1 ـ خاصیت واقع نمائى (آگاهى از جهان برون).

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
تفسیر نمونه جلد 12
2 ـ وحدت شخصیت دلائل استقلال روح


نخستین سؤال که مى توان از ماتریالیست ها کرد، این است: اگر افکار و پدیده هاى روحى همان خواص «فیزیکوشیمیائى» مغزند، باید «تفاوت اصولى» میان کار مغز، و کار معده، یا کلیه و کبد مثلاً نبوده باشد، زیرا کار معده «مثلاً» ترکیبى از فعالیت هاى فیزیکى و شیمیائى است و با حرکات مخصوص خود و ترشح اسیدهائى غذا را هضم و آماده جذب بدن مى کند، و همچنین کار بزاق چنان که گفته شد، ترکیبى از کار فیزیکى و شیمیائى است، در حالى که ما مى بینیم کار روحى با همه آنها متفاوت است.
اعمال تمام دستگاه هاى بدن کم و بیش شباهت به یکدیگر دارند به جز «مغز» که وضع آن استثنائى است آنها همه، مربوط به جنبه هاى داخلى است، در حالى که پدیده هاى روحى، جنبه خارجى دارند، و ما را از وضع بیرون وجودمان آگاه مى کنند.
براى توضیح به چند نکته باید توجه کرد:
نخست این که: آیا جهانى بیرون از وجود ما هست، یا نه؟
مسلماً چنین جهانى وجود دارد، و ایده آلیست ها که وجود جهان خارج را انکار کرده و مى گویند: هر چه هست «مائیم» و «تصورات ما» و جهان خارج، درست همانند صحنه هائى که در خواب مى بینیم، چیزى جز تصورات نیست، سخت در اشتباهند، و اشتباه آنها را در جاى خود اثبات کرده ایم که چگونه ایده آلیست ها در عمل، رئالیست مى شوند؟ و آنچه را در محیط کتابخانه خود مى اندیشند، هنگامى که به کوچه، خیابان و محیط زندگى معمولى قدم مى گذارند، همه را فراموش مى کنند؟
دیگر این که: آیا ما از وجود جهان بیرون آگاه هستیم یا نه؟
قطعاً پاسخ این سؤال نیز مثبت است; زیرا ما آگاهى زیادى از جهان بیرون خود داریم، و از موجوداتى که در اطراف ما با نقاط دور دست است، اطلاعات فراوانى در اختیار ما هست.
اکنون این سؤال پیش مى آید: آیا جهان خارج، به درون وجود ما مى آید؟ مسلماً نه، بلکه، نقشه آن پیش ما است که با استفاده از خاصیت «واقع نمائى» به جهان بیرون وجود خود، پى مى بریم.
این واقع نمائى، نمى تواند تنها خواص فیزیکوشیمیائى مغز باشد; زیرا این خواص، زائیده تأثرات ما از جهان بیرون است، و به اصطلاح معلول آنها است، درست همانند تأثیرهائى که غذا روى معده ما مى گذارد.
آیا تأثیر غذا روى معده و فعل و انفعال فیزیکى و شیمیائى آن، سبب مى شود که معده از غذاها آگاهى داشته باشد؟ پس چطور مغز ما مى تواند از دنیا بیرون خود با خبر گردد؟!
به تعبیر دیگر: براى آگاهى از موجودات خارجى و عینى، یک نوع احاطه بر آنها لازم است، و این احاطه کار سلول هاى مغزى نیست، سلول هاى مغزى تنها از خارج متأثر مى شوند، و این تأثر: همانند تأثر سایر دستگاه هاى بدن از وضع خارج است، این موضوع را ما به خوبى درک مى کنیم.
اگر تأثر از خارج، دلیلى بر آگاهى ما از خارج بود، لازم بود ما با معده و زبان خود نیز بفهمیم در حالى که چنین نیست.
خلاصه، وضع استثنائى ادراکات ما دلیل بر آن است که: حقیقت دیگرى در آن نهفته است، که نظامش با نظام قوانین فیزیکى و شیمیائى کاملاً تفاوت دارد (دقت کنید).

* * *

2 ـ وحدت شخصیت دلائل استقلال روح
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma