منزلگاه افراد بى ایمان

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
تفسیر نمونه جلد 12
سوره کهف / آیه 103 - 108 سوره کهف / آیه 99 - 102



به تناسب بحثى که در گذشته از «سدّ یأجوج و مأجوج» و درهم کوبیدن آن در آستانه رستاخیز، به میان آمد، در آیات مورد بحث به مسائل مربوط به قیام قیامت، ادامه داده، چنین مى گوید: «در آن روز که جهان پایان مى گیرد، ما آنها را چنان رها مى کنیم که درهم موج مى زنند» (وَ تَرَکْنا بَعْضَهُمْ یَوْمَئِذ یَمُوجُ فِی بَعْض).
تعبیر به «یَمُوجُ» یا به خاطر فزونى و کثرت انسان ها در آن صحنه است همان گونه که در تعبیرات معمولى نیز مى گوئیم: در فلان جریان جمعیت موج مى زد، و یا به خاطر اضطراب و لرزه اى است که به اندام انسان ها در آن روز مى افتد، گوئى همچون امواج آب، پیکر آنها مى لرزد.
البته، این دو تفسیر با هم تضادى ندارند، ممکن است هر دو جهت، موجب این تعبیر باشد.
و اضافه مى کند: «آنگاه در صور دمیده مى شود، و ما آنها را حیات نوین
مى بخشیم و جمعشان مى کنیم» (وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً).
بدون شک، همه انسان ها در آن صحنه، جمع خواهند بود، و احدى از این قانون، مستثنى نیست، تعبیر «جَمَعْناهُمْ جَمْعاً» نیز اشاره به همین حقیقت است.
از مجموع آیات قرآن، به خوبى استفاده مى شود: در پایان جهان و آغاز جهان دیگر، دو تحول عظیم انقلابى، در عالم رخ مى دهد:
نخستین تحول، فناى موجودات و انسان ها در یک برنامه ضربتى است، و دومین برنامه که معلوم نیست چه اندازه با برنامه نخست فاصله دارد. برانگیخته شدن مردگان، آن هم با یک برنامه ضربتى دیگر است، که از این دو برنامه، در قرآن به عنوان «نفخ صور» (دمیدن در شیپور) تعبیر شده است، و ما به خواست خدا، شرح آن را در ذیل آیه 68 سوره «زمر» بیان خواهیم کرد.
در اینجا روایتى از «اصبغ نباته» از على(علیه السلام) نقل شده که امام در تفسیر جمله «تَرَکْنا بَعْضَهُمْ یَوْمَئِذ یَمُوجُ فِى بَعْض» مى فرماید: منظور روز قیامت است.(1)
ممکن است چنین تصور شود: این روایت با آنچه ما در بالا در تفسیر آیه آوردیم، منافات دارد; زیرا ما آن را به مرحله فناء دنیا تفسیر نمودیم (همان گونه که ظاهر آیات قبل و بعد آن است).
اما توجه به یک نکته، این اشکال را بر طرف مى سازد و آن این که گاهى روز قیامت به معنى وسیع کلمه به کار مى رود که: مقدمات آن را نیز شامل مى شود و مى دانیم: یکى از مقدمات آن، فناى ضربتى دنیا است.

* * *

سپس، به شرح حال کافران مى پردازد، هم عاقبت اعمالشان و هم صفاتى را که موجب آن سرنوشت مى گردد، بیان مى دارد و چنین مى گوید: «ما جهنم را در  آن روز، به کافران عرضه مى داریم» (وَ عَرَضْنا جَهَنَّمَ یَوْمَئِذ لِلْکافِرِینَ عَرْضاً).
جهنم با عذاب هاى رنگارنگش و مجازات هاى مختلف دردناکش، در برابر آنها کاملاً ظاهر و آشکار مى شود که: همین مشاهده و ظهورش در برابر آنان، خود عذابى است دردناک و جانکاه، چه رسد به این که گرفتار آن شوند.

* * *

کافران کیانند؟ و چرا گرفتار چنان سرنوشت مى شوند؟ در یک جمله کوتاه آنها را چنین معرفى مى کند: «همانان که چشم هایشان در پرده بود، و نتوانستند چهره حق را ببینند و به یاد من بیفتند» (الَّذِینَ کانَتْ أَعْیُنُهُمْ فِی غِطاء عَنْ ذِکْرِی).
«و همانها که گوش داشتند اما قدرت شنوائى نداشتند» (وَ کانُوا لایَسْتَطِیعُونَ سَمْعاً).
در حقیقت، آنها مهمترین وسیله حق جوئى و درک واقعیات و آنچه عامل سعادت و شقاوت انسان مى شود، را از کار انداخته بودند، یعنى چشم هاى بینا و گوش هاى شنوا را بر اثر اندیشه هاى غلط و تعصب ها و کینه توزى ها و صفات زشت دیگر در حجابى سخت و سنگین فرو برده بودند.
جالب این که: در مورد چشم مى گوید: چشم هایشان در پوششى دور از یاد من قرار داشت، اشاره به این که: چون در پوشش و حجاب غفلت بودند آثار خدا را ندیدند و چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند   ، و خدا را فراموش کردند.
آرى، چهره حق آشکار است، و همه چیز این جهان با انسان سخن مى گوید تنها یک چشم بینا و یک گوش شنوا لازم است و بس!
به تعبیر دیگر، یاد خدا چیزى نیست که با چشم دیده شود، آنچه دیده مى شود آثار او است، اما آثار او، سبب یاد او است.

* * *

آیه بعد، به یک نقطه انحراف فکرى آنها که پایه اصلى انحرافات دیگرشان بوده است اشاره کرده، مى گوید: «آیا کافران گمان کردند مى توانند بندگان مرا به جاى من ولىّ و سرپرست خود انتخاب کنند»؟ (أَ فَحَسِبَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنْ یَتَّخِذُوا عِبادِی مِنْ دُونِی أَوْلِیاءَ).
آیا این بندگانى که معبود واقع شدند، همچون مسیح و فرشتگان هر قدر مقامشان والا باشد، از خود چیزى دارند که بتوانند از دیگران حمایت کنند؟ یا به عکس، خود آنها هم هر چه داشتند از ناحیه خدا بود، حتى خودشان نیز، نیازمند به هدایت او بودند، این حقیقتى است که: آنها فراموشش کردند و در شرک فرو رفتند.
در پایان آیه، براى تأکید بیشتر مى فرماید: «ما جهنم را براى منزلگاه کافران آماده ساختیم و از آنها در این منزل پذیرائى مى کنیم»! (إِنّا أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْکافِرِینَ نُزُلاً).
«نُزُل» (بر وزن رسل) هم به معنى منزلگاه آمده، و هم به معنى چیزى که براى پذیرائى مهمان آماده مى شود.
بعضى گفته اند: نخستین چیزى است که با آن از مهمان پذیرائى مى کنند، همانند شربت یا میوه اى که در آغاز ورود مهمان براى او مى آورند!

* * *


1 ـ تفسیر «عیاشى» (طبق نقل تفسیر المیزان، ذیل آیه مورد بحث).
سوره کهف / آیه 103 - 108 سوره کهف / آیه 99 - 102
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma