ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال دوم - شماره سوم- فروردین 1395)

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال دوم - شماره سوم- فروردین 1395)

طلیعه سخن

در آستانه حلول سال جدید و تبلور نوروز ملی و تقارن آن با میلادباسعادت حضرت فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها)، به نوبه خود انسانها را به فکر و اندیشه وا می گردند که از عظمت این بانوی بزرگ جهان هستی بدانند، و گذران عمر خود را با طرح معارف اهل بیت(علیهم السلام) و بهرهگیری از آموزههای ناب آن انسانهای کامل، به رشد و کمال مطلوب جامعه اسلامی منتهی نمایند.

از این رو می توان نوروز فاطمی را بسیار متمایز از سایر اوقات گذراند و با طرح و انتقال معارف فاطمی و نیز تقویت صلهرحم مؤثر و مطلوب، در راستای حصول به نیکی و دستگیری از نیازمندان اقدام نمود. زیرا صلهرحم مطلوب و مورد تأکید اهل بیت (علیهم السلام) به ویژه حضرت صدیقۀ کبری(سلام الله علیها) آن چنان که در خطبه فدکیه نیز مشاهده می شود بر ضرورت تحقق صلۀ رحم و واهتمام به این مقولۀ مهم در قالب رفتارهای بسیار نیک و به عنوان یک معروف معرفی شده است که توجه به مفهوم اصلی صله یعنی اتصال میان آنها مورد توجه است، تا رحمها به یکدیگر متصل گردند و قرب و نزدیکی به وجود آید.

بنابراین در بهار فاطمی می توان با اهتمام به رشد و کمال یکدیگر برمحبت گرایی تأکید ورزید زیرا بین نیکی و سرخوش بودن تمایزاتی بنیادین وجود دارد؛ بدین نحوکه برخی رفت و آمدهای خانوادگی تنها با هدف رسیدن به خوشی صرف در راستای وقت گذرانی سپری می گردد لذا محوریت این خوش گذرانیها در دیدوبازدیدها که بعضاً با اهمال کاریهایی و روا شمردن برخی حرامها است صیانت از برخی حریمها میان محرم و نامحرم را به بهانه بهره گیری از شادی و نشاط با چالش های متعدد مواجه می سازد.

هم چنین نباید فراموش نمود برخی آموزهها در نوروز هم چون افراط در خرید و هجوم مردم به مراکز تجاری و خرید اجناس و کالاهای غیر ضروری و لوکس، مصرفگرایی، مُدگرایی،چشم و هم چشمی، که بعضاً منبعث از آموزههای غربی به ویژه آموزه کریسمس در جوامع غربی است نمیتواند موجبات رشد و تعالی انسان ها را فراهم سازد بلکه تنها به ظاهر موجبات خوشی و وقت گذرانی و خودنمایی را مهیا خواهد ساخت.

لیکن طرح سخنان اهل بیت(علیهم السلام) به ویژه آموزه های ناب حضرت صدیقۀ کبری(سلام الله علیها) در ایام نوروز و خرید لباس تقوا و خانه تکانی از دل و جان و غبارزدایی از قلب با استفاده از معارف ارزشمند فاطمی، عید نوروز را به شروعی برای حصول رشد و سعادت مبدل خواهد نمود و بهار طبیعت را با بهار رویش و بینش فاطمی عجین خواهد ساخت.

حال با این تفاسیر باید گفت تحویل ساعت جان مهمتر از تحویل سال زمین است از این رو همزمان با پیوند سال جدید با ایام میلاد پرخیر و برکت حضرت زهرا(سلام الله علیها) شایسته است همگان در لحظۀ ساعت تحویل سال زمین، به تحویل ساعت جان خود اهتمام ورزند و با حسابرسی از خود موجبات هدایت و سعادت و دوری از غفلت از یاد و نام خدا را برای خود رقم بزنند، که بهترین معیار برای تحویل جان، کلام منبعث از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) است که فرمود: « أَغْفَلُ‏ النَّاسِ‏ مَنْ لَمْ یَتَّعِظْ بِتَغَیُّرِ الدُّنْیَا مِنْ حَالٍ إِلَى حَال؛ غافل ترین مردم آن کسی است که از این همه تغیر و تحول دنیا و دگرگون گشتنش از حالی به حالی، عبرت نگیرد و اندرزی نشنود».

حال با این اوصاف بهتر می توان به عمق دغدغه مندی و سعی و تلاش مدیران و سیاست گذاران پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله) در ترویج آموزه های شیعی به ویژه تسهیل انتقال آموزه های بی بدیل فاطمی با بهره گیری از آراء و اندیشه های مرجع عالی قدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله) رهنمون گردید.

آموزه های راهبردی که بر مبنای بازتولید آثار و تألیفات معظم له در قالب تولیدات فکری و نظری به مخاطبان ارائه می گردد،که تلاش های بی شایبۀ دست اندرکاران ماهنامه بلیغ در شماره جدید بر بازشناسی آموزه های فاطمی و بسط و گسترش سیرۀ عملی آن حضرت منحصر شده است، از این رو امید است آثار و برکات تحقق این مهم در جامعۀ اسلامی موجبات رشد و تعالی روز افزون مخاطبان ماهنامه و تسریع مطالبۀ تمدن سازی نوین اسلامی را فراهم سازد.

 

پیام ها و بیانات

پیام تسلیت معظّم له به مناسبت درگذشت مرحوم فرج الله سلحشور

آن فقید سعید آثار گرانبهایی در فیلم هایی که زیر نظر او در موضوعات اسلامی منعکس شد به یادگار گذاشت. به یقین این آثار در تاریخ اسلام و شیعه ماندگار خواهد بود

١٣٩٤/١٢/١١

پيام تسليت معظّم له به مناسبت فقدان اسفناك مرحوم آيت الله واعظ طبسى

اين عالم ربانى علاوه بر نقش بسيار مؤثرى كه در به ثمر رسيدن انقلاب اسلامى داشت در آستان قدس رضوى تحول بى سابقه اى ايجاد كرد و چندين برابر آنچه بود بر آن آستان مقدس افزود تا زائران آن آستانه مقدسه در رفاه كامل باشند

١٣٩٤/١٢/١٥

حضور در انتخابات

از خداوند می خواهم به مسئولین توفیق دهد تا نسبت به گذشته بهتر وارد عمل شده و در رفع مشکلات مردم تلاش نمایند

١٣٩٤/١٢/٠٧

حضور مردم در انتخابات

مردم با حضور گسترده و آگاهانه در انتخابات رشد عقلانی و تعهد خود به اسلام را نشان دادند. دشمنان سعی زیادی داشتند تا در کشور ما ایجاد اختلاف و مشکل کنند و حوادثی را بوجود بیاورند اما ملت این اجازه را به آنان نداد

١٣٩٤/١٢/٠٨

اكنون نوبت تلاش براى حلّ مشكلات است

انتخابات بحمدالله با استقبال پرشور مردم و نظم و آرامش كامل پايان يافت و ملت ما از اين آزمون تاريخى سربلند درآمد ولى براى حفظ اين نعمت رعايت امورى لازم است

١٣٩٤/١٢/١٢

مدعیان دروغی اسلام

از عجایبی که اخیراً از سوی جمعی از سران عرب دیده شد این بود که نشستند و تصویب کردند که حزب الله لبنان را جزء گروه های تروریستی بدانند همان حزب اللهی که بزرگترین افتخار اعراب است

١٣٩٤/١٢/١٩

سخنرانی روز شهادت حضرت زهراء سلام الله علیها:

خارجی ها نمی توانند مشکلات اقتصادی ما را حل کنند؛ نگاه مسؤولان به درون باشد. ازدواج باید آسان و طلاق سخت شود، اما اکنون ازدواج مشکل و طلاق آسان شده است؛ این بر عکس آن چیزی است که اسلام می گوید

١٣٩٤/١٢/٢٤

چهارشنبه سوری از خرافات است

از فرزانگان و گذشتگان، آداب و رسوم خوبی برای ما مانده که باید از آنها پیروی کرد، اما آداب خرافی همچون چهارشنبه سوری هست که توسط افراد نادان وارد زندگی مردم شده است و همه باید از آن اجتناب کنند.

١٣٩٤/١٢/٢٥

رونمایی از پایگاه تخصصی نقد وهابیت

آنچه وظیفه علمای دین و حوزه های علمیه است، مبارزه فکری و فرهنگی است و ما باید اثبات کنیم اینها عوامل بیگانه و افکارشان ضد اسلام است.

١٣٩٤/١٢/٢٥

توصیه های نوروزی معظّم له به مردم

چشم و هم چشمی ها، به رخ کشیدن تشریفات، مسابقه در تجملات و تخریب محیط زیست کارهایی است که از نظر اسلام ممنوع است و باید از آن خود داری کرد

١٣٩٤/١٢/٢٦

دروس خارج فقه

 

کتاب المضاربه - جلسه هشتاد و پنجم

موضوع: فسخ در مضاربه و قاعده ی اقدام بحث در مسأله ی سی ام از مسائل مربوط به مضاربه است که مربوط به فسخ کردن مضاربه است. یعنی اگر مضاربه را فسخ کنند چه احکامی بر آن بار است. البته فرقی ندارد که ما مضاربه را عقد جایز بدانیم که در نتیجه طرفین، هر یک هر وقت که خواستند بتوانند آن را فسخ کنند یا اینکه عقد لازم باشد ولی طرفین توافق بر فسخ کرده باشند یا شرط ضمن العقد در مورد حق فسخ کرده باشند.

١٣٩٤/١٢/٠١

کتاب المضاربه - جلسه هشتاد و ششم

موضوع: دلیل بر قاعده ی اقدام و ارتباط آن با لا ضرر سخن در قاعده ی اقدام است و در عنوان بحث گفتیم که اگر کسی به ضرر و زیان خود اقدام کند دیگران در قبال آن مسئول نیستند. در جلسه ی گذشته ده مورد از این موارد را ذکر کردیم.

١٣٩٤/١٢/٠٢

کتاب المضاربه - جلسه هشتاد و هفتم

موضوع: قاعده ی اقدام بحث در قاعده ی اقدام است. خوب بود قبل از شروع بحث قاعده ی فقهیه را تعریف می کردیم از این رو اکنون به سراغ تعریف آن می رویم. گاه سخن از مسائل اصولی است و گاه سخن از قواعد فقهی و گاه مسائل فقهی و در واقع، قواعد فقهی برزخ بین آن دو است.

١٣٩٤/١٢/٠٨

کتاب المضاربه - جلسه هشتاد و هشتم

موضوع: قاعده ی اقدام بحث در قاعده ی اقدام است. مرحوم عبد الفتاح مراغی از علماء قرن سیزدهم (متوفای ١٢٥٠) کتابی به نام العناوین داررد که حاوی بسیاری از عناوین فقهیه است. کتاب او علاوه بر عناوین فقهیه حاوی بسیاری از مسائل فقهیه نیز می باشد و این علامت آن است که معیار تفکیک در آن زمان خیلی مشخص نبوده است از جمله: مسأله ی ولایت حاکم شرعی را در آن ذکر کرده است.

١٣٩٤/١٢/٠٩

کتاب المضاربه - جلسه هشتاد و نهم

موضوع: فسخ مضاربه و دیونی که باقی مانده است بحث در مسأله ی سی و یکم از مضاربه می باشد. امام قدس سره در این مسأله می فرماید: مسألة ٣١ لو كان في المال ديون على الناس فهل يجب على العامل أخذها و جمعها بعد الفسخ أو الانفساخ أم لا؟ الأشبه عدمه خصوصا إذا استند الفسخ الى غير العامل، لكن لا ينبغي ترك الاحتياط خصوصا مع فسخه و طلب المالك منه.

١٣٩٤/١٢/١٠

کتاب المضاربه - جلسه نود ام

موضوع: ایصال مال به دست مالک بعد از فسخ مضاربه بحث در مسأله ی سی و دوم از مسائل مربوط به مضاربه است. این مسأله یک اصل و دو فرع دارد: مسألة ٣٢ (اصل مسأله:) لا يجب على العامل بعد حصول الفسخ أو الانفساخ أزيد من التخلية بين المالك و ماله، (بعد از فسخ یا حصول انفساخ بر عامل لازم نیست که سرمایه ی مالک را به دست او برساند بلکه مثلا می تواند بگوید که سرمایه ی او در فلان جا وجود دارد و مالک خودش برود و بردارد. عامل همین مقدار که مانع را برطرف کند و اجازه دهد مالک به مالش برسد کافی است(.

١٣٩٤/١٢/١١

کتاب المضاربه - جلسه نود و یکم

موضوع: بحث اخلاقی: رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در حدیثی نه آفت برای نعمت بر می شمارد که در جلسه ی قبل برخی از آنها را توضیح دادیم ایشان در ادامه می فرمایند: آفه الجمال الخيلاء و آفة الحديث الكذب و آفه العلم النّسيان.

١٣٩٤/١٢/١٢

کتاب المضاربه - جلسه نود و دوم

موضوع: مضاربه ی فاسده بحث در مسأله ی سی و سوم از مسائل مربوط به مضاربه است که در آن از مضاربه ی فاسده سخن به میان آمده است: مسألة ٣٣ لو كانت المضاربة فاسدة كان الربح بتمامه للمالك إن لم يكن إذنه في التجارة متقيدا بالمضاربة، و إلا تتوقف على إجازته، و بعد الإجازة يكون الربح له سواء كانا جاهلين بالفساد أو عالمين أو مختلفين، و للعامل أجرة مثل عمله لو كان جاهلا بالفساد سواء كان المالك عالما به أو جاهلا بل لو كان عالما بالفساد فاستحقاقه لأجرة المثل أيضا لا يخلو من وجه إذا حصل ربح بمقدار كان سهمه على فرض الصحة مساويا لأجره المثل أو أزيد، و أما مع عدم الربح أو نقصان سهمه عنها فمع علمه بالفساد لا يبعد عدم استحقاقه على الأول، و عدم استحقاق الزيادة عن مقدار سهمه على الثاني، و مع جهله به فالأحوط التصالح، بل لا يترك الاحتياط به مطلقا، و على كل حال لا يضمن العامل التلف و النقص الواردين على المال، نعم يضمن على الأقوى ما أنفقه في السفر على نفسه و إن كان جاهلا بالفساد.

١٣٩٤/١٢/١٥

کتاب المضاربه - جلسه نود و سوم

موضوع: جعاله بحث در مسأله ی سی و سوم از مسائل مربوط به مضاربه است که مربوط به جایی است که مضاربه فاسد باشد. بعضی مانند مرحوم صاحب عروه قائل هستند که شرایط جعاله آسان تر از مضاربه است بدین معنا که ممکن است چیزی از منظر مضاربه فاسد باشد ولی از لحاظ جعاله صحیح باشد. بنا بر این بحث در این است که آیا می توان مضاربه ی فاسده را تبدیل به جعاله کرد و آن را تصحیح نمود و در نتیجه سود را طبق قرارداد تقسیم کرد؟

١٣٩٤/١٢/١٦

کتاب المضاربه - جلسه نود و چهارم

موضوع: جعاله بحث در مسأله ی سی و سوم مضاربه است و به مناسبت، بحث جعاله را مطرح کرده ایم. در نکته ی چهارم این بحث را مطرح کردیم که آیا جعاله عقد جایز است یا لازم. مشهور و معروف این است که آن را عقدی جایز می دانند در نتیجه عامل و جاعل هر زمان که خواستند می توانند از جعاله دست بکشند و آن را فسخ نمایند.

١٣٩٤/١٢/١٧

کتاب المضاربه - جلسه نود و پنجم

موضوع: هزینه ها عامل در مضاربه ی فاسده بحث ما در بخش سوم از مسأله ی سی و سوم می باشد. بخش اول در مورد سود در مضاربه ی فاسده بود و بخش دوم در مورد اجرة المثل عامل در مضاربه ی فاسده بود و بخش سوم در مورد ضمان در مضاربه ی فاسده است.

١٣٩٤/١٢/١٨

کتاب المضاربه - جلسه نود و ششم

موضوع: بحث اخلاقی: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در حدیثی نه آفت برای نعمت های الهی بیان کرده است که اکنون به بیان سه آفت اخیر می پردازیم: ... و آفة الحلم السّفه و آفة الجود السّرف و آفة الدّين الهوى. باید توجه داشت که تمام نعمت ها و مواهب الهی دارای آفت هایی است که انسان باید مراقب آن آفت ها باشد. علم، ایمان، قدرت، ثروت، زیبایی، قهرمانی و همه ی نعمت ها دارای آفت است. بنا بر این باید همواره مراقب این آفت ها بود و نگذاشت که نعمت تبدیل به نقمت شود. این آفت ممکن است در یک لحظه رخ دهد.

١٣٩٤/١٢/١٩

کتاب المضاربه - جلسه نود و هفتم

موضوع: مضاربه ی فضولی بحث در مسأله ی سی و چهارم از مسائل مربوط به مضاربه است و آن اینکه اگر کسی بدون اجازه ی صاحب مال، با مال او مضاربه کند مثلا مال او را غصب کن و با دیگری قرارداد ببندد که با آن مضاربه کند. این خود صوری دارد.

١٣٩٤/١٢/٢٤

 

اخبـار مرکـز فـن آوری:

رونمایی از نسخه های جدید نرم افزارهای اندروید

پس از تلاش متخصصان برنامه نويسي نرم افزاري اندرويد نسخه جديد نرم افزار هاي تفسير نمونه، مفاتيح نوين، پیام امام، رساله توضيح المسائل، مناسک حج، استخاره تک زبانه و چند زبانه، استفئاتات، مسائل مبتلابه و پيک احکام رونمايي شد.

تغييرات نسخه ها عبارت است از:

اضافه نمودن تيزر پايگاه

عدم نمايش تبليغات در صورتي که در نرم افزار ديگر آن تبليغ نمايش داده شده باشد.

اصلاح عنوان اشتراک گذاري

امکان ايجاد فهرست شخصي از مسائل (تعريف موضوع و قرار دادن مطالب در آن موضوع)

امکان اشتراک گذاري در نتايج جستجوي پيشرفته

تغيير رنگ متن سؤال و جواب در نمايش مسأله

اصلاح برخي مطالب چپ چين در ليست

اصلاح نمايش پاورقي

نمايش اعداد با فونت فارسي در فهرست، ليست برگزيده و نتيجه جستجو

امکان ايجاد فهرست شخصي از آيات (تعريف موضوع و قرار دادن آيات در آن موضوع)

امکان درج يادداشت براي هر آيه در ليست منتخب

امکان اشتراک گذاري آيات، ترجمه، تفسير به طور جداگانه در تفسير نمونه

امکان رنگي نمودن متن ترجمه در تنظيمات

هرگونه انتقاد یا پیشنهاد را از طریق بخش تماس با ما، یا از طریق رایانامه it@makarem.ir با ما در میان بگذارید.

 
یادداشت «شاخصه های راهبردی نوروز ملی در بهار فاطمی از منظر معظم له»

مطالعه و تفكر در چگونگى نظم جهان طبيعت با درك و فهم هر گوشه‏اى از جهان خلقت، ادراكات و حواس محدود ما را با نظم عالم و اسرار خلقت، آگاه خواهد نمود . دليل آن هم روشن است، ما در دل طبيعت‏ بزرگ شده‏ايم و با آن خو گرفته‏ايم، و هرچه ديده‏ايم و شنيده‏ايم همين پديده‏هاى طبيعى بوده، و همين طبيعت‏ نيز ما را در اصل شناسائى خداوند يارى كرده است.

لذا چه خوب است به اطراف دور و نزديك خودمان نگاهى تازه بياندازيم. با ديدى نو به جريان حيات و طبيعت‏ زمين بنگريم. فرض كنيم ما مانند ساكنان كره‏اى غير از زمين هستيم كه به هيچ وجه چنين تنوعى در آنجا نديده‏ايم، و اكنون براى نخستين‏بار روى زمين مي گرديم و زيبايى‏هاى آن را در مى‏يابيم. مسلم است كه احساس ما در اين سفر جز حيرت و اعجاب عميق، چيز ديگرى نخواهد بود.

بدون شک زيبائى و طراوت جالب درختان و گياهان و گل‏ها بر كسى پوشيده نيست كه با زيبائى خيره كننده خود روح انسان را نوازش مى‏دهند؛ قلب را آرام و در برابر فشارهاى شديد زندگى به انسان تسكين مى‏دهند، و به همين دليل هميشه بيمارستان‏ها را با انبوهى از گياهان و درختان، براى بهبود حال بيماران، تزيين مى‏كنند؛ و هميشه انسان‏ها براى رفع خستگى و تجديد نيرو به آغوش طبيعت‏ در ميان درختان و باغ‏ها و گندم زارها پناه مى‏برده‏اند.

جالب اينكه در مورد لباس‏هاى بهشتى تنها سخن از رنگ سبز است، شايد به اين دليل كه از شادترين و زيباترين رنگ‏هايى است كه در عالم طبيعت‏ و آفرينش پيدا مى‏شود، گياهان عموماً سبزند و درياها و آب‏هاى متراكم گاه نيلگون و گاه سبز به نظر مى‏رسد، به همين دليل روح انسان آشنايى زيادى با اين رنگ دارد و رنگ سبز روح را نوازش مى‏دهد، بعضى از دانشمندان رنگ سبز را مسكن و آرام بخش مى‏دانند. که اوج آن زیبایی را می توان در روزهای آغازین ماه فروردین مشاهده نمود که ابرهاى ضخيمى صفحه آسمان نيلگون را پوشانده و رگبار متناوبى بر كوه و صحرا مى‏ريزد، زمين‏هاى تشنه آبيارى شده و گل‏ها و گياهان‏ نوخاسته، طراوت و زيبايى خاصى به خود مى‏گيرند، نسيم روح افزايى كه با رطوبت ملايمى آميخته، عطر گل‏ها را به هر سو پراكنده مى‏كند و به جهان طبيعت‏، شكوه و زيبايى غير قابل توصيفى مى‏بخشد، زیرا طبيعت‏ فعل خداست.‏

تأملی در چیستی ماهیت عید نوروز

حقيقت اين است كه همه مردم جهان براى خود روزهاى شادى خاصى دارند كه آن را عيد مى‏نامند. اين روزها به مانند عيد نوروز است كه تحول جالبى در جهان طبيعت رخ مى‏دهد؛ گياهان مى‏خندند، درختان شكوفه مى‏كنند و حيات و زندگى در طبيعت تجديد مى‏شود.

لیکن در اسلام، اعياد به‏دنبال اطاعت اوامر مهم الهى قرار دارد، هم چون عيد فطر که می توان آن را جشن اطاعت فرمان حق نامید، و یا عيد قربان که آن عید هم اسلامی و در راستای اطاعت است، که باید آنها را عید واقعی نامید، اگرچه هر روزى كه انسان در آن گناه نكند و از صبحگاهان تا آخر شب از معصيت پروردگار بپرهيزد آن روز، روز عيد او محسوب مى‏شود و به اين بيان، ما مى‏توانيم تمام ايام سال را ايام عيد خود قرار دهيم.

البته در اسلام اعيادی ديگر ازجمله عيد غدير كه همان عيد ولايت و منصوب شدن اميرمؤمنان عليه السلام به خلافت و جانشينى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله است وجود دارد که عيدالله الاكبر ناميده شده است.

با این اوصاف باید گفت عيد نوروز يك عيد طبيعى در جهان آفرينش است؛ فصل زمستان پايان مى‏گيرد، بهار همراه با حيات طبيعت‏ به فرمان خدا شروع مى‏شود، شكوفه‏ها و برگ ها و گل ها بر شاخسار درختان آشكار مى‏گردد و نشاط و جنبش و حركت در تمام عالم حيات آغاز مى‏شود، همگام و همراه شدن با اين پديده عالم آفرينش، همگامى با سنت‏هاى الهى است.

نكته قابل توجه اين كه مراسمى در نوروز ميان مردم معمول است و به شكل سنت ملى در ميان ايرانيان و كشورهاى ديگرى درآمده كه قسمت قابل ملاحظه‏اى از آن، در شمار امورى است كه اسلام بر آن، (به صورت كلى) تأكيد نهاده است. مانند: نظافت، خانه‏تكانى، كمك به ارحام و بستگان و افراد نيازمند و آبرومند براى تهيه لباس و وسايل اوليه زندگى كه در سالهاى اخير در كشور ما ايران به صورت سنت «هفته نيكوكارى» درآمده است و بسيار پرثمر و مفيد است.

ديد و بازديد و صله رحم و ملاقات دوستان و رفع كدورت ها و بيرون ريختن غم و اندوه ها از دل و آماده شدن براى فعاليت‏هاى مختلف ثمربخش در سال نو، و مانند اينها؛ اين امور و مانند آن جنبه‏هاى مثبت مراسم نوروزى است ،از این رو. عيد نوروز، عيدي ملي است نه اسلامي، لیکن یقیناً ميتوانيم عيدي داشته باشيم که مطلوب اسلام و مورد رضايت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد.

تبیین لغوی واژۀ«عید»

عید در لغت، به معنای بازگشت است. ازاین رو، به روزهایی که مشکلات از قوم و گروهی برطرف می گردد و در حقیقت، آن قوم شکوه و افتخارها و پیروزی های نخستین خود را باز می یابند، عید گفته می شود.

در فرهنگ اسلامی نیز از آنجا که آلودگی ها برخلاف فطرت انسان هاست، آن گاه که این آلودگی ها از میان می رود و انسان بر آن غلبه می کند، عید گفته می شود. در آیه ای که به آن اشاره شد نیز از آنجا که نزول مائده، روز بازگشت به پیروزی و پاکی و ایمان به خدا بوده، حضرت مسیح(علیه السلام) آن را عید نامیده است.

در روایتی از حضرت علی (علیه السلام) آمده است: «هر روزی که در آن گناه نکنی، عید است.» این روایت به همین مضمون از عید اشاره دارد و با آن منطبق است؛ زیرا روز ترک گناه، روز پیروزی و پاکی و بازگشت به فطرت نخستین است.

لزوم بهره گیری از آموزه های مثبت عید نوروز

بدیهی است گل عید را باید چید و از خارهای آن پرهیز کرد، لذا بایدبه نکات مثبت عید نوروز همچون خانه تکانی ظاهر و باطن و رعایت بهداشت یکی از آثار خوب عید نوروز است، در کنار رعایت نظافت و بهداشت ظاهری، زدودن رذائل اخلاقی و خانه تکانی درون نیز باید مورد توجه قرار گیرد و اسلام موافق این مساله است.

زیرا در اسلام استفاده كردن از زيبائي هاى طبيعت‏، لباس هاى زيبا و متناسب، به كار بردن انواع عطرها و امثال آن، نه تنها مجاز شمرده شده، بلكه به آن توصيه و سفارش نيز شده است، و روايات زيادى در اين زمينه از پيشوايان مذهبى در كتب معتبر نقل شده است.

به عنوان نمونه در تاريخ زندگانى امام حسن مجتبى (عليه السلام) مى‏خوانيم، هنگامى كه: به نماز برمى‏خواست، بهترين لباس هاى خود را مى‏پوشيد، سؤل كردند، چرا بهترين لباس خود را مى‏پوشيد؟ فرمود: «ان الله جميل يحب الجمال، فاجتمل لربى و هو يقول خذوا زينتكم عند كل مسجد؛خداوند زيبا است و زيبائى را دوست دارد و به همين جهت من لباس زيبا براى راز و نياز با پروردگارم مى‏پوشم، و هم او دستور داده است كه زينت خود را به هنگام رفتن به مسجد برگيريد».

لذا این پيروى عاقلانه است که مثل آبا و اجداد و نياكان ما ايرانيان و به طور كلى فارس زبان‏ها، در ايام عيد نوروز به خانه تكانى درون و برون ، صله رحم و اهتمام به شادى‏هاى مشروع صورت گیرد یقیناً اين آداب، آداب خوبى است .و بر همين اساس ما در اين آداب خوب و معقول از نياكان خود پيروى مى‏كنيم.لیکن آداب و سنت گذشتگان به صرف اين كه متعلق به نياكان بوده، لازم الاجرا نيست، بلكه تنها آن دسته از آداب و رسومى صحيح است كه مورد تأييد عقل و دين باشد.

معنویت گرایی ضرورت کلیدی در ایام نوروز

در نگرش اسلام، وجود معنويت در جامعه از شاخص‏هاى مهم توسعه است. جامعه‏اى كه از جهات مادى رشد يابد ولى از معنويت تهى باشد، جامعه‏اى توسعه نايافته و عقب مانده است.

عناصر معنوى در جامعه، همان گسترش عبوديت خدا، حركت به سمت رشد و تعالى از جمله مصادیق این مهم به شمار می رود.

لذا توجهی که مردم در لحظه تحویل سال پیدا می کنند و به مراکز مذهبی و مساجد می روند و دست به دعا و نیایش برمی-دارند از جمله ضرورت های بهره گیری از جنبه های مثبت عید نوروز است، اینها همه مورد تایید و سفارش دین مبین اسلام است.

عید نوروز فرصت کلیدی درارتقای شاخصه های اخلاقی

گفتنی است طبق روايتى كه در كتب معتبر شيعه و اهل سنت آمده، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند:«انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق‏ ؛ من مبعوث شدم (و از سوى خداوند به پيامبرى برگزيده شدم) كه فضايل اخلاقى را تكميل كنم».

طبق اين حديث پر معنا، هدف از بعثت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله تكميل فضايل اخلاقى در جامعه اسلامى است. براستى اگر اخلاق‏ اسلامى تا اين درجه از اهميت است، بايد براى پياده كردن آن در وجود خويش و جامعه‏ تلاشى مضاعف انجام داد.

در سوی دیگر مسائل اخلاقى و انسانی در ارتباط مستقیم با جهان آفرينش و طبيعت‏ قرار دارد ؛ مسأله شكرگزارى (شكر منعم) و خضوع در مقابل خداوند و رضا و تسليم در برابر فرمان او و تواضع و فروتنى، ايثار و فداكارى، محبت و حسن خلق، همدردى و همدلى و مانند آن و پاكسازى قلب از هرگونه ناپاكى و آلودگى، و مدارا با خويشتن در برابر تحميل و فشار بر خود و امثال آن و نیز عدم اسراف و تبذير و تخريب مواهب الهى و مانند آن از جمله رویکرهای تقویت آموزه های اخلاقی در جامعه است.

لذا با صراحت بايد گفت: هيچ مساله اخلاقى نيست مگر اينكه اثر مفيد و سازنده‏اى در زندگى مادى مردم دارد، و هيچ اعتقاد و ايمان صحيحى پيدا نمى‏شود مگر اينكه در ساختن يك جامعه‏اى آباد و آزاد و مستقل و نيرومند سهم به سزايى دارد.

محبت گرایی؛ مهمترین ضرورت در عید نوروز

نباید فراموش نمود شيعيان على(علیه السلام) بايد هم در بعد ايمان و هم در بعد عمل صالح، همچون چراغى پرفروغ در جامعه خود نور افشانى كنند. تا ديگران در سايه نور ايمان آن‏ها هدايت شوند و اين امر باعث نفوذ محبت‏ آن‏ها در قلب ديگران شود و در نتيجه موجب زينت و خرسندى ائمه بزرگوار شوند.

از این رو شاد کردن دل ها و دستگیری از مستمندان و یاری نیازمندان را از دیگر الزامات عید نوروز است و یقیناً شاد کردن مؤمنان عبادتی بزرگ است که جوشش محبت و به جای آوردن صله رحم و تبدیل شدن کینه و قهرها از دیگر آثار مثبت عید نوروز به شمار می آید.

گناه زدایی اصل راهبردی در ایام نوروز

در تبیین این امر مهم باید در وهلۀ نخست این پرسش را مطرح نمود که به راستی كدام جامعه‏ است كه آلوده به گناه‏، خيانت، نفاق، دزدى، ظلم، تنبلى و مانند آنها بشود و اين جامعه آباد و پر بركت باشد. به راستی كدام جامعه است كه روح تعاون و همكارى را از دست دهد و جنگ و نزاع و خونريزى را جانشين آن سازد و زمين هاى خرم و سرسبز و وضع اقتصادى مرفهى داشته باشد. هم چنین به راستی كدام جامعه است كه مردمش آلوده انواع هوس ها باشند، و در عين حال نيرومند و پا بر جا در مقابل دشمنان ايستادگى كنند.

بنابراین ارتکاب به گناه نباید تبدیل به عرف جامعه شود بلکه باید گناه زدایی مورد توجه قرار گیردکه در نهایت موجب حیات جامعه میشود با این تفاسیر آلودگی به انواع گناهان به نام عید از دیگر مسائلی است که باید مراقب آن بود، عیدی که می تواند عامل نشاط شود را نباید با برخی مسائل تبدیل به صورتی نامناسب کرد.

اجتناب از تجمل گرایی

بی تردید مشکلات جامعه ناشی از تجمل گرایی و چشم و هم چشمی های بیهوده است، امروزه اتومبیل هایی با قیمت های میلیاردی و خانه های چند میلیاردی وجود دارد، لیکن در مقابل دختران زیادی سال ها عقد کرده می مانند تا جهیزیه تهیه کنند..؛ در حالی که اگر ازدواجها مانند ازدواج علی و فاطمه علیهماالسلام باشد، چنین مشکلاتی درجامعه به وجود نخواهد آمد.

بدین ترتیب در عید نوروز مردم مسلمان ما مراقب باشند این ایام به مسابقه تجملات و تشریفات تبدیل نشود چرا که اگر زندگی گرفتار تجملات شد سنگین می شود.

زیرا شرع مقدس اسلام با اسراف، تبذیر و تجمل گرایی موافق نیست، و مردم باید این امور را رها کنند و بدانند که زندگی هرچه ساده تر باشد صفا و صمیمیت در آن بیشتر است.

خرافه زدایی ضرورت تحقق جامعۀ عقلانی

باید اذعان نمود روی آوردن به خرافات از مهم ترین اشتباهات راهبردی است زیرا هرگز نباید بر منطق بت پرستانه عرب جاهلیت حرکت کرد و اگر اینگونه با وقایع پیرامونی مقابله کنیم یقیناً بسیاری از مشکلات حل می شود.

لذا پيروى احمقانه یعنی تبعیت از برخى از آداب و رسوم نياكان که نماد ضلال مبين و گمراهى آشكار است؛ مانند مراسم چهارشنبه سورى كه غير از بدبختى سودى ندارد. چه بسيار جوانانى كه در پى همين تقليد غير معقول چشمان خود را از دست دادند! چه تعداد عزيزانى كه شركتشان در اين مراسم خرافى جز سوختن چهره و بدنما شدن صورت، ثمره‏اى نداشته است؛ به گونه‏اى كه اكنون خجالت‏ مى‏كشند با آن چهره در انظار عموم حاضر شوند! چه افرادى كه در پى انفجارهاى بى‏هدف و از روى هوا و هوس، دست و پاى خود را از دست داده‏اند! چه خانه‏هايى كه در آتش سوخت! چه بيماران قلبى كه بر اثر صداى انفجارهاى مهيب ناگهانى راهى جهان آخرت شدند! آرى اين نوع پيروى از نياكان، پيروى احمقانه است و انسان عاقل به آن تن نمى‏دهد.

تأکید اسلام بر مقولۀ تفریح سالم

با تأمل در روایات به‏خوبى می توان دریافت كه اسلام‏ هيچ‏گونه مخالفتى با لذات حلال ندارد بلكه بر آن تأكيد نموده است، زيرا تفريح‏ سالم و لذات حلال، روح را آرامش بخشيده و جسم را سالم مى‏كند و انسان در پرتو آن مى‏تواند به بخش‏هاى مهم زندگى، بهتر برسد.

هم چنین باید در نظر داشت انسان مانند ماشين آهنى نيست كه هر چه بخواهند از او كار بكشند، بلكه روح‏ و روانى دارد كه همچون جسمش خسته مى‏شود، چنانكه جسم به استراحت و خواب نياز دارد، روح و روان نيز به سرگرمى‏ و تفريح سالم نياز دارد.

تجربه نشان داده كه اگر انسان به كار يكنواخت ادامه دهد بازده كارش بر اثر كمبود نشاط تدريجا پايين مى‏آيد، اما پس از چند ساعت تفريح و سرگرمى سالم چنان نشاط كار در او ايجاد مى‏شود كه كميت و كيفيت كار هر دو فزونى مى‏يابند و به همين دليل ساعاتى كه صرف تفريح مى‏شود كمك به ساعات كار است.

ولى مهم آن است كه خط فاصل لذات حلال و حرام روشن گردد و اين آموزه ها بهانه‏اى براى هوس‏رانان و عياشان نگردد.

بنابراین تجدید قوا از دیگر ضرورت های عید نوروز است و اسلام نسبت به انجام این امور و تفریح کردن تاکیدات و توصیه هایی دارد که نباید نسبت به این امور مثبت بی توجهی کرد. از این رو برخلاف تفکر برخی روشنفکران غرب زده، اسلام با سرگرمی سالم مخالف نیست و کسی نگفته است سرگرمی سالم و استراحت حرام است؛ بلکه استراحت و سرگرمی برای تامین معاش و عبادت به انسان نشاط می دهد.

سخن آخر

در خاتمه باید گفت ایام عید امسال با با یاد و نام حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) آمیخته است؛ لذا در کنار اموری مانند دید و بازید و صله ارحام، کمک به نیازمندان و امثال آن شایسته است در بعد آشنایی با تاریخ اجمالی و اوصاف برجسته ی، برترین بانوی جهان فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) ودر بعد دیگر توجه به مسائل مربوط به حجاب و عفاف که هر دو از نظر اسلام مهم است.اهتمام ورزند .

امید است به برکت میلاد باسعادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) مشکلات اقتصادی و اخلاقی و فرهنگی جامعه اسلامی مرتفع گردد. و ان شاالله در سال جدید، بستر ازدواج جوانان فراهم باشد و مشکلات مسکن و اشتغال آن ها برطرف شود.

امیدواریم در سایه لطف و عنایت آن بانوی بزرگوار همه ما بتوانیم خادمان خوبی برای اسلام و مکتب اهل بیت(علیهم السلام) باشیم و عظمت نظام و کشور را حفظ کنیم.

هم چنین شایسته است مردم مسلمان ، و متدین ایران به این نکات که مورد عنایت اسلام و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است بیش از پیش توجه کنند. که اگر ما به این موضوعات توجه داشته باشیم موجبات رضایت و خرسندی امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را فراهم کرده ایم اما اگر عکس آن باشد قضیه متفاوت خواهد بود.

 

پرونده ویژه: «تبعات و پیامدهای ولایت ستیزی در آموزه های فاطمی از منظر معظم له»

باید اذعان نمود مقام ايمان و رضا و تسليم در حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) ايجاب مى كند كه تمامى آلام و دردها و غم هاى جانسوز خود را به دست فراموشى بسپارد و تنها از رضاى خدا، از پيامبر (صلى الله عليه وآله)، از ولى او، و از آينده اسلام و مسلمين سخن بگويد[١]، لذا آن حضرت در خطبه اى جانسوز در برابر زنان مدينه [٢] سخنان خود را فقط بر محور خلافت و امامت استوار نمود، با آن كه بانوى اسلام مظالم زيادى بر او رفته بود و مناسب بود دادخواهى كند،[٣] ولى نه دادخواهى كرد و نه لب به شكايت گشود، هر چه گفت از على (عليه السلام) گفت، از خلافت و از مصالح مسلمين گفت.[٤]

آری اين خطبه كه از دل پر درد دختر گرامى پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) برخاسته كوبنده تر ،دردناك تر ، غم انگيزتر و در حقيقت رنجنامه اوست.[٥]رنجى جانكاه كه تا اعماق استخوانش نفوذ كرده و تمام وجودش را در شعله هاى سوزان خود فرو برده است، به همين دليل كلامش در اين خطبه رنگ آتش به خود گرفته چرا كه از قلب آتشين برخاسته، و خون رنگ شده چرا كه از دليل او سرچشمه گرفته است.[٦]

از عجايب و شگفتى هاى اين خطبه آن است كه بانوى اسلام (سلام الله علیها) بعد از پيامبر (صلى الله عليه وآله) و قبل از شهادت مورد ستم هاى زيادى واقع شد، با اين حال حتى يك كلمه از حال خودش سخن نگفت، و محور تمام سخنان او مسأله غصب خلافت و مظلوميت على (عليه السلام) و خطرات آينده اين انحراف بزرگ براى امت اسلامى بود.[٧]

چیستی مفهوم ولایت

گفتنی است عده اى معتقدند منظور از ولايت ، محبت و دوستى و عشق به اهل بيت عليهم السلام و توسل به آن بزرگواران است؛[٨] این افراد با وجودی که اهل سوادند، ولی احکام و فقه اسلامی را با بی دقتی تحلیل می کنند.[٩] و کاری به محتوای آن ها ندارند. باید به این افراد آموزش دهیم[١٠] در حالى كه منظور از ولايت در اينجا تشكيل حكومت است.[١١]

يعنى يك مسلمان علاوه بر نماز و زكات و حج و روزه، بايد حكومت اسلامى را پذيرا باشد. حكومت پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام و جانشينان آن را بپذيرد.[١٢] لذا حضرت زهرا(سلام الله علیها) می فرماید؛ «فجعل .. طاعتنا نظاما للملة، و امامتنا امانا من الفرقة، و الجهاد عزا للاسلام؛[١٣] «اطاعت» ما را باعث نظام ملت اسلام، و «امامت» ما را امان از تفرقه و پراكندگى و«جهاد» را موجب عزت اسلام »[١٤].

بنابراين، ولايت تنها عشق و علاقه و محبت و توسل نيست، بلكه به معناى پذيرش برنامه هاى حكومت اسلامى از سوى امامان معصوم يا پيامبران الهى عليهم السلام است.[١٥]

بنابراین در يك سوى مفهوم ولايت ، ولى و امام و رهبر است كه به هدايت خلق، تقویت هوشیاری امت در مقابل خطرات و توطئه ها واحقاق مطالبۀ ستمديدگان... مى پردازد و در سوى ديگر مردم هستند كه بايد سعى كنند گفتار و كردار و عقايد و افكارشان منطبق بر نظريات و انديشه هاى آن بزرگواران باشد،[١٦] لذاقطعاً مراد از ولایت سرپرستی و امامت است نه مساله دوستی.[١٧]

سکوت خواص بی بصیرت؛ لکۀ ننگ غصب خلافت

حضرت زهرا (سلام الله علیها) در خطبۀ آتشین خود در برابر زنان مدینه در فرازی فرمودند؛چقدر زشت است شكسته شدن شمشيرها (و سكوت در برابر غاصبان) و بازى كردن بعد از جد (و به شوخى گرفتن سرنوشت اسلام و مسلمين) و كوبيدن بر سنگ (و كار بى حاصل كردن) و شكافته شدن نيزه ها (و تسليم در برابر دشمن) و فساد عقيده، و گمراهى افكار، و لغزش اراده ها.[١٨]

آری آن حضرت ضمن اظهار تنفر و انزجار شديد از گروهى از مردان فرصت طلب و نان به نرخ روز خور، از مهاجرين و انصار بخاطر سكوتشان، نه فقط سكوت كه هماهنگى شان با جريانات انحرافى بعد از پيامبر (صلى الله عليه وآله) به آنها هشدار مى دهد كه مواظب اين آزمون بزرگ الهى باشند.[١٩]

او مجاهدت هاى بى نظير آنها را در عصر پيامبر (صلى الله عليه وآله) را به شمشيرهاى شكسته ، نيزه هاى شكسته، تشبيه مى كند كه قدرت و كارآيى خود را در برابر دشمن از دست داده است.[٢٠]

هم چنین آنها را به این دلیل که مبانى اسلام را به شوخى گرفته، و بازيچه هوس هاى خود قرار داده اند و از اين كه اراده هاى آهنين آنها به سستى گراييده، و قدرت بر تصميم گيرى را در برابر جريانات انحرافى از دست داده اند سخت نكوهش مى كند.[٢١]

او به همه آنها هشدار مى دهد كه داغ ننگ غصب خلافت بر پيشانى آنهایی مى ماند كه سكوت كردند .[٢٢]

تکذیب ولایت علوی؛ انقطاع حیات معنوی

حضرت صدیقۀ کبری (سلام الله علیها) می فرماید؛ (آرى) بخدا سوگند (اگر امر خلافت با علی (ع) بود) هر گاه مردم از جاده حق منحرف مى شدند آنها را با نرمى و ملايمت به سوى منزل مقصود سير مى داد..و در اين جا دنيا پرست از زاهد، و راستگو از دروغگو، براى همه آنها روشن مى شد.[٢٣]

(و همان گونه كه خداوند فرموده): «و اگر اهل شهرها و آبادى ها ايمان مى آوردند و تقوا پيشه مى كردند بركات آسمان و زمين را بر آنها مى گشوديم، ولى (آنها حق را) تكذيب كردند و ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم».[٢٤]

در واقع بانوى اسلام (سلام الله علیها) اين حقيقت را به آنها يادآورى مى كند كه ارزش ها در محيط اسلام بعد از پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) دگرگون شده، و اين گروه از مهاجران و انصار به خاطر انحراف مزاج روحشان از سلامت لازم، شهد شيرين ارزش هاى واقعى اسلام در ذائقه جانشان همچون حنظل تلخ و بد طعم شده است،[٢٥]

اگر زمام اختياراتشان در كف با كفايت على (عليه السلام) بود آنها را بر مركب راهوار حق مى نشاند، و با نرمى و ملايمت و محبت و مدارا بسوى سرچشمه آب حيات رهنمون مى گشت، و سپس آنان را از آن چشمه جوشان و زلال و گوارا سيراب مى نمود، و حيات جاويدان مى بخشيد.[٢٦]

اسارت امت اسلامی در بند حكومت هاى خودكامه

بانوى اسلام (سلام الله علیها) در خطبه اى جانسوز در برابر زنان مدينه به آنها هشدار مى دهد كه گمان نكنند اين سستى و كوتاهى، و ترك حمايت از لايق ترين فرد امت براى خلافت، ارزان تمام خواهد شد. بلکه بايد در انتظار پيامدهاى دردناك آن باشند و نتيجه تلخ آن را بچشند، آنها تصور نكنند كه از چنگال عذاب الهى در همين دنيا نيز مى توانند فرار كنند، نه، هرگز.[٢٧]

آرى، سرانجام آنچه را كاشته اند درو خواهند كرد، و در چنگال حكومت هاى خودكامه و بى رحم و ستمگر و جبار و فاسد و مفسد همچون حكومت هاى بنى اميه و بنى عباس گرفتار خواهند شد، روزى كه راه فرارى در پيش و پس نداشته باشند و عذاب آخرت آنها نيز ناگفته پيداست.[٢٨]

«ترجيح مرجوح بر راجح!»،در سایۀ نفی عقلانیت وآموزه های قرآنی

بی شک هيچ كس جز افرادى كه «مستقلات عقليه» را منكرند نمى توانند ترجيح «مرجوح» بر «راجح» را بپذيرد.[٢٩]

آيا كسى را شنيده ايد كه به هنگام درمان بيمارى، يك طبيب عادى و كم تجربه را به طبيبى بزرگ و پرسابقه و با تجربه مقدم بشمرد؟ (بى آن كه امتياز ديگرى در كار باشد)،[٣٠] لیکن مشكل اين جاست که در جامعه نه فقط پاى ارزش هاى كاذب به ميان مى آيد، بلكه ضد ارزش ها جانشين ارزش ها مى شود.[٣١]

قرآن مجيد در برابر مشركان و كفار كه آلوده اين كار زشت و نامعقول بودند بر همين مطلب تكيه كرده، مى فرمايد:

« (أفمن يهدى إلى الحق أحق أن يتبع أمن لا يهدى إلا أن يهدى فما لكم كيف تحكمون)؛[٣٢] آيا كسى كه هدايت به حق مى كند براى رهبرى شايسته تر است يا آن كس كه خود هدايت نمى شود، مگر اين كه هدايتش كنند؟ شما را چه مى شود چگونه داورى مى كنيد».[٣٣]

از این رو بانوى رشيد اسلام دختر گرامى پيامبر (صلى الله عليه وآله) در اين فراز از خطبه غرا و جانسوزش روى اين مسأله تكيه كرده مى گويد:«اى گروه مهاجران و انصار! چرا كسى را كه پيشگام در اسلام بود، و قبل از تمام مردان دست بيعت به پيامبر (صلى الله عليه وآله) داد، رها كرده، به دنبال كسانى مى رويد كه هرگز اين افتخار بزرگ نصيبشان نشده (بلكه مدت ها بعد از طلوع آفتاب جهانتاب اسلام نيز در برابر بت سجده مى كردند)»؟[٣٤]

شما با اين كار خود قانون مسلم «ترجيح راجح بر مرجوح» را شكستيد، و حكم قرآن را در اين باره (كه در آيه فوق منعكس است) به دست فراموشى سپرديد.[٣٥]بانوى اسلام (سلام الله علیها) از اين مطلب سخت تعجب مى كند، و دنيا را «جهان عجايب» مى شمرد .[٣٦]

سیطرۀ حکومت های استبدادی برامت اسلامی

آن حضرت در فرازی فرمودند؛«طرفداران باطل گرفتار خسران مى شوند؛سرانجام، دنباله روان (چشم و گوش بسته و بى خبر)با تمام وجودشان آثار شوم آن را لمس مى كنند».[٣٧] (برويد) و آمادۀ فتنه های پراضطرابى باشید که در انتظار شماست؛بی شک سلطه تجاوزگرانى ستمگر و خونخوار، و هرج و مرجى فراگير، و حكومتى مستبد از ناحيه ظالمان، شما را فرا خواهد گرفت.[٣٨]

بانوى اسلام (سلام الله علیها) در چهارمين فراز از خطبه اش بر همين معنا تكيه مى كند و به آنها گوشزد مى فرمايد كم كم نوبت به ستمگران تاريخ و فرزندان و نواده هاى «ابوسفيان» و «حجاج ها» و «ابن اشعث ها» و بدتر از آنها مى رسد.[٣٩]

آرى امروز كه ما به گذشته تاريخ مى نگريم واقعيت سخنان پر محتواى بانوى بزرگ اسلام (سلام الله علیها) را روشن تر از هميشه مى يابيم كه انحراف خلافت از محور اصلى چه عواقب دردناكى براى مسلمين به بار آورد؟ و چگونه جان و مال و نواميس آنها، و از آن افزون تر قوانين و احكام و مقدسات اسلام بازيچه دست بازماندگان احزاب جاهلى شد![٤٠]

وضع زندان هاى امويان و شكنجه هاى عجيبى كه نسبت به زندانيان خود روا مى داشتند كه نه تنها تاريخ اسلام كه تاريخ بشريت را لكه دار و سياه كرده است گواه زنده گفتار بانوى اسلام (سلام الله علیها) است.[٤١]

آرى، حوادث آينده به خوبى در آيينه تابناك قلب بانوى اسلام (سلام الله علیها) منعكس بود، و همان گونه كه به روشنى در اين خطبه خبر داد، بزودى سلطه گران متجاوز و بى رحم با شمشيرهاى آخته و بران بر مردم هجوم آوردند و حكومت هاى خودكامه استبدادگر جان و مال و ناموس و دينشان را بر باد دادند.[٤٢] هرج و مرج سايه شوم و سنگين خود را بر جامعه اسلامى افكند و مسلمانان تلخى آن همه سستى و تقصير در حمايت از حق را چشيدند.[٤٣]

سخن آخر

در خاتمه باید گفت اين خطبه ناظر به مسأله ولايت على (عليه السلام) است و درسى است براى همه مسلمان ها در تمام قرون و اعصار، كه در مسائل مربوط به حكومت اسلامى سستى و بى تفاوتى نشان ندهند و از در سازشكارى با افراد نااهل در نيايند،[٤٤] که اگر چنين كنند بايد در انتظار نتيجه شوم اعمالشان باشند، و بدانند كه عواقب دردناك حكومت هاى ناصالح و خودكامه و طاغوت ها را با تمام وجود خود لمس مى كنند.[٤٥]

حال با این تفاسیر شدت هجمه به امامت کاملاً پیداست[٤٦] برخی می خواهند ریشه مباحث امامت و ولایت را بزنند[٤٧] زیرا اگر ولایت نباشد نبوت متزلزل می شود[٤٨] و از آنجا که معیار فضیلت افراد نیز در عصر حاضر بر محور داشتن مقام ولایت به معنی حقیقی نه صرف ادعا و ذکر الفاظ است[٤٩] لذا می توان به جرأت مدعی گردید نه تنها پیروی از ولایت و مکتب اهل بیت (علیهم السلام) افتخار بزرگ شیعیان است.[٥٠] بلکه ولایت حلقه اتصال همه مسلمانان است. [٥١]

امیدوارم در سایه ولایت امیرمومنان(علیه السلام) همه ما بتوانیم به وظایف شرعی و دینی خود عمل کنیم و ان شاءالله در پیشگاه پروردگار روسفید باشیم [٥٢] و در پرتو ولایت آن حضرت بتوانیم با دشمنان اسلام مبارزه کنیم و شرّ آنها را از سرزمین های اسلامی دفع کنیم.[٥٣]

منابع و مآخذ:

[١] زهرا (ع) برترين بانوى جهان ؛ ص٢١٥.

[٢] همان، ص ٢١١.

[٣] همان؛ ص٢١٣.

[٤] همان، ص ٢١٤.

[٥] همان؛ ص ٢١٢.

[٦] همان.

[٧] همان.

[٨] اهداف قيام حسينى ؛ ص٨٦.

[٩] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار با مسؤولان بنیاد بین المللی غدیر، نامه جامعه، تیر ١٣٨٧ ، شماره ٤٦ .

[١٠] همان.

[١١] اهداف قيام حسينى ؛ ص٨٦.

[١٢] همان؛ ص ٨٧.

[١٣] زهرا (ع) برترين بانوى جهان ؛ ص١٦٥.

[١٤] همان؛ ص١٦٧.

[١٥] اهداف قيام حسينى ؛ ص٨٧.

[١٦] آيات ولايت در قرآن ؛ ص٧١.

[١٧] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم؛ ٢٠/٧/١٣٩٣.

[١٨] زهرا (ع) برترين بانوى جهان ؛ ص٢٢٠.

[١٩] همان؛ ص٢٢١.

[٢٠] همان.

[٢١] همان؛ص ٢٢٢.

[٢٢] همان ؛ ص٢٢١.

[٢٣] همان ؛ ص٢٢٥.

[٢٤] همان.

[٢٥] همان؛ ص٢٢٦.

[٢٦] همان ؛ ص٢٢٧.

[٢٧] همان ؛ ص٢٢٨.

[٢٨] همان.

[٢٩] همان ؛ ص٢٣١.

[٣٠] همان.

[٣١] همان.

[٣٢] سورۀ يونس، آيه ٣٥.

[٣٣] زهرا (سلام الله علیها) برترين بانوى جهان ؛ ص٢٣٢.

[٣٤] همان.

[٣٥] و از همه اينها عجيب تر گفتار ابن ابى الحديد است كه در خطبه كتابش مى گويد:« والحمدلله الذي قدم المفضول على الفاضل» حمد و سپاس سزاوار خداوندى است كه فرد پائين تر را بر فرد برتر ترجيح داد!.

[٣٦] زهرا (ع) برترين بانوى جهان ؛ ص٢٣٣.

[٣٧] همان ؛ ص٢٣٥.

[٣٨] همان؛ ص ٢٣٦.

[٣٩] همان ؛ ص٢٣٧.

[٤٠] همان ؛ ص٢٣٨.

[٤١] همان ؛ ص٢٤١.

[٤٢] همان.

[٤٣] همان.

[٤٤] همان.

[٤٥] همان.

[٤٦] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار مسئولین بنیاد فرهنگی امامت؛ ٩/٢/١٣٩١.

[٤٧] همان.

[٤٨] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛٢٤/٩/١٣٨٧.

[٤٩] پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به کنگره بین المللی سلمان فارسی؛ ١١/٨/١٣٩١.

[٥٠] بیانات حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی؛ جلسه تفسیر موضوعی قرآن کریم؛ حرم کریمه اهل بیت(ع)؛٢٥/٥/١٣٩١.

[٥١] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم، ٢٠/٧/١٣٩٣.

[٥٢] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، در دیدار جمعی از استادان سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم؛٢٩/٣/١٣٩٠.

[٥٣] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم، ٢٠/٧/١٣٩٣.

 

پرونده ویژه: «تاملی بر راهبرد سه گانه حضور حماسی ملت در انتخابات از منظر معظم له»

گفتنی است صبح امروز وقتی به جهت زیارت حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) مشرف شدم در مورد سه مطلب به صورت ویژه دعا کردم؛[١] اول اینکه خداوند به همه کسانی که در انتخابات شرکت می کنند توفیق بدهد و مشکلات آنها را حل کند.[٢]زیرا مشكلات مردم گاهى فردى است و گاهى اجتماعى كه بايد به مردم نزديك شد و براى رفع‏ مشكلات‏ آنها كوشيد. [٣]

در تبیین این مدعا باید گفت در حال حاضر مساله تورم و بیکاری غوغا می کند و مسئولان باید رفع تمام مشکلات مردم را در نظر بگیرند،[٤] زیرا خودپوشاندن از مردم و جواب سؤال مردم را ندادن از رذایل اخلاقی است که در زندگی شخصی و جمعی، سیاسی، اقتصادی جاری می شود. [٥]

هم چنین باید اذعان نمود در مجالس قانون گذارى اسلامى، هدف تأمين نيازها براى حل مشكلات و پيشبرد جامعه اسلامى در تمام زمينه‏هاى مثبت در چارچوبه تعليمات اسلام است، در حالى كه در مجالس قانون گذارى غربى و لائيك، هدف دنباله روى از برخی خواسته‏هاى زیاده خواهانۀ جمعی از مردم است. خواه اين خواسته‏ها انحرافى باشد و موجب انحطاط جامعه، و يا مثبت و سازنده باشد و به همين دليل در اينگونه مجالس شاهد و ناظر تصويب قوانين زشت و احمقانه‏ اى مانند مجاز بودن هم جنس گرايى و مانند آن از مصوبات رسوا و ننگين هستيم!.[٦]

در حالى كه قانون گذارى اسلامى، اصل اساسى خواست خداوند و اصول شناخته شده اسلام و توجه به خواسته‏ هاى مثبت مردم در اين چار چوب است؛ نه هر خواست و ميل انحرافى.[٧] امیدواریم با ورود افراد اصلح به مجلس مشکلات مردم رفع شده، نقاط ضعف برطرف شود و نقاط قوت تقویت گردد.[٨]

حماسه هفتم اسفند؛ مایۀ اقتدار ملی و انفعال قدرت های استکباری

دومین دعایم این است که انتخابات باعث خوشحالی مردم ایران و دوستان مردم ایران شده و یاس و نا امیدی دشمنان را به وجود بیاورد.[٩]

بی شک مردم ایران اسلامی بار دیگر با چنین حضور پرشور خود درانتخابات بینی دشمنان را به خاک مالیدند و نقشه های آنان را نقش برآب کردند. [١٠]

گرچه دشمنان به ایجاد اختلاف، نابسامانی و کم کردن حضور مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی امید بسته اند، لیکن حضور پرشور و تاریخی مردم در پای صندوق های رای بار دیگر دشمنان را ناکام ساخت و امید آنها را به یأس تبدیل نمود.[١١]

بنابراین باید گفت علی رغم اینکه مشکلاتی از جمله تورم و رکود که مشکلاتی برای مردم ایجاد کرده وجود دارد و باید حل شود، لیکن مردم آن جایی که باید حضور داشته باشند حضور دارند[١٢] هرچه حضور مردم نیز در انتخابات افزایش یابد در عرصه بین المللی، ایران اسلامی سرافراز و قوی عمل خواهد کرد. [١٣]

امیدواریم چنین انتخابات پرشور و حماسی که توأم با آرامش در کشور برگزار گردید، دشمنان اسلام و انقلاب را هرچه بیشتر نسبت به توطئه های شومی که برای ضربه زدن به نظام مقدس جمهوری اسلامی طراحی کرده اند، مأیوس و دلسرد نماید. [١٤]

حضور تاریخی ملت و رسالت خطیر مسئولان

دعای سوم این است که از خداوند در خواست کرده ام به مسئولین توفیق دهد تا نسبت به گذشته بهتر وارد عمل شده و در رفع مشکلات مردم تلاش نمایند.[١٥]

مسئوليت‏ و رسالت اصلى منتخبان ملت

تعبير به‏ «قوه مقننه» يا «مجلس قانونگذارى» بعضاً اين معنى را تداعى مى ‏كند كه نمايندگان مردم در اين مجلس، وضع قانون يعنى تشريع حلال و حرام مى‏ كند. در حالى كه چنين نيست بلکه كار اصلى نمايندگان در چنين مجلسى تطبيق احكام كليه بر مصاديق و كارشناسى موضوعى است يعنى بايد از طريق شورا، موضوعات پيچيده مورد نياز را براى تطبيق احكام اسلامى بر آنها پيدا كنند.[١٦]

به عنوان نمونه منتخبان ملت در مجلس در مورد مصرف بيت المال و اينكه چگونه بودجه تنظيم شود تا عادلانه باشد، و مصداق عدل و داد گردد؛ مجلس به شور مى‏پردازد و آنچه را مصداق اصلح مى‏بينند بر مى‏گزينند.[١٧]

لذا رسالت نمایندگان با مسأله انتخابات‏ مردمى و تكيه بر آراء و خواسته ‏هاى مردم استوار است،[١٨]از این رو دادن وعده -های دروغین گناه کبیره و حرام است،[١٩] و یا اینکه بعضاً شاهدیم هر کس برای خود سفره ای پهن کند؛ این رویکرد یعنی چه؟![٢٠] بلکه باید دانست هرکجا از اصول اسلامی فاصله گرفته ایم دچار مشکل شده و ضربه خورده ایم در صورتی که اگر عاقلانه و هوشیارانه و خدا پسندانه بخواهیم عمل کنیم باید دور هم جمع شویم، متحد شویم زیرا چنانچه در مسیر حرکت کنیم خداوند متعال نیز ما را یاری خواهد کرد.[٢١]

با این تفاسیر باید دانست مشکل بیکاری، تورم و رکود در بسیاری از مسائل مردم را تحت فشار قرار داده است و نباید ساده از کنار آن گذشت، لذا همه مسؤولان را به خدمت بیش از پیش و توجه به رفع مشکلات مردم از جمله حل مشکل بیکاری و رفع بحران رکود و تورم توصیه می کنم.[٢٢]

سخن آخر

در خاتمه خداوند را شاکر هستم که این توفیق را ارزانی داشت در این انتخابات نیز شرکت کنم، زیرا این حضور نعمتی از نعمتهای الهی است.[٢٣] لذا همگان بياييد به خداوند نزديك‏تر شويم و از خطاها و گناهانمان توبه كنيم و از او توفيق بيشتر و سعادت بهتر را بخواهيم و براى رفع‏ مشكلات‏ خودمان و مردم كشورمان و ديگر كشورهاى مسلمان دعا كنيم كه خداوند دعاها را اجابت مى‏ كند.[٢٤]

منابع و مآخذ:

[١] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مد ظله العالی)؛ مدرسه امام سجاد علیه السلام؛ ٧/١٢/١٣٩٤

[٢] همان.

[٣] مشكات هدايت ؛ ص١٤٥.

[٤] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه ؛ مسجد اعظم قم؛ ١٣٩٢/٠٣/٠٨.

[٥] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه ؛ مسجد اعظم قم؛ ١٣٨٨/٠٢/٢٤.

[٦] پيام قرآن ؛ ج‏١٠ ؛ ص٩٩.

[٧] همان.

[٨] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی،درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛١٣٩٢/٠٢/٢٥.

[٩] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مد ظله العالی)؛ مدرسه امام سجاد علیه السلام؛١٣٩٤/١٢/٠٧.

[١٠] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه ؛ مسجد اعظم قم؛ ١٣٩٠/١١/٠٨.

[١١] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه ؛ مسجد اعظم قم؛ ١٣٩٠/١٢/٠٣.

[١٢] همان.

[١٣] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی،درس خارج فقه ؛ مسجد اعظم قم؛ ١٣٨٨/٠٣/١٦.

[١٤] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، در دیدار استاندار قم و اعضای ستاد انتخابات استان؛ ١٣٩٠/١٢/٠٩.

[١٥] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مد ظله العالی)؛ مدرسه امام سجاد علیه السلام؛١٣٩٤/١٢/٠٧.

[١٦] پيام قرآن ؛ ج‏١٠ ؛ ص٩٨.

[١٧] پيام قرآن، ج‏١٠، ص: ٩٩.

[١٨] پيام قرآن ؛ ج‏١٠ ؛ ص١٢٣.

[١٩] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه ؛ مسجد اعظم قم؛١٣٩٢/٠٢/٢٥.

[٢٠] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه ؛ مسجد اعظم قم؛١٣٩١/١١/٠٤.

[٢١] همان.

[٢٢] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی،درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛١٣٩٠/١٢/١٧.

[٢٣] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مد ظله العالی)؛ مدرسه امام سجاد علیه السلام؛١٣٩٤/١٢/٠٧.

[٢٤] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدظله) ؛ ص٢٧٦.

تأملی بر راهبرد سه گانه حضور حماسی ملّت در انتخابات از منظر معظم له

 

پرونده ویژه: «شاخصه های صیانت از محیط زیست از منظر معظم له»

بی تردید خداوند بزرگ براى استفاده انسان ها، طبيعت زيبا و تمام حيوانات و ميوه ها و سبزيجات را در اختيار آنها قرار داده است، تا از آن براى خوردن و آشاميدن و پوشاك و مسكن و ساير نيازهاى خود بهره گيرند،[١] لیکن مواهب الهی در کره خاکی نامحدود نیست و به فرموده قرآن مجید «و ان من شی الاعندنا خزائنه و ما ننزله الابقدر معلوم؛ خزائن همه چیز نزد ماست، ولی جز به مقدار معینی آن را نازل نمی کنیم». بنابرین هرگونه زیاده روی و تخریب در این مواهب الهی سبب محرومیت گروهی از مردم جهان یا محرومیت خود ما می شود.[٢]

متأسفانه در يك نظر ابتدائى قرائن گواهى مى‏ دهد كه دنيا به سوى «فاجعه» پيش مى‏ رود؛ فاجعه‏ اى كه زاييده «فراورده ‏هاى نامطلوب و پيش‏بينى نشده زندگى ماشينى» و مانند آن است. فاجعه‏ اى كه مقايسه وضع موجود با گذشته نزديك، چهره آن را مشخص مى ‏سازد؛ و عامل مؤثرى براى نمو جوانه‏ هاى بدبينى در اعماق فكر خوشبين ‏ترين افراد محسوب مى‏ گردد.[٣]

زیرا دنیای امروز ارزش خاصی برای حفظ محيط زيست‏ و حمايت از حيوانات[٤] قایل نیست و این نوع برخورد نسبت به محیط زیست که از گذشته در تاریخ وجود داشته هم چنان ادامه دارد.:[٥] متاسفانه در جامعه امروز برخی به صورت بی رحمانه و بدون توجه به منافع ملی، جنگل ها و مراتع را از بین می برند و هوا را آلوده می کنند و هرگز به فکر خود و آیندگان نیستند. [٦]

بنابراين، پيش‏بينى مى‏ توان كرد كه در آينده‏اى نه چندان دور «فاجعه بزرگ» روى دهد و احتمالا بشريت با غير قابل زيست‏ شدن محيط زيست‏، از ميان برود!.[٧]

ضرورت صیانت از محیط زیست

بدیهی است با توجه به پيوندهاى اجتماعى و اينكه هيچ كار بدى در اجتماع انسانى در نقطه خاصى محدود نمى‏شود، بلكه هر چه باشد همانند آتشى ممكن است به نقاط ديگر سرايت كند، لذا در اجتماع چيزى به عنوان«ضرر فردى» وجود ندارد، و هر زيان فردى امكان اين را دارد كه به صورت يك زيان اجتماعى درآيد، و به همين دليل منطق و عقل به افراد اجتماع اجازه مى‏ دهد كه در پاك نگه داشتن محيط زيست‏ خود از هر گونه تلاش و كوششى فروگذار نكنند.[٨]

از پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم چنين نقل شده كه فرمود: «يك فرد گنهكار، در ميان مردم همانند كسى است كه با جمعى سوار كشتى شود، و به هنگامى كه در وسط دريا قرار گيرد تبرى‏ برداشته و به سوراخ كردن موضعى كه در آن نشسته است بپردازد، و هر گاه به او اعتراض كنند، در جواب بگويد من در سهم خود تصرف مى‏كنم!، اگر ديگران او را از اين عمل خطرناك باز ندارند، طولى نمى‏ كشد كه آب دريا به داخل كشتى نفوذ كرده و يكباره همگى در دريا غرق مى‏ شوند».[٩]

از این رو اسلام به هيچ وجه به ضرر ديگران رضايت نمى‏ دهد، حديث مشهور «لا ضرر» كه در كتب اهل سنت و شيعه از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وارد شده است‏[١٠]، وجود هر نوع توليد زيان‏ آور را ممنوع مى‏كند، خصوصا آنجا كه توليد فرآورده‏اى به زيان‏هاى عظيم اجتماعى منجر شود و يا حقوق گسترده ديگران را پايمال كند؛ مانند توليداتى كه به تخريب محيط زيست‏، به خطر افتادن زندگى آبزيان و حيوانات، نابودى جنگل ‏ها و آلودگى درياها، و يا توليد سلاح‏ هاى كشتار جمعى منجر گردد.[١١] که ضرورت تحقق این مهم منبعث از احكام فقهى چیستی رابطه انسان با طبيعت و محيط زيست‏ است.[١٢]

صیانت از محیط زیست در اسلام

باید اذعان نمود اسلام نسبت به محیط زیست نگاه ویژه ای دارد و روایات فراوانی در این زمینه وارد شده است و این نگاه اهمیت و نقش محیط زیست را نشان می دهد.[١٣]

بدين جهت حضرت على عليه السلام در بخشی از عهدنامه مالك اشتر خطاب به آن فرمانده شجاع خويش مى‏فرمايد:[١٤] «ولا تقطعوا شجرا الا ان تضطروا اليها ؛ و درختان را جز در حال ناچارى قطع نكنيد».[١٥]

پيامبر رحمه للعالمين (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز به سربازان خويش دستور مى‏ دهد كه هيچ درختى را در هنگام جنگ و نبرد قطع نكنند، و به محيط زيست‏ احترام بگذارند؛ مگر اين كه درخت يا درختانى مانع پيشروى سربازان اسلام و لشكريان قرآن باشد، كه در اين صورت قطع آن از باب ضرورت -و البته به مقدارى كه ضرورت اقتضا مى‏ كند- مانعى ندارد.[١٦]

هم چنین می توان به اعمال عبادی حج و عمره اشاره نمود كه یکی از ابعاد تحريم صيد در حال احرام نيز به همين منظور است، زیرا با توجه به اين همه رفت و آمدى كه هر سال در اين سرزمين هاى مقدس مى‏ شود، نسل بسيارى از حيوانات در آن منطقه كه به حكم خشكى و كم‏آبى، حيواناتش نيز كم است، برچيده خواهد‏ شد، مخصوصاً با توجه به اين كه در غير حال احرام نيز صيد حرام است،[١٧] همچنين از حرمت كندن درختان و گياهان، روشن مى‏ شود كه اين دستور ارتباط نزديكى با مسأله حفظ محيط زيست‏ و نگهدارى گياهان و حيوانات آن منطقه از فنا و نابودى دارد.[١٨]

گفتنی است صنايع كنونى با تمام فوايد و بركاتى كه براى نوع بشر دارد، محيط زيست را به شدت آلوده و تخريب مى‏ كند و به دنبال تخريب محيط زيست، انواع جان داران در خطر نابودى قرار مى‏ گيرند لذا دنياى كنونى به اين فكر افتاده است كه براى حفظ محيط زيست و نسل حيوانات به پا خيزد و پيش از آن كه فاجعه‏ اى در كره خاكى ما رخ دهد، چاره‏اى بينديشد.[١٩] ولى پيشوايان اسلام از هزار سال پيش و بيش‏تر بر اين موضوع تأكيد كرده‏ اند كه يك نمونه آن سخنان صريح مولا أمير المؤمنين عليه السلام است كه با صراحت‏ مى ‏فرمايد: «برابر سرزمين‏ها و حيوانات مسئوليد».[٢٠]

درباره حفاظت از محيط زيست مولفه های فراوانى ديده مى ‏شود؛ از جمله اين كه دستور داده شده است: «كنار نهرها ،زير درختان ميوه‏دار و مقابل درهاى خانه‏ ها و محل نزول كاروان‏ها و اطراف مساجد را آلوده نسازيد؛ ».[٢١] در دستورات جنگى اسلام نيز نقل شده؛ «درختان سرزمين دشمن را قطع نكنيد؛ نسوزانيد و با جريان سيل آساى آب، آن‏ها را از ميان نبريد. آب آشاميدنى دشمن را آلوده نسازيد».[٢٢] و در یک جمله«محيط زيست‏ را آلوده نكنيد»،[٢٣] لیکن آمریکا كه صداى دفاع از حقوق حيوانات و محيط زيست آنها گوش فلك را كر كرده، در جنگ ويتنام هنگامى كه سربازان ويتنامى به جنگل‏ها پناه مى‏ بردند، جنگل را با سربازان درون آن به آتش مى‏كشيدند. اما اسلام اجازه اين كار را نمى‏ دهد و مى‏ گويد: «شما با سربازان و دشمن نبرد مى‏ كنيد، محيط زيست كه گناهى ندارد».[٢٤]

پیامدهای نابودی محیط زیست در آموزه های قرآنی

در تبیین این مسأله باید گفت در قرآن مجيد مى ‏خوانيم: « «هو أنشأكم من الأرض و استعمركم فيها فاستغفروه ثم توبوا إليه»؛ اوست كه شما را از زمين آفريد و آبادى آن را به شما واگذاشت؛ پس از او آمرزش بطلبيد سپس به سوى او باز گرديد (و به عمران و آبادى زمين بپردازيد)»[٢٥] تعبير به عمران و آبادسازى به وسيله حضرت آدم(علیه السلام) و نسل او نشان مى‏ دهد كه بايد هدف همه انسانها عمران و آبادى زمين باشد، نه تخريب آن به وسيله نابودی محيط زيست‏!.[٢٦]

هم چنین خداوند متعال دليل نفاق و دشمنى یکی از منافقان به نام «اخنس» را چنين بيان مى ‏كند؛[٢٧] «و إذا تولى سعى في الأرض ليفسد فيها و يهلك الحرث و النسل و الله لا يحب الفساد» نشانه نفاق و دورويى اخنس و ساير منافقين اين است كه هنگامى كه روى برمى ‏گردانند و از نزد تو خارج مى‏ شوند، در راه فساد در زمين كوشش مى‏كنند و زراعت‏ها و چهارپايان را نابود مى‏ سازند؛ با اين كه مى ‏دانند خداوند فساد را دوست ندارد.[٢٨] یعنی، چنين افرادى وقتى به حكومت و قدرت دست يابند، مفسد فى الارض مى‏ شوند و در همه جا تخم فساد مى‏پاشند؛ زراعت‏ها را ويران نموده و چهارپايان را نابود مى‏ نمايند. «اخنس» منافق وارد منطقه‏ اى از مناطق مسلمانان شد، در آنجا شروع به إفساد و خرابكارى كرد؛ زراعت ‏هاى مسلمانان آن منطقه را از بين برد و حيواناتشان را نابود ساخت.[٢٩]

اين آيه شريفه نشان مى‏ دهد كه اسلام در هزار و چهار صد سال پيش اهميت خاصى براى حفظ محيط زيست‏ قائل بوده است، بدين جهت ضربه به محيط زيست‏ را در رديف «افساد فى الارض» شمرده است و آن را از نشانه‏ ها و علامت‏ هاى نفاق و دشمنى با اسلام بيان نموده است. در ساير آيات قرآن و روايات اسلامى، نمونه‏ هاى فراوانى در مورد محيط زيست‏ يافت مى‏ شود.[٣٠]

«الزام اجتماعی»؛ شاخصه ارتقای صیانت از محیط زیست

در تبیین «الزام اجتماعى» می توان گفت كه وضع زندگى اجتماعى انسانها به چنان مرحله‏ اى برسد كه احساس نياز به مطلبى كند و آن را به عنوان يك «ضرورت» و در قالب «قانون» بپذيرد.[٣١] لذا مشاهده می شود داد و فريادها در زمينه آلودگى محيط زيست‏ به جايى نمى‏ رسد، و كسى گوشش بدهكار اين نيست كه مقررات مربوط به پاكسازى محيط را بپذيرد؛ اما هنگامى كه كه يك «نياز واقعى» و ضرورت آن و ظهور نتايج نامطلوب وضع موجود جامعه و عدم امكان ادامه آن مسیر نادرست آشکار گردد الزام اجتماعی قابل تصور خواهد بود، به عنوان نمونه مردم ببينند شهرى همانند تهران آنچنان گرفتار آلودگى هوا شده كه‏ بيماريهاى پى‏ درپى مردمش را تهديد مى‏ كند؛ تنفس كردن مشكل شده؛ چشمها مى ‏سوزد؛ ... آثار بيماريهاى پوستى و كم كم بيمارى دستگاه تنفس و ناراحتى قلب و كبد و مسموميت آشكار گشته، اينجاست كه به عنوان يك ضرورت تن به مقررات شاق و كمرشكنى مى‏ دهد، و از امورى مانند از كار انداختن كارخانه‏ هايى كه با قيمت گزاف ساخته شده، كنار گذاشتن هزاران وسيله نقليه دودزا، و خوددارى كردن از بسيارى از فعاليت هاى پرسود اقتصادى كه موجب آلودگى هوا مى‏ گردد، استقبال مى ‏كند.[٣٢]

«فرهنگ سازی»؛ شاخصۀ بنیادین در صیانت از محیط زیست

باید اذعان نمود فرهنگ سازی در حفاظت از محیط زیست و ضرورت بالا بردن سطح آگاهی های مردم نسبت به محیط زیست امری حیاتی است، لذا قبل از مجازات افراد متخلف باید به فکر تحول فرهنگی در محیط زیست بود تا همه مردم بدون نظارت دیگران از محیط زیست به خوبی حفاظت کنند.[٣٣] بی شک مسائل مربوط به محیط زیست را باید از دبستان و پیش دبستانی شروع کرد و در کتاب های درسی آنها گنجاند.[٣٤]

مردم نیز باید آگاه باشند که آب، زمین و هوا محدود است و هر کسی حق دارد مقداری از آن استفاده کند. هر نسلی به مقدار خودش حفظ کند و همان گونه که نسل های گذشته برای ما سهم گذاشتند ما هم برای آیندگان بگذاریم. [٣٥] لذا حتی یک قطره آب هم مهم است. بی دلیل نباید مصرف شود. هوا را نباید آلوده کرد. [٣٦]باید به طور جدی فرهنگ سازی کرد و مردم را نسبت به محدود بودن اینها و نیاز امروز و آیندگان به آن آگاه کرد [٣٧]

هم چنین باید رسانه های گروهی در بخش محیط زیست فراوان کار کنند و الا در آینده مشکلات فراوانی خواهیم داشت و خدای نکرده افراد فراوانی مبتلا به بیماری های پوستی، تنفسی و قلبی خواهیم داشت. [٣٨] باید کاری کنیم که این امر تبدیل به یک فرهنگ عمومی شود و مسلمانان جهان در این مساله پیشرو باشند.[٣٩]

اجتناب از «مصرف گرایی»؛ مهمترین اصل در صیانت از محیط زیست

بدیهی است ترغيب به مصرف گرايى جنون‏ آميز در بخش انرژى، آب، استفاده از ذخائر ارضى و منابع طبيعى از يك سو و تلاش براى افزايش قيمت‏ها به انگيزه سودجويى از سوى ديگر، سبب شده است كه در كشورهاى پيشرفته و ثروتمند به مصرف بيش از نياز روى آورند.[٤٠] روشن است كه تاوان اين نوع مصرف‏گرايى لجام گسيخته و افراطى در جهان پيشرفته و صنعتى در قالب آثار سوء مصرف‏گرايى اشرافى، به دامان طبيعت نيز سرايت كرده است، منابع تجديد ناپذير به سرعت رو به زوال رفته، محيط زيست‏ موجودات خشكى و دريايى آلوده گشته، نسل بسيارى از آنها در معرض نابودى قرار گرفته است، آلودگى‏ هاى حاصل از مصرف بى رويه انرژى (بنزين و غيره)، دود كارخانه‏ هاى صنعتى به گرم‏تر شدن دماى زمين انجاميده است، و به طور كلى كره زمين با خطرات جدى مواجه شده است.[٤١]

لذا نباید فراموش کنیم آن چه امروز دراختیار ما در این محیط زیست قرار دارد، صرفاً متعلق به نسل امروز نیست، بلکه به یقین نسل های آینده نیز درآن سهم دارند و تخریب آنها سبب محرومیت فرزندان و نسل های آینده می شود و این نهایت خودخواهی است که ما همه آنها را فراموش کرده و فقط به فکر خویش باشیم. لذا دانشمندان دلسوز پیوسته هشدار می دهند که در استفاده از این مواهب بسیار دقیق باشید و از هرگونه اسراف و خرابکاری بپرهیزید.[٤٢]

«تبیین فقهی» محیط زیست؛ رسالت فقهای اسلامی

لازم به ذکر است در فقه اسلامى بايدها و نبايدهاى فراوانى در زمينه مسائل مربوط به زندگى طبيعى انسان وجود دارد، كه او را از امور زيانبار و خطرات حفظ مى‏ كند. شاهد اين سخن وجود آموزه های فقهی در تحريم بعضى از تصرف‏ هاى زيان بار در طبيعت است كه محيط زيست‏ را ويران مى‏ كند و به طور كلى تحريم اضرار به نفس و آنچه براى سلامت جسم و جان انسان‏ها خطرآفرين است (و ممكن است خود انسان خطر آنها را هنوز درنيافته باشد).[٤٣]

به بيان ديگر؛ از آنجا كه اسلام پاسخگوى همه احتياجات انسان است، شكل پاسخگويى به نيازهاى انسان در زمان هاى مختلف فرق مى ‏كند كه اين با دخالت زمان و مكان در اجتهاد قابل تحقق است که امروزه به عنوان «مسائل مستحدثه» مطرح است. لذا اصل ضرورت صیانت از محيط زيست از جمله مسائلى است که با مؤثر دانستن دو عنصر زمان و مكان در اجتهاد مى‏توان پاسخ درست شرعى اين مسائل را از نصوص دينى استنباط كرد.[٤٤]

لذا تبیین فقهی محیط زیست از جمله ابعاد گسترده فرهنگ و دانش بلند اسلامی است که نسبت و رابطه فقه و محیط زیست را تبیین می کند زیرا در دنیایی که شرم آورترین تخریب محیط زیست از سوی کشورهای صنعتی صورت می گیرد دستورات فقهی اسلامی درخشندگی خاصی دراین عرصه داشته و عامل مهمی برای معرفی مکتب اسلام خواهد بود.[٤٥]

بنابراین فقه اسلامی نه تنها نسبت به مسائل مربوط به محیط زیست بی تفاوت نیست، بلکه دستورهای مؤکدی در زمینه حفظ و نگهداری و گسترش و آفت زدایی آنها صادر کرده است. لذا پیوند ناگسستنی مباحث فقهی با مسائل محیط زیست را باید طلیعه مبارک در حفظ و حراست و پاسداری از منابع محیط زیست دانست ، آن هم در حالی که در پرتو حکومت اسلامی فقه و فقاهت عزیز است و نفوذ زیادی در افکار عمومی دارد.[٤٦]

سخن آخر

در خاتمه باید گفت اسلام به محیط زیست به عنوان برنامه ای مقدس نگاه می کند، از این رو دولت و همه نهادها و سازمان های مرتبط با مسألۀ محیط زیست باید سازمان محیط زیست را در انجام فعالیت هایش یاری کنند و هرگز نباید خود را از این مسئولیت جدا بدانند. اینجانب هر زمانی که خبر تخریب مراتع، جنگل ها و محیط زیست به من می رسد از این وضعیت رنج می برم.[٤٧]در حالی که باید آینده را دریابیم و درختکاری فراوانی داشته باشیم.[٤٨]

متاسفانه مشاهده می شود که برخی بدون توجه به منافع ملی، آلودگی های زیستی را در شهرها ایجاد می کنند و این نوع برخورد، همگان را نگران کرده است.[٤٩] لذا این خودخواهی است که همه منافع عصر حاضر را از آن خود بدانیم و آیندگان را از منافع ملی محروم کنیم.[٥٠] در حالی که هرگز نباید در حفظ منافع ملی، منافع بلند مدت را فدای منافع کوتاه مدت کرد، زیرا تنها توجه به منافع کوتاه مدت ضررهای فراوانی به آیندگان وارد می کند.[٥١]

منابع و مآخذ:

[١] رساله احكام جوانان (پسران) ؛ ص١٥١.

[٢] پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به نخستین همایش فقه و محیط زیست؛«پژوهه ؛ فروردین و اردیبهشت ١٣٨٥؛ شماره ١٧؛ گزارشهای توصیفی از همایش های علمی».

[٣] حكومت جهانى مهدى (عج) ؛ ص١٤.

[٤] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏٦ ؛ ص١١.

[٥] بیانات حضرت آیت اللّه العظمی مکارم شیرازی در دیدار رئیس سازمان حفاظت محیط زیست «افق حوزه؛ ١٦ بهمن ١٣٨٧؛ شماره ٢١٨؛ اخبار حوزه».

[٦] همان.

[٧] حكومت جهانى مهدى (عج) ؛ ص١٦.

[٨] تفسير نمونه ؛ ج‏٣ ؛ ص٣٧.

[٩] تفسير نمونه، ج‏٣، ص: ٣٨.

[١٠] ر. ك: كافى، ج ٥، ص ٢٨٠؛ مسند احمد، ج ١، ص ٣١٣.

[١١] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏٢ ؛ ص٣٣٤.

[١٢] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏١ ؛ ص٤٥٢.

[١٣] بیانات حضرت آیت اللّه العظمی مکارم شیرازی در دیدار رئیس سازمان حفاظت محیط زیست «افق حوزه؛ ١٦ بهمن ١٣٨٧؛ شماره ٢١٨؛ اخبار حوزه».

[١٤] آيين رحمت ؛ ص٣٥.

[١٥] آيين رحمت ؛ ص٣٦.

[١٦] همان.

[١٧] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج‏١ ؛ ص٥٥٩.

[١٨] تفسير نمونه، ج‏٥، ص: ٨٨.

[١٩] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏٦ ؛ ص٤٣٧.

[٢٠] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏٦، ص: ٤٣٨.

[٢١] به كتاب« وسايل الشيعه»، احكام الخلوة، باب ١٥ مراجعه كنيد.

[٢٢] وسايل الشيعه، كتاب الجهاد، باب ١٦ و ١٥ از باب جهاد العدو.

[٢٣] وسايل الشيعه، ج ١١، ابواب جهاد العدو، باب ١٥، ح ٢ و ٣.

[٢٤] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدظله)، ص: ٢٨٩.

[٢٥] سوره هود، آيه ٦١.

[٢٦] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏٤ ؛ ص١٦٧.

[٢٧] آيات ولايت در قرآن، ص: ٢٨٠.

[٢٨] همان.

[٢٩] تفسير نمونه، جلد ٢، صفحه ٤٤.

[٣٠] آيات ولايت در قرآن ؛ ص٢٨٠.

[٣١] حكومت جهانى مهدى (عج) ؛ ص٣٣.

[٣٢] حكومت جهانى مهدى (عج)، ص ٣٥.

[٣٣] بیانات حضرت آیت اللّه العظمی مکارم شیرازی در دیدار رئیس سازمان حفاظت محیط زیست «افق حوزه؛ ١٦ بهمن ١٣٨٧؛ شماره ٢١٨؛ اخبار حوزه».

[٣٤] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار رییس سازمان محیط زیست استان قم؛١/١١/١٣٩٠.

[٣٥] همان.

[٣٦] همان.

[٣٧] همان.

[٣٨] همان.

[٣٩] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛«پگاه حوزه؛٢٦ فروردین ١٣٨٥؛ شماره ١٨٠؛ فقه زیست و سیاست انرژی».

[٤٠] امپرياليسم و عقب‏ماندگى، ص ٥٢.

[٤١] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏٢ ؛ ص٤٠١.

[٤٢] پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به نخستین همایش فقه و محیط زیست؛«پژوهه - فروردین و اردیبهشت ١٣٨٥؛ شماره ١٧؛ گزارشهای توصیفی از همایش های علمی».

[٤٣] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏١ ؛ ص٦٨.

[٤٤] دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏١، ص: ٢٩٠.

[٤٥] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛«پگاه حوزه؛٢٦ فروردین ١٣٨٥؛ شماره ١٨٠؛ فقه زیست و سیاست انرژی».

[٤٦] پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به نخستین همایش فقه و محیط زیست؛«پژوهه - فروردین و اردیبهشت ١٣٨٥؛ شماره ١٧؛ گزارشهای توصیفی از همایش های علمی».

[٤٧] بیانات حضرت آیت اللّه العظمی مکارم شیرازی در دیدار رئیس سازمان حفاظت محیط زیست «افق حوزه؛ ١٦ بهمن ١٣٨٧؛ شماره ٢١٨؛ اخبار حوزه».

[٤٨] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار رییس سازمان محیط زیست استان قم؛١/١١/١٣٩٠.

[٤٩] بیانات حضرت آیت اللّه العظمی مکارم شیرازی در دیدار رئیس سازمان حفاظت محیط زیست «افق حوزه؛ ١٦ بهمن ١٣٨٧؛ شماره ٢١٨؛ اخبار حوزه».

[٥٠] همان.

[٥١] همان.

 

مقاله «حجاب اجباری»

چکیده: بی شک شرط اول ايمان، تسليم بودن در برابر حکم خدا و پيامبر اوست. در قرآن حکم وجوب حجاب والزام آن براي زن مسلمان به وضوح بیان شده وعلاوه برآن باید توجه داشت که در هر جامعه سالم و متمدني مجموعه قوانيني حاکم مي شود که به تناسب باور ها و عقائد افراد يا نخبگان آن جامعه، خاستگاه وضع آن قوانين متفاوت است وحجاب بعنوان يک قانون در حکومت اسلامي تصويب و ابلاغ شده است وبی حجابی برای زنان ومردان مشکلات زیادی در جامعه بوجود می آورد.

طرح پرسش نادرست

اين سوال که شما با حجاب اجباري موافقيد يا مخالف؟ سؤال صحيحي نيست؛ اگر محدوده سوال روشن شود که حجاب اجباري يعني چه؟ و منظور اجبار در کجا است؟ نادرست بودن اين سوال خود را نشان مي دهد.

يک وقت حجاب به عنوان يک امر عقلائي يا يک امر ايماني و ديني مطرح است؛ يعني من مي خواهم به طرف مقابلم مسئله حجاب را يا بعنوان يک فکر و انديشه جديد و برتر معرفي کنم که او هم آنرا بپذيرد، يا به عنوان امري ايماني و الهي ابلاغ کنم که به آن ايمان بياورد؛ بديهي است که ابزار اجبار در اين دو محدوده اساسا بي معنا است؛ نه اجبار در انديشه و فکر؛ و نه اجبار در ايمان و باور، هيچکدام معنا ندارد و امکان پذير نيست تا بگوئيم شما با آن مخالفيد يا موافق؟!

و يک وقت حجاب بعنوان يک قانون اجتماعي در نظر گرفته مي شود؛ يعني اينکه جداي از بحث انديشه و ايمان، وارد جامعه اي مي شويم که تحت قوانين خاصي اداره مي شود و فرض ما بر اين است که رعايت حجاب بعنوان يکي از قوانين اجتماعي در اين جامعه تعريف شده و به تصويب رسيده است؛ در اينجا نيز سوال از اينکه آيا با حجاب اجباري موافقيد يا مخالف سوال بي جائي است؛ زيرا اجبار در اينجا به معناي پايبندي و اصرار بر اجراي قانون است و مخالفت با اجراي قانون، نظري نيست که در ميان افراد عاقل و فهميده طرفدار داشته باشد.

قوانين، هنجارهايي هستند که توسط حکومت ها به عنوان اصولي که شهروندان مي بايست از آنها پيروي کنند تعريف و ارائه مي شود. و هر شيوه رفتاري که قانون را نقض کند جرم محسوب مي شود و حکومت عليه کساني که از قوانين پيروي نمي کنند از ضمانت هاي اجرايي رسمي استفاده مي کند.

مثال عرفي آن که مورد قبول و فهم همگان باشد را در قوانين راهنمائي و رانندگي مي توان مشاهده کرد؛ مثلا در ايران قانون اينگونه وضع شده که اتومبيل ها از سمت راست حرکت مي کنند؛ به هر دليلي - خواه درست يا غلط - قانونگذار اين سيستم را وضع کرده و به مرحله اجرا گذاشته است و پليس راهنمائي و رانندگي ضامن اجراي آن بوده و با متخلفين برخورد مي کند. اکنون تصور کنيد گروهي بيايند و بگويند ما در انگلستان ديده ايم که اتومبيل ها از سمت چپ حرکت مي کنند، خيلي هم خوب است ما مي خواهيم آزاد باشيم و طبق آن عمل کنيم چرا ما را اجبار مي کنيد؟ اگر ما براي حل اين مشکل اجتماعي، و رعايت حقوق شهروندي اين گروه، اين سوال را مطرح کنيم که آيا با اجباري بودن حرکت از سمت راست موافقيد يا مخالف؟ بعد هم به فرض نتيجه اين بشود که بايد هرکس آزاد باشد هر که خواست از راست حرکت کند و هر که خواست از چپ ! هرگز به نتيجه مطلوبي دست نميابيم و اساسا طرح اين سوال به اين نحو غلط است. تا زماني که قانون اين کشور حرکت از سمت راست است، اجبار در اجراي آن درست است و موافقت يا مخالفت گروه هاي اجتماعي نمي تواند در آن نقشي داشته باشد. به هزار و يک دليل هم که ثابت کنم حرکت از سمت چپ بهتر است و من آنرا مي پذيرم و مي پسندم، اگر تخلف کنم و بخواهم به راي و نظر و پسند خودم عمل کنم با من برخورد مي شود و بعنوان مجرم باز خواست مي شوم جريمه مي شوم و اگر تمرد کنم محروميت هاي اجتماعي متعددي گريبان گير من خواهد شد.

بله مي توانم براي مخالفت با اين قانون با قانون گذار تماس بگيرم و دلايل خود مبني بر غلط بودن حرکت از سمت راست را ارائه کنم و مباني عقلي و منطقي قانون او را زير سوال ببرم و او را متقاعد کنم که قانونش نقص دارد. اگر قانون تغيير کرد آنوقت من مي توانم به هدف خود برسم؛ تازه در اينجا نيز الزام و اجبار بر اجراي اين قانون جديد حکم فرما است و اين بار خودم طرفدار و مدافع اين اجبار هستم!.

مبناي وضع قوانين

در هر جامعه سالم و متمدني مجموعه قوانيني حاکم مي شود که به تناسب باور ها و عقائد افراد يا نخبگان آن جامعه، خاستگاه وضع آن قوانين متفاوت است؛ مثلا در يک جامعه قوانين کشور بر پايه نظام و انديشه ليبرالي بنا مي شود و در جامعه ديگر بر پايه نظام و انديشه سوسياليستي. خاستگاه اين نظام ها هر چه باشد و بر هر انديشه اي استوار باشد - خواه درست يا غلط - وقتي به مرحله قوانين حکومتي آن جامعه رسيديم، بحث الزام و اجبار در اجراي قانون، امري بديهي و معقول است چرا که نپذيرفتن آن به معناي حذف ضمانت اجراي قانون است و قانوني که ضمانت اجرا نداشته باشد نتيجتا با بي قانوني و هرج و مرج تفاوتي ندارد. حال اگر خاستگاه قوانين جامعه اي، نظام و انديشه اسلامي باشد و بر اين اساس قوانين آن کشور تنظيم و تصويب شود، از لحاظ ضمانت اجرا، و الزام و اجبار در اجراي آن، با ساير قوانين تفاوتي ندارد، و اِعمال ابزار اجبار در اجراي اين قوانين نيز امري بديهي و معقول خواهد بود.

اگر بحث حجاب را در اين مرحله نگاه کنيم که بعنوان يک قانون در حکومت اسلامي تصويب و ابلاغ شده است، اجبار در اجراي آن امري معقول بلکه لازم است. اينجا بحث انديشه و ايمان نيست. اين قانون - خواه درست باشد يا غلط - در اين مرحله، بايد اجرا شود.

طرح پرسش درست

سؤال درست اينست که بپرسيم آيا با اصل حجاب موافقيد يا نه؟ اصل حجاب خوب است يا بد است؟ قانوني بودن آن وجه عقلي يا سند شرعي دارد يا نه؟

در اين مرحله ممکن است کسي در مباني اين حکم اشکال داشته باشد که مثلا به فلان دليل قانون رعايت حجاب در بستر عمومي جامعه از نظر عقلي با انديشه سالم مطابق نيست، و يا از نظر ايماني دليلي بر مشروعيت آن نداريم، در اينجا اجبار و الزام معنا ندارد و هر کسي بايد بتواند نظرات خود را با قانونگذار (قوه مقننه) در ميان بگذارد و او را متقاعد کند که اين قانون را تغيير دهد. قانون گذار بايد توجيه شود که قانون رعايت حجاب باشد يا نباشد ؟ معقول است يا نيست ؟ فايده دارد يا ندارد ؟ خوب است يا بد ؟؛ ولي تا زماني که قانون رعايت حجاب وجود داشت، الزام در اجراي آن بايد وجود داشته باشد.

