیان می کند که باید دید کدام یک از دو مورد مهمتر است.

اخذ به اهم یک قاعده ی عقلائیه است و عقلاء در دوران امر بین محذورین، اهم را اخذ می کنند و شارع مقدس هم این قاعده را در موارد متعددی امضاء کرده است.

مثلا کسی است که واجب است روزه بگیرد ولی این روزه موجب تشدید بیماری او می شود در اینجا شارع حکم به عدم وجوب روزه کرده است.

همچنین در جایی که وضو گرفتن موجب بیماری های پوستی شود شارع حکم به تیمّم کرده است.

همچنین غیبت حرام است ولی اگر امر دائر شود بین این که فرد با غیبت کردن احقاق حق کند و یا غیبت نکند و حقش از بین برود در اینجا باید به اهم مراجعه کرد.

یا مثلا اگر کسی باشد که حد باید بر او جاری شود او اگر مریض باشد و با حد، جانش در خطر افتاد شارع دستور به ترک حد داده است.

مثلا خداوند در قرآن می فرماید: ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ‌ ضَلَ‌ إِذَا اهْتَدَيْتُم‌﴾[4] که امر دائر می شود بین هدایت خودم یا هدایت دیگری.

ان شاء الله در جلسه ی آینده این بحث را تکمیل می کنیم.


پی نوشت:
                  
    
تاریخ انتشار: « 1398/11/09 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 3891