ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال پنجم - شماره پنجاهم - اسفند 1398)

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال پنجم - شماره پنجاهم - اسفند 1398)

طلیعه سخن

روز های پایانی بهمن ماه، همزمان شده است با تبلیغات کاندیداهای یازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای، لذا هر یک از نامزدهای انتخاباتی نگاه گفتمانی خود را در معرض قضاوت مردم قرار می دهند، در بحبوبۀ این تبلیغات، آنچه باید مد نظر قرار گیرد خلق مشارکت حدأکثری ملت ایران در انتخابات و تلاش بر ای تشکیل مجلس در تراز انقلاب اسلامی است.

این مسأله از آن جهت دارای اهمیت است که پس از رد صلاحیت برخی از نمایندگان فعلی مجلس به جرم فساد مالی ، برخی رسانه های داخلی، با تهاجمی سازمان یافته، علیه شورای نگهبان و برخی چهره های انقلابی، همۀ تلاش مذبوحانۀ خود را به کار گرفتند تا با ایجاد دو قطبی کاذب، اصل مشارکت حدأکثری در انتخابات را زیر سوال برده و به زعم باطل خود جامعه را ملتهب سازند، لیکن حقیقت این است که جنین مرده طرح دو قطبی سازی سال هاست به زباله دان تاریخ پیوسته است وآنهایی که جانمازشان به سمت غرب پهن است تنها بر تابوت خالی دوقطبی سازی سینه می زنند.

آری بر خلاف ادعای مضحک رسانه های معاند، مردم به دنبال جریانات سیاسی و دوقطبی سازی های کاذب حرکت نمی کنند بلکه تنها به دنبال رفع مشکلات اقتصادی سیاسی و اجتماعی و تسریع مسیر انقلاب هستند.

تأسف آور تر این است است که جریان مطبوع اشرافیت در کشور که دستشان تا مرفق به فسادهای مالی و دزدی و رانت خواری آلوده است پس از رد صلاحیت کاندیداهای خود، دائماً بر تنور تحریم انتخابات می دمند و اینچنین با شارلاتانیزم رسانه ای ، در روند برگزاری سالم انتخابات خلل ایجاد می کنند، که این مسأله حاکی از عمق انحرافات فکری جریانات غرب گرا و نادیده گرفتن مردم سالاری دینی است و از یک حرکت تشکیلاتی و جریانی برای ادامۀ حیات غرب گرایان و اشرافیت مدرن در بالاترین ارکان قدرت و توجیه شکست در حماسۀ ملت در انتخابات دوم اسفند حکایت دارد.

لیکن حقیقت آن است که اینگونه بد اخلاقی های سیاسی جریانات غرب گرا که جمهوریت نظام را نشانه گرفته، با بصیرت مردم انقلابی ایران در شهرها و استان های مختلف، با دست رد مردم بر سینۀ طیف مورد پسند آمریکا و انگلیس همراه خواهد شد.

بر این اساس، آنچه انتخابات مجلس یازدهم را از دیگر وقایع و حوادث مهم نظام اسلامی متمایز می سازد، خیزش مردم متدین ایران، علیه ناکارآمدی جریانات تکنوکرات در ساختار اجرایی کشور است، چرا نفوذ روز افزون اشرافیت(مافیای اقتصادی بازار) و حضور مستقیم این جریان ضد مردمی، بر اریکۀ قدرت، نه تنها شریان های اقتصادی کشور و معیشت مردم را به شدت در ورطۀ سقوط قرار داده است، بلکه توانسته سکولاریسم را در بستر سیاسی و فرهنگی کشور بسط و گسترش دهد ودر قالب اجرای تعهدات غربی یک روند منحط سکولار را در نهادهای آموزشی حاکم نماید.

و از این رهگذر کیست که نداند باید به سال ها بزک و آرایش غلیظ آمریکا توسط برخی چهره ها و جریان های سیاسی متعلق به اصلاح طلبان، اعتدالیون و کارگزاران پایان داد و در راستای مقابلۀ با پروژۀ نفوذ قدرت های استکباری، با انتخاب فرد اصلح برای تحقق مجلس تراز گام دوم انقلاب تلاش نمود.

اما طرح این پرسش کلیدی به نظر می رسد که به راستی تراز نمایندۀ انقلابی چیست؟ بی شک پاسخ آن در حال و هوای شهادت سردار سلیمانی، آنچنان پیچیده نیست چرا که سردار دلها، نمونه جامع و کامل انقلابی گری است و در قامت سرباز ولایت، آرمان های ناب امام خمینی(ره) و منویات خلف شایسته ایشان مقام معظم رهبری را به نحو احسن جامۀ عمل پوشانده و با شهادت خود ظرفیت های عظیم انقلاب اسلامی را در جهان ساطع کرده است.

و از آنجا که مردم مدت هاست از احزاب و جریانات سیاسی و دوگانۀ ناکارآمد اصلاح طلب، اصولگرا، در راستای رفع مشکلات اقتصادی و معیشتی خود قطع امید کرده اند، لذا انتخابات مجلس یازدهم، انتخاب افرادی در تراز خون شهید سلیمانی را می طلبد؛ یعنی کسانی که برای تحقق عدالت اجتماعی، محرومیت زدایی و فساد زدایی و استکبار ستیزی بکوشند.

البته دغدغه های عدالت محور مردم در انتخابات پیش رو تا کنون به مذاق دولتمردانی که صاحبان حقوق های نجومی را ذخایر انقلاب نامیدند به هیچ عنوان خوش نیامده است، بی جهت نیست که انتخابات پیش رو را انتصابی نامیدند و حتی شورای نگهبان را از تیر تخریب و توهین خود بی نصیب نگذاشته اند؛ چرا که حیات سیاسی خود و رویکرد ذلت بار خود در مواجهه با آمریکا را به شدت از دست رفته می یابند.

بنابراین رسالت مردم در یازدهمین دورۀ انتخابات مجلش شورای اسلامی در انتخاب نمایندگان انقلابی ، به نسبت دیگر ادوار مجلس حساس تر و سرنوشت سازتر است، چرا که ضرورت جریان شناسی نامزدهای وابسته به نظریۀ ذلت بار سازشکاری و مذاکره با قاتل شهید سلیمانی و ضرورت طرد غرب گرایان در انتخابات پیش رو بیش از پیش ضرورت دارد. و البته تنها در صورت تحقق این مهم، مطالبۀ رهبر معظم انقلاب مبنی بر «ایجاد رفاه برای مردم، عدالت اجتماعی، گشایش اقتصادی، پیشرفت علم، پیشرفت فنّاوری، و در یک جمله عزّت ملّی و استقلال ملّت» تعبیر عینی خواهد یافت.

همۀ این مسائل لزوم تبعیت از ولایت فقیه و مرجعیت دینی در انتخاب فرد اصلح را دو چندان می سازد؛ بی شک ملت برای رهایی از نابسامانی های چند سال اخیر، به چهره ها و لیست های انقلابی و کارآمد روی خوش نشان خواهد داد و اینچنین معیشت و عزّت و استقلال کشور را با یکدیگر عجین خواهد ساخت.

حال باید منتظر روز سرنوشت ساز دوم اسفند و بصیرت بی بدیل مردم انقلابی ماند و لبیک ملت به منویات و مطالبات ولایت در طرد کاسبان برجام و نفی گفتمان غرب گرایان و اراده های مرعوب و منفعل در مواجهه با آمریکا را شاهد بود.

----------------------------------------

دیدارها

جمعی از علمای اهل سنت پاکستان

دست اندرکاران تولیدات رسانه ای پایگاه اطلاع رسانی معظم له

مسئولین سازمان حج و زیارت

مسئولین سازمان بازرسی کل کشور

مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

مراسم چهلم سردار حاج قاسم سلیمانی

سید هاشم صفی الدین رئیس مجلس تنفیذی حزب الله لبنان

عبدالغفور لیوال سفیر افغانستان

جشن میلاد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و عمامه گذاری

مراسم راهپیمایی روز بیست و دوم بهمن

----------------------------------------

گزیده سخنان

    تقریب مذاهب اسلامی توطئه شوم دشمنان را خنثی می کند

    استکبار جهانی منافع خود را در تفرقه و اختلاف مذاهب اسلامی می بیند و در این راستا سرمایه گذاری فراوانی کرده اند تا به نتایج مطلوب دست یابد

    حمایت قضایی از آمران به معروف امری لازم و پسندیده است

    در اسلام همه نسبت به منکرات وظیفه دارند و اجرای این دو فریضه الهی تنها متوجه دستگاه ها و نیروهای پلیس و نیروی انتظامی نیست؛ لذا باید در این خصوص حساس بود

    سردار سلیمانی شر داعش را از منطقه دفع کرد

    اگر وحدت و همدلی بین مسلمانان وجود داشته باشد هیچ قدرتی چه امریکا و چه غیر آمریکا نمی تواند بر سرنوشت مسلمانان مسلط شود

    توصیه های معظم له خطاب به نمایندۀ ولی فقیه در امور حج و زیارت

    نتیجه آموزش های ارائه شده به حجاج باید به گونه ای باشد که ایرانی هایی که اعزام می شوند، از نظر ادب، اخلاق، رفتار و برخورد نمونه و الگوی حجاج دیگر کشورها باشند

    واردات بی رویه و قاچاق، تولید داخلی را فلج کرده است

    مفاسد و قاچاق در کشور کم نیست، عده ای تا می توانند اجناس را به صورت قاچاق وارد می کنند و معلوم نیست به کجا متکی هستند

    غرب زن را ابزاری برای مطامع دنیوی و هوسرانی خود قرار داده است

    برخلاف آنچه امروز غربی ها ادعای دفاع از حقوق زنان می کنند، حقوق و حیثیت و حرمت زنان را در هم شکستند

    طرح ننگین معامله قرن محکوم به شکست است

    آمریکایی ها اسلام را مانع نقشه ها و اهداف شوم خود می دانند، آنها می خواهند با تفرقه افکنی مسلمانان را به جان هم بیندازند؛ بنابراین هیچ گاه نمی توان به آنها اعتماد کرد

    اگر تبلیغ معارف منحصر به مساجد و خطابه ها باشد عقب خواهیم ماند

    اگر بخواهیم عقب نمانیم راهش این است که در راه ترویج مکتب اسلام از وسائل و تکنولوژی روز نیز بهره مناسب ببریم

    حضور گسترده باعث یأس دشمنان می شود

    در شرایطی که دشمن خواب و خیال هایی در سر دارد، همگان باید عاقلانه فکر کنند و با حضور گسترده در راهپیمایی ٢٢ بهمن و انتخابات دوم اسفندماه دشمن را مایوس کنند

----------------------------------------

پیام ها و بیانیه ها

- پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دامت برکاته) به مناسبت حادثۀ غم انگیز سقوط هواپیمای مسافربری

حادثۀ بسیار دردناک و غمانگیز سقوط هواپیمای اوکراینی و جان باختن جمعی از هم وطنان عزیز و تعدادی از غیر هموطنان مایۀ نهایت تأسف و تأثر برای تمام مسئولین و ملت عزیز ما شد.