پس در امر حجاب بايد توجه داشت که دو بحث وجود دارد: يکي اينکه اصل حجاب خوب است يا نه؟ در اينجا اجبار محلي ندارد. بايد بحث کرد و به نتيجه رسيد و تصويب کرد که باشد يا نباشد. و ديگر اينکه الزام به رعايت قانون حجاب خوب است يا نه؟ در اينجا مفاهيم الزام و اجبار مفاهيمي جدائي ناپذير از مفهوم قانون هستند و سوال از خوب و بد آن سوال غلطي است.

اگر حجاب بر اساس مباني و خاستگاه قوانين حکومت موجود، خوب بود و قانون شد و به تصويب رسيد، ديگر جائي براي بحث نمي ماند که الزام به آن خوب است يا نه؟ اگر قانون است الزام و اجبار همراه آنست خواه بپسندم يا نپسندم. حال که معلوم شد پرسش درست چيست، در پي يافتن پاسخ صحيحي براي آن بر مي آييم. آيا در حکومت اسلامي (حکومتي که مبناي قوانين آن از انديشه و ايمان اسلامي نشأت گرفته است) قانون گذار بايد حجاب را بعنوان قانون وضع کند يا نه ؟ براي پاسخ به اين سوال از دو جهت «انديشه» و «ايمان» به مسئله نگاه مي کنيم تا بتوانيم از نظر عقلاني براي عاقلان و انديشمندان، و از نظر ايماني براي اهل ايمان، توجيه ضرورت تصويب اين قانون را تبيين کنيم.(١)

١- توجيه ايماني ضرورت حجاب

شک نيست که در هر ديني شرط اول ايمان، تسليم بودن در برابر حکم خدا و پيامبر اوست و اهل ايمان خود را ملزم مي دانند که هر آنچه از ناحيه خداوند بواسطه پيامبرش بر آنها نازل شده را به گوش جان بپذيرند و سر در گرو فرمان او داشته باشند، و معتقدند قوانيني که از جانب خداي عالم قادر حکيم، براي بشري که مخلوق خود اوست صادر و ابلاغ شده نسبت به هر قانون ديگري کامل تر و سزاوارتر به پيروي است. در اسلام منبع اين احکام کتاب آسماني قرآن است که ما را به تبعيت از سنت پيامبر(صلی الله علیه وآله) امر مي کند و در سنت پيامبر(صلی الله علیه وآله) نيز سفارش به پيروي از سيره امامان معصوم عليهم السلام به وضوح ديد مي شود. پس منبع احکام اسلام قرآن، سنت پيامبر(صلی الله علیه وآله) و سيره معصومين عليهم السلام است. با مراجعه به قرآن حکم وجوب حجاب والزام آن براي زن مسلمان به وضوح قابل دريافت است به نحوي که براي فهم آن نيازي به مراجعه به سنت - که در فهم بسياري از احکام به آن محتاجيم - نيز نداريم.

آيه اول: ««وقل للمؤمنات يغضضن من أبصارهن ويحفظن فروجهن ولا يبدين زينتهن إلا ما ظهر منها وليضربن بخمرهن على جيوبهن ولا يبدين زينتهن إلا لبعولتهن أو آبائهن أو آباء بعولتهن أو أبنائهن أو أبناء بعولتهن أو إخوانهن أو بني إخوانهن أو بني أخواتهن أو نسائهن أو ما ملکت أيمانهن أو التابعين غير أولي الاربة من الرجال أو الطفل الذين لم يظهروا على عورات النساء ولا يضربن بأرجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن وتوبوا إلى الله جميعا أيها المؤمنون لعلکم تفلحون» (٢)،(٣)

(و به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را [از نگاه هوس آلود] فرو گيرند، و دامان خويش را [از بى عفتى] حفظ کنند و زينت خود را ـ جز آن مقدار از آنان که نمايان است ـ آشکار ننمايند، و [اطراف] روسرى هاى خود را بر سينه خود افکنند [تا گردن و سينه با آن پوشانده شود]، وزينت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان، يا پدرانشان، يا پدران شوهرانشان، يا پسرانشان، يا پسران همسرانشان، يا برادرانشان، يا پسران برادرانشان، يا پسران خواهرانشان، يا زنان هم کيششان، يا بردگانشان [= کنيزانشان]، يا مردان سفيه وابسته [به آنها] که تمايلى به زن ندارند، يا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نيستند؛ و [به زنان با ايمان بگو: هنگام راه رفتن] پاهاى خود را به زمين نزنند تا زينتِ پنهانيشان دانسته شود [و صداى خلخال که برپا دارند به گوش رسد]. و اى مؤمنان همگى به سوى خدا بازگرديد، تا رستگار شويد).

آيه دوم: «يا ايها النبي قل لازواجک وبناتک ونساء المؤمنين يدنين عليهن من جلابيبهن ذلک أدنى أن يعرفن فلا يؤذين وکان الله غفورا رحيما» (٤)، (٥)

(اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها» [= روسرى هاى بلند] خود را بر خويش فرو افکنند، اين کار براى اين که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است؛ [و اگر تا کنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند] خداوند همواره آمرزنده و مهربان است).

در اين دو آيه مجموعا پنج نوع دستور درباره حجاب و چگونگي رعايت آن بيان شده :

دستور اول: «لا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها» زينت خود را ـ جز آن مقدار از آنان که نمايان است ـ آشکار ننمايند

دستور دوم: « وليضربن بخمرهن على جيوبهن» (اطراف) روسرى هاى خود را بر سينه خود افکنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود)

دستور سوم: « ولا يبدين زينتهن إلا لبعولتهن أو... » وزينت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان، يا...

دستور چهارم: « ولا يضربن بأرجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن» پاهاى خود را به زمين نزنند تا زينتِ پنهانيشان دانسته شود(و صداى خلخال که برپا دارند به گوش رسد)

دستور پنجم: « يدنين عليهن من جلابيبهن » جلبابها [= روسرى هاى بلند ]خود را بر خويش فرو افکنند.

اين دستورهاي پنجگانه که در قالب امر و نهي مستقيم از جانب خداوند ابلاغ شده براي توجيه ايماني لزوم رعايت حجاب براي اهل ايمان کافي است و حجت را بر آنان تمام مي کند.(٦)

٢- توجيه عقلائي ضرورت حجاب

چرا حجاب ضرورت دارد ؟

نخستين وظيفه آداب و تقاليد اجتماعي که سازنده قوانين اخلاقي هر اجتماع است، آن است که روابط ميان دو جنس مرد و زن را بر پايه هاي متين استوار سازد. چه اين روابط پيوسته منشأ نزاع و تجاوز و انحطاط به شمار مي رود. اساسي ترين عمل تنظيم اين روابط همان ازدواج است.

لاندر مي گويد: «در قبيله ياريبا امر زن گرفتن از طرف بوميان با بي علاقه گي تلقي مي شود، چنانکه که گوئي اين کار با چيدن يک خوشه گندم نزد آنان برابر است، چه عشق و محبت در ميان آنان وجود خارجي ندارد. چون ارتباطات جنسي پيش از ازدواج ممنوع نيست، به اين جهت، مرد هرگز در مقابل خود منعي نمي بيند و عشقي نمي تواند ايجاد و رفته رفته تقويت شود و به شکل ميل شديد براي دست يافتن به زن معين جلوه کند. به همين دليل يعني به علت آنکه جوان هر وقت بخواهد بلا فاصله مي تواند دفع شهوت کند، ديگر علتي نمي ماند که جوان بنشيند و در سر ضمير خود، نسبت به احساسي از وي که تحريک شده و نتوانسته است فرو بنشاند، بينديشد و محبوبه طرف ميل خود را بزرگ و عالي تصور کند، و از آن ميان عشق رمانتيک پيدا شود. در اين جوامع، زن و مرد در هنگام ازدواج نسبت به هم سرد هستند و توجهي به حال يکديگر ندارند ميان زن و شوهر هيچ گونه آثار محبت ديده نمي شود»(٧)

«حجاب، براي دختر، همچون وسيله دفاعي است که به او اجازه مي دهد تا از ميان خواستگاران خود شايسته ترين آنان را برگزيند، يا خواستگار خود را ناچار سازد که پيش از دست يافتن بر وي به تهذيب خود بپردازد. موانعي که حجاب و عفت زنان در برابر شهوت مردان ايجاد کرده، خود عاملي است که عاطفه عشق شاعرانه را پديد آورده و ارزش زن را در چشم مرد بالا برده است. پيروي از سيستمي که به بکارت اهميت مي دهد، آن آساني و راحتي را که در اجراي آرزوهاي جنسي پيش از ازدواج داشته، و همچنين مادر شدن پيش از موقع را از ميان برده است. همين طرز تصور در باره بکارت، بدون شک سبب مي شود که فرد از لحاظ جسمي و عقلي نيرومند تر شود و دوران جواني و تربيت و کارآموزي، طولاني تر گردد و در نتيجه سطح تربيتي و فرهنگي بشر بالاتر رود.

سر و سامان بخشيدن به روابط جنسي هميشه مهمترين وظيفه اخلاق به شمار مي رفته است، زيرا غريزه توليد مثل نه تنها در حين ازدواج بلکه قبل و بعد از آن نيز مشکلاتي فراهم مي آورد. و در نتيجه شدت و حدت همين غريزه و نا فرمان بودن آن نسبت به قانون، و انحرافاتي که از جاده طبيعي پيدا مي کند، بي نظمي و اغتشاش در سازمان هاي اجتماعي توليد مي شود. حيات جنسي حتي در ميان حيوانات نيز آزاد و نا محدود نيست و حيوان ماده جز در موقع معين، نر را به خود نمي پذيرد.» (٨)

جوامع انساني در طول تاريخ همه گونه پوشش و برهنگي و روابط جنسي را به عنوان قانون - خود ساخته يا عرفي - جامعه تجربه کرده اند. به نظر مي رسد ريشه تجربه و پذيرش حجاب در مسير پيشرفت جوامع ابتدائي توجه به مفهوم «عشق» باشد. به اين بيان که وقتي من به کسي علاقه پيدا کردم و او را دوست داشتم، اين حس در من تقويت شد که او به من تعلق دارد و ديگري حق تصرف در عشق من را ندارد؛ ديگري که مي خواست به عشق من چشم داشته باشد مورد نفرت من قرار مي گرفت؛ از آن طرف عشق من نيز توقع داشت که من از او حمايت کنم تا ديگران به او تعرضي نکنند، و همه بدانند و بفهمند که ما دوتا فقط مال همديگريم؛ اين احساس منجر به برخوردهاي خشني بين من و مزاحمان مي شد و اين روند باعث شد ديگران اين نوع رابطه که دو عاشق با هم دارند را به رسميت بشناسند و حدود آنرا رعايت کنند؛ و بدين وسيله بحث ازدواج شکل گرفته و رسميت پيدا کرد و شخص و جامعه از کمونيزم جنسي و بي قانوني روابط زن و مرد رها شد؛ و زيبائي مفهوم عشق که همگان آنرا بين دو عاشق مشاهده مي کردند، مفهوم ازدواج - که محافظ حريم اين عشق بود - را نيز زيبا و دوست داشتني کرد.

در ادامه اين مسير وقتي شخص مي ديد که عشق او قبل از اينکه با او باشد با ديگري بوده، ترديد و دلزدگي خاصي در او ايجاد مي شد، و اين رابطه قبلي، از شدت و خلوص عشق او کم مي کرد. همين امر پيوند هاي عاشقانه جديد را تحت تاثير قرار داد و افراد مي ديدند عشقي که بدون سابقه رابطه با ديگري است زيبا تر و روابط آن دوست داشتني تر است، پس اينگونه زنان که عشق خود را از اين خلوص خالي مي ديدند سفير ترويج بکارت در ميان هم جنس هاي خود شدند که مبادا قبل از اينکه کسي به شما عشق بورزد تن به رابطه با کسي دهيد چرا که اين کار، شما را در نظر عشق تان حقير خواهد کرد؛ اين اتفاق مفهوم بکارت را امري ارزشمند نشان داد، و زيبائي مفاهيم عشق و ازدواج به مفهوم بکارت نيز نفوذ کرد. در ادامه اين روند دختر که مي خواست باکره بماند تا به عشق ناب در حد کمال دست پيدا کند، خود را از تعرض نگاه و رفتار ديگران در امان نمي ديد و روزگار سختي را سپري مي کرد تا بتواند خود را حفظ کند؛ پس راه چاره را در اين ديد که خود را بپوشاند، زيبائي هاي اندام خود را و دلفريبي هاي کلام خود را در حجاب قرار دهد تا دست تعرض غير به او نرسد. اينگونه شد که مفهوم حجاب شکل گرفت، و زيبائي هاي مفاهيم عشق، ازدواج، و بکارت را کسب کرد، و حجاب صدفي شد براي دستيابي به گوهر هاي بکارت، ازدواج، و عشق ناب. به اين صورت عشق پاک، روابط اجتماعي بين زن ومرد را سر و سامان داده و بر اصولي استوار کرد که هر عقل سليمي به برتري آن بر روش هاي ديگر اذعان دارد. اين نوع عشق ورزي ثمره پيشرفت مدنيت است که در آن در مقابل خشنود ساختن شهوت انساني، به وسيله دستورات اخلاقي سد هائي کشيده شده.

نتيجه منطقي نفي حجاب

نفي حجاب دامن زدن و توسعه دادن قوه شهوت است، و تحريک و ارضاي بي حد و مرز اين قوه (و يا خفه کردن آن در همه حال) آن را ياغي و سرکش مي کند و نتيجه آن مي شود که قوه عقل انسان را آلوده مي کند و شخص را از طي مسير کمال باز مي دارد. آن خانمي که خود را آرايش مي کند و به خيابان مي آيد و زيبائي هاي اندام خود را به نمايش مي گذارد بايد بداند که چهره او محرک شهوت جنس مخالف است؛ تحريک شهوت ديگري تجاوز به حق اوست؛ کسي حق دارد ديگري را تحريک کند که بعد بتواند به تحريک او پاسخ دهد.

خب، حالا فرض مي کنيم شما خانم محترم ١٠ نفر؛ ١٠٠ نفر... را با چهره خودت، با اندام خودت، با موهاي خودت تحريک کردي، يعني در وجودشان هوس ايجاد کردي؛ تيپ زدي دلبري کردي! و ميل به خود را در آنها ايجاد کردي؛ (اين حالت براي او طبيعي است، او نمي تواند منظره مهيج ببيند و تحريک نشود؛ اما تو مي تواني خود را بپوشاني) دو حالت بيشتر ندارد، يا اينکه بايد به همه پاسخ دهي!!، اينکه مي شود روسپي گري؛ و گمان نمي رود همه اينهائي که بي حجاب بيرون مي آيند، اينگونه کساني باشند. ( به استثنائات کاري نداريم) اکثرا انسانند، با خانواده اند، با نجابتند؛ بعضا متدين اند، اهل خدا و نماز هم ممکن است باشند. اگر نمي تواني و نبايد پاسخ دهي؛ پس حق نداري تحريک کني، و به حريم شخصي ديگران تجاوز کني. اين حق مردان است؛ نمي شود به آنها گفت چشم بسته راه برويد اما به زنان مي شود گفت زيبائي هاي خود را بپوشانيد؛ و زينت خود را ظاهر نکنيد.

مشکلات زنان در جامعه بي حجاب

آنتوني گيدنز، جامعه شناس معروف، مشکلاتي را که براي زندگي زنان در جامعه باز غربي - که بارزترين مشخصه آن از ديد ما عدم رعايت حجاب است- بر مي شمرد که ما در اينجا به برخي از آنها اشاره مي کنيم.

آزار جنسي از بارزترين مشکلات زنان در اينگونه جوامع است؛ آزار جنسي در محل کار مي تواند بعنوان استفاده از اقتدار شغلي يا قدرت به منظور تحميل خواستهاي جنسي تعريف شود. اين کار ممکن است شکلهاي خشن تري به خود بگيرد، مانند هنگامي که به يک کارمند زن گفته مي شود که يا به يک برخورد جنسي رضايت دهد يا اخراج شود.

اگر چه مردان ممکن است شکلهاي ملايم تر آزار جنسي را بي زيان بپندارند، زنان اغلب آنها را اهانت آميز تلقي مي کنند. از زنان انتظار مي رود صحبت هاي جنسي، اشارات يا نزديکي جوئي هاي فيزيکي نا خواسته را تحمل کنند و اهميت ندهند. بديهي است تمايز قائل شدن بين آزار جنسي و آنچه که مي تواند نزديکي جوئي مشروع از جانب مردي نسبت به يک زن تلقي شود آسان نيست؛ اما بر پايه گزارش هاي شخصي، برآورد گرديده که در انگلستان از هر ده زن هفت زن در دوره زندگي شغلي خود به مدتي طولاني دچار آزار جنسي مي گردند. ارزيابي ميزان تجاوز جنسي عملا با هر دقتي بسيار دشوار است. تنها نسبت اندکي از تجاوزات جنسي عملا به اطلاع پليس مي رسد و در آمارها گزارش مي شود. رقم واقعي ممکن است تا پنج برابر آنچه آمار رسمي نشان مي دهد باشد. هر چند که برآوردها تا اندازه زيادي فرق مي کند، يک بررسي درباره ١٢٣٦ زن در لندن آشکار ساخت که از هر ٦ تن ١ تن مورد تجاوز قرار گرفته بودند، و از هر پنج تن بقيه، يک تن توانسته بود با مبارزه مانع اقدام به تجاوز شود، و نيمي از تجاوزات جنسي يا در خانه خود زن يا در خانه تجاوز کننده رخ داده بود. اکثر زناني که مورد تجاوز قرار مي گيرند يا مي خواهند اين واقعه را از ذهن خود بيرون کنند و يا مايل به شرکت در آنچه که مي تواند يک فرايند اهانت آميز معاينه پزشکي، بازجوئي پليس و رسيدگي در دادگاه باشد نيستند. فرايند قانوني اغلب مدت زيادي طول مي کشد، ممکن است قبل از اين که دادگاه رأي بدهد ١٨ ماه از وقوع حادثه گذشته باشد. محاکمه نيز مي تواند نگران کننده باشد، جريان دادگاه علني است و قرباني بايد با متهم رو به رو شود، مردان معمولا فقط بر اساس شهادت قرباني محکوم نمي شوند بنابراين بايد مدارک محکوم کننده از ديگران کسب شود؛ مدارک مربوط به اثبات دخول، هويت تجاوز کننده، و اين واقعيت که عمل بدون رضايت رخ داده است همه مي بايست فراهم گردد.

در چند سال اخير جنبش هاي زنان بر تغيير تفکر عمومي و قانوني درباره تجاوز جنسي پافشاري کرده اند. آنها تأکيد کرده اند که تجاوز جنسي نبايد به عنوان يک تخلف جنسي تلقي گردد، بلکه مي بايست به مثابه نوعي تبهکاري خشن در نظر گرفته شود. تجاوز جنسي تنها يک حمله فيزيکي نبوده بلکه حمله و تجاوز به تماميت فرد و شأن انساني است. و امروز تجاوز جنسي عموما به عنوان نوعي خشونت تبهکارانه شناخته شده است.

به نظر براون ميلر: از يک جهت همه زنان قربانيان تجاوز جنسي اند. - در اينگونه جوامع- زناني که هرگز مورد تجاوز قرار نگرفته اند اغلب دچار اضطراباتي مشابه زناني که مورد تجاوز واقع گرديده اند مي شوند. آنها ممکن است از اين که شب تنها بيرون بروند، حتي در خيابان هاي شلوغ بيمناک باشند، و ممکن است تقريبا به همان اندازه از تنها بودن در يک خانه يا آپارتمان وحشت داشته باشند.

سوزان براون ميلر با تأکيد بر ارتباط نزديک ميان تجاوز جنسي و تمايلات عادي مردانه، استدلال کرده است که تجاوز جنسي جزئي از يک نظام تهديد مردانه است که همه زنان را در ترس و وحشت نگه مي دارد. زناني که مورد تجاوز واقع نگرديده اند دچار اضطراباتي مي شوند که به اين ترتيب برانگيخته مي شوند، و لازم است در جنبه هاي روزمره زندگي بيشتر از مردان محتاط باشند .

آنچه در زير آمده فهرستي است ار بايدها و نبايدها که سعي دارند خطر تجاوز جنسي را کاهش دهند. اين فهرست توسط يکي از سازمان هاي زنان در ايالات متحده امريکا منتشر گرديده است. اين فهرست مؤکدا اين نظر را که تجاوز جنسي جنايتي است که بر رفتار همه زنان تاثير مي گذارد ، تاييد مي کند.

١- خانه خود را تا آنجا که ممکن است ايمن کنيد.

٢- اگر تنها زندگي مي کنيد، چراغها را روشن بگذاريد تا تصور شود که بيش از يک نفر در خانه زندگي مي کند.

٣- هنگامي که به زنگ در جواب مي دهيد وانمود کنيد که مردي در خانه است.

٤- نام کوچک خود را روي درب و دفترچه تلفن ننويسيد.

٥- اگر در يک آپارتمان زندگي مي کنيد، تنها وارد زيرزمين متروک، پارکينگ، يا اتاق رختشوئي نشويد يا تنها در آنجا نمانيد. وي در ادامه ١٣ مورد از نکات ايمني براي در امان بودن از تجاوز جنسي را ذکر کرده است.

آنچه در صدر اين نکات ايمني مورد غفلت واقع شده و به يقين مراعات آن مي تواند ريشه بسياري از اين مفاسد و ناهنجاري هاي اجتماعي را بسوزاند و محيط امني در اجتماع براي زنان فراهم کند رعايت حجاب است، که نه تنها به آن توجه نمي شود بلکه حاکمان و سياستمداران موجود با سياست هاي شيطاني خود به مبارزه با آن و حذف آن از جامعه برخواسته اند!

ما گمان مي کنيم که آزموده را آزمودن خطا است؛ با مطالعه راه رفته اين جوامع و مشکلاتي که هم اکنون با آن دست به گريبان اند و بسيار بيش از اين نکات محدودي است که ما در اينجا به آن اشاره کرديم(٩)، اين فکر را در ما ايجاد مي کند که لا اقل به عنوان الگوي جديد رفتار اجتماعي به مسئله حجاب اهميت دهيم و آن را در همه ابعاد آن به مرحله اجرا در آوريم تا ميوه هاي اين درخت به بار بنشيند و محيط امني در سايه آن براي جامعه ما ايجاد شود.

حاکميت هنجار برتر

گروه کمي از افراد هستند که از اراده قوي و ايمان قلبي محکمي برخوردارند و تحت هر شرايطي ملتزم به قانون و شرع مي مانند و جو جوامع پيرامون تاثيري در آنان نمي گذارد؛ و در طرف مقابل نيز گروه کمي هستند که بناي لا ابالي گري دارند و خوي سرکشي و تمرد از هنجارهاي قانون و شرع در نهادشان نهفته است. بين اين دو طيف، اکثريت مردم تابع وضع موجودند ! (همه اينجورين ديگه، ما هم ... . اين مد شده ديگه، ما هم ... خب تو فروشگاه ها اينا رو ميفروشن ديگه، ما هم ... جو گير مي شويم ما هم !... )

بي ترديد در هر جامعه اي متوليان تربيت اجتماعي و مسئولين اجراي قانون، بايد اين بستر را ايجاد کنند که جو عمومي جامعه يا همان وضع موجود، مشوق و محرک افراد به سمت همرنگي با گروه اول و تبعيت از قانون و هنجارهاي صحيح اجتماعي باشد، و گروه دوم خود را در انزوا و مطرود حس کند.

سوال اينجاست که چرا بايد وضع موجود را کساني شکل بدهند که از گروه دوم اند در حاليکه ابزار قانون و شرع مدافع گروه اول است؟ چرا بايد فرزند زن مسلمان در محيط مدرسه کم کم از اينکه مادرش چادر به سر مي کند خجالت بکشد.؟! چرا اکثريت معمولي جامعه به رنگ اقليت آلوده در بيايند، و کم کم آلودگي گروه هاي کج رو به عنوان هنجار شناخته شود ؟! چرا اقليت متخلف از قانون و شرع هنجار سازي کنند؟!

آنچه مسلم است همه هنجارهاي اجتماعي با ضمانت هاي اجرائي - خواه رسمي يا غير رسمي(١٠) - همراه هستند که از آن هنجارها در مقابل کج روي برخي افراد يا گروه ها حمايت مي کنند؛ اکنون که بر اساس مباني قوانين حکومت اسلامي، حجاب قانون حکومت اسلامي است، و بعنوان هنجاري برتر شناخته مي شود - گذشته از اينکه امروز به عنوان سمبل زن مسلمان در تمام دنيا شناخته شده است - بر متفکران و انديشمندان علوم اجتماعي (جامعه شناسي، روانشناسي، و ... ) لازم است که بنشينند و راهکارهاي ارائه ضمانت هاي اجرائي مثبت (پاداش افراد هم نوا) و منفي (تنبيه افراد کج رو) کارآمد در اين زمينه را بصورت عالمانه بررسي و تدوين کنند، و متوليان فرهنگي و قضائي جامعه خود را ملزم به پيگيري آن بدانند. ترويج ضمانت هاي اجرائي غير رسمي به عهده مراکز فرهنگي جامعه اعم از تئاتر، سينما، فرهنگ سراها، مدارس، دانشگاه ها، و رسانه هاي ديداري و شنيداري مختلف است؛ و ترويج ضمانت هاي اجرائي رسمي را پليس امنيت اخلاقي مي تواند به عهده بگيرد.

نتيجه اينکه اگر حجاب را به عنوان يک امر عقلاني و يا ايماني در نظر بگيريم اجبار پذير نيست؛ و اگر به عنوان قانون وضع شود، الزام و اجبار آن از قانوني بودن آن است و ضرورت آن جاي ترديد ندارد.

و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته

حجت الاسلام و المسلمین سيد محمد جواد بني سعيد لنگرودی

پی نوشت:

(١) بديهي است که راه براي ارائه نظر مخالف در هر دو بخش انديشه و ايمان باز است و مي توانند نظر خود را ارائه و نظر موافق را نقد کنند.

(٢) سوره نور، آیه ٣١.

(٣) « ابداء» به معناي اظهار است و مراد از زينت زنان ، مواضع زينت است . کلمه «خمر» ، جمع خمار است . و خمار آن جامه اي است که زن سر خود را با آن مي پيچد ، و زايد آن را بر سينه اش مي اندازد . همان مقنعه . کلمه «جيوب» ، جمع جيب ؛ يعني سينه ها ، گريبان ها . «بعوله» يعني شوهر، و طوايف هفتگانه مذکور محرمهاي نسبي و سببي هستند . کلمه «اربه» به معني حاجت است و منظور حاجت شهوي است . مراد از رجال تابعين ، افراد سفيه و ابلهي هستند که تحت قيوميت ديگران هستند و شهوت مردانگي ندارند.

(٤) سوره احزاب، آیه ٥٩.

(٥) کلمه «جلابيب» جمع جلباب است و آن جامه اي است سرتاسري که تمامي بدن را مي پوشانده ؛ کوچکتر از عباء و بزرگتر از خمار. «يدنين» يعني پيش بکشند.

(٦) براي توضيح بيشتر پيرامون مفاهيم اين آيات مي توانيد به تفاسير آيات مزبور و رواياتي که در ذيل آن وارد شده مراجعه کنيد. لازم به ذکر است که علاوه بر آيات فوق، که دلالت صريح بر لزوم حجاب دارد آيات ديگري نيز وجود دارد که دلالت التزامي بر لزوم رعايت حجاب مي کند ( مانند آيه ٦٠ سوره نور، و آيه ٥٣ سوره احزاب ) که علاقه مندان مي توانند به کتبي که مستقلا درباره حجاب نوشته شده مراجعه کنند.

(٧) تاريخ تمدن اسلام، جرجي زيدان ،ترجمه و نگارش: علي جواهر كلام، ج ١، ص ٤٧.

(٨) همان، ص ٥٦.

(٩) از آن جمله مي توان به تخريب شديد بنيان خانواده، زندگي مشترک بدون ازدواج!، افزايش طلاق، کم رنگ شدن عشق رمانتيک و تعهد متقابل، روابط جنسي نامشروع، فرزندان نامشروع، انواع فسادهاي جنسي تاسف آور، و ... اشاره کرد؛ که سرچشمه تمام اين فسادها همين مسئله بي حجابي و کم رنگ شدن حيا و عفاف در بين افراد جامعه است که با هزينه اندکي ميتوان راه آن را سد کرد. سر چشمه شايد گرفتن به بيل / چو پر شد نشايد گرفتن به پيل!

(١٠). ضمانت هاي اجرائي رسمي که به عهده حکومت است مانند آنچه در نظام کيفري جامعه، که دادگاه ها و زندان ها نماينده آن هستند مشاهده مي شود. و ضمانت هاي اجرايي غير رسمي که بيشتر به عهده خود مردم و يا سازمان هاي دولتي فرهنگي و خدماتي است، مانند تشويق هاي متعارف، امتيازات اجتماعي خاص، ارائه اولويت ها در ارائه خدمات، اعلام رضايت صريح يا ضمني، يا سرزنش کردن،دوري کردن از فرد يا افراد خاص، محروميت هاي اجتماعي خاص، پرهيز از مورد تمسخر واقع شدن، شرمنده شدن، و مورد پذيرش واقع نشدن، و ... .

ح

 

تأملی در کتاب « زهرا (سلام الله علیها) برترین بانوی جهان»

اثر گرانسنگ حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله)

 

بی شک ویژگی های برجسته و قابل تحسین اثر فاخر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی با عنوان « حضرت زهرا(سلام الله علیها) برترین بانوی جهان» از ابعاد و زوایای مختلف قابل واکاوی است، لیکن آنچه در نخستین نگاه به مخاطب منتقل می گردد این است که می توان گفت جامعیت تاریخی و تحلیلی و نیز دغدغه مندی مولّف گرانقدر این اثر برای تبیین مقام و منزلت حضرت زهرا (سلام الله علیها) بسیار ارزشمند و قابل تحسین است.

بدیهی است نگاه متعالی نویسندۀ این اثر به مقولۀ هویت و ماهیت زنان در اسلام و نیز تبیین احترام و کرامت بانوان در اسلام در عصر و زمانۀ سیطرۀ بی حد و حصر فمینیسم در جوامع بشری،مبیّن عمق استراتژیک گفتمان اسلام در دفاع از مقام و منزلت زنان است که تأکید مولّف این اثر بر این مسأله راهبردی به نوبۀ خود قابل تقدیر است.

هم چنین باید گفت ترسیم روان از ابعاد و زوایای کلیدی شخصیت و شأن و مقام حضرت فاطمه(سلام الله علیها) با بهره گیری از احادیث و روایات معتبر و منابع تاریخی شیعی و نیز استفاده از منابع روایی اهل سنت آنچنان عطش مطالعه و تعمق در این اثر را تشدید نموده است که تحقق این مهم در نوع خود حاکی از عمق اشتراکات عظیم مذهبی و دینی میان مذاهب اسلامی و تأکید فراگیر بر وحدت امت اسلامی است.

گفتنی است اهتمام صاحب این اثر ارزشمند بر اجتناب از انقطاع نگاری تاریخی و تأکید معظم له بر لزوم به هم پیوستگی منطقی وقایع مختلف در عصر حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، از جمله شاخصه های مثبت در این اثر فاخر است که این ادعا با مرور اجمالی سرفصل های این اثر و مطالعۀ تفصیلی این کتاب به وضوح قابل مشاهده است.

لذا عناوینی همچون فاطمه (سلام الله علیها) از ولادت تا بعد از رحلت پيامبر (صلى الله عليه وآله) و نیز تعمق زاید الوصف معظم له در مقام شناسی و ذکر فضایل آن حضرت با استفاده از منابع روایی شیعه و سنی این اثر فاخر را به عنوان یکی از مهمترین منابع پژوهشی و تحقیقاتی پژوهشگران نهادحوزه و دانشگاه قرار داده است.

بی تردید بخش های پایانی این اثر مهم در تشریح و تفسیرحماسۀ با شکوه خطبه های حضرت زهرا(سلام الله علیها)، افق های تازه ای برای مخاطبان و خوانندگان این اثر می گشاید.

از این رو کتاب « حضرت زهرا(سلام الله علیها) برترین بانوی جهان» را می توان به عنوان یکی از مهم ترین منابع فکری و نظری محققین نهاد حوزه و دانشگاه در مقولۀ فاطمه شناسی مورد توجه قرار داد، مسأله ای راهبردی و استراتژیک که می تواند آیندۀ در خشانی در تبیین سیرۀ بی نظیر اهل بیت(علیهم السلام) ارائه نماید.

امید است همه پژوهشگران و حتی نهادهای مهم فرهنگی با بهره گیری از این اثر فاخر و ارزشمند در راستای بسط و گسترش و بازتولید معارف ناب شیعی و تمدن سازی نوین شیعی بر مبنای سیرۀ ناب اهل بیت(علیهم السلام) در دوسطح فکری و نظری و اجرایی اقدام نمایند، که در صورت تحقق این مهم می توان مدعی ارتقای روز افزون سبک زندگی اسلامی و شیعی در جامعه گردید.

 

آشنایی با موسسات وابسته:

«انتشارات امام علی ابن ابی طالب علیه السلام»

در طول تاریخ تشیع مردان بزرگی از شجره طیبه حوزه های علوم اسلامی برای اعتلای کلمه حق و پاسداری از مرزهای عقیدتی و حراست از ارزشهای والای دینی و حمایت از موازین مستحکم شریعت محمدی با زبان قلم و تحقیق و تالیف همت گماشته و جامعه را از دام شیاطین کفر و الحاد نجات بخشیدند.

فقیه عالی قدر حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله) از ستارگان پر فروغ آسمان فقه و فقاهت در زمره این مردان بزرگ است که خدمت از دیدگاهش نامتناهی است و عمر با برکت خود را در این راه مصروف داشته و حاصل آن کتابهای متعددی است که بیش از یکصد و پنجاه جلد از آثار معظم له انتشار یافته و بعضی از آنها تا چهل بار تجدید چاپ شده و بخش قابل ملاحظه ای به چندین زبان زنده دنیا ترجمه و منتشر گردیده است.

انتشارات مدرسه الامام علی بن ابی طالب (علیه السلام) افتخار دارد که با همکاری تعدادی از ناشران توانمند به عنوان ناشر آثار معظم له در این عرصه خدمت می کند که به برکت این آثار در سال ٨٤ به عنوان ناشر برگزیده انتخاب شد.

امید است خداوند توفیق ادامه این راه و موفقیت و بیش از پیش به خدمتگزاران این عرصه عنایت فرماید.

از معظّم له حدود يكصد و بيست جلد كتاب منتشر شده كه بعضى از آنها بيش از سى بار تجديد چاپ گرديده است و بعضى به بيش از ده زبان زنده دنيا ترجمه شده و در كشورهاى مختلف انتشار يافته است كه به اسامى آنها اشاره مى شود:

١ـ ترجمه شيوا و روان قرآن مجيد ٢ـ تا ٢٨ تفسير نمونه (فارسى، عربى، اردو، انگليسى و تركى) ٢٩ـ تا ٣٨ تفسير موضوعى پيام قرآن (عربى و فارسى)

٣٩ـ ٤٠ ترجمه تفسير الميزان ٤١ و ٤٢ و ٤٣ـ اخلاق در قرآن ٤٤ـ فيلسوف نماها ٤٥ـ مديريت و فرماندهى در اسلام ٤٦ـ زهرا، برترين بانوى جهان. ٤٧ـ زندگى در پرتو اخلاق. ٤٨ـ جلوه حق ٤٩ـ عود ارواح و ارتباط با ارواح ٥٠ـ پرسشها و پاسخهاى مذهبى ٥١ـ خطوط اصلى اقتصاد اسلامى ٥٢ـ انگيزه گرايش به مذاهب ٥٣ـ خدا را چگونه بشناسيم؟ ٥٤ـ آفريدگار جهان ٥٥ـ رهبران بزرگ و مسؤوليّتهاى بزرگتر ٥٦ـ قرآن و آخرين پيامبر ٥٧ـ معاد و جهان پس از مرگ ٥٨ـ عقيده يك مسلمان ٥٩ـ مهدى انقلابى بزرگ ٦٠ـ ارزشهاى فراموش شده ٦١ـ پايان عمر ماركسيسم ٦٢ـ آخرين فرضيه هاى تكامل ٦٣ـ آيين ما (ترجمه اصل الشّيعه) ٦٤ـ پنجاه درس اصول عقايد براى جوانان (فارسى، عربى، انگليسى، چينى و فرانسه) ٦٥ـ سرگرميهاى خطرناك ٦٦ـ نماز مكتب عالى تربيت ٦٧ـ معراج، شقّ القمر، نماز در قطبين ٦٨ـ معمّاى هستى ٦٩ـ فلسفه شهادت ٧٠ـ اسرار عقب ماندگى شرق ٧١ـ چهره اسلام در يك بررسى كوتاه ٧٢ـ در جستجوى خدا ٧٣ـ مشكلات جنسى جوانان ٧٤ـ آنچه از اسلام بايد بدانيم ٧٥ـ بحثى درباره ماترياليسم و كمونيسم ٧٦ـ قرآن و حديث ٧٧ـ تقليد يا تحقيق ٧٨ـ خمس پشتوانه استقلال بيت المال ٧٩ـ مسأله انتظار ٨٠ـ تفسير به رأى ٨١ـ تقيّه سپرى براى مبارزه عميقتر ٨٢ـ اين مسائل براى همه جوانان مطرح است ٨٣ـ اسلام و آزادى بردگان ٨٤ـ يكصد و پنجاه درس زندگى(فارسى و انگليسى) ٨٥ـ شيوه همسردارى در خانواده نمونه ٨٦ـ طرح حكومت اسلامى ٨٧ـ رساله مقدمه وحى يا... ٨٨ـ التقاط و التقاطيها ٨٩ـ مناظرات تاريخى امام رضا(عليه السلام) ٩٠ و ٩١ـ اخلاق اسلامى در نهج البلاغه ٩٢ـ رساله توضيح المسائل(فارسى، عربى، اردو، تركى، انگليسى، چينى) ٩٣ـ رساله احكام نوجوانان ٩٤ـ رساله احكام بانوان ٩٥ـ مناسك حج (فارسى ـ عربى) ٩٦ و ٩٧ـ استفتائات جديد(فارسى و عربى) ٩٨ و ٩٩ و ١٠٠ـ انوار هدايت ١٠١ـ تعليقات على عروة الوثقى ١٠٢ و ١٠٣ـ القواعد الفقهيّه ١٠٤ـ انوار الفقاهه (كتاب التّجارة ـ مكاسب محرمه) ١٠٥ـ انوار الفقاهه (كتاب البيع ـ ولايت فقيه و حكومت اسلامى) ١٠٦ـ انوار الفقاهه (كتاب الخمس و الانفال) ١٠٧ـ انوار الفقاهه (كتاب الحدود و التّعزيرات) ١٠٨ و ١٠٩ و ١١٠ـ انوار الاصول (مشتمل بر تقريرات درس خارج اصول) ١١١ و ١١٢ و ١١٣ـ پيام امام(عليه السلام) (شرح نهج البلاغه) ١١٤ـ ربا و بانكدارى اسلامى (فارسى و عربى)

١١٥ـ طُرُق فرار از ربا ١١٦ـ مثالهاى زيباى قرآن (فارسى و عربى) ١١٧ـ يادآورى هاى ماندگار ١١٨ـ جامعه سالم در پرتو اخلاق ١١٩ـ بحوثٌ فقهيّه (مسائل مهمّ فقهى به زبان عربى) ١٢٠ـ حكم الاضحيه

 

مراکز فروش:

فروشگاه مرکزی : قم خیابان شهداء - کوی آمار (٢٢)- پلاک -١٥ تلفکس: ٣٧٧٣٢٤٧٨

قم- مجتمع ناشران- خیابان معلم- طبقه اول- پلاک١٥٠ -تلفن: ٣٧٨٤٢٥٥٠

قم- ابتدای خیابان شهداء - مطبوعاتی هدف- تلفن: ٣٧٧٤٣١١٨

تهران - خیابان ١٧ شهریور- ابتدای بزرگراه- شهید محلاتی- کتابسرای نسل جوان- تلفن: ٣٣٧٢٧٦٦٥

تهران- خیابان انقلاب- خیابان ١٢ فروردین- کوی شهدای ژاندارمری- پلاک ١٢٢ - نشر قلم و اندیشه-تلفن: ٦٦٤٨٧٢٠٤

اراک- خیابان شیخ فضل الله نوری- نبش کوچه ملت -٢تلفن: ٣٢٢١٣١٣٥

شیراز- خیابان زند- دارالکتب شهید مطهری- تلفن: ٣٢٣٥٩٠٢٣

اصفهان - خیابان احمد آباد- خیابان توانا- کتابسرای نسل جوان- تلفن: ٣٢٢٨١٥٠٠

اهواز- خیابان حافظ- بین سیروس و نادری- کتاب فروشی اسوه اهواز- تلفن: ٣٢٩٢٣٣١٥

بابل- خیابان آیت الله روحانی- کوچه هادی ٩- مقابل امام زاده قاسم- تلفن: ٢٠ ٣٢٢٩٦٠١٧

دزفول- خیابان بهشتی - نبش خیابان شریعتی- کتابفروشی معراج- تلفن: ٣٢٢٦١٨٢١

 
معارف اسلامی:

اهمیّت صله رحم و آثار آن

پرسش : صله رحم در اسلام از چه اهمیتی برخوردار است؟

پاسخ اجمالی: گرچه در آیات و روایات، مسأله«صله رحم» و برقرار ساختن رابطه صحیح با خویشاوندان به عنوان یک وظیفه الهى و انسانى مطرح شده که باید با انگیزه هاى الهى به سراغ آن رفت، ولى بى شک انجام این وظیفه الهى و انسانى برکات فراوانى از نظر ظاهر نیز دربردارد که در فرازهائى از خطبه ٢٣ نهج البلاغه، به آن اشاره شده است. مثلا می فرماید: انسان باید هنگام نعمت و آرامش به آنها نیکى کند، تا در هنگام بروز مصیبت و ظهور بحران ها، به حمایت او برخیزند.

پاسخ تفصیلی: گرچه در آیات و روایات، مساله صله رحم و برقرار ساختن رابطه صحیح با خویشاوندان به عنوان یک وظیفه الهى و انسانى مطرح شده که باید با انگیزه هاى الهى به سراغ آن رفت، ولى بى شک انجام این وظیفه الهى و انسانى برکات فراوانى از نظر ظاهر نیز دربردارد که در فرازهایى از خطبه٢٣ نهج البلاغه با تعبیرات بسیار پرمعنا و زیبایى، به آن اشاره شده است.

مهم این است که انسان، بتواند این پیوند را محکم کند و با کارهاى اشتباه موجب قطع آن نشود. انسان باید هنگام نعمت و آرامش به آنها نیکى کند، تا در هنگام بروز مصیبت و ظهوربحران ها و طوفان ها، به حمایت او برخیزند. حقیقت این است که غلبه بر بسیارى از مشکلات زندگى کار یک فرد نیست و حمایت گروه یا گروه هایى را مى طلبد. حال چه کسى بهتر از اقوام و بستگان و خویشاوندان هستند که هم یکدیگر را به خوبى مى شناسند و هم پیوندِ خون و عاطفه، آنها را به هم مربوط ساخته است؟! امّا افسوس که بسیارى از افراد همین که به نوایى رسیدند، همه این مسایل را فراموش کرده و از آنان فاصله مى گیرند و این ذخایر روز بیچارگى را از دست داده و سنگر خود را در برابر حوادث سخت، در هم مى شکنند. تعبیرات لطیفى که در روایات آمده است دقیقاً ناظر به همین معانى است.

در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «صِلَهُ الرَّحِمِ وَ حُسْنُ الْجِوارِ، یُعَمِّرانِ الدّیارَ وَ یَزیدانِ فِی الاَْعْمارِ»؛ صله رحم و پیوند با خویشاوندان و نیکى با همسایگان، خانه و شهرها را آباد و عمرها را زیاد مى کند. (١)

در حدیث دیگرى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «صِلَهُ الاَْرحامِ وَ حُسنُ الْجِوارِ، زیادَهً فِی الاَْموالِ»؛ صله رحم و نیکى با همسایگان، سرمایه ها را فزونى مى بخشد .(٢)

در روایت دیگرى از همان امام همام(علیه السلام) چنین آمده است: «صِلَهُ الاَرْحامِ تُزَکَّی الاَْعمالُ و تُنْجِى الاَموالُ و تُرْفَعُ الْبَلْوى وَ تُیَسَّرُ الْحِسابُ وَ تُنْسى فِی الاْجَلِ»؛ صله رحم، اَعمال انسان را پربار مى کند و اَموال او را نمو مى دهد و بلاها را برطرف ساخته و حساب قیامترا آسان مى کند و مرگ را به تاخیر مى اندازد . (٣)

در مقابل قطع رحم و بریدن پیوندهاى خویشاوندى آثار دردناکى در زندگى انسان در دنیا و مجازات سختى در آخرتبراى او دارد.

این سخن را با حدیث دیگرى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) پایان مى دهیم، در این حدیثآمده است: «اَخْبَرَنی جبْرییلُ انَّ ریحَ الْجَنَّهَ تُوجَدُ مِنْ مَسیرهِ اَلْفِ عام ما یَجِدُها عاقٌّ وَ لاقاطِعُ رَحِم وَلاشَیْخُ زان»؛ جبرئیل، به من خبرداد که بوى بهشتاز هزار سال راه به مشام مى رسد، ولى سه گروه آن را احساس نمى کنند: کسى که عاق [پدر و مادر] باشد و کسى که رابطه خویش را با خویشاوندان قطع کند و پیرمردى که زنا کند. (٤)

تعبیر فوق بسیار پرمعنا است و مفهومش این است که این سه گروه نه تنها وارد بهشتنمى شوند، بلکه هرگز نزدیک آن نیز نخواهند شد.

ممکن است سوال شود که منظور از صله رحم چیست؟ منظور این است که پیوندِ محبّت برقرار باشد و در مشکلات به یارى هم بشتابند و از حال هم غافل نشوند و در شرایط مختلف به مقتضاى آن شرایط عمل کنند. حتّى گاه مى شود با یک سلام و یک تلفن بخشى از تکلیف صله رحم انجام مى گیرد.

در حدیثى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «صِلُوا ارحامَکُمْ وَ لَو بِالتَّسلیمِ»؛صله رحم را به جا بیاورید، هر چند با یک سلام کردن باشد. (٥)، (٦)

 

صله رحم با گناه کاران

پرسش : آیا صله رحم همواره واجب است؟

پاسخ اجمالی: صله رحم در اسلام از اهمیّت بالایی برخوردار است، ولى انجام هر فریضه اى مشروط به این است که مسائل مهمتر از آن، از بین نرود. بنابراین اگر معاشرت با کسانى که در مسیر زندگى خود مقرّرات مذهبى را رعایت نمى کنند، به جای این که به اصلاح آن ها منجر شود، سبب شود که انسان تحت تأثیر افکار و روحیّات فاسد و زندگى آلوده آنان قرار گیرد، در این صورت چون سعادت او در خطر است، ناچار باید این فریضه را به خاطر یک امر مهمّ تر بطور موقّت ترک گوید.

پاسخ تفصیلی: پاسخ تفصیلی را با سؤالی که بسیاری از مخاطبین می پرسند شرح می دهیم:

در میان بستگان و خویشاوندان ما افرادى هستند که در زندگى خود به موازین دینى مقیّد نیستند و غالباً مقرّرات مذهبى را رعایت نمى کنند؛ رفت و آمد با آنان چگونه است و آیا با این وضع باز ماموریم که وظیفه خطیر «صله رحم» را درباره آنان انجام دهیم؟

جواب:

مى دانیم که خانواده یک اجتماع کوچک است؛ همان طور که استحکام و استوارى پیوندهاى اجتماع بزرگ در پیشرفت انسان در زمینه هاى مادّى و معنوى موثّر است، همچنین استحکام پیوندهاى این اجتماع کوچک در این راه تاثیر بسزایى دارد؛ به همین دلیل، اسلامکه آیینى اجتماعى است به موضوع «صله رحم» - که همان تقویت پیوندهاى اجتماع خانوادگى و فامیلى مى باشد - اهمّیّت زیادى داده و صله رحمرا از واجبات و قطع رحم را از محرّمات و گناهان بزرگ شمرده است.

در اهمّیّت این موضوع کافى است که قرآن مجید مکرّر به خصوص در این باره سخن گفته و متذکّر شده است که روز رستاخیز از انجام این فریضه (صله رحم) سوال خواهد شد و افراد درباره آن مسوول خواهند بود آن جا که مى فرماید:

«وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِى تَسَایَلُونَ بِهِ وَالاَرْحَامَ اِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیِباً»؛ (و از خدایى بپرهیزید که [همگى به عظمت او معترفید و] هنگامى که چیزى از یکدیگر مى خواهید، نام او را مى برید. [و نیز] از [قطع رابطه با] خویشاوندان خود پرهیز کنید! زیرا خداوند مراقب شماست).(٧)

مردى حضور رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شرفیاب گردید و گفت: «بستگانم مرا ترک گفته و ارتباط خویشاوندى را با من قطع کرده اند تکلیف من درباره آنان چیست؟ آیا من نیز آنان را ترک گویم و رابطه خود را با آنان بگسلم؟» پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «اگر تو نیز این کار را انجام دهى خداوند همه شما را ترک مى گوید و همه را از رحمت خود دور مى سازد»، سپس پیامبر(صلى الله علیه وآله) به وى سه دستور مهمّ زیر را تعلیم داد و فرمود:

«تَصِلُ مَنْ قَطَعَک»؛ اگر کسى ارتباط خود را با تو برید، تو برخلاف او رفتار کن و پیوند خویشاوندى و دوستى را فراموش مکن!

«تُعْطِی مَنَ حَرّمک»؛ کسى که تو را از نعمتى محروم ساخت، تو به او نیکى کن و او را محروم مساز!

«وَتَعْفُو عَمَّن ظَلَمَک»؛ از کسى که بر تو ستم کرده است در گذر!(٨)

همچنین پیامبر(صلى الله علیه وآله) به اهمّیّت این موضوع در یکى دیگر از سخنان پر ارج خود تصریح فرموده، آن جا که به یاران خود مى گوید: «من شما و همه امّت خود را که تا روز رستاخیز پا به عرصه وجود خواهند گذارد توصیه مى کنم از صله رحم غفلت نورزند و اگر انجام این فریضه الهى در گرو مسافرت به نقطه دورى باشد، رنج سفر را بر خود هموار ساخته و این دین اخلاقى و اجتماعى را ادا نمایند».

ولى جاى گفتگو نیست که انجام هر فریضه اى مشروط به این است که مسایل مهمتر از آن از بین نرود؛ موضوع صله رحم نیز از این قانون مستثنا نیست.

هرگاه ارتباط و رفت و آمد با کسانى که در مسیر زندگى خود مقرّرات مذهبى را رعایت نمى کنند، سبب شود که آنان در وضع زندگى خود تجدید نظر کنند و کم کم به اصول و موازین پایبند شوند و یا لااقل این رفت و آمدها اثر سویى در روحیه خود انسان و وضع خانواده او نگذارد، در این صورت رعایت پیوند خویشاوندى لازم است و باید این فریضه الهى را انجام داد.

ولى اگر برعکس به جاى این که انسان در روحیّه آنان اثر بگذارد، معاشرت با آنها سبب شود که انسان تحت تاثیر افکار و روحیّات فاسد و زندگى آلوده آنان قرار گیرد، در این صورت چون سعادت او در خطر است ناچار باید این فریضه را به خاطر یک امر مهمّ تر بطور موقّت ترک گوید.(٩)

پی نوشت:

(١) بحارالانوار، جلد ٧١، صفحه ١٢٠.

(٢) بحارالانوار، جلد ٧١، صفحه ٩٧.

(٣) بحارالانوار، جلد ٧١، صفحه ١١١.

(٤) معانى الاخبار، بنا به نقل از بحارالانوار، جلد ٧١، صفحه ٩٥، حدیث ٢٦.

(٥) اصول کافى، (بنابر نقل بحارالانوار، جلد ٧١، صفحه ١٢٦).

(٦) گرد آوري از کتاب: پيام امام امير المومنين عليه السلام‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ١٣٨٥ ه. ش‏، ج ٢، ص ٦٦.

(٧) سوره نساء، آیه ١.

(٨) اصول کافى، ج ٢، ص ١٥٠.

(٩) گرد آوري از کتاب: پاسخ به پرسش های مذهبی، آیات عظام مکارم شیرازی و جعفر سبحانی، مدرسة الإمام علی بن أبی طالب(ع)، چاپ دوم، ص ٤٦٦.

 
احکام شرعی:
«عید نوروز در آینه فقه»

نظر معظم له در مورد عید نوروز

پرسش : نظر مبارک شما در مورد برپایی مراسم عید نوروز چیست ؟ و از دیدگاه دینی چه جایگاهی دارد ؟

پاسخ : اوّلاً: در برخی روایات نوروز را عید مذهبی دانسته اند که حوادث تاریخی مطلوب و یا پیروزی هایی در آن واقع شده؛ ولی با توجّه به این که اعتبار این روایات ثابت نیست نمی توان نوروز را به عنوان عید مذهبی در نظر گرفت امّا عید ملّی ایرانیان و بعضی کشورهای اسلامی دیگر است. مانند بسیاری از اعیاد که در میان اقوام جهان مرسوم است و بدعت هم محسوب نمی شود. و اساس این عید ملّی آغاز بهار است که تحوّل مهمّی در عالم طبیعت و موجودات به وجود می آید.

ثانیاً: به موازات این عید سنّت های حسنه و کارهای پسندیده ای از جمله دعا و توجّه به خداوند در آغاز سال، صله رحم، کنار گذاشتن کدورتها، نظافت، مسافرت و تجدید قوا برای انجام کار بهتر، کمک به نیازمندان در هفته احسان و مانند آن انجام می شود که آثار مثبتی دارد و از نظر اسلام مطلوب است.

ولی باید از آمیخته شدن این امور مثبت با خرافات و گناهان خودداری کرد؛ از جمله شب چهارشنبه سوری است که هیچ مدرکی برای آن نیست و تفاوتی با سایر چهارشنبه ها ندارد و ضایعات فراوانی هر سال

در آن ایجاد می شود از جمله نقص در بدن یا آسیب رسیدن به بیماران قلبی و عصبی و زنان باردار. که نمی توان این ها را نادیده گرفت و گفت این مراسم جزء آداب نیاکان است، چرا که مصداق سخن مشرکان در آیه شریفه « وَ کَذالِکَ ما اَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ فِی قَرْیَهٍ مِنْ نَذِیرٍ اِلّا قالَ مُتْرَفُوها اِنّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى اُمَّهٍ وَ اِنّا عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ (الزخرف/٢٣) » خواهد شد. و پریدن از روی آتش و تبادل سرخی و زردی و امثال آن قطعاً از خرافات می باشد. همچنین روز سیزدهم فروردین که می تواند آثار مثبتی از جمله گردش در طبیعت و دیدن آثار عظیم خلقت خداوند و تفریح سالم داشته باشد و نباید آن را با خرافاتی از جمله نحس دانستن آن و پایمال کردن زراعت مردم به این بهانه و ارتکاب گناهان آلوده کرد.

با توجّه به نکات فوق باید اعتدال را در مورد این عید در نظر گرفت؛ از طرفی نباید آن را به طور کامل نفی کرد زیرا آثار مثبت فراوانی دارد و نه هر چیز را که به نام عید نوروز انجام می شود پذیرفت. «وَ کَذالِکَ جَعَلْناکُمْ اُمَّهً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ» (البقره / ١٤٣)

تایید سنت های حسنه نوروز

پرسش : شنیده بودم که شما گفته اید نوروز بی اساس و سطحی است و مسلمانان را از آن بر حذر داشته اید. می خواستم بدانم که آیا این مطلب صحت دارد و این که نظر شما درباره ی نوروز چیست؟

پاسخ : عید نوروز جنبه های مثبت و منفی متعددی دارد. جنبه های مثبت آن نظافت، صله رحم، کمک به اقشار ضعیف و کم درآمد و مانند آن است و جنبه های منفی آن، مراسم خرافی چهارشنبه سوری، سیزده بدر، تشریفات کمرشکن، چشم و هم چشمی، مسافرت های گناه آلود، شکستن مرز محرمیت ها و امثال آن می باشد. حال اگر به جنبه های مثبت آن پرداخته شود و از جنبه های منفی آن اجتناب شود طبق روایت حضرت علی علیه السلام که فرمودند کُلُّ یَوْمٍ لَا یُعْصَى اللَّهُ فِیهِ فَهُوَ یَوْمُ عِیدٍ، عید نوروز طبیعی، عید تشریعی هم می شود و اگر خدای نکرده بر عکس شود از منظر حضرت علی (علیه السلام) چنین روزی عید نخواهد بود.

سفره هفت سین در نوروز

پرسش : نظر معظم له در مورد پهن کردن سفره هفت سین به مناسبت نوروز چیست؟ بنده علاقه یا التزامی به پهن کردن آن ندارم، اما همسرم اصرار دارد در خانه چنین کند. آیا باید از این کار او جلوگیری کنم؟

پاسخ : این مراسم جزءِ تشریفات نوروز است؛ البتّه مدرکى ندارد و ضررى به جایى نمىزند، پس استفاده از آن اشکالى ندارد.

خرافات بودن نحسی عدد سیزده

پرسش : آیا آنچه در مورد نحس بودن عدد سیزده و یا روز سیزدهم فروردین می گویند صحّت دارد؟

پاسخ : نحسی عدد سیزده و روز سیزدهم فروردین از خرافات است، ولی گردش در طبیعت و دیدن آثار عظمت خلقت وتفریح سالم به دور از گناه مانعی ندارد.

 

جهت دریافت فایل پی دی اف ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ کلیک کنید

مشاهده ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ در گالری تصاویر

پی نوشت:
  
    
تاریخ انتشار: « 1394/12/27 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 13968