ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال سوم - شماره بیست و یکم - مهر 1396)

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال سوم - شماره بیست و یکم - مهر 1396)

طلیعه سخن
نقش بی بدیل هیأت های مذهبی در ارتقای مناسک دینی و تقویت شور حسینی در جامعه غیر قابل انکار است؛ لیکن از آنجا که هیأت های عامه پسند در جامعه به شدت فزونی یافته است لذا ضرورت بازنمایی دقیق اینگونه هیأت های مذهبی که به نوبۀ خود در ارتقای فضای معنوی کشور نقش آفرینی می کند می تواند در پالایش صحیح و هوشمندانۀ مناسک عزاداری از ناهنجاری ها موثر واقع شود.
در وهلۀ نخست باید گفت در گذشته فرآیند آموزش در هیأت های سنتی مورد توجه قرار می گرفت و ادبیات آئینی به گونه ای بود که ساختار الفاظ واژگان آن، جز در مقام معصوم مورد استفاده قرار نمی گرفت، در حالی که مداحی عامه پسند با واژگانی دور از شأن و محاوره ای و خیابانی از قبیل«دورت بگردم،فدات بشم...» ادبیات فاخر آئینی را به انزوا کشانده است.
هم چنین تأکید بر وجه نمایشی و اصرار بر استفاده از ابزار محوری فراوان در روند برگزاری مناسک عزاداری هم چون استفاده از دف، سنج، نی،طبل،نوازنده و موسیقی گرایی مفرط، روح معرفت گرایانۀ آئین های دینی را با چالش های متعدد مواجه کرده است که این نقیصه ، عزاداری ها را درحد امری تصنعی و فرم گرا کاهش داده است.
لذا شاهدیم برنامه های آئینی هیأت های غیر سنتی صرفاً در راستای ایجاد شور و هیجان برگزار می شود و ذکر ائمه بر مبنای اذکار مقدس و با طنین ضربی احساسات مخاطبان را بر می انگیزاند، بلکه مداح محوری و تجاری سازی سوگواری اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و حضور هیجانی و احساسی انبوه جوانان در هیأت های عامه پسند، جایگاه روحانیت،خطابه و منبر را کم رنگ کرده و جذب مخاطبان را به سمت معارف حقیقی دین ، با رکود مواجه ساخته است.
بنابراین نگاه نادرست برخی مداحان در ایجاد نوآوری در مناسک عزاداری با رویکرد تک بعدی در قالب احساس و عاطفه به شدت در جریان است به نحوی که عاطفه و احساس غالب اصلی هیأت های عامه پسند را شکل می دهد و اشعار ریتم دار، به کار گیری برخی آهنگ ها و ترانه ها با اشعار و اسامی دینی در مداحی ها، بعضاً با استفاده از ترانه های مجاز و غیر مجاز و تصنیف های محلی و قدیمی صرفاً با جایگزینی الفاظ و اسامی مقدس و حتی آیات قرآن کریم، تقلید گرایی و کپی برداری ناشیانه و غیر خلاقانه حتی برخی از مداحان معروف را به همراه داشته است.
ترویج ادبیات محاوره ای و بعضاً سخیف ، رواج ادبیات سلطنتی(ارباب و نوکر) و نیزادبیات غلو آمیز و فقدان ادبیات حماسی و پهلوانی از جمله خصایص بارز هیأت های عامه پسند به شمار می آید.
بهره گیری از درون مایه های شعری غالیانه، تأکید بر جنون مندی و استفاده از واژه های دور از شأن یک انسان هم چون واژۀ سگ(کلب)،دیوانه و نظایر آن و نیز تأکید مفرط بر ابعاد ظاهری و جسمی شخصیت های عاشورا، برجستگی غیر قابل مهار عاطفه گرایی و دوری از عقلانیت دینی را به ارمغان آورده است.
باید دانست وجود این آسیب ها در فضای مناسکی، موجب می شود برخی مخاطبان بدون پشتوانۀ عقلی و دینی صرفاٌ برای رفع حوائج و نیاز در مراسم عزاداری حاضر شوند؛ لذا سخنرانی های مذهبی که در راستای پشتوانه سازی عقلی و دینی مخاطبان بیان می شود در هیأت های عامه پسند نادیده گرفته می شود که این خبط سنگین در نهایت بی اعتنایی به مسائل و احکام فقهی و شرعی و ارتکاب به برخی اعمال ضد شریعت در مدل دین داری اسلام مداح محور را در پی دارد؛ هیأت هایی که فقط خواب و کشف و شهود نقل می کنند و مناسک نقلی آنها نه روایات بلکه مشتی خواب و رؤیاست که در نهایت سر از خرافه گرایی در می آورد.
آری برجستگی کاریکاتوری شورگرایی و مرثیه خوانی غیر ضابطه مند که تا پاسی از شب مخاطبان را به خود مشغول می سازد حاکی از نگاه فردی این گونه هیأت ها به دین به عنوان امر فردی و غیر اجتماعی و بی تفاوتی محض نسبت به فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر است.
با همۀ این اوصاف لیکن دست اندرکاران و مروجان هیأت های عامه پسند، آفات و آسیب ها ی عزاداری ها را از قبیل عزاداری ریتمیک و شبه تکنو ،ورود پاپ ها از دهۀ ٨٠ در عزاداری های کشور و کالایی شدن و تجاری سازی مناسک آئینی را در دایرۀ عشق و دیوانگی تعریف می کنند و از این طریق هر رفتاری را توجیه می کنند ؛حال آنکه اطلاق جنون و دیوانگی به بهانۀ عشق، مقوله ای خارج از هنجار و عرف و در تقابل کامل با عقلانیت است.
بی شک دین به مثابۀ نظام فرهنگی است لذا برای برون رفت از این نقیصه باید بر مبنای تلفیق شور منطقی و حماسی با اصل معرفت گرایی در هیأت های عزاداری و با محوریت روحانیت و در قالب واعظان و خطیبان متخصص و متبحر عاشورا پژوه اقدام کرد، تردیدی نیست که این رویکرد با استقبال جامعۀ پیرامونی به شدت تحصیل کرده در دریافت معارف عاشورایی مواجه خواهد شد.
در خاتمه باید گفت مناسک و کارکردهای دینی باید از پیوند ناگسستنی با عقلانیت برخوردار باشند، و تأمل و تفکر در انواع دعاها، زیارت نامه ها، تبیین مقاتل، تفسیر سیره و فقه حسینی می تواند در دستور کار قرار گیرد،که در صورت تحقق این مهم و اتکاء به مسائل و منابع اصیل دینی و پشتوانه های استدلالی عقلی و منطقی از قرآن و حدیث، معناگرایی، آگاهی بخشی، معرفت و عقلانیت در مناسک عزاداری به منصۀ ظهور خواهد رسید.

------------------------

پیام ها و بیانات

پيام معظّم له به مناسبت دهه غدير
بسم الله الرحمن الرحیم
در دنيايى كه ظلم و ستم، تبعيضها و بىعدالتىها، و انواع مفاسد اخلاق حاكم است، دهه غدير فرصت بسيار خوبى به همه مسلمانان (نه فقط شيعيان) مىدهد كه به زندگى پر رمز و راز و آموزنده امير مومنان على(علیه السلام) آشناتر شوند و راه بهتر زيستن را بياموزند.
همان آقاى بزرگوارى كه حتى براى برادرش با ديگران كمترين امتيازى در برابر قانون الهى قائل نبود و گرفتن پوست جوى از دهان مورچهاى را با تمام ثروتهاى دنيا برابر نمىدانست.
چه خوب است كه مسلمانان همگى گرد مشعل غدير گردآيند و دست اتحاد به هم دهند و در برابر ظالمان و خودكامگانى كه آنها را به جان هم مىاندازند تا هستى آنها را غارت كنند و فرهنگ فاسد خود را بر آنها تحميل نمايند، بايستند.
اميدوارم دوستان مولا(علیه السلام) از سخنانى كه موجب تفرقه است بپرهيزند و در مراسم جشنهاى شادى غدير مسائل اخلاقى را كاملاً رعايت كنند.
------------------------

پیام معظم له به مناسبت رونمایی از نرم افزار
مقتل امام حسین(علیه السلام)
بسم الله الرحمن الرحیم
آرزو داشتم، مطابق قولی که داده بودم، شخصاً در این مجلس پر فیض شرکت کنم و انجام وظیفه نمایم، ولی چون کسالتی پیش آمد، ناچار شدم، پیام خود را از این طریق خدمت شما عزیزان برسانم.
قبل از هر چیز لازم می دانم اعیاد اسلامی این ماه عزیز، مخصوصاً عید سعید غدیر را که هنوز در شعاع آن هستیم به شما عزیزان تبریک عرض کنم و نیز لازم می دانم از مرکز تحقیقات علوم اسلامی نور تشکر نمایم که با تلاش و کوشش فراوان خود در راه نشر معارف اسلامی که راستی بینظیر است، این مراسم را فراهم ساختهاند.
عزیزان من! در عصری زندگی می کنیم که عصر رسانه هاست. این رسانه های غول پیکر پیام ها را به تمام نقاط جهان در آن واحد می رسانند.
گروهی از کشور های غربی فرهنگ آلودۀ خود را بر آن سوار کردهاند، به تمام جهان میرسانند و از آن برای رسیدن به اهداف نامشروع و شیطانی خود بهره می گیرند.
در چنین شرایطی خاموش نشستن و ناظر یکه تازی های آنها شدن، شرط عقل نیست.
بحمدالله جوامع اسلامی و گروهی از آگاهان آنها که شرایط زمان و مکان را درک می‎کنند به فکر افتاده اند، این رسانه های نیرومند را در اختیار گرفته و فرهنگ و علوم اسلامی را به وسیلۀ آن به تمام جهان برسانند.
مخصوصاً حوزویان عزیز باید از فناوری های جدید آگاهی کامل داشته و از آن حداکثر بهرهبرداری را کنند و نیز باید از شبکه های اجتماعی برای این اهداف مقدس استفاده کرد.
دشمنان ما سمپاشی می کنند، ما باید ضد سم را ایجاد کنیم. آن ها شبهه افکنی می‎کنند، ما باید به شبهات پاسخ صریح و سریع بگوییم.
اضافه بر این، میراث های عظیمی از علوم اسلامی در موضوعات مختلف از جمله دربارۀ قرآن مجید، تفسیر، حدیث، فقه و اصول، منطق و فلسفه، اخلاق، ادعیه، تاریخ و سیرۀ پیشوایان، ادبیات و امثال آن در اختیار ماست که بیم آن می رود گذشت زمان گرد و غبار نسیان بر آن بیفشاند.
بسیار خوش وقت شدیم که مرکزی مانند مرکز تحقیقات علوم اسلامی نور برای حفظ و نشر آنها دامن همت به کمر زده و علاوه بر حفظ آنها، فرستادن یک کتابخانه بزرگ در لوح های فشرده به نقاط مختلف، از جمله افتخارات آنهاست.
در اینجا لازم می دانم، از این مرکز نورانی تقدیر و تشکر کنم که به گفتۀ خودشان بیش از چهارصد عنوان نرم افزار در قالب لوح های فشرده در موضوعات فوق فراهم ساخته و به همه جا ارسال می دارند و باز به تصریح خودشان، پایگاه مجلات تخصصی علوم اسلامی و انسانی نور بیش از هزار و ششصد عنوان مجله را در اختیار علاقمندان قرار داده.
فراهم ساختن و در اختیار عموم قرار دادن و از وسیله های اینترنتی برای دریافت و ارسال این پیام های اسلامی استفاده کردن، نیز افتخار دیگری است.
اخیراً اطلاع یافتیم به فکر تهیه مقتل جامعی درباره حوادث عاشورا و شخصیت سالار شهیدان افتاده اند که برنامۀ رونمایی از آن در این مجلس انجام می گیرد.
عزیزان باید قدر این زحمات را دانست و از نتیجۀ آن بهره گرفت. باید همانطور که در روایات اسلامی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده، زمانی فرا می رسد که علم از سرزمین قم به تمام جهان فرستاده می شود و عالمیان از آن بهره می گیرند. امیدواریم آن زمان، زمان ما باشد و ما انجام دهندۀ این پیام بزرگ امام باشیم.
به همۀ شما عزیزان بار دیگر تبریک می گویم و از این تلاش های بزرگ و موثر و نورانی تشکر می کنم.
------------------------

پیام معظم له به کنگرۀ سیرۀ حضرت امیرمؤمنان علی(علیه السلام)
بسم الله الرحمن الرحیم
آرزو داشتم بتوانم طبق قولی که به آن کنگرۀ محترم داده بودم حضوراً شرکت کرده و بیاناتی داشته باشم، اما کسالتی عارض شد و ناچار شدم ضمن عذرخواهی، حضور خود را تبدیل به این پیام کنم.
قبلاً لازم می دانم ایام سعید عید غدیر را که هنوز در شعاع آن قرار داریم به همۀ شما عزیزان تبریک گفته و از همۀ دست اندرکاران محترم این کنگرۀ باشکوه که برای تشکیل آن زحمت فراوان کشیده اند تشکر کنم و به همۀ حاضران عزیز، فضلا، دانشمندان، و افراد محترم دیگر تبریک گویم.
و اما مسألۀ شرح سیرۀ امیرمؤمنان علی(علیه السلام) چیزی نیست که به آسانی بتوان حق آن را در صدها بیانیه بیان کرد و عبارات ما همانند این است که بخواهیم دریایی را در کوزه ای جای دهیم.
عزیزان! همه می دانیم شخصیت امیرمؤمنان علی(علیه السلام) ابعاد زیادی دارد که با دقت در نهج البلاغه تمام سیرۀ علمی و عملی آن حضرت نمایان می گردد.
مثلا در خطبۀ جهاد او را فرماندهی بسیار لایق می بینیم که از تمام فنون جنگی آگاه است و از طرق پیروزی عادلانه بر دشمن کاملاً باخبر؛ گویی که تمام عمر به غیر آن نپرداخته است.
به خطبۀ اشباح که می رسیم؛ امام(علیه السلام) را بزرگترین استاد عرفان می یابیم که دقیق ترین مسائل فلسفی و عرفانی را بیان می کند، گویی تمام عمر درس عرفان داده و به مسائل معرفة الله پرداخته است و بالاتر از آنچه حکیمان و عارفان گفته اند بیان می دارد.
در خطبۀ قاصعه علی(علیه السلام) را در مقام محو تعصبات جاهلی و پیروزی بر لشکر شیطان و طرد آنها از جامعه و راهنمایی به زندگی صحیح اجتماعی و خالی از اشرافیگری مشاهده می کنیم که طرق آن را کاملاً نشان داده است.
به خطبۀ همام که می رسیم اوصاف یکصد و ده گانه پرهیزگاران را با عبارات شیوای خود بیان کرده به گونه ای که آن مستمع بیداردل یعنی همام پس از شنیدن آن، چنان از زلالش سرمست شد که جان به جان آفرین تسلیم می کند.
در عهدنامۀ مالک اشتر او را سیاستمداری بسیار ماهر و پرنفوذ و آگاه از تمام فنون کشورداری می یابیم، عهدنامه ای که پس از چهارده قرن هنوز درخشندگی خود را از دست نداده و در سازمان ملل به عنوان یک سند جاویدان دست به دست می گردد؛ گویی تمام عمر دربارۀ راه و رسم صحیح کشورداری اندیشیده و خطوط صحیح آن را ترسیم کرده است.
به وصیت نامۀ آن حضرت به امام حسن مجتبی(علیه السلام) که می رسیم؛ تمام مسائل اخلاقی اعم از اخلاق فردی، اجتماعی، مادی و معنوی را در آن منعکس می بینیم گویی امام(علیه السلام) تمام عمر به عنوان یک معلم اخلاق بر کرسی تدریس تکیه کرده و تمام ظرائف آن را بیان می دارد.
به کلمات قصار حضرتش می نگریم که در چهارصد و هشتاد کلمه منعکس شده و هر کدام اقیانوسی است. به این کلمۀ کوتاه آن حضرت دقت کنید: «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا؛ سبکبار شوید و زندگی ساده را برگزینید تا به قافلۀ سعادت برسید». چه تعبیر گویا و زیبا و عمیقی!
زندگی اشرافی و پر زرق و برق هزینۀ زیادی می طلبد که برای بدست آوردن آن تمام فکر انسان را به خود مشغول می دارد و او را آلودۀ بسیاری از محرمات می کند، و در این بیابان پر فراز و نشیب زندگی، او را از رسیدن به سرمنزل سعادت باز می دارد.
برادران و خواهران عزیز! فضلا و دانشمندان محترم بهترین آینۀ سیرۀ امام به حق و ولی مطلق امیرمؤمنان علی(علیه السلام) همین نهج البلاغه است، خطبه ها، نامه ها و کلمات قصار. افسوس که نهج البلاغه در میان ما هنوز مهجور است.
هنگامی که می خواستیم با کمکی جمعی از فضلا شرح جامعی بر نهج البلاغه بنویسیم که بحمدالله در پانزده جلد پایان یافت نگاه کردیم و دیدیم شرح های قابل توجه نهج البلاغه از عدد انگشتان فراتر نمی رود، در حالی که بحمدالله برای قرآن بیش از هزار تفسیر نوشته شده است.
عزیزان! اگر می خواهیم با سیرۀ آن حضرت آگاه شویم باید نهج البلاغه را در متن زندگی خود قرار دهیم، در حوزه های علمیه و دانشگاه ها کتاب درسی باشد، در مساجد بعد از تلاوت قرآن بخشی از کلمات امیرمؤمنان علی(علیه السلام) خوانده شده و توضیح داده شود، در مطالعات خود هرگز آن را فراموش نکنیم، تا از این مشعل فروزان سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت بهره مند شویم.
بار دیگر از همۀ عزیزانی که برای این برنامه زحمت کشیده اند تشکر می کنم و از حضور همۀ شما عزیزان سپاسگزارم.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
قم ــ ناصر مکارم شیرازی
------------------------

دیدارها
دکتر محمود واعظی مسئول دفتر رئیس جمهور
سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
مجموعه سلامتکده و شرکت داروسازی بوعلی
حضور معظم له در مراسم راهپیمایی غدیر
مراسم جشن عید غدیر و عمامه گذاری توسط معظم له
مدیرعامل بنیاد ببین المللی غدیر
جمعی از وکلای استان قم
انجمن صنایع غذایی ایران
رئیس مرکز خدمات کامپیوتری نور
همایش بزرگ مداحان و هیئات مذهبی
هئیت اعزامی بعثه معظم له
سقائیان نژاد شهردار قم

------------------------

گزیده سخنان
غدیر به یکی از ارکان برنامه های دینی تبدیل شود/ ضرورت برپایی راهپیمایی غدیر در سطح کشور
بدون این که به مقدسات دیگران توهین کرده و سبب اختلاف شویم باید از مذهب خود حمایت کنیم و غدیر را با آبرومندی بیشتر بزرگ بداریم
در مسئله میانمار آیا کشورهای اسلامی نباید فریادی بزنند؟ جمعیت به اصطلاح کنفرانس اسلامی که کشور اسلامی در آن هستند نباید جلسه ای فوق العاده تشکیل دهند و به فکر این مظلومان باشند؟
متأسفانه بانک ها با رفتارهای نادرستی همچون فاکتورهای صوری و کارهای اشتباه دیگر حلال را به حرام تبدیل کرده و سودها را به صورت ربا در آوردند.
------------------------

فن آوری
آغاز به کار سامانه پاسخگویی به مسائل اعتقادی بر بستر پیامک آنی
به استحضار مقلدان و علاقمندان معظم له می رساند مجموع عنوان پیامک اعتقادی در ذیل ریز موضوع، طبقه بندی شده و در دسترس عموم قرار گرفته است.
علاقمندان می توانند در هر ساعت از شبانه روز با ارسال عدد ٠١ به سامانه پیامکی ١٠٠٠٠١٠٠ ، لیست موضوعات اعتقادی را دریافت نمایند. همچنین موضوع فوق نیز به صورت الفبایی مرتب شده اند که با ارسال هر یک از حروف الفبا، لیست واژگان مربوطه ارسال خواهد شد. لازم به ذکر است در این بخش، با ارسال هر یک از واژگان نیز کاربر می تواند به پاسخ هدف دسترسی یابد.
قابل توجه است، پاسخی که از سوی سامانه دریافت می شود همچون گذشته رایگان است.
امید است این تلاش همکاران، گامی مثبت برای تسهیل در پاسخگویی به سوالات اعتقادی مومنین باشد.
نمونه اولین پیامک دریافتی پس از ارسال عدد ٠١
لطفا یکی از عناوین را با ارسال کد مربوطه انتخاب کنید:
٠٢ ادیان و مذاهب
٠٣ قرآن و حدیث
٠٤ احکام اسلامی
٠٥ خدا شناسی
٠٦ نبوت شناسی
٠٧ امامت شناسی
٠٨ معاد شناسی
٠٩ عقائد اسلامی
٠١٠ اخلاق و آداب
٠١١ انسان و جهان
همچنین می توانید با ارسال هر یک از «حروف الفبا» به «بانک واژگان» دسترسی یابید و با ارسال واژه مورد نظر، لیست مربوط به هر واژه را دریافت نمائید.
------------------------

یادداشت
جایگاه «غدیر» در وحدت امت اسلامی از منظر معظم له

اسلام براى وحدت و يكپارچگى جامعه اسلامى و انسجام و استحكام آن، اهمّيّت فوق العاده اى قائل شده است و هر چيز اين وحدت را تحكيم كند مورد علاقه اسلام است. لذا پايه مسائل فكرى و عقيده اى بر اساس «توحيد و وحدت » شکل گرفته است که زير بناى اجتماع اسلامى را تشكيل مى دهد.
در این بین عید سعید غدیر بزرگترین عید اسلام و تشییع است و همگان وظیفه دارند این روز با عظمت را بزرگ بشمارند. زیرا تعيين جانشين براى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سرنوشت آينده اسلام و مسلمين در غدير خم رقم خورده است.
لذا تبلور رشد اسلام و قدرت آن ، در حجّة الوداع محقق شد كه بنا بر بعضى از روايات بيش از يكصد هزار نفر براى زيارت خانه خدا با پيامبر صلى الله عليه و آله حركت كردند؛ و اين بزرگ ترين اجتماع روحانى در آن عصربه شمار می­ر فت.

غدیر ؛پایه اصلی دین مبین اسلام
غدیر، عید ولایت و دوام و بقای اسلام است و نباید هرگز فراموش شود که ، غدیر پایه اصلی دین مبین اسلام به شمار می آید.بی تردید غدیر پایه اصلی تمام حوادثی است که بعد از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به وجود آمده است.

غدیر؛ ابلاغ امامت و ولایت حضرت علی (علیه السلام) برای امت اسلامی
غدیر، روزی است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله پس از انجام حج در سال دهم هجرى به هنگام مراجعت به مدينه، مردم را در وادى «غدير» جمع كرد و فرمان خدا يعنى نصب على عليه السلام به امامت و ولايت بر امّت اسلامی را به آنان ابلاغ كرد. روز با شكوهی كه نااميد كننده كفّار بود و موجب جلب رضايت الهى گشت و دين و نعمت پروردگار كامل گشت، وپيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در راستاى اجراى فرمان پروردگار، علىّ بن أبي طالب «عليهما السّلام» را به ولايت منصوب كرد و رسماً خلافت آن حضرت را به همه مسلمانان اعلام كرد.
چيزى كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله تا سال آخر عمر شريفش بطور رسمى آن را بيان نكرده بود و همسنگ و همطراز رسالت و نبوّت خاتم الانبياء بود و عدّه زيادى براى مبارزه با آن هم قسم شده بودند و خداوند براى حفظ پيامبر صلى الله عليه و آله در اجراى اين مأموريّت تضمين داده بود، همان مسأله مهم و سرنوشت ساز جانشينى پيامبر(صلی الله علیه وآله) بود، زيرا هر چند پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مسأله ولايت على عليه السلام را بارها مطرح كرده بود ولى به صورت رسمى و در حضور مسلمانان سراسر جهان بيان نشده بود.
لذا خداوند صریحاً دستور ابلاغ فرمان ولايت حضرت على عليه السلام را در آیۀ ذیل صادر کرد و فرمود: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَّبِّكَ وَإِنْ لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ؛ اى پيامبر آنچه را از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است به طور كامل (به مردم) ابلاغ كن؛ و اگر چنين نكنى، رسالت او را انجام نداده اى. خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم حفظ مى كند».
با اين تأكيد شديد چاره اى جز ابلاغ اين رسالت نبود، و لذا پيغمبر صلى الله عليه و آله هنگام بازگشت از حجة الوداع در سرزمين غدير خم خطبه اى خواند و در ضمن آن با صداى رسا كه همه مى شنيدند فرمود:«ألَسْتُ أوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أنْفُسِهِمْ؟فقالوا: اللَّهُمَّ نَعَمْ، فقال: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهذا عَلِيٌ مَوْلَاهُ ...؛ آيا به شما از خودتان اولى نيستم (ولى و سرپرست و صاحب اختيار شما نمى باشم) عرض كردند:آرى، فرمود: هر كس من مولا و سرپرست او هستم، على مولا و سرپرست اوست». سپس براى تأكيد اين موضوع در موارد مختلف گاهى صريحاً، گاهى به اشاره اين مطلب را تعقيب فرمود، و وظيفه خود را در پيشگاه خدا انجام داد.
بدين جهت، اين مأموريّت عظيم و بزرگ به هنگام بازگشت آن حضرت از حجّة الوداع و در صحراى غدير خم به بهترين شكلى انجام شد و پيامبر صلى الله عليه و آله با معرفى على عليه السلام به عنوان جانشين خويش، رسالتش را تكميل كرد.

غدیر؛نقشۀ راه نظام سیاسی اسلام
ترديدى نيست كه بقاى صلح و ثبات و آرامش و رعايت حقوق انسانها در برابر يكديگر، به حكومت و نظام سياسى اجتماعى كامل، بستگى دارد؛ زيرا بدون وجود حكومت، هرج و مرج، جامعه را فرا مى گيرد و هيچ انسان عاقلى را نمى توان يافت كه حكومت و نظام سياسى را يكى از ضرورى ترين مسائل اجتماعى نشناسد.
بر اين اساس، هنگامى كه عقل تشكيل نظام سياسى را در راستاى پيشگيرى از هرج و مرج و ايجاد انتظام و انسجام و تحقّق پيشرفت امور، ضرورى اعلام كرده، وهرج و مرج را ضد خواست فطرت آدمى و سبب نابودى همه ارزشها می داند. دين نيز وجوب تأسيس و اجراى آن را لازم و واجب مى داند.
لذا يكى از كارهاى مهم پيامبر صلى الله عليه و آله تعيين خليفه و رهبر سياسى اجتماعى براى مردم پس از خود مى باشد. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در فكر رهبرى سياسى اجتماعى پس از خود نيز بود و بر اين اساس، به منظور آنكه امّت اسلامی، بعد از او احساس خلأ رهبرى نكند به امر خدا در صحراى غدير خم، على عليه السلام را به رهبرى و پيشوايى مردم، معرفى كرد و آنچه از جانب خدا در ضمن دو آيه شريفه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ؛ ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان!» و «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ؛ امروز، دین شما را کامل کردم» بر آن حضرت نازل گشت را بر مردم ابلاغ كرد و فرمود:«من كنت مولاه فهذا عليّ مولاه؛ من مولاى كسى هستم كه على مولاى اوست».
در این زمینه يزيد كناسى از امام باقر عليه السلام سؤال مى كند:... آيا حضرت على عليه السلام، از جانب خدا و رسولش حجّت بر مردم در زمان حيات رسول مكرم بود؟ آن حضرت پاسخ داد:«... نعم يوْم أقامه للناس، نَصَبَه علماً و دعاهم إلى ولايته و أمرهم بطاعته ؛ آرى از روزى كه او را به عنوان رهبر برگزيد و مردم را به پذيرش رهبرى آن حضرت دعوت كرد و آنان را به اطاعتش مأمور فرمود».
در تبیین این مسأله باید گفت یکی از ويژگى های مأموريّت پيامبر صلى الله عليه و آله در ولایت و امامت حضرت علی (علیه السلام) اين است كه عدّه اى با آن مخالفت مى كنند و مخالفت آنها بقدرى جدّى و شديد است كه حاضرند پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله را از سر راه بردارند، اما به راستی مسلمانان كه با نماز و روزه و حجّ و جهاد و مانند آن مخالفتى نداشته اند، پس حتماً اين مأموريّت، يك مسأله سياسى است و عدّه اى براى مخالفت با آن، كمر به مبارزه بسته اند و حاضرند در اين راه در مقابل پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله هم بايستند!
از این رو هنگامى كه تمام اين جهات را نظر مى گيريم و بيطرفانه و منصفانه بر روى آن مطالعه مى كنيم و بدور از تعصّب و لجاجت به قضاوت مى نشينيم، مبنی بر اینکه ولايت ، بر امور جامعه (مردم) از مهم ترين واجبات دينى است و مصلحت زندگى بنى آدم تأمين نمى شود مگر آنكه داراى تشكيلات سياسى اجتماعى باشند و یا «حكومت » بخشى از ولايت است و آن عبارت است از زمامدارى و سرپرستى در مورد نظم كشور اسلامى، شهرها و روستاها، حفظ مرزها و دفاع در مقابل دشمن و در يك سخن، سرپرستى هر آن چه مربوط به نظام سياسى و اقتصادى جامعه و مصالح عامه آنان است كه با مشاركت مردم صورت مى گيرد. به چيزى جز مسأله ولايت و جانشينى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله، كه در غدير خم به صورت رسمى مطرح شد نمى رسيم.
ولايتی که به معناى اجراى قانون اسلام توسّط أئمّه معصومين «عليهم السّلام» و جانشينان آنان باشد؛ ولايتى از نماز و روزه و حج و زكات بالاتر است و نتيجه اش حكومت اسلامى است که از ولايت حضرت على عليه السلام در غدير خم نشأت گرفته است.

غدیر؛ اکمال دین نبوی ؛ تجلی وحدت شیعه و سنی
هنگامى كه روز عيد غدير، كه روز هجدهم ذى الحجّه است، فرا رسيد، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «هر كسى كه من مولاى او هستم، اين على (يعنى علىّ بن أبي طالب، نه على ديگر) مولاى اوست» سپس آيه اكمال دين نازل شد.
با تأمل در فراز قرآنی«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً؛ امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم» می توان دریافت در روز با شكوه و پراهمّيّت غدیر، دين مبین اسلام بر اثر حادثه اى كه رخ داد كامل گشت و نعمتهاى الهى بر مسلمانان تمام و كامل شد؛شكوه و عظمت روز غدیر و حادثه اى كه در آن اتّفاق افتاده، بقدرى فراوان است كه خداوند اسلام را به عنوان آيين هميشگى پذيرفته است.
نباید فراموش نمود دشمنان اسلام پس از ناكامى در تمام توطئه ها، جنگ ها، سمپاشيها، تفرقه افكنيها، مبارزات و خلاصه بعد از تمام تلاشهايى كه براى محو اسلام داشتند، تنها به يك چيز دل بسته بودند و آن اين كه پيامبر از دنيا برود و پس از ارتحال آن حضرت مخصوصاً با توجّه به اين كه پسرى ندارد تا جانشين او بشود و تاكنون نيز بطور رسمى جانشينى براى خود تعيين نكرده است، بتوانند به آرزوى خود برسند و ضربه نهايى را بر اسلام وارد كنند. امّا وقتى ديدند آن حضرت در روز هجدهم ذى الحجّه سال دهم هجرت، در صحراى غدير خم و در بين جمعيّت انبوه و كم نظير مسلمانان، عالم ترين، قدرتمندترين، آگاه ترين و نيرومندترين فرد جهان اسلام را به جانشينى خود انتخاب كرد، آرزوهاى خويش را باد رفته ديدند و تنها روزنه اميد آنها بسته شد و از نابودى اسلام مأيوس شدند.
لذا وقتی نمونه كامل فرد با ايمان و عمل صالح، يعنى على عليه السّلام به جانشينى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نصب شد و به مضمون جمله «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ؛ امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند» مسلمانان در آرامش و امنيت نسبى قرار گرفتند و نيز به مضمون«و رضيت لكم الاسلام دينا؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم» آيين مورد رضايت پروردگار در ميان مسلمانان استقرار يافت.لذا این روز حلقه وحدت بین سنی و شیعه است.

ولایت، محور اتحاد امت اسلامی
بی شک ولايت، اساسى ترين مسأله اسلام است؛ زیرا همان طور كه از آیات قرآن کریم استفاده می شود، اكمال نعمت و اتمام دين در آن روز، در سايه ولايت تحقّق يافت؛ امروز هم اتمام نعمت، چه نعمتهاى مادّى و چه نعمتهاى معنوى، و اكمال دين، در تمام ابعاد و شاخه هايش، در سايه ولايت است. بدون ولايت، هر چند به ظاهر دين عمل شود و پوسته اعمال و عبادات انجام شود، ولى بى شك به مرحله قبول و پذيرش درگاه الهى نمى رسد؛ بنابراين، اتمام نعمت و اكمال دين در هر عصر و زمانى در سايه تمسّك به ولايت عملى خواهد بود.
حال اگر مى خواهيم دشمنان اسلام، در هر زمان مأيوس و نااميد شوند به ولايت چنگ بزنيم و آن را زنده نگهداريم؛ زيرا همان طور كه آن روز، طرح ولايت باعث يأس دشمنان گرديد، امروز نيز زنده نگه داشتن و چنگ زدن به آن، باعث نااميدى منافقان و دشمنان خواهد شد.
امروز بايد همه متوجّه امام غائب از نظرها و حاضر در دلها، حضرت حجّة بن الحسن العسكرى ، عجّل الله تعالى فرجه الشّريف، باشيم و بر حول محور او بچرخيم؛ زيرا ولايت آن حضرت بهترين حلقه اتّصال تمام شيعيان با سليقه هاى مختلف است؛ بنابراين، زنده بودن ولايت، نويدبخش وحدت و اتّحاد و يكپارچگى است و اين، آغاز خوشبختى و برق اميد رهايى است، همانگونه كه اختلاف و پراكندگى منشأ بدبختى و انحطاط مى باشد.
اگر كشورهاى پراكنده اسلامى تنها به همين اصل اساسى عمل مى كردند و دست در دست يكديگر مى دادند و متّحد و يكپارچه مى شدند، داستان اسفبار فلسطين هر از چند گاهى تكرار نمى شد و آن مسلمانان مظلوم در مقابل چشم جهانيان پرپر نمى گشتند. بنابراين، غدیر عید ولایت و ضامن دوام و بقای اسلام است، و تنها راه يأس و ناامیدی كفّار و غلبۀ بر آنان، تمسّك به ولايت است.

غدیر؛ نماد وحدت و اخوت اسلامی
در صدر اسلام، مسلمانان علاوه بر آن كه همه خود را برادر يكديگر مى دانستند هركدام با فرد يا افرادى عقد اخوت و پيمان برادرى بستند. اين پيمان احترام فوق العاده اى دارد. از جمله طبق روايتى، عقد اخوت ميان «پیامبر(صلی الله علیه وآله)» و «على» (علیه السلام) ،ميان دانشمندان اسلام مسلّم است.
حال به سبب عظمت روز «غدير» و مباركى و ميمنت آن، مناسب است كه برادران مؤمن، با يكديگر در اين روز، عقد اخوّت و برادرى بخوانند و پيوند برادرى ، وحدت و همکاری را ميان خويش عميق تر سازند.
آری غدیر براى تحكيم پايه هاى اخوّت اسلامى و اتّحاد صفوف مسلمين در برابر دشمنان اسلام،مولفۀ کلیدی به شمار می­آید.

سخن آخر
در خاتمه باید گفت امت اسلامی باید با حقیقت غدیر آشنا شوند، به ویژه در دنیایى که ظلم و ستم، تبعیضها و بىعدالتىها، و انواع مفاسد اخلاق حاکم است، واقعۀ غدیر فرصت بسیار خوبى به همه مسلمانان مىدهد که به زندگى پر رمز و راز و آموزنده امیر مومنان على(علیه السلام) آشناتر شوند و راه بهتر زیستن را بیاموزند. همان آقاى بزرگوارى که حتى براى برادرش با دیگران کمترین امتیازى در برابر قانون الهى قائل نبود و گرفتن پوست جوى از دهان مورچهاى را با تمام ثروتهاى دنیا برابر نمىدانست.
چه خوب است که مسلمانان همگى گرد مشعل غدیر گردآیند و دست اتحاد و وحدت به هم دهند و در برابر ظالمان و خودکامگانى که آنها را به جان هم مىاندازند تا هستى آنها را غارت کنند و فرهنگ فاسد خود را بر آنها تحمیل نمایند، بایستند.
امیدوارم دوستان مولا علی(علیه السلام) از سخنانى که موجب تفرقه است بپرهیزند و در مراسم جشنهاى شادى غدیر با اجتناب از رفتارهای وحدت شکن، مسائل اخلاقى را کاملاً رعایت کنند.
------------------------

یادداشت
شاخصه های سینمای دینی از منظر معظم له
بدیهی است مجموعه عقائد، تاريخ، آداب و رسوم جامعه، ادبيّات و هنر، همان فرهنگ جامعه است، از سوی دیگر تأثير فرهنگ جامعه در پرورش فضائل و رذائل جامعه غیر قابل انکار است، زیرا مقولۀ فرهنگ، مجموعه امورى است كه به روح و فكر انسان، شكل مى دهد و انگيزه اصلى او را به سوى مسائل مختلف، فراهم مى سازد. لذا باید از تمام وسائل سمعى، بصرى، برنامه هاى عملى، قصص، داستانها، ادبيات، شعر و هنر به معنى اصيل و سازنده استفاده كرد تا كلمات حق به دلها راه يابد آن چنان كه دلنشين گردد، حق طلبان ارشاد شوند و نسبت به لجوجان اتمام حجت شود.
در این میان برخی از مسائل ،حساستر از حوزه های دیگر است، به ویژه مقولۀ سینما که با حساسیتهای بسیاری روبهرو هستیم و مطالب و مفاهیم بسیاری وجود دارد که میتواند در قالب سینما جامعه را هدایت یا گمراه کند.

چیستی مفهوم سینمای دینی
پديد آمدن حكومت دينى و صبغه فقهى آن و حاكم شدن فقه و فقيه، مايه نگرش جديد به متون و نصوص دينى شده است، به گونه اى كه سبب گرديده هم راه حلّى در چارچوبه احكام اسلامى براى مسائل مستحدثه اى همانند راديو ، تلويزيون و سینما، فيلم و تئاتر.. از متون دينى به دست آيد و هم در بعضى از فتواهاى قبلى تجديد نظر شود. با این تفاسیر، در صورتى که سینما خالى از امور خلاف شرع باشد، و سبب آموختن مسائل دینی، اجتماعى، تربیتى و اخلاقى شود می توان به آن سینمای دینی اطلاق نمود.

تاثیر فیلم و سینما بر زندگی مردم
در اصل تأثير و رنگ پذيرى از محيط و تکنولوژی در زندگی ، همه مشتركند. اين مطلب طبق موازين عادى و مادّى قابل انكار نيست؛ حتّى بعضى در اين قسمت به اندازه اى افراط كرده اند كه افكار انسان را به طور كلّى، انعكاسى از وضع محيط زندگى مادّى او دانسته اند.
بدیهی است تأثير پذيرى جزء طبيعت انسان و هر موجود مادى ديگر است لذا گاه نگاه کردن به یک فیلم، می تواند افق معرفتی افراد را تغییر داده و تبدیل به عادت نماید.
اینگونه است که اثرگذاری سینما و فیلمها بر زندگی مردم غیر قابل انکار است؛ فیلمها میتوانند در زندگی مردم اثرات زیادی بگذارند و گاهی محرک طلاق، رفاهزدگی و یا زندگی خوب باشند و باید مراقب این اثرات سوء بود.
در تشریح اثرگذاری فراوان صنعت سینما و فیلم باید تأکید نمود؛ با فیلم کارهای بسیاری میشود کرد همانگونه که فیلمی چون فیلم امام علی (علیه السلام) آنچنان تاثیرگذاری چشمگیری داشت.

زیبایی شناسی؛ اصل راهبردی در تحقق سینمای دینی
همانگونه که در روايات اسلامى آمده است: « انَّ اللَّهَ جَمِیلٌ یُحِبُّ الْجَمَالَ؛خداوند زيباست و زيبايى را دوست دارد». لذا علاقه انسان به هنرهاى اصيل و واقعى، زيبايى ها، ذوقيّات و كششى كه در درون روح خود به اين امور حس مى كند، فطری است؛ از این رو لذّتى را كه به انسان از يك قطعه شعر جالب، يك صنعت ظريف، يك نقّاشى و یا یک قطعه تصویری ، دست مى دهد، نمى توان با نيازهاى اقتصادى پيوند داد، بلكه به عكس قسمتى از رشته هاى اقتصادى، مولود اين نياز و كشش روحى است و اين خود دليل بر اصالت اين حسّ و تأثير آن در پيدايش بخش عظيمى از پديده هاى هنری است. يك انسان سالم در هر شرايطى با تفاوت هايى اين «انگيزه» را در خود احساس مى كند.
«گلبرت» نويسنده كتاب «مهاجرت افكار»، تحت عنوان دين و هنر چنين مى نويسد:«دين يكى از اساسى ترين منابع احساس هنرى و ابتكار به شمار مى رود، چنان كه هنر نيز يكى از بهترين وسيله هاى ابراز كيفيّت تفكّر دينى است و در سراسر جهان از معابد چين گرفته تا مجسّمه هاى مكزيك هنرمندان، عالى ترين و بهترين نمونه هاى فنّى و هنرى را براى بزرگداشت خدايان به وجود آورده اند»
با این تفاسیر می توان گفت « زيبايى شناسی » منشأ پيدايش شعر و ادبيات و هنر، به معنى واقعى، است. لذا زيبائي­هاى ادبى، شعرى، صنايع ظريفه و هنر به معنى واقعى همه مولود حس زیبایی شناسی است و نمی توان عواقب سوء عدم اشباع صحيح آن را ناديده گرفت.

سینمای دینی؛ ابزاری قدرتمند برای انتقال ارزشها و مفاهیم اسلامی
جامعه اسلامى به معناى واقعى كلمه، جامعه اى فزاينده، گسترش يابنده، زاينده و مولّد است، نه جامعه اى محدود كه فقط در چهار چوب خود قرار گرفته و هيچ پيشرفت و ترقّى ندارد. بر مبنای آموزه های اسلامی ، مسلمانان باید در راه جهانى كردن اسلام كه تنها دين برحق است سعى و تلاش كنند.
طبق سفارش قرآن از تمام ابزار و آلات روز، از جمله سینما باید استفاده کرد و پيام اسلام را به تمام جهان برسانيد. اما در عمل ما چه كرده و چه مى كنيم! و ديگران چه كرده اند! آيا اين استفاده كامل و بهينه از وسايل مدرن و پيشرفته روز است؟!

سینمای پویا؛ در گرو افزایش تولیدات فیلم های دینی و مذهبی
اسلام دينى است كه با نگاهى جامع به همه ابعاد مادى و معنوى، فردى و اجتماعى انسان، برنامه هنری ، فرهنگی و اقتصادی اش را براى دست يابى به سعادت دنيا و آخرت، ارائه كرده است. در اين آئين كه هماهنگ با زبان فطرت است، تعارضى ميان دنيا و آخرت نيست و دنيا در برابر آخرت قرار ندارد، بلكه آخرت از مسير دنيا مى گذرد.
در نگاه دين تولید با توجه به مسائل ارزشى و معنوى و در يك چارچوب تعريف شده اى مجاز است. در این بین دولت بايد برنامه هاى اساسى و بنيادى و زيربنايى را در جهت گسترش فرهنگ دينى انجام دهد، و مردم بايد دنبال آن را در جهات مختلف بگيرند. البته شيوه ها و روشهاى فعلى انجام فعاليّت هاى دينى كافى نيست. بلکه براى كارايى بيشتر، بايد از اسباب و وسائل موجود در دنياى امروز هم چون صنعت سینما ، با برنامه ريزى صحيح و كار گروهى استفاده كرد.
حال برای رشد و تعالی فرهنگ اسلامی باید افزایش تولید فیلم های ارزشی و مذهبی مورد توجه قرار گیرد به ویژه آنکه اینگونه فیلمها بسیار خوب و تأثیرگذار بوده است.البته در خصوص بررسی محتوای فیلم قبل از تولید، در قم گروههای مختلفی از تاریخ دانان و فقها و حدیث دانان وجود دارند که میتوانند در این امر کمک بسزایی داشته باشند.

چالش نقد پذیری سینماگران
بی تردید امور مذهبی ، فرهنگی و هنری از ظرافت و حساسیتهای خاص برخوردار است. لیکن نقدها باعث رونق دين و رشد فرهنگ و هنر اسلامی خواهد شد.
به عنوان نمونه در جشنواره فیلم فجر فیلمهای ارزشمند و فاخری نیز وجود دارد، اما انتقاداتی نیز به برخی از فیلمهای جشنواره فجر وارد است. لذا باید در صورت بروز اشتباه در این امور، انتقادات را پذیرفت و به اصلاح آن پرداخت.

عفت ورزی؛ لازمۀ ورود زنان به صنعت سینما و فیلم سازی
در قرون اخير به خاطر ماشينى شدن زندگى و توسعه كارگاهها و پيشرفت صنايع سبك و سنگين، پاى زنان به تمام مراكز اجتماع كشيده شد و همه جا با مردان آميختند، اين موضوع به ضميمه كمك مؤثّرى كه سينما و بعضى از وسايل ارتباط جمعى به اين موضوع مى كرد، آن چنان آتش اين غريزه را شعله ور ساخت كه به اصطلاح «سكس» همه جا را تسخير كرد.
لیکن سيل تهاجم فرهنگى غرب نبايد ما را مرعوب سازد، و تصوّر كنيم ما بايد خود و احكام دين خود را بر فرهنگ آنها تطبيق دهيم؛ زيرا فرهنگ غرب گام به گام جوانان را به سوى ابتذال كامل پيش مى برد، و آنها را از درون تهى مى سازد، و به اين ترتيب هر گونه مانع را كه بر سر راه مطامع آنهاست بر مى دارد.
«دكتر آلكسيس كارل» فيزيولوژيست و زيست شناس معروف فرانسه مى نويسد:«ارضاى وحشيانه شهوات ممكن است جلب نوعى اهمّيّت كند؛ ولى هيچ چيز غير منطقى تر از يك زندگى به تفريح بگذرد نيست.؛ بدون ترديد سينما در اين بحران فكرى سهيم است». لذا استفاده از زنان در فیلم سازی اگر از حدود عفّت خارج نشود، و موجب فسادى نباشد اشکالى ندارد.
براستى درد آور است كه در كشورهاى غربى، و غرب زده، و در كشور ما قبل از انقلاب اسلامى، بيشترين اسم و شهرت و آوازه و پول و در آمد و موقعيت براى زنان آلوده و بى بند و بارى بود كه به نام«هنرمند و هنر پيشه»، معروف شده بودند، و هر جا قدم مى نهادند گردانندگان اين محيط آلوده براى آنها سر و دست مى شكستند و قدمشان را خير مقدم مى دانستند! شكر خدا را كه آن بساط بر چيده شد، و زن از صورت ابتذال سابق و موقعيت يك عروسك فرنگى و كالاى بى ارزش در آمد و شخصيت خود را باز يافت، حجاب بر خود پوشيد اما بى آنكه منزوى شود و در تمام صحنه هاى مفيد و سازنده اجتماعى حتى در صحنه جنگ با همان حجاب اسلاميش ظاهر شد.
با همۀ این اوصاف باید به متولیان سینمایی کشور گوشزد نمود که از بازيگران بد نام استفاده نکنند و از زنان بدحجاب استفاده نکنند. از خزانه ملت حاتم ­بخشی به بخشی بازيگران بدنام نکنند. مردم اين کارها را فراموش نخواهند کرد و روزی جواب آن را از آنها خواهند خواست. مسؤولان به جای اين کارها به محرومان برسند. احيای ارزشهای انقلاب به اجازه نمايش فيلمهای بد و مغایر عفت عمومی جامعه نيست.

لزوم نظارت دقیق وزارت ارشاد بر محتوای تولیدات سینمایی
باید اذعان نمود حکومت اسلامی مرکب از جمهوریت و اسلامیت است لذا باید این دو رکن اساسی نظام اسلامی ، در عرصه های مختلف محقق گردد؛ از سوی دیگر «مبانى اسلام»، مسائل ضرورى دینى است. خواه در مسائل اعتقادى باشد، مانند توحید و معاد و عصمت انبیا و ائمّه معصومین(علیهم السلام) و امثال آن، و خواه در فروع دین و احکام و قوانین اسلام، و خواه در مسائل اخلاقى و اجتماعى باشد، و هر کارى که سبب تضعیف مبانى فوق، یا ایجاد بدبینى و شکّ و تردید نسبت به آنها شود موجب اخلال در نظام اسلامی خواهد شد. و از آنجا که در نظام جمهوری اسلامی،، اسلامیت حرف اول را می زند لذا نباید مسائل غیر دینی حاکم باشد.
آری نظام اسلامی نیازمند مباحث دینی و اسلامی بوده و در تحقق این مهم وظیفه وزارت ارشاد سنگین است. زیرا اسلامیت نظام باید از سوی وزارت ارشاد تأمین شود.
بی شک وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سوپر مارکتی نیست که همه خوراکیها در آن باشد بلکه حریمها باید با ادبیاتی دوستانه حفظ شده و در راستای صیانت از ارزشها و حدود الهی قاطعانه عمل کرد. بی شک توليد محصولاتى كه زمينه هاى تسلط فرهنگى دشمنان را بر بلاد اسلامى فراهم مى سازد؛ مانند توليد فیلم های مروّج فرهنگ فاسد بيگانه و لوازمی كه موجب تقويت اين فرهنگ شود و ابتذال و بى بند و بارى را براى نسل هاى جوان به ارمغان آورد، از نگاه دين ، امری به شدت مذموم و ناپسندى است.
لذا نظارت بر تولیدات سینمایی از سوی وزارت ارشاد از جمله راهکارهای برون رفت از این چالش کلیدی است است؛ این مسأله جزو مسئولیت های سنگینی است که وزارت فرهنگ و ارشاد به عهده دارد و باید توجه ویژه به آنها داشته و از عهده آنها برآید. بدیهی است مطالب زیادی است که می تواند به وسیله سینما جامعه را تحریف و یا هدایت کند، آنها به صورت غیرمحسوس ممکن است لابه لای فیلم جاسازی شده باشد، در این زمینه هم باید خیلی دقت شود و نیاز امروز است.

سخن آخر(تبعات و پیامدهای الگوسازی از بازیگران سینما )
در خاتمه باید گفت اصولا انسان طالب شخصيت است و براى تحصيل آن تلاش و كوشش مى كند، حال هرگاه نظام ارزشى جامعه شخصيت كاذب و دروغينى را به او تحميل كرد به دنبال همان مى رود.غالب جوانان، جوياى نامند و قهرمانان را دوست دارند. اگر قهرمانان جامعه فى المثل، هنر پيشه ها باشند، جاى تعجب نيست كه جوانان در همه چيز، حتّى لباس و قيافه و طرز راه رفتن، از آنها تقليد كنند و اگر عالمان و دانشمندان از همه محترمتر باشند، سيل جمعيّت به سوى علم و دانش حركت مى كنند.
در حالی که در عصرکنونی وسايل تبليغاتى دشمن كه از مجهزترين وسايل تبليغاتى جهان است در اين جهت به كار گرفته شده كه عقايد اسلامى را در افكارمسلمين مخصوصا نسل جوان ويران سازند؛ آنها در اين راه از هر وسيله و حتى برخی بازيگران سينما استفاده مى كنند و اين حقيقت را مكتوم نمى دارند که هدف آنها ويرانى افكار و بى علاقه ساختن جوانان نسبت به مفاخر آيين و سنتشان است.!
------------------------

پرونده ویژه
ماهیت و حقیقت «شکر گزاری» از منظر معظم له

مقولۀ شكرگزاری از جمله مسائل کلیدی در زندگی جوامع بشری است که علماى اخلاق در كتب اخلاقى از آن بحث نموده اند و جزء فضائل اخلاقى برشمرده اند. زیرا خداوند در برابر نعمتهايى كه به ما مى بخشد نيازى به شكر ما ندارد، و اگر دستور به شكرگزارى داده بدان علت است که آثار شكر گزاری به خودمان باز مى گردد، که در نهایت آثار و برکات بی بدیل آن در زندگی مادی و معنوی جوامع انسانی آشکار می شود.
نخستین برنامه اخلاقی در برابر خداوند شکر گزاری است، یعنی پیوند ما با مبدأ عالم آفرینش از طریق شکر ایجاد میشود و تمام وجود ما را نعمتهای خداوند احاطه کرده ­است، لیکن اگر بخواهیم نعمتهای خداوند را بشماریم، ناتوان هستیم.بنابراین باید بر اساس اخلاق قدردان خداوند باشیم، این تشکر ما از خداوند، نیاز ما است، با این تفاسیر ضروری است ماهیت و حقيقت شكر مورد واکاوی قرار گرفته و جوانب آن مورد تبیین و بررسى قرارگیرد.

گسترۀ معنایی«شکر»
راغب در«مفردات» مى گويد: «شكر» همان تصور نعمت و اظهار آن است، بعضى گفته اند در اصل«كشر» به معنى«كشف»(بر وزن آن) بوده است سپس مقلوب گشته و«شكر» شده است، «عين شكراء»، به معنى چشمه پر آب است، بنابراين شكر به معنى پر شدن وجود انسان از ياد بخشنده نعمت ها است. و نقطه مقابل آن«كفر» است كه فراموشى نعمت و پوشاندن آن مى باشد.
در توضيح معنى شكر در ميان ارباب لغت و مفسّران قرآن و نهج البلاغه سخن بسيار است، ولى مشهور در ميان آنها اين است كه شكر منحصرا در جايى گفته مى شود كه نعمتى از كسى به ديگرى برسد و او را در برابر آن سپاس گويد. لذا در تعريف شكر می توان گفت شكرگزارى همان قدردانى از نعمت است، خواه در عمل باشد يا به وسيله زبان و يا به قلب.

حقیقت شکرگزاری و سپاس در قرآن
آيات مربوط به شكر در قرآن مجيد بسيار است، و شايد بالغ بر هفتاد آيه شود، و جالب اين كه صفت شكرگزارى به عنوان يكى از اوصاف پروردگار در اين آيات آمده است.لذا در کلام وحی مى خوانيم: «ما يَفْعَلُ اللّهُ بِعَذابِكْم انْ شَكَرْتُمْ آمَنْتُمْ وَ كانَ اللّهُ شاكِراً عَلِيماً؛ خدا چه نيازى به مجازات شما دارد اگر شكرگزارى كنيد (و نعمت هايش را به جا مصرف نماييد)، و ايمان بياوريد خدا شكر گزار و آگاه است (و از اعمال و نيّات شما باخبر است)».
با تأمل در این آیه می توان دریافت: اگر شكرگزارى به معنى واقعى انجام شود سرچشمه مجازات ها و عذاب الهى به كلّى برچيده مى شود. به علاوه صفت شكرگزارى در اينجا به عنوان يكى از اوصاف الهى مطرح شده است و نشان مى دهد شكرگزارى از صفاتى است كه خداوند در آن با بندگان مشترك است، منتها شكرگزارى بندگان در برابر خداوند به معنى صرف نعمت هاى او در موارد رضاى او است، و شكرگزارى خداوند به معنى قدردانى از بندگان شكرگزار از طريق پاداش هاى شايسته است.
در فراز های قرانی دیگر ، شكرگزارى، شرط خشنودى خداوند از بندگان معرفی شده است: «ان تَكْفَرُوا فَانَّ اللّهَ غَنِىٌّ عَنْكُمْ وَ لا يَرْضى لِعِبادِهِ الْكُفُرَ وَ ان تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ؛ اگر كفران كنيد خداوند از شما بى نياز است، و هرگز كفران را براى بندگانش نمى پسندد و اگر شكر او را بجا آوريد، آن را براى شما مى پسندد و راضى مى شود».
واکاوی آیات قران کریم نشان می دهد عظمت، قدرت و نعمت خداوند ، حس شكرگزارى بندگان را بیش از پیش تحریک می کند و ما را به سوى او فرا مى خواند تا از چشمه زلال معرفتش سيراب شويم و به صفات جمال و جلالش آشنا گرديم.
خداوند كراراً در آيات قرآن مسلمانان را به ياد نعمت­هاى گوناگون و الطاف خود به آنها مى اندازد، تا به اين وسيله روح ايمان را در آنها تقويت و حس شكرگزارى و ثبات در برابر مشكلات را در آنها برانگيزد. لذابعضى از آيات قرآن ، پس از ذكر نعمتهاى پروردگار، مردم را دعوت به شكرگزارى مى كند، و ناسپاسى آنها را نكوهش مى نمايد.
در هفت سوره از سوره هاى قرآن، به آفرينش انسان و چگونگى خلقت او اشاره شده است ذكر اين موضوع براى بيان شخصيت انسان ، مقام و رتبه او در ميان موجودات جهان، و احياى حس شكرگزارى در وجود او است؛ شكرى كه سرچشمه«معرفة اللَّه»و انگيزه اطاعت فرمان او مى شود.
تأمل در نعمتهاى دوازده­گانه (نعمت قرآن ، خلقت انسان، تعليم بيان، حساب منظم زمان، آفرينش گياهان و انواع اشجار، آفرينش آسمان، حاكميت قوانين، آفرينش زمين با ويژگيهايش، خلقت ميوه ها، خلقت نخل، آفرينش حبوبات، و خلقت گلها و گياهان معطر) با جزئيات و ريزه كاريها و اسرارى كه در هر يك نهفته است كافى است كه حس شكرگزارى را در انسان برانگيزد، و او را به دنبال عرفان و شناخت مبدأ اين نعمتها بفرستد.
آری توجه به نعمت هاى الهى سبب مى شود كه انسان در صدد شكرگزارى برآيدکه عامل بازدارنده اى در برابر گناهان است، خداوند در قرآن خطاب به گروهى از اقوام پيشين مى فرمايد: «فَاذْكُرُوا آلاءَ اللّهِ وَلا تَعثَوا فِى الأَرْضِ مُفْسِدينَ؛ نعمت هاى خدا را به ياد آوريد، و در زمين فساد نكنيد». و یا در فراز دیگر آمده است: «فَاذْكُرُوا آلاءَ اللّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ نعمت هاى خدا را به ياد آوريد شايد رستگار شويد».اين تعبير به خوبى نشان مى دهد كه يادآورى نعمت هاى خداوند و سپاس او سبب رستگارى است.
كوتاه سخن اين كه ريشه تمام سعادت ها و سرچشمه عظيم بركات الهى همان شكرگزارى است كه روز به روز انسان را به خدا نزديكتر و پيوند عشق و محبّت بندگان را با خدا محكم تر مى سازد كه عاملى براى تقوا و پرهيزگارى و طريقى به سوى رستگارى است.

معنای حقیقی شکرگزاری در روایات
در روايات اسلامى به طور وسيع و گسترده از زيبايى شكر بحث شده است؛ در آموزه های روایی بر اين معنى تأكيد شده كه هم در برابر نعمتى كه كسى به شما مى بخشد سپاس گزار باشيد و هم به كسى كه سپاس گزارى مى كند نعمت بيشترى بدهيد. چنانكه در حديثى از امام صادق عليه السلام می­خوانیم:«اشْكُرْ مَنْ انْعَمَ عَلَيْكَ وَ انْعِمْ عَلى مَنْ شَكَرَك؛ از كسى كه به تو نعمتى مى بخشد تشكّر كن و به كسى كه از تو تشكّر مى كند، نعمت بيشترى ببخش».
اين حديث نشان مى دهد كه نه تنها خداوند در برابر شكر، نعمت ها را افزايش مى دهد، بندگان خدا نيز در برابر تشكّرها بايد افزايش نعمت دهند.
گفتنی است در آيات و روايات و فرهنگ اسلامى شكر در رديف دعا و استغفارقرار گرفته است به نحوی که تثبيت نعمت ها به وسيله شكرگزارى صورت می گیرد؛در این زمينه از امام على بن ابى طالب عليه السلام آمده است: «نِعْمَةٌ لا تُشْكَرُ كَسِيّئةٍ لا تُغْفَرْ؛ نعمتى كه در برابر آن شكرگزارى نشود، همانند گناهى است كه در برابر آن استغفار نشود». هم چنین در برخی از روايات ، شکرگزاری به عنوان نصف ايمان تعبیر شده است.
با تأمل در روایات به خوبى استفاده مى شود كه پيشوايان بزرگ تا آنجا كه در توان داشتند براى هر نعمتى شكرى جداگانه بجا مى آوردند، در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام دستورى براى شكر جامع و كامل آمده است، (هر چند شكر جامع و كامل به معنى واقعى كلمه از انسان ساخته نيست،)آن حضرت فرمود: «اذا اصْبَحتَ وَ امْسَيْتَ فَقُلْ عَشْرَ مَرّات اللَّهُمَّ ما اصْبَحْتَ بى مِنْ نِعْمَةٍ اوْ عافِيَةٍ مِنْ دِينٍ اوْ دُنْيا فَمِنْكَ وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ، لَكَ الْحَمْدُ وَ لَكَ الشُّكْرُ بِها عَلَىَّ يا رَبِّ حَتَّى تَرْضى وَ بَعْدَ الرِّضا؛ هنگامى كه صبح و شام مى كنى، ده بار اين دعا را بخوان، خداوندا! آنچه از نعمت ها، صبحگاهان بر من ارزانى شده، سلامت دين يا دنيا همه از تو است، يگانه اى، همتايى ندارى، پيوسته حمد و شكر مخصوص تو است، به خاطر آنچه به من دادى، تا از من راضى شوى، و حتّى بعد از رضا، تو را حمد و سپاس مى گويم».سپس امام عليه السلام فرمود: «هرگاه اين كار را انجام دهى شكر نعمت هايى را كه در آن روز و شب به تو مى رسد ادا كرده اى».
در زمينه چیستی حقیقت شكرگزاری و تأثير آن در دوام نعمت ها و فزونى آن، احاديث فراوانی وارد شده است كه ذكر همه آنها در اين مختصر نمى گنجد و موارد مذکور تنها گوشه اى از آن است.

شکرگزاری؛ اثبات لیاقت برای درک نعمت
بدیهی است حقيقت شكرگزاری، تنها تشكر زبانى نيست، بلكه شكر داراى سه مرحله است؛ نخستين مرحله آن است كه به دقت بينديشيم كه بخشنده نعمت كيست؟ اين توجه و ايمان و آگاهى پايه اول شكر است، مرحلۀ دوم شکر زبانی است، ولى از آن بالاتر مرحله عمل است، شكر عملى آن است كه درست بينديشيم كه هر نعمتى براى چه هدفى به ما داده شده است آن را در مورد خودش صرف كنيم كه اگر نكنيم كفران نعمت كرده ايم.
و از اينجا رابطه ميان «شكر» و «فزونى نعمت» روشن مى شود، چرا كه هرگاه انسانها نعمتهاى خدا را درست در همان هدفهاى واقعى نعمت صرف كردند، عملا ثابت كرده اند كه شايسته و لايق اند و اين لياقت و شايستگى سبب فيض بيشتر و موهبت افزونتر مى گردد.
لذا شکرگزاری اثبات لیاقت برای درک نعمت از سوی خداوند است و به وسیله این لیاقت خود را برای دریافت نعمت بیشتر نشان میدهیم. به عبارت دیگر با شكر گزاری می گوئیم ما لايق و شايسته ايم، نعمت را بر ما افزون كن، فى المثل اگر باغبان مشاهده كند كه در بخشى از باغ درختان به سرعت رشد و نمو مى كنند و برگ و بر مى آورند، به يقين از آنها پذيرايى بيشتر مى كنند؛ در حديثى از اميرمؤمنان على عليه السلام چنين آمده است: «مَنْ شَكَرَ النِّعَمَ بِجَنانِهِ اسْتَحَقَّ الْمَزيدَ قَبْلَ انْ يَظْهَرَ عَلى لِسانِهِ؛ كسى كه قلباً شكر نعمت كند پيش از آن كه به زبان شكر گويد، لياقت خود را براى افزون شدن نعمت ثابت كرده است».
از این جهت پرستش خدا و عبادت خداوند، حسّ تقدير و شكر گزارى را در انسان زنده مى كند، قدردانى از مقامى كه نعمت هاى بزرگ و پرارزشى را در اختيار انسان نهاده، نشانه لياقت و شايستگى او نسبت به الطافى است كه در حقّ او انجام گرفته است.
بی شک تشكّر و سپاسگذارى از مقام خداوند اين نتيجه را دارد كه فرد سپاسگذار با عرض تشكّر و انجام وظيفه، حق شناسى خود را در برابر نعمت هايى كه خدا در اختيار او گذاشته است آشكار و هويدا مى سازد.

اظهار عجز و ناتوانی از شکر خدا‎ ؛بالاترین درجۀ شکرگزاری
به راستی درباره نعمت الهى كه سرتاپاى ما را فرا گرفته چگونه مى توانيم شكر كنيم؟! نعمت وجود، عقل، سلامت، هدايت، ايمان، ولايت و ... لذا نعمت پروردگار در يك يا چند چيز خلاصه نمى شود، بلكه سر تا پاى ما را در تمام عمر فرا گرفته است،حتّى اگر شكر بگوييم خود شكر هم نعمت است.
لذا بندگان هرگز توانايى جبران نعمت هاى الهى را ندارند، چرا كه اوّلا او نيازى ندارد تا كسى بتواند نعمتش را جبران كند، و ثانيا توانايى بر شكر و ثناى او خود احسان و نعمت ديگرى است از سوى پروردگار، چرا كه شكر سبب فزونى نعمت مى گردد. به عبارت دیگر توفيق شكرگزارى و فكر و عقل و زبان و دست و پايى كه انسان به وسيله آن شكر قلبى و لسانى و عملى را انجام مى دهد همه از نعمت هاى خدا است و اين توفيق و ابراز هنگامى كه در مسير شكرگزارى به كار گرفته مى شود نعمت ديگرى است كه خود نيازمند شكر ديگرى است.
به همين جهت بزرگان مى گويند كه شكر نعمت خدا فقط يك راه دارد و آن اظهار عجز و ناتوانى از شكر نعمت­هاى اوست. همان گونه كه در مناجاتهاى معروف امام على بن الحسين عليه السّلام مى خوانيم:«فكيف لي بتحصيل الشّكر؟ و شكري ايّاك يفتقر الى شكر! فكلّما قلت لك الحمد، وجب علىّ لذلك ان اقول لك الحمد؛ چگونه مى توانم شكر تو را كنم حال آن كه توفيق بر شكرگزارى من نسبت به ذات مقدس تو نياز به شكر ديگرى دارد! پس هر زمان بگويم «لك الحمد» بر من واجب مى شود كه به خاطر اين موفقيت نيز بگويم «لك الحمد»! (به اين ترتيب هر چه به سوى شكر تو گام بر مى دارم مديون نعمتهاى بيشترى مى شوم).
بنا بر اين برترين مرحله شكرى و نهايت شكر که از انسان ساخته است اظهار عجز و ناتوانى از شكر نعمتهاى الهی است.

اطاعت و بندگی؛ مهمترین نشانۀ شکرگزاری
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام در همه لحظات عمر خود، نهايت شكرگزارى در پيشگاه خداوند را در عالى ترين مراتبش انجام مى دادند،آنها مظهر شكر و بندگى و اطاعت بودند و شكر خود را به صورت عبادت و نهايت خضوع در برابر خداوند آشكار مى ساختند.
لیکن در جامعۀ امروزی، شكر به مفهوم واقعي اش در برابر تمام نعمتها به گونه اى كه همه را بدون استثنا در طريق بندگى خدا كه نعمتها براى آن آفريده شده است به كار گيرد كمتر يافت مى شود.
لذا بهره ورى از نعمت فراوان در افراد كم ظرفيت و ضعيف الايمان به جاى اينكه حس شكر گزارى و اطاعت را بيدار كند، غالبا بر طغيان و غرور آنها مى افزايد، و به دنبال آن رشته هاى بندگى خدا را پاره مى كند.
از سوی دیگر انگیزش عالی ترین وجهۀ انسانی از طریق حسّ شكرگزارى و بيان نعمتهاى مادّى و معنوى دنيا و آخرت، شوق طاعت و بندگى را در دل انسان افزايش مى دهد. به نحوی که می توان گفت شكرگزارى خمير مايه اطاعت و بندگى است.
با این تفاسیر باید اذعان کرد از جمله وظايف عبوديت و بندگى ، شكرگزارى از نعم الهى است كه ابزار شناخت اكثر معلومات ما است. استفاده صحيح از اين ابزارها، شكر اين نعم است، زيرا «الشكر صرفُ العبد جميع ما انْعَمَه الله فيما خُلِقَ لاجله؛شكر، مصرف كردن عبد است جميع چيزهايى را كه خداوند به او ارزانى داشته، در موردى كه خلق شده براى آن» مثلًا چشم و گوش را در مسير صحيحى كه مورد رضاى خداوند است استعمال كند و از به كار بستن اين ابزارها در طريق سوء خوددارى كند، زيرا از آيات و روايات استفاده مى شود كه ما افسار گسيخته و رها خلق نشده ايم، بلكه مسئول اعضا و جوارح خود و اعمال صادره از آنها هستيم.

شکرگزار نعمت ولایت حضرت امیرالمومنین (عليه السلام) باشیم
نباید فراموش نمود جملۀ«الحمدلله الذى جعلنا من المتمسّكين بولاية مولانا اميرالمؤمنين (عليه السلام) و اولاده المعصومين (عليهم السلام)؛ سپاس خدا را که ما را از کسانی قرار داد که به ولایت امیرالمومنین علی (عليه السلام) و ائمه اطهار (عليه السلام) تمسک می جویند » شكرگزارى بر اين نعمت است و بايد به مردم گفته شود.
اینگونه است که مرحوم «سيّد بن طاووس» به سند صحيح از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه در روز غدير، دو ركعت نماز بخوان، پس از نماز به سجده برو و صد مرتبه خدا را شكر كن (مثلًا بگو: شكراً لِلَّه) و سر از سجده بردار... .
در این زمینه، شخصى خدمت امام كاظم عليه السلام رسيد و عرض كرد: «مشكلات فراوانى مرا تحت فشار قرار داده، به حدّى كه كارد به استخوانم رسيده است. امام فرمود: آيا حاضرى ولايت ما را از تو بگيرند و در مقابل مشكلاتت برطرف شود؟ عرض كرد: هرگز. امام فرمود: خدا را شكر كن كه اين نعمت بزرگ را در اختيار دارى».آن شخص متوجّه شد كه عليرغم وجود مشكلات چه نعمتهاى بزرگى در اختيار دارد، و لذا به شكر نعمتهايى كه در اختيار داشت پرداخت.
آری ما بايد قدردان پدران و اجداد خويش باشيم كه ما را با نعمت ولايت و خاندان اهل بيت عليهم السلام آشنا كردند، تا افتخار پيروى و تبعيّت از آن بزرگواران را داشته باشيم و در سايه هدايت­هاى آنان قرار بگيريم .

سخن آخر
در خاتمه باید گفت با همه سفارشاتى كه در آيات قرآن و روايات معصومان عليهم السلام آمده نسبت به ضرورت شکرگزاری آمده است، باز در گوشه و كنار مى بينيم افراد ناسپاسى را، كه همواره گله و ناله مى كنند، در حالى كه وضع سیاسی، امنیتی، دینی، فرهنگی،اجتماعی، اقتصادی و معيشتى مردم نسبت به قبل از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامى به هیچ عنوان قابل مقايسه نيست.
به عنوان نمونه اگر در زمان رژیم منحوس پهلوی، كشور ما را محاصره اقتصادى مى كردند و دروازه هاى كشور را بر روى جهان خارج مى بستند، از گرسنگى مى مرديم! چرا كه قسمت عمده گندم و دیگر اقلام غذایی مورد نياز از خارج مى آمد. امّا هم اكنون به بركت انقلاب ما هيچ نيازى به وارد كردن گندم... نداريم، و در اين زمينه به مرز خودكفايى رسيده ايم. آيا اين، كم نعمتى است، و جاى شكرگزارى ندارد؟ قبل از انقلاب خبرى از اين همه سدها، جادّه ها، دانشگاهها و ديگر خدمات اجتماعى نبودو...،خلاصه اينكه با اين همه نعمت، كفران نعمت و ناسپاسى جايى ندارد.
هم چنین لازم است بار ديگر دست به آسمان بلند كنيم و خداوند را از صميم دل شكر گوييم كه نعمت پيروى از بزرگترین نعمت خدا، ولایت حضرت امیرالمومنین (عليه السلام) را بر ما ارزانى داشت و ما را شيعه على عليه السلام قرار داد. و از پدران و مادرانمان، كه ما را با مهر و عشق و محبّت على عليه السلام آشنا كردند و درس ولايت را به ما آموختند، سپاسگزار باشيم و بر تمام معلّمان و اساتيد و علماء و دانشمندان و انديشمندانى كه در طول تاريخ با زحمات فراوان پرچم ولايت را در اين كشور علوى به اهتزاز درآورده، و هاديان خوبى براى پيروان على عليه السلام بودند، درود بفرستيم. و از خداوندِ على (عليه السلام) بخواهيم:«پروردگارا! عشق شيرين على را همچنان در قلب و روح ما زنده بدار و نسل ما را تا روز قيامت از شيعيان حقيقى آن حضرت قرار بده!
بار الها! على و خاندان پاكش را در لحظات سخت جان دادن و مرگ و مواقف وحشتناك قيامت به فرياد ما برسان!.
خدايا به ما توفيق ده كه در گفتار و كردار شيعيان و پيروان خوبى براى اين خاندان پاك باشيم، به گونه اى كه باعث خشنودى و رضايت آن ها گرديم!.
------------------------

پرونده ویژه
راهکارها و راهبردهای مبارزه با تروریسم از منظر معظم له

بی تردید پدیدۀ شوم تروریسم يک مسأله برای جهان اسلام و دیگر جوامع بشری شده است. اين موضوع هم ناامنی ايجاد کرده و ثانياً چهرة اسلام را در جهان زشت و بد معرفی کرده است. از سوی دیگر موجب آسودگی خاطر قدرتهای جهانی شده است زيرا آنها می­ بينند که مسلمانان به جان هم افتاده ­اند.
لذا مبارزه با تروریسم، مسئلهای انسانی و واقعی است و همه در برابر آن مسئولاند و باید کاری کنیم که نسل آینده ما این گرفتاریها را نداشته باشند. لیکن باید به صورت ريشه­ای اين مشکل را حل کرد.

اسلام؛ دین تعقل و استدلال؛ نه خشنونت و ترور
دین اسلام زائيده انديشه و تفكر و تعقل است. اسلام پيشنهاد مى كند كه دين را از طريق آزادى آميخته با منطق و استدلال بپذيرند، نه با اكراه و اجبار، زيرا ايمان و عقيده، قابل اجبار نيست:«لَآاكْرَاهَ فِى الدِّينِ قَدتَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الغَىِ ؛ در دين اكراه و اجبارى نيست چرا كه راه حق از گمراهى، آشكار است».
بی شک ايمان به خدا و مبانى اسلام هيچگونه جنبه تحميلى نمى تواند داشته باشد، بلكه از طريق منطق و استدلال و نفوذ در فكر و روح افراد بايد پيشروى كند، زيرا ايمان اجبارى ارزشى ندارد، مهم اين است كه مردم حقايق را درك كنند و با اراده و اختيار خويش آن را بپذيرند.
البته اسلام هرگز نمى گويد كه تنها به منطق و استدلال قناعت كنيد بلكه در بسيارى از موارد ضرورت پيدا مى كند كه در مقابل توطئه هاى دشمن عملا وارد ميدان شويم، و در صورت لزوم در مقابل خشونتها به خشونت توسل جوييم، و در برابر توطئه ها به ضد توطئه پردازيم، ولى حتى در اين مرحله نيز بايد اصل عدالت و اصول تقوا و اخلاق اسلامى به دست فراموشى سپرده نشود.
اینگونه است که در دوران پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله جنگهاى متعدّدى رخ داد، ولى همه آنها جنبه دفاعى داشت، و هيچ كدام حالت تهاجمى نداشت. روشن است كه هر قوم و ملّتى مورد هجوم دشمن واقع شود، بايد از خود دفاع كند.
آرى، اسلام دين منطق و استدلال است، و هيچ كس را به زور شمشير مجبور به پذيرش اسلام نمى كند؛ بنابراين، كسانى كه مى گويند: «اسلام در سايه شمشير پيش رفت، و با زور، مردم را تسليم خود كرد» در اشتباه آشكارى هستند. زيرا مناطقى از دنيا وجود دارد كه اسلام را پذيرفته اند در حالى كه پاى يك سرباز مسلمان به آن جا باز نشده است. اكنون اندونزى بزرگترين كشور اسلامى است، در حالى كه در هيچ جاى تاريخ خبرى از لشكركشى لشكريان اسلام به آن كشور به چشم نمى خورد. وضعيّت ديگر كشورهاى مسلمان جنوب شرقى آسيا نيز به همين شكل است. در جنوب و غرب آفريقا هم كشورهاى اسلامى وجود دارد كه بدون درگيرى نظامى، اسلام را انتخاب كرده اند.
بنابراین آيين پاك اسلام ، از خشونت و ترور و ارهاب مبرّی است بلکه تروردر آموزه های اسلامی ممنوع است؛ پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمودند: «انّ الايمان قيّد الفتك ؛ ايمان مانع از ترور كردن است». لذا اگر با كسى سر جنگ داريد به صورت جوانمردانه بجنگيد، نه اين كه يك بمب به خود ببنديد و به داخل مسجد مسلمانان برويد و بمب را در ميان اجتماع نمازگزاران منفجر كنيد. آيا اسلام كه اجازه كشتن حيوانات و قطع درختان را نمى دهد، چنين جناياتى را مجاز مى شمرد؟.

جهاد و مقاومت در مقابل تکفیری ها ؛ مولفۀ راهبردی در مبارزه با تروریسم
در اسلام جهاد وظيفه فرد فرد مسلمانان است. ارزش والاى شهادت و عظمت مقام شهيدان در اسلام چيزى نيست كه در جاى ديگرى وجود داشته باشد.
وجوب جهاد بر مسلمانان در مقابل دشمنان، يكى از احكام اوّليّه است. ولى هنگامى كه فقيه حاكم تصميم به اجراى اين حكم مى گيرد، مقرّرات خاصّى براى آن وضع مى كند. در این صورت اصل وجوب جهاد حكم كلّى اوّلى است، كه در ضمن يك حكم حكومتى خاص به اجرا در مى آيد.
البته هنگامى كه جهاد، جنبه وجوب عينى پيدا كند و كشور اسلامى در خطر قرار گيرد و حضور همگان لازم شود، هيچ عذرى پذيرفته نيست، حتى نارضايتى پدر و مادر.
از این رو عمل به این فریضۀ مهم موجب پیشرفتهای رزمندگان در سوریه و عراق شده و امیدواری آنها را به پیروزی چند برابر کرده است. جمهوری اسلامی ایران نیز در بعد نظامی هم چون بُعد علمی و روشنگری علیه تکفیریها پیشگام بوده است و این اقتدار ایران به خاطر ایمان، اسلام و پیروی از مکتب ناب اهل بیت (علیهم السلام) است.
نکته قابل توجه این است که پیروزی های گستردۀ جریان مقاومت در پیکارهای نظامی ؛ تروریست های تکفیری را روز به روز محدودتر کرده و ان‎شاءالله به زودی سوریه و عراق در آینده بسیار نزدیک، به طور کامل از لوث تروریست ها پاک خواهد شد.

ضرورت همکاری همه جانبه دولت های بین المللی برای مبارزه با تروریسم و افراطی گری
دنیای امروز بر اثر روابط موجود به صورت یک خانه درآمده و اگر ساکنان آن با صمیمیت و دوستی با هم متحد شوند، این خانه آباد خواهد شد؛ اما با ایجاد اختلاف، به ویرانی خواهیم رسید. در این میان خطر تروریست و داعش برای کل عالم است؛ نه جهان اسلام و همه باید دست به دست هم داده و صادقانه وارد شده تا ریشه کن شود.
برخی می گویند تروریسم مشکل لاینحلی برای جوامع بشری شده است، لیکن ما می گوییم مشکل لاینحل وجود ندارد. بلکه نباید از حل مسئله تروریست مأیوس بود که مذاکرات سیاسی میان دولت های مختلف جهان برای ریشه کنی تروریسم از جمله آن موارد به شمار می آید.
رهایی از این موج خشونت و ترور در منطقه نیازمند عزم جدی همه دولت ها و رهبران دینی جهان در عدم حمایت و برائت جویی از این گروه های تکفیری است که متاسفانه در دنیای معاصر چنین جدیتی به چشم نمی خورد.
بدیهی است اگر برخی از دولت ها با حریانات تروریستی تکفیری همکاری نمی کردند، آن جنایتکاران ریشه کن شده بودند؛ حتی اگر سران کشورهای اسلامی نیز دست به دست هم دهند، به صورت ريشه ­ای اين مشکل را حل می کنند. اما به راستی تا چه زمانی باید این جنایات این گونه ادامه پیدا کند و یک عده مظلوم خون شان بیگناه ریخته شود؟ چرا محافل و سازمان های بین المللی خفقان گرفته اند وهیچ صدای اعتراضی از آنها بلند نمی شود.

سوزاندن ریشههای فکری تروریسم؛ گام بنیادین در مبارزه با خشونت و ترور
بدیهی است گروه های تروریستی و جریان های تکفیری در حال زوال هستند، ما کتاب هایی از منابع مختلف از مدارس و کتاب ها و ... جمع کردیم که نشان می دهد پایگاه آنها وهابیت و عربستان است، در حقیقت پدیدۀ شوم تروریست منبعث از وهابیت یکی از بزرگترین خطرات برای جهان اسلام است که در راستای تخریب دین اسلام برنامهریزی کرده و اقدامات گستردهای انجام میدهد، و امروز بلای اصلی دنیاست. اینچنین است که وهّابى هاى تندرو ترور را در دنيا مرسوم كردند و بدين وسيله اسلام را بدنام كردند، ضرر و زيان فراوانى به اسلام زدند.
با این تفاسیر باید در برابر وهابیت حالت تهاجمی داشت، نه حالت تدافعی؛اندیشه وهابیان از نظر محتوا توخالی و اطلاعات آنان از کتاب و سنت و به طور کلی از اسلام محدود است ؛ اسلام معرفی­ شده به­دست وهابیت برابر با آدم­کشی است لذا محصول کار آنها پرورش افراد تروریست است که آن خود معرف این مکتب است. جنایات اینها در طول تاریخ بی ­سابقه بوده است و همین عامل سبب منفوریت آنان شده است.
باید دانست بنیان­گذار این فرقه انسانی بی­سواد بوده و علمای آنان نیز بی­سواد هستند، لذا ردّیه­ های علمای اهل سنّت بر وهابیت بسیار بیشتر از ردیه های علمای شیعی است، که باید به این نکته توجه بیشتری شود تا همگان بدانند که اکثریت قاطع اهل سنّت نیز همانند شیعه، با وهابیت و افکار انحرافی وهابیان مخالف ­اند.
به عنوان نمونه در عصر و زمان کنونی وهّابيّت تعليمات عجيبى دارد و مى گويد هركس كه مشرك شد، خون، مال و عرضش مباح است، حال از نظر آنها مشرك كيست؟ «محمّد بن عبدالوهّاب» در كتابش مى گويد كسى كه بگويد: «يَا رَسُولَ اللَّهِ إشْفَعْ لِى عِنْدَ اللَّهِ» مشرك است؛ با چنين طرز فكرى خون بى ارزش شده و چه بلايى هاى كه بر سر انسان ها مى آورند.
لذا مسؤولان کشورهای اسلامی باید دور هم بنشينند و به کمک هم آموزش مدارس وهابيت را عوض کنند؛ريشه اين مسأله در آموزش های مدارس وهابيت است. بايد مسير تعليمات را عوض کرد. بايد به قرآن برگشت که می­ فرمايد:«وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظيماً؛ و هر کس، فرد باایمانی را از روی عمد به قتل برساند، مجازاتِ او دوزخ است؛ در حالی که جاودانه در آن میماند؛ و خداوند بر او غضب میکند؛ و او را از رحمتش دور میسازد؛ و عذاب عظیمی برای او آماده ساخته است.»
از سوی دیگر ما نیز باید با شناساندن چهره صحیح از اسلام به دنیا که دین رأفت و رحمت و محبت است، این تلقی را که اسلام مساوی با آدم­کشی است، از اذهان جهانیان پاک کنیم و شیعه و سنی باید در این هدف با یکدیگر مشارکت کنند.
برای نقد و مبارزه هر چه بهتر با تروریسم تکفیری باید از طریق تعامل با سنّی­ های غیر وهابی و مراکز علمی اهل سنّت مانند الأزهر و مشارکت با آنها ، عمل نمود ؛ در این بین پاسخ­گویی مناسب، به شبهات وهابیت در زمینه های شفاعت، تقیه، توسل و زیارت قبور...و تبیین توحید واقعی و اسلام ناب امری ضروری است.
با این اوصاف کار فرهنگی لازم است و باید ریشه‎ گزاره های تکفیری را سوزاند تا جوانان دوباره جذب داعش نشوند و سر از جای دیگر در نیاورند؛باید تبیین شود که اسلام دین محبت و برادری و اخوّت است و دین جنگ و خونریزی و برادرکشی و تکفیر نیست و تمام کسانی که به سوی قبله نماز می‎خوانند، قبله و پیغمبر و قرآن ما یکی است و دلیلی ندارد اختلافی باشد.

ضرورت برگزاری همایش های روشنگری در مبارزه فکری با تروریسم
باید دانست نباید فقط به فکر حل مشکلات خودم باشیم. باید ببینیم در سوریه و عراق و یمن و دیگر جاهای دنیا چه خبر است؟ باید اهتمام به امور مسلمین داشته باشیم. بنابراین نباید خودمان را در این مساله مهمی که اسلام با آن روبرو هست کنار بکشیم.
از یک سو شاهدیم غربیها می­ خواستند با تهمت زدن به ایران و با حمایت از تروریست، اقتدار ایران را در منطقه بشکنند؛ ولی برگزاری کنگره ضد تروریست در قم تو دهنی بزرگی به ایادی استکبار جهانی بود.
آری در سالهای گذشته تنها در قم دو کنگره خطر تکفیری و تروریستها را برگزار کرده ایم که ۸۰ شخصیت از کشورهای گوناگون به ایران دعوت شده و کنگرهای عظیم برپا شد که اجماع همه شرکت کنندگان آن بوده که تروریست جایی در اسلام ندارد.
کنگره هایی که با موضوع مبارزه فکری با تروریست داشته ایم، در دنیا سابقه نداشته و کتابهای زیادی از مقالات ارسالی جمع آوری شده که موجود است.
ما در کشورهای دیگر همچون آلمان ... نیز کنگره هایی برای نفی تروریست برگزار کرده و حاضریم در دیگر کشورها نیز چنین کنگره هایی را برگزار کنیم.

بهره گیری از رسانه های جمعی؛ بهترین راهکار مبارزه با تروریسم
متأسفانه مسائل سیاسی سبب شده که اسلامستیزی در رسانههای خارجی انجامشده و بگویند که ایران طرفدار تروریسم است، درحالیکه کشور ما در خط اول مبارزه با این گروه قرار دارد.
آمریكایی كه به داعش كمك می كند، سلاح می دهد، نفت ها را می خرد تكفیری ها را بوجود آورده است ولی ما را همراه با تروریست می دانند و این ها دروغ های بزرگ است.
جریانات رسانه ای ضد اسلامی حتی دربارۀ جمعیت تروریست داعش نیز اصرار دارند از لفظ دولت اسلامی داعش استفاده کنند تا اسلام را بکوبند.
متاسفانه برخی از رسانه های داخلی نیز این جمله را تکرار میکنند، در حالی که باید برای این گروه جنایتکار از لفظ تروریست استفاده کرد زیرا نه تنها تروریست ها ی تکفیری دولت نیستند بلکه جنایتکارند و مسلمان هم نیستند؛ لذا باید دقت شود که این اصطلاح که برخاسته از شیطنت دشمنان اسلام است در رسانههای اسلامی تکرار نشود زیرا مقصود آنها اسلامهراسی و اسلامستیزی است.
با این اوصاف می توان دریافت در دنیای امروزی باید به بهترین نحو ممکن از وسایل ارتباط جمعی بهره جست و باید آنها را تقویت کرد؛ رسانه های جمعی باید نشان دهند ایران در حال حاضر مهم ترین مبارزه کننده با تروریست در جهان است. رسانه های جمعی باید اسناد حمایت آمریکا از داعش و دیگر حامیان تروریسم را دراختیار دنیا قرار دهند.
از رسانه ها می خواهیم پیام همایش های روشنگر انۀ خطر جریانات تکفیری و تروریستی را به کشورهای اسلامی و غیر اسلامی منتقل کنند تا بیش از این شاهد ناامنی و کشتار در جهان نباشیم. برخورد با تکفیریها باید بیشتر شود. پیشنهاد میکنم شبکه تلویزیونی به زبانهای زنده دنیا برای مقابله فکری و منطقی با این پدیده خطرناک ایجاد شود و همه کشورهای اسلامی در آن سهیم باشند. ما هم در آن سهیم میشویم تا جوانان مسلمان از ویروس تکفیر پاک شوند.

سخن آخر
در خاتمه باید گفت؛ مبارزات نظامی؛ گفتگوهای سیاسی؛ اقدامات فرهنگی و رسانه ای می تواند تروریسم این بلای بزرگ را که به دامان اسلام است ریشه کن نماید.
امید است بتوانیم روشنگری کنیم و منطقه را از لوث تروریست های پلید تکفیری پاک‎سازی کنیم. امیدواریم شر اشرار، کفار و دشمنان اسلام ازسر مسلمانان و جوامع اسلامی دفع شود.
------------------------

مقاله
مرجعیت شیعه در برابر مشکلات
محمداکرم مردانی پور

بسم الله الرحمن الرحیم
مراجع بزرگوار شیعه در طول تاریخ پر فراز و نشیب جامعة اسلامی، در مقابل سرنوشت مردم و پیشامدهای تلخ و شیرین آنان هرگز ساکت نبوده اند و متناسب با وظایف و تکالیف دینی و اخلاقی خویش، قویا موضع گرفته، به مسؤولیتهای خود عمل میکردند، گاه در این راه تا پای جان پیش میرفتند که از صفحههای زرین تاریخ مرجعیت شیعه است و نقش پررنگ آنها در مسائل سرنوشت ساز، در تاریخ ثبت است.
می دانیم امام راحل (قدس سره) با تکیه بر مرجعیت توانست چرخ های انقلاب را به حرکت درآورد و می دانیم نقش مرجعیت در عراق بود که داعش را زمین گیر کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی وظایف مراجع روشنتر و سنگینتر گردید، به گونهای که برای هیچ کس عذر و بهانهای نماند تا از زیربار وظایف و تکالیف تعریف شده خود شانه خالی کند!
به این دلیل مراجع بزرگوار در حد توان و تا آنجا که شرایط اجازه میداد، به چاره جویی امور پرداخته، در مقابل جریانها و رخدادهای خطرناک اجتماعی موضع میگرفتند و میگیرند!
بدیهی است این رویه، مورد پسند برخی افراد و جریانها نبوده، لذا در مقابل آن، برخوردهای ناشایست و گاه بسیار زشت و نسنجیده از خود نشان دادند و هجمه های خود را شدت بخشیدند!
در میان مراجع عظام تقلید، مرجع گرانقدر جهان تشیع حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی بیش از دیگران در معرض این هجمههای گستاخانه و حرمتشکنیهای بی شرمانه بوده اند!
هر چند همان گونه که خداوند وعده فرموده (إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ) این هجوم های زشت و بی منطق مخصوصا آنچه از خارج مانند رادیو آمریکا و انگلستان صورت گرفته بحمدالله مؤثر واقع نشده و معظم له به پیشرفت خود ادامه می دهد.
اینجانب که بیش از دو دهه است در محضر ایشان تلمذ کرده ام و از نزدیک در جریان تمام برنامههای ایشان بودهام، لازم دیدم که برای تنویر افکار عمومی و رسوا کردن ترفندهای کثیف بدخواهان، به برخی از برنامههای ایشان ـ که به نظر میرسد نامبردگان را سخت عصبی و برآشفته کرده، به واکنش واداشته ـ اشارت برم و به تحلیل سرچشمۀ اصلی این هجمه ها بپردازم:
اولا: ایشان از دیرباز ـ خاصه پس از انقلاب اسلامی ـ با رویکردهای علمی و منطقی به نقد مذاهب باطل و منحرف چون تکفیریها، وهابیها، فرقه ضاله، عرفانهای کاذب و شیطان پرستان پرداخته، در خط مقدم رویارویی با آنان قرار داشته اند.
بدیهی است پیروان مذاهب باطله مخصوصاً تکفیری ها هرگز این موضع گیری ها را تحمل نکرده، به سم پاشی می پردازند و دروغ ها به هم می بافند و منتشر می کنند.
ثانیاً: معظم له همواره در حمایت از مکتب اهل بیت(علیهم السلام) از پیشگامان بوده و به دفاع برخاسته است، فی المثل اگر جسارتی به مقام شامخ ثامن الحجج علی بن موسی الرضا(علیه السلام) در ایلام شده، یا از سوی بعضی از دولتیان به پیروان اهل بیت(علیهم السلام) در مناطق سنی نشین بیمهری گردیده، یا اگر از سوی شیخ الازهر نقدی گزنده و آشکار بر مکتب اهل بیت(علیهم السلام) در مورد «ازدواج موقت» ابراز شده، ایشان فورا اقدام کرده است. بخصوص در مورد اخیر ـ که با وجود احترام به شیخ الازهر ـ پاسخی گسترده، منطقی و مستدل به ایشان داده اند. این اقدامات نیز گروهی را خشمگین می کند و به عکس العمل ها وا می دارد.
ثالثاً: میتوان گفت از مهمترین عوامل در این هجوم ظالمانه ـ چه در داخل و چه در خارج ـ حمایت قاطع و مسؤولانه ایشان از انقلاب و نظام اسلامی است، معظم له چون دیدبانی بصیر و دانا و مرزبانی امین و توانا، اوضاع جامعه و جهان اسلام را رصد میکنند و به مقتضای وظایف و مسؤولیتهای خویش موضع میگیرند، چنان که در موارد زیر مشاهده می کنیم:
شرکتهای هرمی، سند ٢٠٣٠، فضاهای مجازی ـ که کارشناسان میگویند دو سوم آن در اختیار دشمن است ـ حاشیه نشینهای شهر مشهد ـ که میرفت تا لانه تکفیریها شودـ، گرانی لجام گسیخته و تورم، آزادی شهر راهبردی موصل، جنگ سی و سه روزه لبنان، اوضاع بحرانی سوریه، نسل کشی یمن، اوضاع نابسامان بحرین و مانند آن ها.
در همه آنچه گذشت، و موارد مشابه، موضع روشن، قاطع و حکیمانه گرفتند و اعلام داشتند ولی این موضعگیریها برای گروهی مخصوصا عوامل آمریکا و اسرائیل بسیار ناخوشایند و آزار دهنده است که آنان را به پرخاشگری و فحاشی و انواع دروغ ها واداشت!
آخرین نمونه از این پرخاشگریها گزارشی سرتاپا دروغ و بی پایه ای است که صدای آمریکا پخش کرد و برخی ـ خاصه در فضای مجازی ـ کینه جویانه آن را نشخوار کردند!
عجیب است! گزارش را به گونهای تدوین کرده بودند که احد الناسی شک نمی کرد که این گزارش جعلی و ساختگی است!
هرگز نمی توان گفت متن مورد اشاره، نگاشته یک خبرنگار ماجراجو یا یک نویسنده جنجالی از باب تفنن و برای پر کردن وقت رسانه هاست بلکه در چینش و ساختار و عبارت پردازی، به روشنی یک متن کارشناسی شده برای تضعیف مرجعیت دیده می شود.
هیتلر در کتاب «نبرد من» میگوید:
«دروغ باید آنچنان عظیم باشد که هیچ کس باور نکند که کسی آن قدر گستاخ است که چنین بیشرمانه حقیقت را تحریف کند!».
«ژوزف گوبلز» وزیر تبلیغات هیتلر نیز این تئوری را تأیید و تبیین کرده است.
شوربختی آمریکا ـ که به اصطلاح مهد تمدن و آزادی و حقوق بشر است! ـ به جایی رسیده است که رسانه هایش تئوری ژوزف گوبلز و هیتلر را به کار گرفته؛ به عبارت بهتر میراث خوار فاشیزم تبلیغاتی شده اند!
حضرت آیت الله العظمی مکارم هرگز نپذیرفتهاند و نمی پذیرند که حوزه وابسته به دولتها باشد، حتی ریالی از کمک های دولت استفاده نکرده و نمی کند، بدین جهت همواره داعیه دار استقلال حوزه از دولتها بوده اند.
آری! حمایت از نظام و انقلاب اسلامی در نظر این افراد و گروههای منحرف جرمی غیر قابل بخشش است! و آنها را به واکنش های مضحک وا می دارد.
رابعا: فعالیتهای استاد بزرگوار که می توان در محورهای زیر خلاصه کرد نیز یکی از اسباب این هجمه های ناجوانمردانه است:
الف) تدریس خارج فقه: حوزه درس ایشان در دوره معاصر یکی از پرشمارترین درسهای خارج فقه در دنیای اسلام است! هم اکنون هزاران فاضل و دانشمند و طلبه از کشورهای مختلف اسلامی در درس ایشان شرکت میجویند! که پدیده ای کم نظیر است.
یکی از ابتکارهای ایشان طرح «مسابقۀ پژوهشی مقاله نویسی فقهی» برای پرورش مجتهدین آینده است که ده سال است در جریان می باشد و کاملا مورد استقبال پژوهشگران و فضلا قرار گرفته، توانسته پژوهش گرانی لایق و کاردان بپروراند.
ب) دیگر از فعالیتهای ایشان آثار پرشمار علمی است که از دویست اثر گذشته! و به زبانهای گوناگون ترجمه شده است! برخی از آثار ایشان بیش از پنجاه بار تجدید چاپ شده است، از جمله آثار ایشان: انوار الفقاهه، انوار الاصول، القواعد الفقهیه، موسوعة فریضة الحج، تفسیر نمونه، تفسیر پیام قرآن، مجموعه نفیس اخلاق در قرآن، شرح نهج البلاغه، شرح صحیفه سجادیه و کتاب های مفیدی به زبان روز برای جوانان می باشد.
ج) دست آوردهای مرجعیت:
مرجعیت آیت الله العظمی مکارم شیرازی که با مدیریت موفق و کارآمد اداره میشود، در ابعاد زیر نمود پیدا کرده است:
١. تأمین شهریه چهارصد حوزه علمیه در سراسر کشور، همچنین تأمین شهریه حوزههای مختلف شیعی در نقاط مختلف جهان چون: عراق (کربلا و نجف)، لبنان، سوریه، افغانستان، آذربایجان، هندوستان، پاکستان، اندونزی، روسیه ـ مسکوـ هرزگوین و آلمان.
٢. ساختن مدارس دینی، مساجد، مجتمعهای فرهنگی، بناهای عام المنفعه در شهرهای قم، شیراز، مشهد؛ همچنین در مناطق دور افتاده و محروم چون سیستان و بلوچستان، قلعه گنج و تایباد.
٣. رسیدگی به نیازهای عموم مردم خاصه مردم محروم و نیازمند و تلاش در راه حل مشکلات پزشکی و اداری آنان و سامان دادن به مشکلات اجتماعی و خانوادگی گرفتاران.
تأکید می کنیم که هزینه سنگین این برنامه ها فقط از طریق وجوهات شرعیه و کمک خیّران تأمین می شود و حتی یک ریال از بودجه دولت یا منابع اقتصادی استفاده نمی شود.
این طیف گسترده و متنوع از فعالیتهای راه گشای استاد بزرگوار ما، حسادت بیماردلان را برانگیخته است! اینان بجای ابراز خرسندی، حمایت و تأیید؛ دروغهای بیسر و ته را متوجه این مرجع پرکار و زمان شناس کردهاند! که نوعی کفران نعمت است! چه می توان کرد، حسود کاری جز این از دستش ساخته نیست.
در هر حال پروژه تخریب مراجع عظام را باید جدی گرفت و با روشن گری و اطلاع رسانی درست و به موقع، رسوایی جغدهای تاریک دل را برملا کرد.
در پایان همان گونه که در بالا اشاره شد، شیون جغدهای شب پرست تا کنون نتوانسته است طرفی بسته، مردم را از راه روشن خود بدر کند چرا که ارادت مردم به مرجعیت و روحانیت علیرغم تمام مشکلات همچنان برقرار است و در آینده به خواست خدا ادامه خواهد یافت؛ بمنه و کرمه!
------------------------

معرفی کتاب
رهیافت هایی برکتاب « اهداف قیام حسینی»
اثر آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله)

کتاب ارزشمند « اهداف قیام حسینی» اثر ارزشمند حضرت آیت الله الظمی مکارم شیرازی(مدظله) درباره اهداف قیام حضرت سید الشهداء علیه السلام است که توسط پژوهشگر ارجمند حجت الاسلام و المسلمین علیان نژادی گردآوری و در ده بخش تحقیق و تنظیم شده و به رشتۀ تحریر در آمده است.

انگیزۀ تألیف کتاب
در فرازی از مقدمۀ کتاب، انگیزۀ نویسنده از تألیف اثر اینچنین بیان شده است:
همه ما به امام حسین (علیه السلام) و یارانش عشق می ورزیم و در عزایش اشک ماتم می باریم و بر سر و سینه می زنیم، مردان، زنان، پیران، جوانان و حتّی کودکان در این عشق مقدّس شریکند، و حتّی بسیاری از غیر مسلمانان نیز در این امر با ما شرکت می کنند.
او را در مشکلات شفیع خود بر درگاه خداوند قرار می دهند، تربت پاکش را می بوسیم، مرقدش را زیارت می کنیم، و خاک درش را توتیای چشم خود می سازیم.
امّا چرا و به چه دلیل؟ چون اسوه شجاعت و شهامت وآزادی و نمونه اتمّ (کامل) شهادت در راه خدا بوده است.
امّا هدف آن حضرت از این قیام و آن شهادت چه بوده است؟ تا ما هم از آن سرور آزادگان الگو بگیریم و عزاداری ها و زیارت هایمان مصداق «عارفآ بحقّه» باشد.
این کتاب به سؤال بالا پاسخ می گوید و اهداف قیام حسینی را با استناد به خطبه ها و سخنان آن حضرت و تواریخ کربلا با زبانی ساده برای همگان روشن می سازد.

ساختار کلی کتاب
كتاب حاضر، از پیش گفتار و مقدمه(اهداف قیام حسینی) آغاز شده و ساختار اصلی و محتوایی آن اثر در ده بخش تدوین شده است.
در این کتاب، اصلاح امت، امر به معروف و نهی از منکر، احیاى سنّت پیامبر عالیقدر اسلام حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله)، حمایت از حق و مبارزه با باطل، مبارزه با جهل، اجرای عدالت، تشکیل حکومت، افضای چهره منافقان، امتحان گسترده مسلمین و مقام شفاعت عظمی از جمله اهداف قیام امام حسین علیه السلام برشمرده شده است.

تحلیل و گزارش محتوای اثر در یک نگاه
مولّف اثر در تنظیم اهداف ده گانه، از سخنان امام حسین(علیه السلام) در طول مسیر نهضت از مدینه تا کربلا و نیز زیارتنامه ها ی مربوط به آن حضرت بهره گرفته است،و در پایان هر بخش، پیام آن هدف را با رویکرد تطبیقی با وضعیت فعلی جامعۀ اسلامی برای مخاطب تبیین کرده است، لذا در فراز آغازین کتاب آمده است:
از مجموع سخنان امام حسين عليه السلام و زيارتنامه‏هاى آن حضرت، استفاده مى‏شود كه حضرت اهدافى از اين قيام بزرگ و مهم داشته كه به ده هدف آن اشاره مى‏شود. اهداف مقدّسى كه امام عليه السلام و يارانش براى تحقّق آن جان بر كف نهاده، و خون قلب خود را تقديم كرده، و اهل‏بيت آن حضرت رنج اسارت را به جان خريده، و تمام سختى‏هاى بعد از جنگ عاشورا تا بازگشت به مدينه را با جان و دل تحمّل كردند.

گزارش تفصیلی کتاب
در مقدمه اثر ، مولّف با تبیین اهمیت غایت مندی در افعال خداوند و اولیای الهی در قالب عناوینی هم چون «اهداف كارهاى خداوند،اهداف پروردگار از منظر قرآن، هدف از خلقت جهان هستى‏، هدف از خلقت ستارگان‏،هدف از آفرينش انسان‏،هدف از بعثت انبيا عليهم السلام‏ و اهداف اولیای الهی»، زمینه فکری ارتباط مخاطب با اهداف قیام امام حسین(علیه السلام) به عنوان محتوای اصلی کتاب را فراهم کرده است.
در بخش اول، نویسنده با تبیین مفهوم اصلاح در آموزه های قرآنی و تشریج آسیب های به جا مانده از دوران جاهلیت در جوامع اسلامی، به تأثیرات مخرب تحرکات بنی امیه در بازگشت جامعۀ اسلامی به دوران جاهلیت پس از رحلت پیامبر(ص) تاعصر امام حسین(علیه السلام) پرداخته است.
در بخش دوم کتاب، ضرورت، اهمیت و مراحل چندگانۀ انجام فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر، با استناد به آیات و روایات بالأخص کلام نورانی امام حسین(علیه السلام) و اشارات اصحاب آن حضرت و متن زیارتنامه ها و ادعیه مورد تحلیل و واکاوی قرار گرفته است.
مولّف در بخش سوم، احياى سنّت پيامبر عاليقدر اسلام، حضرت محمّد صلى الله عليه و آله را يكى ديگر از اهداف نهضت عاشورا بر شمرده است، در این بین تشریح بدعت های بنی امیه همچون تغییر ارزش ها،امتیازات قومی،تبعیض های نابجا و مقام برای مقام،ضرورت و اهمیت تلاش امام (علیه السلام) در تحقق احياى سنت پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) را برای مخاطب باز گو می کند.
صاحب اثر دربخش چهارم با تبیین اصل حمایت از حق و مبارزه با باطل در سیرۀ حسینی، مفهوم شناسی حق و باطل در قرآن کریم و مصادیق آن را در کلام آسمانی و نیز در عصر امام حسین(علیه السلام) مورد توجه قرار داده است.
مبارزه با جهل و نادانی و نجات مردم از جمله اهداف قیام امام حسین(علیه السلام) است که در بخش پنجم بدان پرداخته شده است؛مولف دانشمند آن اثر فاخر، با تشریح دقیق ابعاد و زوایای تاریخی سیطرۀ جهل بر جامعۀ اسلامی در عصر بنی امیه با استناد به منابع معتبر شیعه و اهل سنت، اهمیت نهضت حسینی در بیداری و آگاهی امت اسلامی را به همگان گوشزد کرده است.
تشکیل حکومت اسلامی از جمله مهمترین اهداف قیام امام حسین(علیه السلام) است که بخش ششم اثر به آن مسأله اختصاص یافته است؛ معظم له با ترسیم ضرورت تحقق این مهم و تبیین مفهوم شناسی ولایت،تشکیل حکومت اسلامی را با استناد به آموزه های روایی به عنوان مهمترین رکن اسلام مد نظر قرار داده است؛ از سوی دیگر ابعاد مختلف قیام آن حضرت در شکل گیری حکومت اسلامی بالأخص نفی سکولاریسم در سیرۀ معصومین(علیهم السلام) مورد توجه مولف قرار گرفته است.
بخش هفتم کتاب به اجرای عدالت اختصاص یافته است؛ بهره گیری عالمانه از آیات قرآنی در این زمینه و تفسیر و توصیف مفهوم عدالت در اسلام و تشریح هوشمندانۀ ظلم و ستم بنی امیه در امت اسلامی در این اثر ارزشمند ، توانسته است شکوه حقیقت عدالت خواهی در نهضت حسینی را برای مخاطب آشکار نماید.
افشای چهرۀ منافقان به عنوان هدف هشتم قیام امام حسین(علیه السلام) مورد بررسی قرار گرفته است؛واکاوی و شناخت مبانی نفاق و نشانه های منافق از جمله مهمترین رویکردهایی است که مولّف کتاب در این بخش به آن اشاره کرده است.
امتحان گستردۀ مسلمین و تشریح وضعیت خواص مردود در واقعۀ کربلا با استناد به منابع اسلامی و با رویکرد عبرت آموزی، بخش نهم کتاب را به خود اختصاص داده است.
در فراز پایانی اثر نیز با استناد به زیارتنامه های حسینی به ویژه زیارت عاشورا، به مقام شفاعت حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) به عنوان یکی از اهداف قیام حسینی اشاره شده است.

سخن آخر
لازم به ذکر است تألیف این اثر نفیس در یک جلد و در ١١٩صفحه، در قطع رقعی توسط انتشارات امام علی بن ابی طالب علیه السلام به زیور طبع آراسته شده و برای نخستین بار در سال ١٣٨٨ منتشر شده و تا کنون نیز چندین مرتبه تجدید چاپ شده است.
------------------------

مؤسسات وابسته
دفاتر معظم له در سراسر کشور
تهران، میدان شهداء، اول خیابان مجاهدین، روبروی شهرداری منطقه ٢، جنب بانک تجارت، پلاک ١١ .
تلفن: ٣٠ خط ویژه ٧٣٠٤٠
تلفن: ٤-٧٧٦٥٣٢٥٠
نمابر: ٧٧٥٠٧٣٧١

تهران، خیابان ١٧ شهریور، ابتدای بزرگراه شهید محلاتی، ضلع جنوبی، پلاک ٢٦٤ .
تلفن: ٦٩-٠٢١٣٣٠٢٦٠٦٦
نمابر: ٠٢١٣٣٠٢٦٠٧٠

تهران، خیابان پاسداران،٢٠٠ متر بالاتر از سه راه ضرابخانه، نبش دشتستان ششم، پلاک ٧٤ جدید، ساختمان آفتاب، واحد ١ .
تلفن: ٢٣٠٤٠ ( ٣٠ خط)
تلفن: ٠٢١٢٢٨٦٣٤٨٢
نمابر: ٠٢١٢٢٨٦٣٤٨٧

تهران، سعادت آباد، میدان شهرداری، خیابان سرو غربی، خیابان بخشایش، کوچه سبز، ساختمان لاله، پلاک ٢٢، واحد ٣.
تلفن: ٤-٢٢١١٦٧٧٠
تلفن: ٤-٢٢٠٨٨٨٥٠
نمابر: ٢٢١١٦٧٧٤

تهران، یافت آباد، بلوار آیت الله شهید سعیدی، بلوار معلم، میدان معلم، ساختمان ترنج، طبقه اول، واحد ٣١٣ .
تلفن:٦-٠٢١٦٦٦٨٦٩٢٠ نمابر:٠٢١٦٦٦٨٦٩٢٧

تهران، خیابان فاطمی، روبروی وزارت کشور، نبش کوچه پنجم، پلاک بیست، طبقه دوم، واحد شمالی.
تلفن: ٨٨٩٦٥٧٥٠ ، ٨٨٩٦٦٧٢٨ تلفکس: ٨٨٩٨٢٩٣٥

قم، ابتدای خیابان شهدا، مدرسه امام امیرالمومنین علیه السلام ابتدای خیابان شهدا .
تلفن: ٠٢٥٣٧١٠٢٠
نمابر: ٠٢٥٣٧٧٤٩١٨٤

اراک، خیابان شیخ فضل الله نوری (دروازه شهرگرد)، نبش کوچه ملت ٢ ، رو به روی پارک شهر .
تلفن: ١١-٠٨٦٣٢٢١٣١١٠
نمابر: ٠٨٦٣٢٢١٧٨٠٠

تبریز، خیابان شهید مطهری، راسته کوچه سابق، نبش ١٢متری مسجد جامع .
تلفن: ٠٤١٣٥٢٤٦٥٩٤ نمابر:٠٤١٣٥٢٥٩٢٤٥

شیراز، خیابان قاآنی کهنه، کوی ١٦ .
تلفن: ٠٧١٣٢٣٤٢٢٣٣
نمابر: ٠٧١٣٢٣٠٧٤٢١

اصفهان، چهارراه شکر شکن، خیابان احمد آباد، خیابان شهید توانا، پلاک ١٠٥ .
تلفن: ٠٣١٣٢٢٥٣٦٠٠
نمابر: ٠٣١٣٢٢٦٥٢٢٦

اهواز، خیابان نادری، رو بروی ترمینال باهنر، خیابان شهید کرمی خراط (احمدی)، پلاک ١٤ .
تلفن:٣٠-٢٠-٠٦١٣٢٩٢٣٣١٠

یزد، میدان امیر چخماق، خیابان امام، روبروی امام زاده شاهزاده فاضل، کوچه ٢١، درب سوم .
تلفن: ٩-٠٣٥٣٦٢٢٦٦٦٨
نمابر: ٠٣٥٣٦٢٦٠١٤٧

نیشابور، چهارراه انقلاب، خیابان فردوسی شمالی، کوچه ١، پلاک ٥٧ و ٥٩ .
تلفن: ٠٥١٤٢٢٢٩٨١٣

مشهد، چهار راه شهداء، خیابان آیت الله بهجت (آزادی)، کوچه ٦ .
تلفن: ٠٥١٣٢٢٥٦١٦٨،٠٥١٣٢٢٢٧٨٧٩
نمابر: ٠٥١٣٢٢٥٤٩٧٠

کرج، بلوار امامزاده حسن، بین گلستان سوم و چهارم .
تلفن: ٤-٠٢٦٣٢٢٣١٠٣٣
نمابر: ٠٢٦٣٢٢٠٧٢٨١

رشت، چهار راه قدس (میکائیل)، پشت بانک مسکن مرکزی.
تلفن:٤-٠١٣٣٣٣١٠٧٣٣ نمابر:٠١٣٣٣٣٤٦٤٣٠

بابل، بلوار میدان امامزاده قاسم، هادی نهم، پلاک ٢٠.
تلفن: ٢-٠١١٣٢٢٠٦٠٦١
نمابر: ٠١١٣٢٢٩١٩٧٧

نجف اشرف، شارع الرسول (صلی الله علیه و آله)، شارع جُدیدة الأول، جنب مرقد و مکتبة العلامه شیخ آقا بزرگ طهرانی.

پاکستان، بسم الله منزل، پ ١٩٨، میزاناین فلور، نجیب چوک، سولجر بازار ١، کراچی پاکستان.
تلفن دفتر ٣٢٢٢٠٦٧٦-٢١-٠٠٩٢

کرمانشاه، سه راه ٢٢ بهمن، خیابان دانشگاه (باغ نی)، پ ٧٨ .
تلفن: ٠٨٣٣٨٢٢٧٠٤٠
فکس: ٠٨٣٣٨٢١٠٢٦١
------------------------

معارف اسلامی

عبادت امام حسین(علیه السلام) در منابع اهل سنت
پرسش: در منابع اهل سنت چه روایاتى درباره عبادت امام حسین(علیه السلام) نقل شده است؟
پاسخ اجمالی: ابن صباغ مالکى: هنگامى که امام حسين(علیه السلام) به نماز مى ايستاد رنگش زرد مى شد، به او گفته شد: اين چه حالتى است؟ فرمود: شما نمى دانيد که من در مقابل چه کسى مى خواهم بايستم، عبدالله بن عبيد: حسين بن على(علیه السلام) بيست و پنج مرتبه حج را پياده انجام داد در حالى که اسبان نجيبش به همراهش بودند، ابن عبدالبر: حسين(علیه السلام) مردى فاضل ودين داربود و نماز و روزه وحج بسيارانجام مى داد، طبرى: چون در کربلا شب هنگام فرا رسيد، حسين و اصحابش تمام آن شب را به نماز و استغفار و دعا و تضرّع به سر بردند.
پاسخ تفصیلی: روایاتى در کثرت عبادت حضرت سید الشهداء (علیه السلام) در منابع اهل سنت ذکر شده که خود گواه بر شدّت عبودیت و بندگى آن حضرت است:
١ ـ ابن عبدربّه روایت کرده که به على بن الحسین(علیه السلام) گفته شد: چرا اولاد پدرت اندک است؟ حضرت فرمود: «العجب کیف ولدت له ، کان یصلّى فی الیوم واللیله الف رکعه، فمتى کان یتفرّغ للنساء»؛(١) (تعجّب من آن است که چگونه او بچه دار شده است؛ در حالى که در هر شبانه روز هزار رکعت نمازبه جا مى آورد، پس چگونه مى توانست که فراغتى براى زنان پیدا کند؟)
٢ ـ ابن صباغ مالکى روایت کرده: «انّه ـ اى الحسین(علیه السلام) ـ کان اذا قام للصلاه یصفرّ لونه. فقیل له: ما هذا نراه یعتارک عند الوضوء؟ فیقول: ما تدرى بین یدى من ارید ان اقوم»؛(٢) (هنگامى که امام حسین(علیه السلام) به نمازمى ایستاد رنگش زرد مى شد. به او گفته شد: این چه حالتى است که شما را هنگام وضوعارض مى شود؟ حضرت مى فرمود: شما نمى دانید که من در مقابل چه کسى مى خواهم بایستم).
٣ ـ زمخشرى روایت کرده که حسین بن على(علیه السلام) را مشاهده کردند؛ در حالى که مشغول طواف خانه خدابود. آن گاه به طرف مقام اسماعیل آمد و نمازبه جا آورد. سپس صورتش را بر مقام گذارده و شروع به گریه کرد و عرض نمود: «عبیدک ببابک، خویدمک ببابک، سائلک ببابک، مسکینک ببابک»؛ (بنده کوچکت به در خانه توست، خادم کوچکت به در خانه توست، سائلى به در خانه توست، محتاجى به در خانه توست). این جملات را مکرّر تکرار مى نمود. آن گاه از آن جا بیرون آمد و گذرش به مساکینى افتاد که مشغول خوردن تکه هایى از نان بودند. حضرت بر آنان سلام کرد. آنان امام(علیه السلام) را به طعامشان دعوت نمودند. حضرت نزد آنان نشست و فرمود: اگر این ها صدقه نبود من با شما تناول مى کردم. آن گاه فرمود: برخیزید و به سوى منزل من آیید. سپس به آنان غذا و لباس داد.(٣)
٤ ـ از عبدالله بن عبید بن عمیر روایت شده که گفت: «حجّ الحسین بن علىّ ـ (رضی الله عنه) ـ خمساً وعشرین حجه ماشیاً ونجبائه تقاد معه»؛(٤) (حسین بن على(علیه السلام) بیست و پنج مرتبه حجرا پیاده انجام داد در حالى که اسبان نجیبش به همراهش بودند).
٥ ـ ابن عبدالبر مى گوید: «وکان الحسین فاضلا دیّناً کثیرالصیام والصلاه والحجّ»؛(٥) (حسین(علیه السلام) مردى فاضل ودین داربود.نماز و روزهوحج بسیارانجام مى داد).
٦ ـ طبرى به سندش از ضحاک بن عبدالله مشرقى نقل کرده که گفت: «فلمّا امسى حسین واصحابه، قاموا اللیل یصلّون ویستغفرون ویدعون ویتضرّعون...»؛(٦) (چون در کربلا شب هنگام فرا رسید، حسین و اصحابش تمام آن شب را به نمازو استغفارو دعاو تضرّع به سر بردند ...) (٧)

توصیف امام حسین(علیه السلام) در کلام بزرگان اهل سنّت
پرسش : علماء و بزرگان اهل سنتامام حسین(علیه السلام) را چگونه توصیف کرده اند؟
پاسخ اجمالی: ابن حجر می نویسد: حسين بن على نوه رسول(صلی الله علیه و آله) و يکى از دو آقاى جوانان اهل بهشت است؛ زرندى حنفى نیز می نویسد: حسين، مردى با سخاوت و کريم بود و بيست و پنج بار پياده حج به جاى آورد؛ ابن سيرين می گوید: آسمان بر کسى بعد از يحيى بن زکريا به جز حسين(علیه السلام) نگريست و هنگامى که کشته شد آسمان سياه گشت، و ستارگان در روز، پديدار شدند، به حدى که سياره جوزاء در وقت عصر ديده شد، و آسمان تا هفت شبانه روز به مانند لخته خونى بود.
پاسخ تفصیلی: با مراجعه به کتب تاریخ و تراجم اهل سنتپى مى بریم که امام حسین(علیه السلام) مورد مدح و ستایش آنان بوده است؛
١ ـ ابن حجر عسقلانى:
«حسین بن على بن ابیطالب، هاشمى، ابوعبدالله، مدنى، نوه رسول خدا(صلى اللهعلیه وآله) و دسته گل او از دنیا، و یکى از دو آقاى جوانان اهل بهشتاست».(٨)
٢ ـ زرندى حنفى:
«حسین، نمازو روزهو حجو عبادات بسیار انجام مى داد. او مردى با سخاوت و کریم بود. بیست و پنج بار پیاده حجبه جاى آورد».(٩)
٣ ـ یافعى:
«دسته گل رسول خدا(صلى اللهعلیه وآله) و نوه او و خلاصه نبوت، محل محاسن و مناقب و بزرگوارى، ابوعبدالله حسین بن على(علیه السلام) است».(١٠)
٤ ـ سبط بن الجوزى:
سبط بن الجوزى مى گوید: «و کنیته ابوعبدالله ویلقّب بالسیّد والوفىّ والولىّ والمبارک والسبط وشهید کربلاء»؛(١١) (کنیه او ابوعبدالله، و ملقب به سید وفىّ، ولىّ، سبط و شهید کربلا است).
٥ ـ ابن سیرین:
«آسمان بر کسى بعد از یحیى بن زکریا به جز حسین(علیه السلام) نگریست و هنگامى که کشته شد آسمان سیاه گشت، و ستارگان در روز، پدیدار شدند، به حدى که سیاره جوزاء در وقت عصر دیده شد، و خاک قرمز[از آسمان] فرو ریخت، و آسمان تا هفت شبانه روز به مانند لخته خونى بود».(١٢)
٦ ـ عباس محمود عقّاد:
«شجاعت حسین(علیه السلام) صفتى است که از او غریب نیست؛ زیرا صفتى است که از معدنش سرچشمه گرفته است. و این فضیلتى است که از پدران خود به ارث برده و به فرزندان بعد از خود به ارث گذارده است... و در بین بنى آدم از وى کسى شجاع تر از حیث قلب دیده نشده، آن هنگام که حسین(علیه السلام) در کربلا چنین اقدامى را انجام داد... این فضیلت او را بس که در تاریخ این دنیا تنها او در طول صدها سال، شهید فرزند شهید و پدر شهیدان است ...».(١٣)
٧ ـ دکتر محمد عبده یمانى:
«حسین(علیه السلام) مردى عابد و متواضع بود. همیشه او را روزهدار مشاهده مى کردند. شب ها را بیدار و مشغول عبادت بود. همیشه در امور خیر از دیگران سبقت مى جست و در نیکى از دیگران سرعت مى گرفت ...».(١٤)
٨ ـ عمر رضا کحاله:
«حسین بن على، بزرگ اهل عراق در فقه و عظمت روحى و جود و بخشش بود»(١٥).(١٦)

روایاتى از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) درباره امام حسین(علیه السلام)، در منابع اهل سنت
پرسش: در منابع اهل سنت چه روایاتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) درباره امام حسین(علیه السلام) نقل شده است؟
پاسخ اجمالی: کتابهاى اهل سنت سرشار از فضائل آن حضرت از زبان پيامبر(صلی الله علیه و آله) است، مانند؛ پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: حسن و حسين دو ريحانه من از اين دنيايند؛ حسن و حسين فرزندان من هستند؛ هرکس آن دو را دوست بدارد مرا دوست داشته و هرکس مرا دوست بدارد خدا را دوست داشته است و هرکس اين دو را دشمن بدارد مرا دشمن داشته؛ حسن و حسين دو آقاى جوانان اهل بهشتند و پدرشان از آن دو بهتر است؛ پیامبر(صلی الله علیه و آله) حسين را در بغل گرفته و مى فرمود: بار خدايا! من او را دوست دارم، تو نيز او را دوست بدار.
پاسخ تفصیلی: کتابهاى اهل سنت سرشار از فضائل و مناقب آن حضرت از زبان پیامبر(صلى الله علیه وآله) است که در اینجا به نمونه هایى اشاره مى کنیم:
١ ـ بخارى به سندش از نعیم نقل کرده که از ابن عمر سوال شد: اگر شخص محرم، مگسى را به قتل برساند، حکمش چیست؟ او در جواب گفت: اهل عراق از مگسى سوال مى کنند در حالى که فرزند دختر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را به قتل رسانده اند. پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «هما ریحانتاى من الدنیا» (١٧) (حسن و حسین دو ریحانه من از این دنیایند).
٢ ـ حاکم نیشابورى به سندش از سلمان نقل کرده که از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم که مى فرمود: «الحسن و الحسین ابناى، من احبّهما احبّنى، و من احبّنى احبّه الله، و من احبّه اللهادخله الجنه، و من ابغضهما ابغضنى، و من ابغضنى ابغضه الله، و من ابغضه اللهادخله النار» (١٨) (حسن و حسین دو فرزندان من هستند، هرکس آن دو را دوست بدارد مرا دوست داشته و هرکس مرا دوست بدارد خدارا دوست داشته است و هرکس خدا را دوست بدارد، خداوند او را داخل بهشتخواهد کرد. و هرکس این دو را دشمن بدارد مرا دشمن داشته، و هرکس مرا دشمن بدارد خدارا دشمن داشته و هر کس خدارا دشمن بدارد خداوند او را داخل در جهنم خواهد نمود).
٣ ـ او همچنین به سندش از ابن عمر نقل کرده که رسول خدا(صلى اللهعلیه وآله) فرمود: «الحسن والحسین سیّدا شباب اهل الجنه و ابوهما خیر منهما»(١٩) (حسن و حسین دو آقاى جوانان اهل بهشتند و پدرشان از آن دو بهتر است).
٤ ـ ترمذى به سندش از یوسف بن ابراهیم نقل کرده که از انس بن مالک شنید که مى گوید: «سئل رسول الله(صلى اللهعلیه وآله) اىّ اهل بیتک احبّ الیک؟ قال: الحسن والحسین. وکان یقول لفاطمه: ادعى لى ابنىَّ، فیشمهما ویضمهما الیه» (٢٠) (از رسول خدا (صلى الله علیه وآله) سوال شد: کدامین شخص از اهل بیتشما نزدتان محبوب تر است ؟حضرت فرمود: حسن و حسین. و همیشه به فاطمه مى فرمود: دو فرزندم را به نزد من آور. آن گاه آن دو را مى بویید و به سینه مى چسبانید).
٥ ـ یعلى بن مره مى گوید: با پیامبر(صلى الله علیه وآله) از منزل خارج شدیم و به میهمانى دعوت بودیم. ناگهان پیامبر(صلى الله علیه وآله) مشاهده کرد که حسین(علیه السلام) در راه مشغول بازى است. حضرت با سرعت به جلوى جمعیت آمد و دو دست خود را باز کرد تا حسین(علیه السلام) را بگیرد، ولى او به این طرف و آن طرف مى دوید، هر دو مى خندیدند تا آن که حضرت او را گرفت. یکى از دو دستش را زیر چانه او و دست دیگرش را بین سر و دو گوشش قرار داد و با او معانقه کرد و او را بوسید.
آن گاه فرمود: «حسین منّى و انا منه، احبّ الله من احبّه، الحسن و الحسین سبطان من الاسباط» (٢١) (حسین از من است و من از اویم، خدادوست بدارد هر کسى که حسین را دوست دارد. حسن و حسین دو سبط از اسباطند).(٢٢)
٦ ـ یزیدبن ابى یزیدمى گوید: پیامبر(صلى الله علیه وآله) از حجره عایشه بیرون آمد و گذرش بر خانه فاطمه(علیها السلام) افتاد. صداى گریه حسین را شنید. فرمود: «الم تعلمى انّ بکاءه یوذینى؟» (٢٣) ([اى فاطمه!] آیا نمى دانى که گریه او مرا اذیت مى کند؟)
٧ ـ حاکم نیشابورى به سندش از ابوهریره نقل کرده که گفت: رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را مشاهده کردم در حالى که حسین بن على را در بغل گرفته و مى فرمود: «اللهم انّى احبّه فاحبّه» (٢٤) (بار خدایا! من او را دوست دارم، تو نیز او را دوست بدار).(٢٥)
پی نوشت:
(١). عقدالفرید، ج ٢، ص ٢٢٠.
(٢). الفصول المهمة، ص ١٨٣.
(٣). ربیع الابرار، ص ٢١٠.
(٤). صفة الصفوة، ج ١، ص ٣٢١؛ اسد الغابه، ج ٣، ص ٢٠، ط مصر.
(٥). الإستیعاب، ج ١، ص ٣٩٣.
(٦). تاریخ طبرى، ج ٥، ص ٤٢١.
(٧). گردآوري از کتاب: اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ١٣٨٥ ه.ش، ص ٣٧.
(٨). تهذیب التهذیب، ج ٢، ص ٢٩٩.
(٩). نظم دررالسمطین، ص ٢٠٨.
(١٠). مرآة الجنان، ج ١، ص ١٣١.
(١١). تذکرة الخواص، ص ٢٣٢.
(١٢). تاریخ ابن عساکر، ج ٤، ص ٣٣٩.
(١٣). ابوالشهداء، ص ١٩٥.
(١٤). علّموا اولادکم محبّة آل بیت النبى(صلى الله علیه وآله)، ص ١٣٣.
(١٥). اعلام النساء، ج ١، ص ٢٨.
(١٦). گردآوري از کتاب: اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ١٣٨٥ ه.ش، ص ٤٥.
(١٧). صحیح بخارى، ج ٥، ص ٣٣، کتاب فضائل الصحابه، باب مناقب الحسن و الحسین.
(١٨). مستدرک حاکم، ج ٣، ص ١٦٦.
(١٩). مستدرک حاکم، ج ٣، ص ١٦٧.
(٢٠). سنن ترمذى، ج ٥، ص ٣٢٣، رقم ٣٨٦١.
(٢١). المعجم الکبیر، ج ٢٢، ص ٢٧٤ کنزالعمال، ج ١٣، ص ٦٦٢ تاریخ دمشق، ج ١٤، ص ١٥٠.
(٢٢). در تفسیر جمله «حسین منى و انا منه» مى گوییم: جمله اول اشاره به این مطلب دارد که حسین از رسول خداست زیرا اگر چه پدرش حضرت على(علیه السلام) است ولى از آن جا که آن حضرت به نصّ آیه مباهله نفس رسول خداست لذا امام حسین(علیه السلام) فرزند پیامبر(صلى الله علیه وآله) به حساب مى آید. در مورد جمله دوم مى گوییم: پیامبر(صلى الله علیه وآله) بعد از تبلیغ رسالتش، دیگر به عنوان یک شخص مطرح نیست بلکه یک شخصیت الهى به حساب مى آید. او رمز و نمونه اى است که در او رسالتش به تمام ابعاد تحقق یافته است. پس حیاتش همان رسالتش و رسالتش همان حیاتش مى باشد. از طرف دیگر مى دانیم که سعى هر پدرى آن است که فرزندى داشته باشد تا جانشین شخصیت او بوده و حافظ رسالت او و ادامه دهنده راه او باشد. در مورد امام حسین(علیه السلام) از آن جا که او با قیام و شهادتش رسالت پیامبر(صلى الله علیه وآله) را زنده کرده است، لذا پیامبر(صلى الله علیه وآله) در شأن او مى فرماید: من از حسینم. یعنى شخصیت پیامبرى من و ادامه و استمرار آن به وجود حسین(علیه السلام) وابستگى دارد. و لذا گفته شده: «الاسلام محمدى الحدوث و حسینى البقاء».
(٢٣). مجمع الزوائد، ج ٩، ص ٢٠١.
(٢٤). مستدرک حاکم، ج ٣، ص ١٧٧.
(٢٥). گردآوري از کتاب: اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ١٣٨٥ ه.ش، ص ٤٠.
------------------------

احکام شرعی

بهترين شيوه عزاداری: تشكيل مجالس باشكوه و ذكر اهداف مقدّس امام حسين (علیه السلام) و تاريخ كربلا و تحليل فرازهاى آن و مراسم سوگوارى و تشكيل دستهجات عزادارى باشكوه، توأم با شعارهاى بيداركننده وسازنده و توزيع جزوه و پوسترهاى پرمحتوا واستفاده از پلاكاردها يا شعارهاى جالب و جذّاب و روشنگر اهداف عزادارى حضرت سيّدالشهدا (علیه السلام) و مانند آن است.

عزادارى امام حسين (علیه السلام): عزادارى خامس آل عبا (علیه السلام) از مهمترين شعائر دينى و رمز بقاى تشيّع است، ولى بايد بهگونهاى برگزار شود كه موجب وهن مذهب نگردد و آسيبى به بدن وارد نشود و مدّاحان محترم از خواندن اشعار كفرآميز يا آلوده به شرك يا مضامينى كه در شأن حضرات معصومين (علیهم السلام) و پيروان آنان نيست خوددارى ورزند. استفاده از آلات موسيقى مناسب مجالس لهو وفساد جايز نيست و برهنه شدن به هنگام عزادارى هرگاه در حضور زنان باشد حرام و اگر زنان نباشند اشكال دارد.

مدّاحىهاى مطلوب: استفاده از مدّاحى مدّاحانى كه از اشعار كفرآميز و آميخته با غلو يا خلاف واقع استفاده نكنند و سبك وآهنگ آنها مناسب مجالس لهو و فساد نباشد اشكالى ندارد.

زبان حال : منظور از زبان حال آن است كه حالت آن بزرگواران چنين تعبيراتى را اقتضا مىكند و اين كار به دو شرط جايز است: نخست اينكه واقعاً اين سخنان مناسب چنان حالتى باشد و ديگر اينكه معلوم باشد كه زبان حال است نه زبان قال.

اشعار و الفاظ نامربوط: عزادارى خامس آل عبا (علیه السلام) از مهمترين شعائر دينى است ولى بايد از سخنان و اشعارى كه متناسب با عزاداران اهلالبيت (علیهم السلام) نيست جدّاً خوددارى شود زيرا حضرت سيّدالشهدا (علیه السلام) از اينگونه امور بيزار است.

حمل علامت در عزادارى : چون حمل علامتها در كوچه وخيابان غالباً باعث مزاحمت براى مردم وآسيب براى حملكنندگان مىشود و بىشباهت به صليب نصارى نيست، بهتر است از آن بپرهيزيد.

طبل و سنج : استفاده از آلات موسيقى در مسجد و حسينيه به طور كلى جايز نيست و در غير آن استفاده از طبل و سنج و نى در صورتى كه آهنگ مناسب مجالس لهو و فساد نزنند، و به گونهاى نباشد كه باعث ايذاء ديگران گردد جايز است ولى استفاده از ساير آلات موسيقى از جمله دف جايز نيست.

موسيقى در عزا : همه صداها و آهنگهايى كه مناسب مجالس لهو و فساد است حرام و غير آن حلال است. حرمت گوش دادن به آهنگهاى حرام در ايّام عزا بيشتر است و نيز مناسب است از گوش دادن به موسيقىهاى حلال كه با اين ايّام تناسب ندارد پرهيز شود.

نى زدن : هرگاه آهنگ مناسب مجالس لهو و فساد باشد جايز نيست.

قمه زنى : عزادارى خامس آل عبا(علیه السلام) از مهمترين شعائر دينى و رمز بقاءِ تشيّع است و بايد هرچه باشكوه تر برگزار شود، امّا لازم است از كارهايى كه آسيب به بدن مىرساند، يا موجب وهن مذهب مىشود، جدّاً بپرهيزند.

بالا و پايين پريدن : عزادارى خامس آل عبا (علیه السلام) از افضل قربات است و چنين مجالسى بايد مركز نشر و گسترش معارف اهل بيت (علیهم السلام) باشد و از چنين كارهايى بپرهيزند.

برهنه شدن : برهنه شدن هنگام سينه زنى اگر در حضور نامحرم باشد حرام است و در غير اين صورت نيز چون سبب وهن است بنابر احتياط بايد ترك شود؛ ولى باز گذاشتن كمى از جلوى سينه براى سينه زنى يا كمى از پشت براى زنجير زنى مانعى ندارد.

طشت گذارى و الوار كشى : اين كار صحيح نيست و در منابع معتبر وارد نشده است.

استفاده از بلندگو : نبايد بلندگوهاى مجالس عزادارى براى همسايهها مزاحمت داشته باشد؛ بنابراين، بلندگوها براى داخل مسجد تنظيم شود ولى براى پخش اذان اشكالى ندارد. البتّه صداى بلندگو به ويژه در مورد اذان صبح بايد بهگونهاى باشد كه حال همسايگان رعايت شود.

گريه بلند در عزادارى : عزادارى خامس آل عبا (علیه السلام) از افضل شعائر اسلامى است و گريه خواه آهسته باشد يا بلند جزءِ اين شعائر عظيم محسوب مىشود، ولى فرياد كشيدن وصداهاى غير متعارف كه موجب وهن است ترك شود.

پوشيدن لباس مشكى : پوشيدن لباس مشكى در ايّام شهادت جنبه تعظيم شعائر دارد و مستحبّ است.

كار كردن در روز عاشورا : حرام نيست، امّا مناسب است وقتى را براى شركت در عزادارى اختصاص داد.

نماز ظهر روز عاشورا : مانند نمازهاى ديگر است كه مىتوان آن را به جماعت يا فرادى خواند، امّا بهتر است در صفوف بههمپيوسته حضور يافته، نماز را به جماعت بخوانند.

روزه در محرّم و روزه عاشورا : روزه گرفتن در ماه محرّم مستحبّ است امّا در روز عاشورا كراهت دارد.

آرايش كردن در ايّام عزادارى : اصلاح كردن اشكالى ندارد وآرايش براى همسر جايز است، ولى سزاوار است در شبها وروزهاى شهادت ائمّه ترك شود.

حنا گذاشتن در ايّام عزادارى : چون حنا بستن نشانه شادى است بهتر است در ايّام عزادارى ترك شود.

سرمه كشيدن : سرمه كشيدن در ايّام عزادارى اشكالى ندارد.

عقد كردن در ايّام عزا : عقد كردن در اين ايّام اشكالى ندارد امّا جنبههاى شادى در آن حذف شود و به اصل عقد كه در آن عجله دارند اكتفا كنند.

نزديكى كردن در ايّام عزا : نزديكى كردن در ايّام عزا حرام نيست، امّا سزاوار است در شب و روز شهادت پرهيز شود.

استفاده از تخمه و مانند آن در عزا : اين كار اشكالى ندارد امّا اگر در عرف محل انجام دادن آن را نشانه شادى مىدانند بهتر است ترك شود.

 

پی نوشت:
  
    
تاریخ انتشار: « 1396/07/06 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 4593