مسئولین نیز با ابراز تأسف شدید، همدردی و عذرخواهی با خانواده های داغدیده و ملت شریف ایران، و قبول جبران خسارات وارده، پیگیری قانونی کوتاهی ها یا تقصیرهای احتمالی را در دستور کار خود قرار دادند.

حوزۀ علمیه قم که در این غم شریک داغدیدگان بود، لازم دانست مجلس یادبودی با حضور مراجع، علما، طلاب و فضلا برای آن عزیزان بگیرد و با خانواده های دردمند و مصیبت زده ابراز هم دردی کند، شاید کمی از آلام آنها تخفیف یابد.

حقیقت این است که این حادثۀ غم انگیز همه را شدیداً ناراحت کرد و مسئولین آنچه را در این باره برعهده گرفته، انجام داده و خواهند داد، إنشاءالله. بنابراین سزاوار نیست برخی از عزیزان بعد از این مقدمات، آن را بهانه برای تضعیف دولت و نظام و نیروهای مسلح قرار دهند، آن هم در زمانی که نیاز هرچه بیشتر به وحدت داریم.

خداوند ارواح آن عزیزان را شاد فرماید و به خانواده های آنان صبر و اجر فراوان دهد و امیدواریم برنامه ها طوری تنظیم شود که در آینده شاهد چنین حوادث دردناکی نباشیم.

اینجانب به سهم خود از مسئولین حوزۀ علمیه برای تشکیل این مجلس تشکر می کنم و به همۀ داغدیدگان صمیمانه تسلیت عرض می نمایم.

- پیام حضرت آیت الله مکارم شیرازی به حضرت آیت الله سیستانی (ادام الله ظله العالی)

حادثه ناگوار جسمی حضرتعالی مایه نگرانی همه علاقمندان شد اما بسیار مایه خوشبختی است که عملیات جراحی با موفقیت انجام گرفت و ان شاء الله دوران نقاهت نیز کوتاه خواهد بود.

حضرتعالی وجود با برکتی هستید و دعای همه مومنان بدرقه راهتان خواهد بود.

- رد یک شایعه

با توجه به سوالات متعدد مخاطبین عزیز درباره اظهارات آیت الله العظمی مکارم شیرازی در مورد ملاقات معنوی با حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) به اطلاع می رساند مطلب ذکر شده همانطور که از متن و حواشی آن پیداست کاملا جعلی و ساختگی و از اساس باطل است؛ جالب تر آن که این مطلب دروغ عینا چند سال پیش در شبکه های اجتماعی منعکس شد و اکنون نیز به همان شکل و با همان تاریخ باز نشر شده است.

- اعزام هیئتی از سوی آیت الله العظمی مکارم شیرازی به مناطق سیل زده

در پی واقعه تأسف بار سیل در سیستان و بلوچستان، حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی ضمن اظهار همدردی با حادثه دیدگان، هیئتی را برای حضور در مناطق سیل زده برای بررسی وضعیت و کمک رسانی به مردم منطقه اعزام کرد.

این هیئت موظف است ضمن تقدیم کمک های حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به مردم عزیز، گزارشی از وضعیت منطقه تقدیم معظم له نمایند.

مؤمنین می توانند از یک سوم سهم مبارک امام (علیه السلام) برای کمک رسانی به سیل زدگان استفاده نمایند؛ همچنین معظم له از همه مسئولان و مردم خواستند نسبت به کمک رسانی و رفع مشکلات مردم مناطق سیل زده اهتمام داشته باشند.

- پیام تسلیت حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به مناسبت رحلت حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج نور الله طبرسی

خبر رحلت حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای طبرسی (رضوان الله تعالی علیه) مایه تأسف و تأثر شدید گردید. این عالم فرزانه سالیان دراز در ساری و نقاط دیگر مازندران به نشر احکام اسلام و دفاع از مکتب اهل بیت(علیهم السلام) مشغول بود. مدت مدیدی در مسند نماز جمعه به خدمت اشتغال داشت و جلسات پرفیض درس و بحث او به یادماندنی است.

اینجانب این ضایعه بزرگ را به مردم مازندران و جامعه روحانیت آن خطّه و بیت شریف آن بزرگوار تسلیت عرض می نمایم. خداوند روح او را با ارواح محمد و آل محمد(علیهم السلام) محشور گرداند و به بازماندگان صبر و اجر عنایت فرماید.

----------------------------------------

فن آوری

یک روز بعد از نوزدهم

به مناسبت ایام الله دهه مبارک فجر در حضور آیت الله العظمی مکارم شیرازی از موشن کمیک یک روز بعد از نوزدهم رونمایی شد

به مناسبت ایام الله دهه مبارک فجر در حضور آیت الله العظمی مکارم شیرازی از موشن کمیک “یک روز بعد از نوزدهم” رونمایی شد.

این اثر برشی از زندگی سیاسی و مبارزات معظم له در دوران ستمشاهی می باشد که روایت گر اتفاقات مرتبط با قیام نوزدهم دی ماه ١٣٥٦ قم می باشد که منجر به دستگیری و تبعید ایشان گردید.

محتوای این اثر فاخر با استفاده از منابع تاریخی و کتب مستندی از جمله دو کتاب مهم در این زمینه به نامهای "از تبعید تا پیروزی" و "آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک" تهیه و تنظیم گردیده است.

موشن کمیک "یک روز بعد از نوزدهم" در بخش رسانه های دیداری شنیداری مرکز حفظ و نشر آثار آیت الله العظمی مکارم شیرازی مد ظله العالی تهیه و تولید شده است.

----------------------------------------

یادداشت

دغدغه های اقتصادی آیت الله العظمی مکارم شیرازی در بحبوحۀ پیروزی انقلاب اسلامی

 پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نظام نوپای جمهوری اسلامی، مسائل گوناگونی را در مسیر حرکتش تجربه کرد؛ در این بین برخی روحانیون، نویسندگان و سیاسیون با گرایش های مختلف، با انتشار مقالات و اطلاعیه هایی در مطبوعات ضمن اعلام مواضع خود، راه حل هایی نیز عرضه می کردند.

یکی از این افراد حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی بود که استمرار انتشار (تقریباً هر ده روز یک مقاله)، منسجم بودن ساختار مقالات، به روز بودن موضوع مقالات با توجه به مسائل جاری کشور، بیان مشکلات جامعه به ویژه در حوزه های اقتصادی به همراه راه حل آنها، قابل فهم بودن مقالات برای عامه مردم و از همه مهمتر، پیش بینی ها و پیشنهادهایی که محقق شدند، آن را از دیگر مقالات و نگاشته ها متمایز کرده است.

در این نگاشته، اندیشه ها و دغدغه های معظم له در موضوعات اقتصادی هم چون راه شکستن محاصره اقتصادی، اشتغال، تولید و چشم انداز مسائل اقتصادی و مشکلات و نارسایی های موجود و راه حل آنها مطرح شده است.

از نکات قابل توجه که انتشار اندیشه های اقتصادی معظم له را در قالب یک نگاشته ضرورری می سازد، کاربردی بودن آنها در زمان حاضر در زمینه های اقتصادی است به طوری که اگر در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی به این توصیه ها عمل می شد چه بسا برخی از مشکلات کنونی کشور مرتفع می گردید.

راه شکستن تحریم اقتصادی دشمن

باید واقع بین باشیم و بدانیم فعل و انفعالاتی که در شورای امنیت به چشم می خورد و با نقل و انتقالات نظامی آمریکا، (هر چند در ارادۀ ملت ما تأثیری ندارد) مسأله وارد مرحله تازه و جدی تر شده است و ممکن است مسئله محاصره اقتصادی ایران در آینده سخت تر شود، ما بدون اینکه کمترین وحشتی به خود راه دهیم باید این حادثه سخت را به عنوان یک «فرصت طلایی برای رسیدن به خودکفایی» مخصوصاً در زمینه های اقتصادی قرار دهیم، و آن را پلی بسازیم و برای نیل به استقلال کامل در تمام زمینه ها؛ یعنی بیشتر تولید کنیم، سخت تر بکوشیم، سریع تر عمل نماییم، مخلصانه تر کار کنیم، کمتر مصرف کنیم، زیادتر صرفه جویی داشته باشیم، تا در این مبارزه گرفتار نشویم و به خواست خدا پیروز و سربلند از میدان به درآییم.

در این میان نوسازی اقتصادی ضروری است؛ چرا که ما را از اسارت اقتصادی بیگانگان نجات داده و حربه محاصره اقتصادی دشمن را کند و بی اثر ساخته و ما را به حد خود کفایی می رساند که بدون آن انقلابمان متزلزل خواهد بود.

به راستی وقتی ما یک دنیا زمین قابل احیاء و کشت داریم، یک دنیا نیروی انسانی و جوان باهوش و فعال و یک عالم منابع گران قیمت زیر زمینی که یک گوشه از آن به همه این حرف ها می ارزد چرا تلاش نکنیم؟

به راستی چرا این روزهای حساس را صرف تصمیم گیری برای شکستن زنجیرهای اسارت اقتصادی دشمن و طرح یک جامعه خودکفا، نکنیم؟

ولی با تأسف بسیار، مسیر بسیاری از کارهای ما در جهت ضد این هدف هاست، یعنی افراد ناآگاه تحت تأثیرات تحریکات ضد انقلاب به شدت تلاش می کنند سطح تولید را پایین آورند، و با نهایت تأسف تا حد زیادی در این کار موفق بوده اند.

اگر وضع به همین صورت ادامه یابد در آینده گرفتار انواع کمبود ها خواهیم شد. ممکن است بعضی به من ایراد کنند که این گونه سخنان مایه دلسردی است ولی من این را خیانت می دانم که حقایق تلخ را از ملت خودمان مکتوم داریم.

جلوگیری از خروج ارز با رونق تولید

رژیم منفور شاهنشاهی سال ها ملت ما را به گندم خارجی، تخم مرغ و هر گونه مواد غذایی خارجی عادت داده بود و با بیرون فرستادن ارزهای مملکت، مقادیر زیادی از آن را تهیه می کرد و در اختیار مردم می گذاشت، اکنون که ملت قهرمان ما با رهبری امام، پایان این نظام را اعلام داشته، باید بنشینیم و طرحی بریزیم که تولید داخلی، جانشین تولید خارجی بشود.

نقش گرانی در تهدید امنیت ملی

بی شک گرانی سرسام آور که دود آن بیش از همه در چشم خلق مستضعف ما می رود بیش از آن که یک مسألۀ اقتصادی برای ملت مبارز ما باشد یک « مسئله حاد سیاسی» است. وقتی قیمت اجناس بالا می رود، سطح تولید پایین می آید، در نتیجه ناراحتی بیشتر می شود و حربۀ ضد انقلاب بُرنده تر می گردد. وقتی کارگاه ها و کارخانه ها بخوابد بیکار فراوان می شود، و هر فرد بیکار یک کانون خطرناک نارضایی خواهد بود.

آیا این کارها برای انقلاب خطرناک نیست؟ آیا آینده نگران کننده ای را در برابر ما ترسیم نمی کند؟ آیا دود این کارها در چشم ما می رود یا آمریکای جهان خوار و ابرقدرت های استعمار گر؟ آیا این حوادث ویرانگر بر اثر ندانم کاری های بعضی افراد ناآگاه بوجود آمده یا نقشه های تخریبی حساب شده دشمن آگاه؟ پاسخ این سوال با خود شماست.

اما بدانیم تا دیر نشده باید بپاخیزیم و انقلاب را از چنگال امواج هرج و مرج برهانیم؛چرا که اگر ما نتوانیم این تورم خطرناک را مهار کنیم در آینده دور یا نزدیک خطراتی انقلاب ما را تهدید خواهد کرد.

فشار اقتصادی، حربۀ آمریکا برای افزایش نارضایتی های عمومی

آن روز که ما گرفتار انواع کمبودها در مواد غذایی و تولیدات صنعتی شویم به فکر این کار افتادن (پاکسازی عناصر وابسته و ضدانقلاب) بسیار دیر است. من این وضع را یک مسئله ساده نمی بینم بیشتر به یک توطئه حساب شده شبیه است که از طرف دشمن زخم خورده تنظیم شده تا در این مرحله حساس که شیطان بزرگ طرح سخت ترین محاصره اقتصادی را برای ما ریخته، ما را سخت در فشار بگذارد و گرفتار انوع کمبودها کند و خیل عظیمی از ناراضیان را فراهم سازد و پایه های یک جنگ داخلی را بگذارد و در خارج نیز تبلیغ کند که ایران قادر به اداره امور اقتصادی کشور که شاهرگ حیاتی است، نیست.

تصمیم گیری های عجولانه دولت، سرچشمه نارضایتی مردمی

یکی از عوامل مهم نارضایی، مسئله «تصمیم گیری های عجولانه» مخصوصاً در زمینه های اقتصادی و اداری است.

به عنوان نمونه سیاست دولت در مبارزه با «گرانی آزار دهنده» که دودش بیش از همه توی چشم مستضعفین، توده های انقلابی و محروم می رود به هیچ وجه روشن نیست. و یا پاکسازی عجولانه ادارات و موسسات، نابسامانی های عجیبی بوجود آورده و همه جا مردم را به دو گروه «طاغوتی و یاقوتی» تقسیم کرده اند. و یا تصمیم هایی عجولانه دولت درباره زمین و مسکن که متأسفانه دردهای مستضعفین را که دوا نمی کند، گاهی دردی بر دردهای آنها می افزاید.

با این تفاسیر چه مانعی دارد دولت برای دریافت راه حل ها در این زمینه ها، یک کانون فعالی به وجود بیاورد و گروهی دائماً از طرق مختلف با صاحب نظران، مردم کوچه و بازار در تماس باشند، و تمام پیشنهادها را برای مبارز با گرانی، و مبارزه با همه نابسامانی ها جمع آوری کند.

تاکید بر رهایی از صادرات تک محصولی نفت

نظام فاسد آریا مهری طی پنجاه سال کوشید تمام پیوندهای جامعه را به شکل مناسب خود درآورد، کوشید طرز تفکر مردم را مسخ کند، عقل جامعه را بدزدد، روح ملت را به آن شکل که می خواست تغییر دهد و وابسته و متکی به غیر که در خور یک کشور استعماری مصرف کننده بود درآورد.

در چنین وضعیتی، کاملاً طبیعی است که یک ملت وابسته، تحت اراده و فرمان کسی باشد که به او وابستگی دارد، او قیمت خرید نفت و میزان تولیدش را تعیین می کند. از آن می ترسم که به صورت یک جامعه «تک محصولی» مصرفی درآییم که صادرات ما فقط «نفت» باشد و واردات ما همه چیز و این سرنوشت چه وحشتناک است؟ بنابراین برای تکمیل آزادی، راهی جز نفی وابستگی ها و کسب استقلال نیست.

خصولتی ها بلای جان اقتصاد خصوصی

شما(دولت) به تولید کنندگان اطمینان بدهید که هیچ خطری صنایع تولیدی را تهدید نمی کند، ولی کارهای بی رویه بعضی چنان در افکار مردم سوء اثر گذارده که مردم حتی در اینکه اصل مالکیت خصوصی در آینده محفوظ خواهد ماند، به شک و تردید افتاده اند با این حال شما(دولت) چگونه می توانید انتظار داشته باشید که چرخ های اقتصادی کشور به حرکت درآیند و سرمایه ها در بازار، در مزارع و در کارخانه ها وارد گردش شود؟

متأسفانه گروهی با تأثر از بعضی افکار مارکسیستی، طرفدار حذف بخش خصوصی بطور کلی هستند و بر شعار «ابزار کار به مالکیت هیچ کس در نمی آید» و مانند آن تکیه می کنند، شعارهایی که مستضعفین را مستضعف تر و کارگران و کشاورزان را محروم تر می سازد و نتیجه اش تحلیل رفتن بنیه اقتصادی جامعه و تشکیل سرمایه دار قلدر دولتی است.

مونتاژ بلای جان صنعت خودرو

گروهی از سیاستمداران غرب برای رفتن شاه نوحه سرایی می کنند که او می خواست ایران را به صورت یک کشور مترقی صنعتی و مدرن درآورد اما مردم نگذاشتند، و یا او عجله کرد.(یعنی ملت ایران لیاقت آن را نداشتند)!

به این گروه باید گفت صنایع مدرن آری، ولی آیا مستقل هستند؟ مسلماً نه. فی المثل آیا کارخانجات ایران ناسیونال یعنی بزرگ ترین واحد اتومبیل سازی ما که هم اکنون اطلاع داریم بیست هزار دستگاه اتومبیل ساخته و آماده دارد ولی همگان ناقض است. یکی فرمان ندارد و دیگر گیربکس و سومی برای تسمه پروانه لنگ است، چرا که همه این اسباب و ادوات در بندرعباس به خاطر اعتصاب گمرک در کشتی باقی مانده و اینها در حال انتظار!

آیا چنین صنعتی مایه افتخار و مباهات است؟ شاه کشور را به سوی چنین صنایع مدرنی پیش می برد، ولی ما کشوری می خواهیم با صنایع مستقل نه وابسته.

آیا فروپاشی اقتصادی به فروپاشی سیاسی می انجامد؟

ملت شریف ما سال گذشته مرتباً از افزایش سریع و وحشتناک نرخ ها فریاد زد، این افزایش تند و طاقت فرسا مخصوصاً قشر مستضعف را زیر فشار شدیدی قرار داد، همان قشری که خون داده، شهید داده، محرومیت و زجر کشیده و اکنون باید نفس راحتی بکشد.

درست است که دشمن شماره یک ما به گفتۀ امام، آمریکا است اما این دشمن همانند شیطان است که تا در وجود ما زمینه مساعدی برای پذیرش وسوسه های او نباشد کاری از اوساخته نیست!

آیا ملتی که زیر فشار شدید گرانی روز افزون و وضع نابسامانی اقتصادی قرار گرفته کم کم در برابر وسوسه های این شیطان آسیب پذیر نمی شود؟

چرا نمی خواهیم به واقعیت ها گوش فرا دهیم؟ دولت تا کی می خواهد با شعار و حرف به جنگ چیزی برود که جز با ارقام و آمار و برنامه ریزی و کار مداوم و بسیج همگانی از پای در نمی آید؟

سخن آخر: (جمهوری اسلامی کی سقوط می کند؟)

ما چگونه می توانیم امیدوار به بقای انقلاب ملتمان باشیم و نظام ننگین شاهنشاهی را برای همیشه در گورستان تاریخ دفن کنیم، در حالی که روابط و پیوند های اقتصادی ما همان پیوندهای طاغوتی گذشته است؟! وابستگی اقتصادی به بیگانه ها همان است که در سابق بود؟!

استثمار و فاصله طبقاتی و فقر و فلاکت توده ها در همان شکل و پایه ای باشد که در عصر طاغوت دیده می شد.

و یا اسراف کاری که در تمام زمینه ها جزئی از فرهنگ طاغوت بود؛ خیمه هایی را که در تخت جمشید هر کدام را شاید با مبلغی معادل بیست و پنج میلیون تومان برای دو سه روز سرپا کردند و مخارج سرسام آوری را که به جشن های آلودۀ هنر و استقبال ها و بدرقه های پرخرج و ساختن قصر های پرتجمل اختصاص داده بودند. آیا این اسراف کاری در نظام اسلامی در تمام زمینه ها برچیده شده است و معیار در مصرف همان معیار نیاز و ضرورت است.

البته هیچ کس انتظار ندارد همه کارها یک شبه اصلاح شود، اما مردم دیگر هیچ عذری را پذیرا نخواهند بود، همه انتظار دارند که از این به بعد، روح تازه، و خون تازه ای در تمام عروق کشور به جریان بیفتد، اکنون مردم انتظار زیادی دارند از جمله انتظاراتشان حرکت چرخ های اقتصادی است.

مسئله مهم اینجاست که اگر ما در مرحله بازسازی اقتصادی گرفتار شکست شویم، اگر نتوانیم زندگی بهتری به مردم عرضه کنیم، اگر نتوانیم کشور را به مرحله خودکفایی از نظر کشاورزی و صنعتی برسانیم، اگر نتوانیم با بیکای و فقر به طور موثری مبارزه کنیم، اگر نتوانیم این گرانی روز افزون و بالا رفتن نرخ ها را مهار کنیم، آن روز است که انقلاب به خطر خواهد افتاد.

ممکن است امروز بعضی از گوش ها بدهکار شنیدن این حرف ها نباشد اما مثلی است معروف «دوست می گوید گفتم، و دشمن می گوید می خواستم بگویم» آن روز که به مرحله فلج اقتصادی برسیم بیدار شدن فایده ندارد.

منبع: «پس از پیروزی» مجموعه مقالات، یادداشت ها، مصاحبه ها و اطلاعیه های اسفند ١٣٥٧ تا شهریور ١٣٥٩

----------------------------------------

یادداشت

ماهیت و ویژگی های انقلاب اسلامی ایران از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

همه انقلاب ها در جهان در برخی از امور با هم متشابهند، لذا بسيارى از انقلاب ‏ها ازجمله انقلاب فرانسه، انقلاب‏ كمونيستى در شرق اروپا و شرق آسيا و انقلاب اسلامی ایران از ظلم حاكمان جور برخاستند؛ و هنگامى كه توده‏هاى مردم‏ كارد به استخوانشان رسيد خروشيدند و حكومت را ريشه‏ كن ساختند.

‏ ولي هر انقلابی براي خود ويژگي های خاص به خود را داشـته كه در ديگر انقلاب ها وجود ندارد. در اين زمينه انقلاب اسلامي ايران نيز، ویژگی های خاص و منحصر به فردی دارد، که در ادامه به آن اشاره می گردد.

انقلابی کاملاً مردمی

بايد به اين واقعيت توجه داشت كه بسيارى از انقلاب ها، به دلائل مختلفى در آغاز متكى به فرد يا افراد مخصوصى است كه اگر پاى آنها از ميان برود خطر بازگشت، انقلاب‏ را تهديد مى‏كند، لیکن امام امت معيارهاى انقلابى را در عمق جامعه پياده کرد، و مردم‏ آن چنان ساخته شدند كه به هيچ وجه طوفان هاى ضد انقلاب آنها را تكان نداد و همچون كوه در مقابل هر حركت ارتجاعى ایستادند.

اینچنین در انقلاب‏ اسلامى كشور ما كه پايان يك دوران تاريك دو هزار و پانصد ساله و آغاز دوران جديدى بود، سطح فداكارى مردم‏ به بالاترین حد ممکن رسید، و قشرهای ملی و همه مستضعفین با ایمان و خلق های به زنجیر کشیده و همۀ گروه های اجتماعی، بر ضد کسانی که به خاطر حفظ منافع خویش همه امکانات کشور را در اختیار بیگانگان گذارده بودند. قیام کردند،  و اینگونه پیروزی انقلاب اسلامی با وحدت ملت محقق شد.

انقلابی که به شرق و غرب باج نداد

تا قبل از شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی، تصور عمومی این بود که بدون تسلیم در برابر استکبار نمی توان زندگی کرد و دولت های جهان سوم، بدون وابستگی به آنها حق حیات ندارند. دولت های استکباری نیز این طرز تفکر را ترویج و القاء می کردند. لیکن امام خمینی (رحمه الله علیه) با قیام خود و طرح شعار نه شرقی نه غربی، ثابت کرد که می توان بدون هیچ وابستگی به اجانب روی پای خود ایستاد و به استکبار باج نداد.

در تشریح این مسأله باید گفت قبل از انقلاب اسلامی دنیا به دو دسته طرفداران شرق و طرفداران غرب تقسیم می شد، لذا هر یک از انقلاب های قرن حاضر که در جهان به پا شده از کمک دیگران برخوردار بود. ملت هایی که قیام کرده اند تکیه گاه هایی در خارج داشتند؛ یعنی آزادی خواهان از نظر جهات و منافع سیاسی هماهنگ با دیگر قدرت ها عمل می کردند؛ به عنوان نمونه ویتنام از یاری روسیه و چین برخوردار شد.

لیکن ایران در انقلابش کمترین تکیه گاهی در خارج نداشت، بلکه انقلاب اسلامی با شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» به روی کار آمد، تکیه گاه انقلاب فقط در داخل ملت و بر شانه های محرومان بود، حتی همسایه شمالی ما(روسیه) تا همین اواخر در رادیوها و مطبوعات خود از انقلابیون ایرانی بد می گفت و سخنرانی «وینوگرادوف» سفیر شوروی در دوران ازهاری، حاکی از حمایت شوروی از شاه بود و روزی که شاه از ایران گریخت تازه خاطر همه آسوده شد، و روس ها اعلام داشتند که شاه مانند یک فراری از ایران رفت، چینی ها نیز دیر فهیمده بودند و حتی در بحبوحه انقلاب، رهبر چین به دیدن شاه می آمد و حمایت خود را از او اعلام می داشت، انقلاب ایران نه مورد علاقه و حمایت دولت وقت افغانستان بود نه دولت وقت عراق و نه حتی شیخ نشین های خلیج فارس، حمایت خیلی ها از جمله معمر قذافی نیز از حد حرف تجاوز نمی کرد.

این مسألۀ از آن جهت بود که انقلاب اسلامی ایران به علت عدم وابستگی به قدرت های غربی و شرقی، معادلات دنیا را به هم زده بود و همین موضوع سبب شد تا همه دشمنان دست به دست یکدیگر دهند و برای نابودی این انقلاب تلاش کنند.

رهبري و مرجعيت ديني

انقلاب اسلامی ما در پرتو فعالیت علمای دین به ثمر رسید و پیشوای این انقلاب که امام خمینی(ره) بود یک مرجع دینی، برخاسته از حوزه های علمیه بود. هر کس که واقع بین باشد و انصاف هم داشته باشد و تاریخچه انقلاب را هم خوب مطالعه کرده باشد، یقین پیدا میکند که اگر مسئله مرجعیت نبود، انقلاب پیروز نمیشد. همان طور که قبل از انقلاب اسلامی هم، جنبش هایی در کشور ما روی دادند که به علت عدم رهبری آن توسط مرجعیت، ناکام ماندند؛ دلیلش هم این است که اکثریت قریب به اتفاق مردم ما مسلمانند و وقتی حکم مرجعی صادر میشود، تا آخرین نفس و حتی تا پای جان در این راه تلاش میکنند.

 عناصر و جریاناتی که مذهبی نیستند، میگویند ما به دنبال یک رشته اهداف سیاسی هستیم و دلیلی ندارد که جانمان را به خطر بیندازیم. فداکاری کنیم و کشته بشویم. ولی مردم متدین به دلیل نفوذ حکم مرجعیت، تا به آخر میایستند؛ لذا یقین داشته باشید در عصر روز ۲۱ بهمن که شاه به مأموران خود دستور داد که حکومت نظامی برقرار کنند و هر کسی را که در خیابان دیدند با تیر بزنند، اگر حکم مرجعیت در میان نبود، مثل بسیاری از کشورهای دنیا، نظامی ها موفق میشدند. این مرجعیت امام بود که وقتی فرمان دادند به خیابان ها بریزید و اگر شهید بشوید در پیشگاه خدا مأجور هستید، مردم لحظه ای تردید نکردند. در چنین لحظه ای جز مرجعیت، کسی نمیتوانست چنین فرمانی بدهد و این گونه هم اجرا شود.

اساساً عناصر اصلی انقلاب، مرجعیت و وفاداران مرجعیت بودند. این مسئله ای است که حتی دشمنان انقلاب هم آن را تصدیق میکنند، بنابراین اگر روشنفکران، به ویژه طیف غیرمذهبی آنها، خودشان تنها بودند، ما امروز به یقین وضع دیگری داشتیم و به این تحول عجیب نمیرسیدیم.

نقش مذهب در پیروزی انقلاب اسلامی ایران

شکی نیست که انقلاب کشور ما قبل از هر چیز، یک انقلاب اسلامی است و اینکه بعضی از گروه های غیر مسلمان طبق اصول از رواج افتاده شان، سعی دارند برای این انقلاب، و هر انقلابی، منحصراً، ریشه اقتصادی قائل شوند و مذهب را پوشش و پناهگاهی برای آن بدانند سخنی است دور از واقعیت، که هر کس در متن مسائل انقلاب ایران باشد سستی آن را به خوبی تشخیص می دهد، چه اینکه بُعد مذهبی یکی از ابعاد اصیل و درجه اول این انقلاب شکوهمند بود.

فراموش نکنیم حركت خودجوش ميليونى مردم مسلمان ايران در نهضت شكوهمند انقلاب‏ اسلامى در ماه محرّم و صفر به ويژه روزهاى تاسوعا و عاشورا، لرزه بر اندام طاغوتيان مى ‏انداخت. انقلاب اسلامی ایران با شعار الله اکبر پیروز شد، و به جاهلیت مدرن و سازمان یافته رژیم شاه پایان داد، چرا که اعتقادات مذهبی مردم به گونه ای بود که حاضر بودند همه چیز خود را در راه مذهب فدا کنند.

بی جهت نیست هنگامى كه انقلاب‏ اسلامى ايران به ثمر نشست و نخستين حكومت اسلامى انقلابى تشكيل شد؛ همگى در غرب انگشت حيرت بر دهان نهادند؛ كه مگر مى‏شود مذهب زمام حكومت را به دست گيرد؟ مگر ممكن است دين جواب گوى تمام نيازهاى عصر و زمان ما باشد؟ و بعد از آنكه ديدند اين حكومت ريشه دار و باثبات شد؛ براى اينكه در چهار ديوار مرزهاى اين كشور محدود بماند و الگويى براى ساير كشورهاى اسلامى نشود، دست به كار فعاليت های مخرّب زيادى شدند كه شرح آن را بايد از كتاب هايى كه در اين زمينه نوشته شده است طلب كرد.

لیکن با همۀ این تفاسیر، حوادثى كه متأثر از انقلاب شکوهمند انقلاب اسلامی، در عصر و زمان ما در قالب قيام مسلمانان انقلابى در كشورهاى مختلف در برابر قدرت هاى جهنمى شرق و غرب روى داد، و دنيا را در نظر مستكبران تيره و تار كرد و پايه ‏هاى قدرتشان را لرزان ساخت، نشان داد كه آنها اين نكته را درست فهميده بودند كه عقائد اصيل مذهبى، دشمن سرسخت آنها و خطر عظيمى است براى آنها.

خدامحوری ویژگی مهم رهبران انقلاب اسلامی

معمولًا هنگامى كه يك انقلاب الهى رخ مى‏دهد، آنها كه منافع نامشروع ‏شان بر اثر آن به خطر افتاده، در برابر آن موضع مى‏گيرند و براى درهم كوبيدن آن انقلاب، هرگونه نسبت ناروا به آن مى‏دهند، دروغ‏ ها مى ‏پردازند، و تهمت‏ ها مى ‏زنند، و گناهان مختلفى را براى رهبر آن انقلاب‏ رديف مى‏ كنند، از جمله اين‏كه او در ميان مردم‏ تفرقه انداخته، و مى ‏گويند: هدفش رياست و حكومت بر مردم‏ و رسيدن به مال و مقام است، آلت دست ديگران و مجرى اهداف بيگانگان است!!

حال آنکه خدا محوری عصاره دين و خميرمايه تكامل و پيشرفت انسان است، آئينى همچون اسلام و آورنده ‏اش به اعلا صوت خود، همه انسان ها را مخاطب ساخته و مى‏گويد قيام و نهضت كنيد براى زنده كردن انديشه ‏هاى خفته، آن هم در محيطى آرام و خالى از غوغا، در محيطى دور از هوا و هوس و امواج تبليغاتى مسموم، دور از تعصب ها، و دور از لجاجت ها، براى‏ خدا قيام‏ كنيد و انديشه كنيد.

فراموش نکنیم امام خمينى(رحمه الله علیه) تا آخرين روزهاى انقلاب‏ سلاح نظامى مهمّى در اختيار نداشت، امّا سلاحى برّنده ‏تر و كارآمدتر، كه بر تمام سلاح‏ هاى پيشرفته طاغوت غلبه كرد، در اختيار داشت و آن همان نفوذ در دل ‏ها و محبوبيّت عمومى بود. این محبوبیت از آنجا نشأت می گرفت که رهبران انقلاب طالب مقام وزارت و صدارت نبودند و به خاطر پست و مقام قیام نکردند و صرفاً هدفشان جلب رضایت الهی و آزاد ساختن مملکت بود.

در ادامه امام خمینی(قدس سره) که با مقام ولایت امتحان شد خود را گم نکرد و تا آخر خود را طلبه مى‏دانست. الحمدلله مقام معظم رهبری نیز، رهبری است بسیار آگاه که جنبه مذهبی و روحانی او بر جنبه سیاسی او غلبه دارد.

شجاعت و قاطعیت امام خمینی (رحمه الله علیه)

از دیگر ویژگی های انقلاب اسلامی برق آسابودن آن بود که مجال تفکر به مخالفین و رهبران رژیم سابق نداد، قیام در مدتی کوتاه وارد مرحله عملی و نهایی خود شد و در مرحله نهایی چنان سریع و کوبنده عمل کرد که شاه و حامیان آن دست و پای خود را گم کردند و این نبود جز قاطعیت حیرت انگیز رهبر انقلاب امام خمینی(ره) و تصمیم گیری های بسیار به موقع ایشان.

بی تردید اگر او قاطع عمل نمی کرد، قاطع سخن نمی گفت، و قاطع نمی اندیشید، روند کار امروز ما روند دیگری بود. و انقلاب اسلامی به این سرعت به ثمر نمی رسید.

سخن آخر: (قدردان نعمت انقلاب اسلامی باشیم)

در خاتمه بايد تأکید کرد؛ انقلاب اسلامی از نعمت های الهی به مردم است، لذا به اين نكته توجه داشته باشيم كه اگر قدر سرمايه انقلاب‏ و نظام جمهورى اسلامى را ندانيم دنيا بر ما لعنت مى‏ فرستد.

 منابع:

١. بیانات معظم له

٢. «پس از پیروزی» مجموعه مقالات، یادداشت ها، مصاحبه ها و اطلاعیه های اسفند ١٣٥٧ تا شهریور ١٣٥٩

----------------------------------------

پرونده ویژه

نهضت های مقاومت اسلامی از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

پیروزی های خیره کنندۀ جریان مقاومت اسلامی در سوریه، عراق و یمن از یک سو و ایجاد تحولات و تغییرات بنیادین در منطقه به ویژه پس از شهادت مظلومانۀ سپهد حاج قاسم سلیمانی و اراده جدی و همه جانبۀ جنبش های اسلامی در اخراج کامل آمریکا از منطقه، فرصت مناسبی را فراهم می کند تا از منظری ژرف، به تحلیل موفقیت ها و کارکردهای بی بدیل نهضت های مقاومت اسلامی پرداخته، و نحوه ارتباط آن با تأمین منافع، عزت و سربلندی کشورهای حامی جریان مقاومت را مورد ارزیابی قرار دهیم.

در این نگاشته در صددیم با بهره گیری از آراء و اندیشه های حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، که نقش به سزایی در تأسیس و شکل گیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سپاه قدس - به عنوان حامی اصلی نهضت های مقاومت اسلامی - ایفا کرده است، زمینه ها، اهداف و کارکردهای نهضت های مقاومت اسلامی را در منطقه مورد واکاوی قرار دهیم.

 سپاه، عامل اصلی شکست آمریکا در منطقه

سپاه پاسداران از ابتدای تأسیس، بر اساس اعتقادات مذهبی بنیان شده یعنی یک نیروی نظامی خالص نیست، بلکه یک نیرویی است که ریشه اش عقاید مذهبی است و نمی تواند از آن عقاید جدا شود، بر خلاف سربازان آمریکایی که با هدف پول می آیند؛ عده ای فراری و عده ای خودکشی می کنند و عده ای هم روانی می شوند، چون برای این هدف نیامدند و برای یک درآمد آمدند.

 اما امثال سپاه که برنامه مکتبی دارند، حاضرند همه چیزشان را بدهند، حتی فداکاری سپاه حد و مرز ندارد و همه جا حاضر است جانفشانی کند؛ به ویژه حمایت هایی که سپاه در منطقه داشته، واقعاً اثرگذار بوده و تاثیرات آن را با چشم می بینیم.

از جمله اقدامات افتخارآمیز سپاه می توان به مبارزه با داعش اشاره کرد، به نحوی که در سوریه وعراق ضربه هایی مهلک به آمریکا وارد کرده و منطقه را از سلطه امریکا و اسرائیل غاصب حفظ نموده و عملاً آمریکا را در جبهه نظامی شکست داده است.

 فراموش نکنیم آمریکایی ها حاضر نبودند بشار اسد سرپا بماند، در عراق چقدر به داعش کمک کردند، در لبنان چقدر حملات علیه حزب الله صورت دادند با این حال آثار نقش آفرینی و حمایت سپاه از جبهه مقاومت در مبازه با تروریسم تکفیری مشخص است.

بی جهت نیست که دشمن از وجود سپاه ناراحت است و یکی از اولین شرط های مذاکره شان حذف سپاه و حشدالشعبی و حزب الله لبنان است، برای اینکه تا سپاه هست دشمنان نمی توانند مسلط شوند و کاری از آمریکا ساخته نیست.

 همین مسئله موجب شده است که آنها نسبت به سپاه سم پاشی های گسترده ای داشته باشند، حال آنکه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هر روز قوی تر، آماده تر و مستحکم تر در برابر دشمنان ایستادگی خواهد کرد.

دولتمردان احمق آمریکا بدانند اگر برای حمله به ایران دیوانگی کنند، ضربه شدید تر از گذشته متوجه آنها خواهد شد. حمله آمریکا به ایران برای همه همدستان و یاران آن، گران تمام خواهد شد، زیرا اسم سپاه با شهامت همراه است و همیشه در صحنه خواهد ماند و البته پاسخ سپاه به هر گونه حمله نظامی، دنیا را شگفت زده خواهد کرد.

حزب الله قهرمان

واقعاً هرچقدر در مسئله حزب الله لبنان کار شود جا دارد؛ حزب اللهی که در تاریخ عرب، شجاعت و شهامت آنها بی نظیر است و افسانه شکست ناپذیری رژیم صهیونیستی را با افراد و تجهیزات بسیار کم درهم شکسته است، حزب اللهی که شاخ اسرائیل را شکسته است.

اگر به عقب برگردیم در جنگ شش روزه، می بینیم که دولت های مهم عربی به میدان آمدند، اسرائیل دیروز از اسرائیل امروز خطرناکتر نبود، اما جنگ را باختند. علت هم آن بود که در آن وقت بر قومیّت عربی تاکید می کردند،. امّا الان شعار الاسلام شد. حزب الله مومن بودند و متوسل به ائمه می شدند.

وقتی استکبار در راستای ایجاد جنگ مذهبی تبلیغ می کرد که شیعیان در یک صف هستند و اهل سنت در یک صف، اما در لبنان دیدند که شیعیان از اهل سنت دفاع کردند.

و در ادامه صبر و مقاومت حزبالله لبنان که باعث نصرت آنان شد و بر خلاف تصور دشمنان كه فكر میكردند، میتوانند لبنان را چند روزه اشغال كنند، حزبالله با صبر و مقاومت به گونه ای عمل کرد که به اعتراف دشمنان، حزبالله بعد از ۲۰ روز جنگ، همچنان تازه نفس مثل روز اول، آماده دفاع است.

بی شک پیروزی حزب الله بزرگترین ضربه به اسرائیل در تاریخ معاصر بود، لیکن علت این پیروزی و واردآوردن بزرگترین ضربه درتاریخ معاصر به این رژیم و حامیان، ایمان جوانان لبنانی است.

و اینگونه است که حزب الله به عنوان بزرگ ترین افتخار اعراب، همچنان قهرمان می ماندکه اگر نبود اسرائیل همه آنها را بدبخت کرده بود.

جنبش حماس و عنصر ایمان

اگر در گذشته و در جريان جنگ شش روزه، اعراب در برابر صهيونيست ها شكست خوردند، اما در سال هاي اخير ما شاهد پيروزي های مقاومت حماس بوديم؛ از جمله جنگ ٢٢ روزه حماس در برابر اسراييل که بايد توسط دانشگاهيان مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد، اين نبرد آثار مهم و عميقي به همراه دارد و شايسته است تا دانشگاهيان و دانشمندان علوم انساني با تحقيق در اين زمينه، در علوم انساني تجديد نظر كنند و عنصر ايمان را كه در علوم انساني غربي مورد بي توجهي واقع شده است احياء كنند.

حشد الشعبی؛ شجرۀ طیبه

از جمله ضربات بسیار سختی که مرجعیت نجف به داعش و جریان تکفیر زد ، تشکیل حشد الشعبی بود که با ابتکار مرجعیت نجف و در امتداد فتوای امام راحل (قدس سره) در تشکیل بسیج مردمی ایران صورت گرفت.

لذا الگوی حشدالشعبی بر پایه «بسیج» بنا شده است، در نتیجه خمیرمایه اصلی بسیج مردمی عراق نیز، اعتقادات است؛ در حقیقت عقاید مذهبی یک عامل تعیین کننده در شکل گیری حشد الشعبی عراق است. که تجلی آن را می توان در فعالیت ‎های علما در حشد الشعبی عراق مشاهده کرد به گونه ای که نیروهای مردمی عراق با هدایت های این علما در کنار هم به وفاق رسیده‎اند.

دنیا می داند موثرترین مبارزه با تروریست های داعش در عراق را رزمندگان حشدالشعبی داشتند، و حشدالشعبی، عراق را نجات داد. عراق، الان با حضور حشد الشعبی از هر زمان قوی تر است،  و صد البته حشد الشعبی نیز خاری در چشم دشمنان است.

لذا آمریکا و عربستان اصرار بسیاری بر تعطیلی حشدالشعبی دارند تا بتوانند کار خود را پیش ببرند. الان نیز التماس می کنند که حشدالشعبی را کنار بگذاریم و با هم کنار بیاییم.چرا که تا حشدالشعبی است، آن ها نمی توانند مسلط شوند و کاری از این ها ساخته نیست.

امیدواریم ان شاء الله الحشدالشعبی همچنان سپری برای دفاع از امنیت، استقلال و تمامیت ارضی عراق در کنار نیروی های مسلح باقی بماند و هرگز از وظایف تعریف شده اش باز نماند.

