کتاب امر به معروف و نهی از منکر - جلسه 064 - 99/09/17

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

کتاب امر به معروف و نهی از منکر - جلسه 064 - 99/09/17

رسول خدا (ص) در حدیثی می فرماید: اتّق‌ اللَّه‌ حيثما كنت و أتبع السّيّئة الحسنة تمحها و خالق النّاس بخلق حسن.

  بحث اخلاقی:

رسول خدا (ص) در حدیثی می فرماید: اتّق‌ اللَّه‌ حيثما كنت و أتبع السّيّئة الحسنة تمحها و خالق النّاس بخلق حسن.[1]

رسول خدا (ص) در این حدیث به سه دستور اشاره می کند که اگر انسان به آنها عمل کند به خیر دنیا و خیر آخرت دسترسی می یابد.

دستور اول، دستور به تقوای الهی در هر کجا است؛ چه انسان در میان جمعیت باشد یا در خلوت یا در اوج قدرت باشد و یا در نهایت ذلت.

تقوا همان حالت خداترسی است که در انسان ایجاد می شود که مانع از انجام گناهان می گردد. تقوا دارای درجاتی است که از تقوای عادی که «ما دون العدالة» است شروع می شود تا تقوای به معنای عدالت و تقوای ما فوق عدالت و مقام عصمت می رسد. همه ی این موارد داخل تحت تقوا است. اگر این تقوا رعایت شود قسمت مهمی از مشکلات، حل می گردد.

سپس در دستور دوم می فرماید: اگر کسی گناهی می کند آن را با کار خوب جبران کند. نمی توان گفت که انسان همیشه از سیئه برکنار است بنا بر این اگر گناهی مرتکب شد باید آن را جبران کند.

ضمنا از این دستور استفاده می شود که توبه فقط به گفتن «استغفر الله» نیست بلکه باید آن کار بد را با کار خیر جبران کرد. از این رو در آیات قرآن تعبیراتی مانند: ﴿تابُوا وَ أَصْلَحُوا﴾[2] وجود دارد که بیان می کند همراه توبه، اصلاح هم باید وجود داشته باشد. این اصلاح کردن مصادیقی دارد که یکی از آنها همان جبران کردن سیئه به حسنه می باشد.

دستور سوم این است که با مردم با خُلق حَسَن معامله کند. این موجب می شود که دنیای انسان هم به خوبی اداره شود. همان گونه که دو دستور اول و دوم، آخرت انسان را تأمین می کنند.

بنا بر این این سه دستور ضامن سعادت انسان در دنیا و آخرت خواهد بود.

بحث فقهی:

موضوع عام: امر به معروف و نهی از منکر

موضوع خاص: شرطیت عدم مفسده در انجام منکر و ترک معروف

موضوع اخص: معنای شرطیت مفسده

بحث در شرطیت چهارم است که عدم مفسده در امر به معروف و نهی از منکر می باشد.

امام در مسأله ی اول به سه فرع اشاره می کند و می فرماید:

مسألة 1 - (صورت اول:) لو علم أو ظن أن إنكاره، موجب لتوجه ضرر نفسي أو عِرْضي أو مالي يعتد به عليه (علم یا ظن حاصل شود که نهی از منکر موجب ضرر به خودش یا آبرویش یا ضرر مالی می شود که البته ضرر مالی باید قابل توجه باشد نه یک ضرر جزئی. توجه شود که امام قدس سره در این فرع به صورت ظن هم اشاره می کند.) (صورت دوم:) أو على أحد متعلقيه كأقربائه وأصحابه وملازميه فلا يجب ويسقط عنه، بل وكذا لو خاف ذلك لاحتمال معتد به عند العقلاء، (صورت سوم:) والظاهر إلحاق سائر المؤمنين بهم أيضا (مثلا اگر من نهی از منکر کنم فرد، چون زورش به من نمی رسد کاری با من نمی کند ولی فرد دیگری که در آنجا هست را مورد ضرب و شتم قرار می دهد).[3]

دلیل مسأله:

هر سه فرع تحت قاعده ی لا ضرر و لا ضرار قرار می گیرد. ضرر یعنی خود فرد نباید تحمل ضرر کند و ضرار یعنی به دیگری هم نباید ضرر برسد.

اما مسأله ی لا حرج همه ی اینها را شامل نمی شود مثلا صورت سوم تحت این قاعده قرار نمی گیرد زیرا رسیدن حرج به دیگری موجب رسیدن حرج به من نیست. قاعده ی لا حرج، مانند لا ضرر عمومیت ندارد.

بنا بر این اینکه صاحب جواهر که در ابتدای مسأله به قاعده ی لا حرج هم استدلال کرده است به نظر ما همه ی فروعات مسأله را شامل نمی شود. همچنین استدلال ایشان به ﴿يُريدُ اللَّهُ‌ بِكُمُ‌ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ﴾[4] در شمول فرع سوم کلام امام قدس سره محل تأمل می باشد.

بله گاه اهانت به انسانِ دیگر موجب می شود که ناهی از منکر نیز تحت دغدغه و ناراحتی روحی قرار بگیرد که در این صورت نهی از منکر واجب نیست.

ظاهر روایاتی که خواندیم هم این بود که صورت ضرر به خود انسان را شامل می شد نه ضرر به دیگران.

نتیجه اینکه فقط لا ضرر و لا ضرار شامل همه ی فروعات سه گانه ی امام قدس سره می شود.

در اینجا صاحب جواهر در ذیل کلامش شرط پنجمی را از بعضی از علماء در مورد امر به معروف و نهی از منکر نقل کرده است و می فرماید: وعن البهائي رحمه‌الله في أربعينه عن بعض العلماء زيادة أنه لا يجب الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر إلا بعد كون الآمر والناهي متجنبا عن المحرمات وعدلا ، لقوله تعالی ﴿أَ تَأْمُرُونَ النّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ﴾ و قوله تعالی: ﴿لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ﴾ وقوله تعالى: ﴿كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ﴾[5]

نقول: مشخص نیست که شیخ بهایی این قول را از کدام عالم نقل کرده است ولی هر که باشد قول او مخالف اجماع است. لازم نیست که انسان حتما عادل باشد و تمامی واجبات و محرمات را رعایت کند و بعد امر به معروف و نهی از منکر کند. (حتی لازم نیست که خصوص آن گناهی که نهی از منکر می کند را ترک کند).

اگر چنین باشد غالب افراد نباید امر و نهی کنند.

حتی این آیات عکس قول آن عالم را می گوید و آن اینکه اگر امر به معروف و نهی از منکر می کنیم خودمان هم به آن عمل کنیم. یعنی نمی گوید که امر و نهی نکن بلکه می گوید که امر و نهی کن و خودت هم عمل کن.

صاحب جواهر در رد کلام آن عالم می فرماید: ظاهر کلام فقهاء این است که فقط چهار شرط برای امر به معروف و نهی از منکر ذکر کرده اند و خبری از شرط پنجمی نیست.

سپس اضافه می کند: بل عن السيوري والبهائي والكاشاني التصريح بعدم اعتبار العدالة. [6]


پی نوشت:
  
    
تاریخ انتشار: « 1399/09/16 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 8617