بسیج مردمی سوریه

امروزه نقش بسيج مردمى در دفاع از كشورهاى اسلامى جاى انكار نيست.  شاهد اين موضوع مردم سوریه هستند که خودشان سرنوشت کشورشان را رقم زدند. و مقاومت اسلامی مردم در سوریه بر تکفیری‎ ها پیروز شد.

همه دنیا میدانند که اسرائیل، آمریکا، انگلیس، ترکیه، عربستان سعودی و قطر دست به دست هم دادند و جنگ احزاب جدیدی را در سوریه به راه انداختند واین همه کشتار کردند، لیکن در این جنگ احزاب نیز دشمنان ناکام ماندند. چرا که شهروندان سوری به این امر آگاه شدند که دشمن می خواهد لیبی دیگری در منطقه درست کرده و اسرائیل و منافع خود را حفظ کند.

لذا تلاش مردم سوریه در مقابله با هجوم دشمنان به خاک این کشورشدت گرفت و بر اساس اخبار رسیده،٥٠ هزار نفر از مردم سوریه، جدای از ارتش این کشور، در قالب بسیج مردمی به مقابله با اشراری که همه میدانند از کجا تغذیه می شوند، پرداختند.

در نهایت آنچه در سوریه اتفاق افتاد نشان داد که اگر وحدت و انسجام بین ما باشد، تلاش آن ها به جایی نمی رسد و دشمنان باید از این منطقه قطع امید کنند.

روایت شجاعت رزمندگان فاطمیون

تیپ فاطمیون لشکری شجاع، دلیر و جان برکف است که در عرصه مقابله با دشمنان اسلام به پیروزی های ارزشمندی دست یافته است، که باید به خاطر آن پیروزی ها و افتخارآفرینی ها به آنها تبریک گرفت بی شک اگر مدافعین حرم نبودند دشمن بر مناطق مهمی از جهان اسلام تاکنون مسلط شده بود، در صحبتی که چند وقت پیش با فرماندهان سپاه در این زمینه داشتم آن ها هم بر نقش مهم تیپ فاطمیون و ترس دشمنان از آنان تأکید داشتند.

سخن آخر: (مقاومت تنها راه مقابله با آمریکاست)

در خاتمه باید تأکید کرد، جهان اسلام راهی جز مقاومت در برابر آمریکا ندارد، اگر مقاومت کنیم و همه متحد باشیم دشمن قطعا در این راه هم شکست می خورد، همانگونه که سقوط فضاحت بار دولت خود خوانده داعش، درس عبرتی شد برای همه کسانی که خیال های خام برای دنیای اسلام در سر می پرورانند و مزدورانی را از سراسر جهان برای تجزیه کشورهای اسلامی بسیج می کردند.

یقین دارم آینده ای روشن برای مردم یمن، بحرین، سوریه و عراق پس از بیرون راندن گروه های تکفیری در انتظار خواهد بود و روسیاهی برای حامیان تروریسم به ویژه آمریکا و انگلستان خواهد ماند، از خدا می خواهیم هرچه زودتر شر این اشرار را از جهان اسلام بلکه از عالم بشریت قطع بفرماید.

منبع: بیانات معظم له

----------------------------------------

پرونده ویژه

وقایع نگاری بهمن ٥٧ در آینۀ کلام آیت الله العظمی مکارم شیرازی

اتفاقات و تحولات گسترده سیاسی ایران در بهمن ماه ١٣٥٧، لزوم توصیف و تبیین وقایع انقلاب اسلامی در روز های پایانی منتهی به انقلاب اسلامی را دو چندان می سازد.  در این میان اتخاذ رویکرد هوشمندانه آیت الله العظمی مکارم شیرازی، در بهره گیری مستمر از رسانه های حکومت به ویژه در روز های منتهی به انقلاب اسلامی در راستای سرنگونی رژیم پهلوی، گنجینه ای ارزشمند از روزشمار وقایع انقلاب اسلامی در بهمن ٥٧ را پدید آورده است. که در ادامه به علاقمندان تاریخ انقلاب اسلامی ارائه می شود.

روزی که شاه رفت

شاه پس از رأی اعتماد مجلسین سنا و شورای ملی به کابینه شاپور بختیار، در ٢٦ دی ١٣٥٧ از کشور خارج شد و به بهانه استراحت و مداوا به مصر رفت. پس از خروج شاه از ایران، کشور غرق در شادی شد.

مردم ایران در این روز پس از ماه ها سرکوب و عزاداری برای شهدا، طعم شادی فرار دیکتاتور را چشیدند. در پی خروج شاه، امام خمینی اعلام کردند به زودی به ایران خواهند آمد.

سه روز پس از خروج شاه، با پیام امام خمینی به مردم سراسر ایران در تظاهرات میلیونی اربعین(٢٩دی ١٣٥٧) شرکت کردند. بیش از پانزده میلیون نفر در سراسر کشور با حضور در این تظاهرات و انتشار قطع نامه هایی خواستار سقوط حکومت پهلوی، بازگشت امام خمینی به کشور و تشکیل حکومت اسلامی در ایران شدند.

با این حال شاپور بختیار، که حتی از حزبش نیز اخراج شده بود، با تأکید بر اینکه نخست وزیر قانونی است، ادعا کرد٩٠درصد روحانیون نیز طرفدار اویند، ادعایی که بلافاصله با انتشار اعلامیه هایی از سوی روحانیون طراز اول ایران به شدت رد شد.

امام خمینی در ٣ بهمن١٣٥٧ به خبرنگار تلویزیون فرانسه گفتند: «برای تغییر رژیم، فشار افكار عمومی به معنی قانون است. ما به استناد همین قانون، قدرت را به دست میگیریم و حكومت را مستقر میكنیم».

در این میان آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله) با انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به بختیار، با عنوان «دولت شما فقط یک عیب دارد!» در روزنامه اطلاعات(٣بهمن ١٣٥٧) نوشت: «تیترهای برنامه شما جالب است؛ اما... اما یک عیب دارد و آن اینکه، شما با کدام نیرو و قدرت می خواهید این برنامه ها را عملی کنید؟ حال آنکه خودتان هم کم و بیش احساس کرده اید پایگاهی در میان مردم برای شما نیست و همین است یک عیب شما! و نیز همین مسأله است دلیل غیر قانونی بودن شما!».

مقابله با ترفند هاى شاپور بختيار

در بهمن ٥٧، مردم ایران شاهد خروج گسترده خارجیان بودند، شاپور بختیار که هم اعلام کرد فرودگاه های کشور به علت مشکل فنی تعطیل است!

در این اوضاع و احوال، آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظلّه علاوه بر مشارکت در صدور اعلامیه، در مراکز مختلف سخنرانی می کرد، ایشان بعد از ظهر ٤بهمن١٣٥٧ درباره جمهوری اسلامی در حسینیه بنی فاطمه، واقع در خیابان امیر کبیر تهران، سخنرانی کرد.

هم چنین معظم له، با انتشار مقاله ای در روزنامه کیهان(٤بهمن١٣٥٧)، با شمردن اصول ده گانۀ (اجتناب از تفرقه گرایی، خود انتقادی، پرهیز از هدر رفت نیرو ها، لزوم حرکت مردم و انقلابیون زیر چتر رهبری، لزوم حفظ همبستگی، بی اعتنایی به شایعات بی اساس و ضرورت تشکیل ستاد خبری، لزوم پرهیز از اقدامات خودسورانه، تقویت سطح آگاهی و مبارزه با یأس و نا امیدی و در نهایت لزوم نوسازی و بازسازی کشور)، سعی کرد با این گونه اقداماتِ دولت بختیار مقابله کند.

تهییج ارتش به وفاداری به امام و مردم

در ٥ بهمن ١٣٥٧، آیت الله العظمی مکارم شیرازی با انتشار مقاله ای، سعی کرد ارتش را به سوی مردم و امام جلب کند. در فرازی از مقاله آمده است:

مسئله مهمی که این روز ها هم میهنان ما بلکه بسیاری از مردم جهان را در نگرانی فرو برده است این است که با ورود حضرت آیت الله العظمی خمینی(رحمه الله علیه) به ایران، در این مملکت چه روی خواهد داد: پیروزی انقلاب؟ ادامه هرج و مرج؟ و یا جاری شدن سیل خون؟

بازگشت شاه به هر صورت غیر عملی است، حتی با خونریزی بیشتر و بیشتر، و امید است خود او با سال ها تجربه سیاسی این حقیقت را دریافته باشد.

کودتای ارتش بیهوده و بی هدف و بی حاصل است، فرض می کنیم بعضی از یگان های ارتش صددرصد به شاه وفادار باشند و به خود اجازه بمباران خواهران و مادران و هموطنان خود را بدهند، بعد چه خواهند کرد؟آیا می توانند کارگران اعتصابی نفت را با خمپاره انداز به سر کارشان ببرند؟ یا می توانند با رگبار مسلسل بازار ها را بگشایند؟

تحصن در مسجد دانشگاه تهران برای بازگشایی فرودگاه

با بسته شدن فرودگاه های کشور به دستور شاپور بختیار برای ممانعت از ورود امام خمینی(رحمه الله علیه) به کشور، روحانیون مبارز، از جمله آیت الله العظمی مکارم شیرازی از صبح ٨ بهمن ١٣٥٧ در مسجد دانشگاه تهران دست به تحصن زدند. این تحصن که با استقبال مردم و گروه های سیاسی مختلف روبرو شد تا ورود امام خمینی(رحمه الله علیه) به ایران ادامه یافت.

سخنی با امرای ارتش

در روز های اوج گیری انقلاب، حامی اصلی دولت بختیار نظامیان بودند؛ لذا آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دام ظلّه) با انتشار مقاله ای با عنوان «سخنی با امرای ارتش؛ اگر از ما نیستید در صف دشمنان ما هم نباشید»، در روزنامه اطلاعات(١٠بهمن١٣٥٧)، بر لزوم هم گرایی ارتش با انقلابیون تأکید کرد:

ارتش با استفاده از آخرین فرصت و قرار گرفتن در کنار مردم، خون های عزیزان گذشته را از دامان خود بشوید و فردای انقلاب، لباس ارتش لباس افتخار باشد، نه لباس ننگ!

چشم ها به ارتش دوخته شده و همه جا سخن از این است که آیا سرانجام ارتشیان به عمق انقلاب آزادی بخش ضد استبدادی ملت ما پی می برند؟ و موضع گیری خود را در برابر آن تغییر خواهند داد؟ و یا حدأقل بی تفاوت می ما نند یا شمشیر به روی مردم می کشند و حق نان و نمکی را که سال ها از بیت المال خورده اند با گلوله و بمب و رگبار مسلسل ادا می کنند؟

تاکنون تاریخ نشان نداده که در دنیا ارتشی در جنگ با ملت خود پیروز شده باشد، فکر نمی کنم تو نیز پیروز شوی، برادر! تو خوب می دانی هم اکنون دامنت به خون هزارات نفر از بهترین جوانان ما آلوده است، خواه این کار به اراده تو بوده است یا بر تو تحمیل شده، هم اکنون بهترین فرصت و در عین حال آخرین فرصت برای پاک کردن دامان خویش و پیوستن به صفوف هموطنانت در دست داری. دیدی که به جای گلوله، گُل به تو دادند. فکر کن اگر گل به آنها بدهی به تو چه خواهند داد؟!

آخرین سخن برادرانه ام این است که اگر با تمام این اوصاف با ما نیستی در صف مخالفات ما نیز مباش! و این کمترین چیزی است که از تو انتظار داریم.

پاسخ کوبنده به بختیار

آیت الله مکارم شیرازی در ١١بهمن٥٧ و در آستانه ورود امام خمینی(رحمت الله علیه) به ایران و پیروزی انقلاب در پاسخ به انتقادات و تهاجم بختیار به حکومت اسلامی که گفته بود: «حکومت اسلامی یک نظام ناشناخته است»، نگاشته ای ذیل را رشته تحریر در آورد:

آقای بختیار در مصاحبه روز دوشنبه خود روی این موضوع تکیه کرد که حکومت اسلامی یک نظام ناشناخته است. گروهی دیگر از نویسندگان روشنفکر نیز این مطلب را تکرار می کنند. ولی من نمی دانم برای برطرف کردن ابهام یک مسئله باید دست روی دست بگذاریم و در انتظار وحی و الهام قلبی باشیم؟ و یا باید هر نقطه تاریکی در یک مسئله وجود دارد انگشت روی آن بگذاریم و از آنها که طرفدار و صاحب نظر در آن مسئله اند توضیح بخواهیم؟ اگر توضیحات قانع کننده بود، بپذیریم و اگر نبود، باز ادامه دهیم تا برای نفی یا اثبات آن موضوع دلیل کافی در اختیار داشته باشیم.

تمام نظام هایی که تاکنون در جهان پیاده شده اعم از مشروطه و جمهوری و یا هر مکتب دیگر قبلاً ناشناخته و بی سابقه بوده، ولی هیچ یک از این دو عنوان، مانع اجرای آنها نشده است.

اجازه بدهید خطوط حکومت اسلامی را در جمله های کوتاهی روشن کنم:

حکومت اسلامی هرگونه استبداد را نفی می کند.

حق مشارکت مردم، استفاده از صاحب نظران و آگاهان در هر قسمت و نظارت فقیه از نظر انطباق بر موازین اسلام، سه اصل اساسی حکومت اسلامی است. در انتخاب رییس دولت نیز سه اصل مذکور شرط است.

در این نظام، آزادی بیان، آزادی قلم، آزادی اندیشه و هرگونه آزادی دیگر، به شرط اینکه به زیان جامعه و مخالف قوانین اسلامی نباشد،پیش بینی شده است.

نظام بانکداری، تبدیل به نظامی در جهت منافع مردم می شود و بانک ها بدون هیچ گونه بهره ای ـ البته تحت ضوابط مطمئنی ـ وام می دهند و حقوق کارکنان بانک از طریق کارمزد محدودی (درست معادل مجموع حقوق آنها) که از مردم می گیرند تامین گردد.

اسلام هیچ گونه محدودیتی برای تحصیل یا انتخاب شغل برای زنان قایل نیست.

در زمینه سیاست خارجی، حکومت اسلامی اجازه نمی دهد کشور اسلامی در حوزه سیطره و نفوذ قدرت های دیگر قرار گیرد.

در زمینه فعالیت های عمرانی، با خودیاری بر مبنای امر به معروف، به سرعت می توان کشور را آباد کرد و مردم را از بی تفاوتی درآورد.

در امر مبارزه با فساد نیز این خودیاری در شکل نهی از منکر به یاری جامعه می شتابد و با استفاده از اعتقاد مذهبی، همه مردم راهنما و مراقب یکدیگر خواهند شد.

جناب آقای بختیار! فهرست کوتاهی که در بالا گفته شد چه نقطه تاریک و مبهمی دارد؟

استقبال از امام خمینی (ره) در فرودگاه مهرآباد

سرانجام شاپور بختیار در اثر فشار مردم و تحصن روحانیونی همچون آیت الله العظمی مکارم شیرازی، در مسجد دانشگاه تهران و سایر نقاط مجبور شد فرودگاه ها را بازگشایی كند.

امام خمینی پس از چهارده سال و سه ماه تبعید و دوری از وطن (از ١٣ آبان ١٣٤٣ تا ١٢ بهمن ١٣٥٧)، در میان استقبال میلیون ها ایرانی در ١٢ بهمن ١٣٥٧ با پرواز ایرفرانس از پاریس در ساعت حدود٣٠/٩ وارد تهران شد.

آیتالله العظمی مکارم شیرازی(دام ظلّه) نیز صبح ١٢ بهمن به فرودگاه مهرآباد رفت و در مراسم استقبال از امام خمینی(رحمه الله علیه) شرکت کرد.

خاطراتی از مراسم استقبال امام در فرودگاه

چقدر لذت بردم هنگامی که چند لحظه پیش از ورود حضرت آیت الله العظمی خمینی در سالن فرودگاه در حالی که صفوف مستقبلین هر کدام در جای خود ایستاده بودند، این سخن را از بلندگو شنیدم: «باید سنت های طاغوتی را در همه جا حتی در مراسم استقبال بشکنیم و سنت های اسلامی را جایگزین آن کنیم؛ لذا مردم نباید به هنگام ورود معظم له دست به سینه بگذارند، یا تعظیم کنند. کاملاً ساده و طبیعی بایستند».

و نیز چه جالب بود مراسم دیگر استقبال که در نهایت سادگی برگزار شد و از طاق نصرت های گران قیمت و پرخرج جباران و اتومبیل های تزیینی و پرزرق و برق شاهانه و مانند آن هیچ اثری در آن به چشم نمی خورد. تنها یک مشت عکس و یک مشت پرده، اما با شعارهای تکان دهنده، با میلیون ها نفر انسان پرشور و پرجوش به چشم می خورد و بس، و این است استقبال اسلامی و انقلابی.

جایگاه زن در انقلاب اسلامی

در روز های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی شعار مردم تشکیل حکومت اسلامی و برپایی جمهوری اسلامی بود. بحث «جمهوری دمکراتیک اسلامی» را عناصر جبهۀ ملی و نهضت آزادی مطر ح می کردند. این مسأله موجب طرح سوالات متعددی من جمله در مورد موقعیت زنان در جامعۀ اسلامی شد و اغلب زنان، خصوصاً نسل جوان و دختران، از آینده خود بیمناک و نگران شدند. از این رو آیت الله العظمی مکارم شیرازی در گفت و گو با روزنامه کیهان مسائل مربوط به کارکردن زنان در مشاغل مختلف اجتماعی در سیتم حکومت اسلامی را تشریح نمود. که أهم آن مطالب به شرح ذیل است:

از نظر اسلام، شرکت زنان در مشاغل و فعالیت های مثبت و سازنده اجتماعی ممنوع نیست.

همیشه در روستاهای ما رایج بوده که زنان همانند مردان به طور فعالانه در امور کشاورزی و باغداری و مانند آن شرکت داشتند و تاکنون هیچ یک از علمای دینی از آن کار جلوگیری نکرده است، آیا میان شهر و روستا تفاوتی می تواند وجود داشته باشد؟

حجاب اسلامی منحصر به چادر نیست، هیچ یک از مراجع دینی، در هیچ یک از رساله ها اصراری روی چادر نکرده اند.

فلسفه حکم تعدد زوجات

تشکیل حرمسرا در اسلام مطرح نیست و معنی تعدد زوجات این نیست که مردان به عنوان یک هوس، دو یا چند همسر برای خود انتخاب نمایند، این در واقع یک ضرورت است، زیرا گاه مشکلات و بن بست هایی در زندگی خانوادگی به وجود می آید که هیچ راه حلی برای آن جز از طریق تعدد زوجات نیست. فی المثل بعد از جنگ جهانی در آلمان، نابرابری عجیبی میان آمار زنان و مردان پیدا شد. کار به جایی رسید که محافل اجتماعی آلمان مسئله تعدد زوجات را به عنوان یک راه حل برای خروج از این بن بست اجتماعی مورد مطالعه قرار دادند، اما چون با مخالفت شدید محافل کلیسایی روبه رو شدند ، آن را کنار گذاشتند و در نتیجه گروه زیادی از زنان آلمانی در آن زمان به فحشا و فساد کشیده شدند.

شاپور بختیار: جمهوری اسلامی برای من مجهول است!

صبح روز ١٦ بهمن ١٣٥٧ روز نامه آیندگان در صفحه نخست خود با عنوان «بختیار: معنای جمهوری اسلامی برای من مجهول است»، به انعکاس مصاحبه دیشب بختیار پرداخت.

عصر همان روز، آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دام ظلّه) به سخنان بختیار اینگونه واکنش نشان داد.

این نخستین بار نیست که آقای بختیار در مصاحبه هایش اظهار بی اطلاعی از مفهوم جمهوری اسلامی می کند ولی با یک تجزیه و تحلیل ساده روشن می شود عیب کار کجاست؟

جمهوری، حکومت مردم بر مردم است، یک نفر به نام رئیس جمهور برای مدت محدودی انتخاب می شود.

باقی می ماند مفهوم اسلام که لابد از آن اطلاع کافی ندارند، این بی اطلاعی برای کسی که در یک کشور اسلامی زندگی می کند و این همه کتاب و مقاله در دسترس اوست مسلماً عیب است.

بختیار قانونی نیست

پس از انتخاب آقای مهدی بازرگان به عنوان نخست وزیر در ١٥ بهمن١٣٥٧ توسط امام خمینی(رحمه الله علیه)، اما شاپور بختیار هم چنان بر قانونی بودن خود اصرار داشت.

آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دام ظلّه) در پاسخ به ادعای بختیار تأکید کرد: «باید این حقیقت به همه تفهیم شود که وقتی ٩٩درصد جمعیت یک کشور( به اعتراف دوست و دشمن) خواهان نوع خاصی از حکومت به نام حکومت اسلامی هستند جایی برای اعمال استبداد باقی نمی ماند.

استبداد همیشه مربوط به اقلیت های سلطه جو است که می خواهند علیرغم نداشتن تکیه گاهی در میان مردم، خود را به آنها تحمیل کنند.

سخن آخر: (٢٢بهمن، روز پيروزی انقلاب اسلامي ايران)

سرانجام در ٢٢بهمن ١٣٥٧، انقلاب اسلامی مردم ایران که نقطه آغاز آن قیام خونین، ١٥ خرداد ١٣٤٢ بود، با رهبری الهی و هوشمندانه امام خمینی(ره) و همراهی اگاهانه و گسترده علمای مبارز و مردم ایران به پیروزی رسید و زمستان ١٣٥٧، به بهار بیداری اندیشه های الهی پیوند خورد.

منبع: از تبعید تا پیروزی (زندگینامه و مجموعه مقالات و مصاحبه های آیت الله ناصر مکارم شیرازی)

----------------------------------------

مقاله

«مسایل سیاسی» در روند فقه اسلامی

تهیه و تحقیق: معاونت پژوهش پایگاه اینترنتی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

چکیده :

اسلام و سیاست به معنی واقعی همچون تار و پود یک پارچه دست در گردن هم دارند؛ اگر اسلام را از سیاست جدا کنیم، سیاست چهره انسانی خود را از دست میدهد و اگر سیاست را از اسلام برداریم، اسلام چهره حقیقی خود را از دست خواهد داد، و همان گونه که با کشیدن تار یا پود، بافت یک قطعه پارچه به کلی متلاشی می شود حذف سیاست از اسلام یا اسلام از سیاست نیز اسلام را متلاشی خواهد ساخت ...

«مسایل سیاسی» در روند فقه اسلامی

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ مجله مکتب اسلام، آذر ١٣٦٣، سال ٢٤، شماره ٩.

- در فقه اسلام هیچ مسئله ای از مسائل زندگی انسان بدون حکم نیست و قیاس و استحسان و آرای شخصی و تصویب باطل است.

- وظیفه مجتهد تنها منتقل ساختن احکام الهی به مردم است؛ بنابراین مسائل سیاسی بخشی از فقه اسلامی را تشکیل می دهد.

جدایی دین از سیاست!!

اسلام و سیاست به معنی واقعی همچون تار و پود یک پارچه دست در گردن هم دارند؛ اگر اسلام را از سیاست جدا کنیم، سیاست چهره انسانی خود را از دست میدهد و اگر سیاست را از اسلام برداریم، اسلام چهره حقیقی خود را از دست خواهد داد، و همان گونه که با کشیدن تار یا پود، بافت یک قطعه پارچه به کلی متلاشی می شود حذف سیاست از اسلام یا اسلام از سیاست نیز اسلام را متلاشی خواهد ساخت. اکنون برای روشن تر شدن این حقیقت نظری به فقه اسلامی مخصوصاً بخش فقه سیاسی اسلام می افکنیم تا روشن شود که سیاست تا چه حد در فقه اسلامی ریشه دوانده و شاخ و برگ دارد؟ اما قبل از ورود در این بحث توجه به چند نکته لازم است:

۱. محتوای «فقه» چیست؟

چنانکه می دانیم «فقه» از نظر مفهوم لغوی به معنی درک و فهم است، و فقیه از این نظر به کسی گفته میشود که دارای درک و فهم قابل ملاحظه ای است. قرآن در مورد تسبیح عمومی موجودات جهان می گوید: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ إِنَّهُ کانَ حَليماً غَفُوراً»؛ (آسمانهای هفتگانه و زمین و کسانی که در آنها هستند، همه تسبیح او می گویند و هر موجودی، تسبیح و حمد او می گوید ولی شما تسبیح آنها را نمی فهمید او بردبار و آمرزنده است).(سوره اسراء، آیه ٤٤) و یا در مورد ویژگیهای دوزخیان می گوید: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ»؛ (به یقین گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم؛ آنها دلها[عقلها]یی دارند که با آن[اندیشه نمی کنند و] نمی فهمند و چشمانی که با آن نمی بینند و گوشهایی که با آن نمی شنوند، آنها همچون چهارپایانند بلکه گمراهتر! اینان همان غافلانند [چرا که با داشتن همه گونه امکانات هدایت، باز هم گمراهند]).(اعراف، ١٧٩)

ولی در اصطلاح علوم اسلامی فقه به یک نوع علم و درک خاص اطلاق میشود و آن درک و استنباط احکام فرعیه از مدارک و منابع آن است. و به این ترتیب فقیه کسی است که بتواند هر حکم اسلامی را با مراجعه به مدارک آن به دست آورد و این امر نیاز به آگاهی بر علوم مختلفی دارد که بعضی آن را بالغ بر دوازده علم می دانند و حداقل شش علم است که بدون احاطه بر آن کسی فقیه نخواهد شد؛ از جمله: «ادبیات عرب»، «لغت»، «رجال و درایه»، «تفسیر»، «اصول فقه» و «فقه استدلالی» که البته در کنار این علوم، علوم دیگری نیز هست که در درجه دوم اهمیت قرار دارد؛ و یا علومی است که بیشتر جنبه وجدانی و فطری دارد؛ مانند «منطق». به هرحال گستردگی این علوم به حدی است که رسیدن یک فرد با استعداد به مقام یک فقیه مطلق نیاز به سالیان دراز فراگیری این علوم دارد و از عمیق ترین و پیچیده ترین رشته های علمی محسوب می شود که گاهی شانس رسیدن به این مقام در میان یکصد نفر برای یک نفر بیش نیست.

٢. گستردگی و تحول فقه اسلامی

یک عنصر اساسی در فقه این است که هیچ موضوعی در زندگی فردی و اجتماعی انسان ها نیست مگر اینکه مشمول یک حکم فقهی می باشد، خواه اینکه حکمی مخصوص به خود داشته باشد و یا از مصادیق یک حکم کلی و عمومی فقهی باشد. نه تنها برای مسائل اخلاقی و آنچه مربوط به ارتباط انسان با خداست در اسلام احکامی پیش بینی شده که در مسائل اجتماعی خواه اجتماع کوچک یعنی خانواده یا اجتماع بزرگ، خواه در زمینه های مادی یا معنوی و همچنین مسائل اقتصادی و فرهنگی و سیاسی هیچ مورد را خالی از حکمی از احکام نمییابیم.

قرآن مجید به روشنی می گوید: «ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ»؛ (ما چیزی را در قرآن فروگذار نکردیم)(سوره انعام، آیه ٣٨) و نیز می گوید: «فِیهِ تِبْیَانُ کُلِّ شَیْءٍ»؛ (بیان همه چیز در قرآن است).(١) اگر همه چیز را به مفهوم وسیع کلمه تفسیر نکنیم لااقل همه اموری را که مربوط به سرنوشت و سعادت انسان ها می باشد در بر میگیرد و در قرآن منعکس است، یا به صورت یک حکم خاص و جزئی یا تحت یک اطلاق یا عموم. و اگر می بینیم در احادیث اسلامی شدیداً مسئله فتوا دادن یا قضاوت کردن به رأی ممنوع شده تا آنجا که امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «مَنْ حَكَمَ بِرَأْيِهِ بَيْنَ اِثْنَيْنِ فَقَدْ كَفَرَ..»؛ (کسی که به رای خود در میان دو نفر داوری کند کافر شده است ...)(٢) به خاطر این است که هیچ چیز ناگفته ای در فقه اسلام نیست که انسان بخواهد به رای خود و صلاح دید خویش عمل کند. و نیز اگر می بینیم «بدعت گذاری» شدیداً در اسلام تحریم شده یک دلیلش همین است که احکام اسلامی چنان شمولی دارد که جایی برای حکم دیگر باقی نمی گذارد.

تحریم «قیاس»؛ (حکمی را با مقایسه به حکم دیگر استنباط کردن) در روایات اسلامی و مذمت شدید از آن نیز از همین رهگذر است؛ چرا که وقتی برای هر موضوع حکمی پیش بینی شده باشد، دیگر نوبت به استنباط حکم از طریق قیاس نمی رسد. امام باقر(علیه السلام) به یکی از یاران خود فرمود: «إِيَّاكَ وَ أَصْحَابَ اَلْقِيَاسِ فِي اَلدِّينِ فَإِنَّهُمْ تَرَكُوا عِلْمَ مَا وُكِّلُوا بِهِ وَ تَكَلَّفُوا مَا قَدْ كُفُوهُ ...»؛ (از آنها که به سراغ قیاس در دین می روند بپرهیز چراکه آنها علمی را که باید فراگیرند رها ساخته اند و در سراغ چیزی رفته اند که از آن مستغنی هستند).(٣) اشاره به این که یک فقیه اسلامی هیچ نیازی به قیاس کردن ندارد؛ زیرا برای هر موضوعی در فقه اسلامی حکمی وجود دارد که از ناحیه پروردگار نازل شده است، منتها همان گونه که گفتیم گاهی این احکام به صورت یک سلسله اصول کلی است که هزاران حکم بر آن تفریع می شود. همانگونه که امام صادق(علیه السلام) فرمود: «إِنَّمَا عَلَيْنَا أَنْ نُلْقِيَ إِلَيْكُمُ اَلْأُصُولَ وَ عَلَيْكُمْ أَنْ تُفَرِّعُوا»؛ (بر ما است که اصول را بر شما القا کنیم و بر شماست که فروع را از آن به دست آورید) و امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام) فرمود: «عَلَيْنَا إِلْقَاءُ اَلْأُصُولِ وَ عَلَيْكُمُ اَلتَّفْرِيعُ»؛ (وظیفه ما القا اصول احکام است و وظیفه شما تفریع بر آن).(٤)

گاهی نیز جزئیات ساده احکام به صورت مشروح در روایات اسلامی ذکر شده است تا تصور نشود همه جا باید به سراغ کلیات رفت. حتی قرآن مجید که از نظر بیان قوانین معمولا به سراغ کلیات می رود و بیشتر شباهت به قانون اساسی دارد، گاهی چنان ریزه کاری های احکام فقهی و جزئیات آن را بیان می کند که انسان حیران می شود. به عنوان نمونه در آیه ٢٨٢ سوره «بقره» که طولانی ترین آیات قران است و در مورد تنظیم اسناد کتبی در معامله یا وام وارد شده هجده حکم فرعی را یک جا در این زمینه بازگو می کند که خوانندگان می توانند با مراجعه به تفسیر این آیه در کتب تفاسیر بر آن آگاهی یابند. ما فکر می کنیم موضع گیری خاص قرآن در این گونه مسائل، رمزی باشد به این واقعیت که در زندگی انسان ها هیچ موضوعی بدون حکم اسلامی موجود نیست؛ و نمونه اش همان است که در این آیه در زمینه تنظیم اسناد کتبی مشروحا و با تمام ریزه کاری هایش ذکر شده است.

٣. اجتهاد به معنی عام و خاص

جالب اینکه فقه شیعه از این نظر صراحت بیشتری دارد؛ فقهای ما معتقدند همه احکام اسلامی منصوص است و به همین دلیل با اجتهاد به معنی خاص، سخت مخالفند و اجتهاد را به معنی عام آن صحیح می دانند و باب آن را در همه دورانها مفتوح می دانند.

توضیح اینکه اجتهاد در احکام اسلامی دو مفهوم متفاوت دارد: نخست اجتهاد به معنی استنباط احکام الهی از مدارک فقهی است و در این صورت با تعریفی که برای فقه ذکر شد تفاوت زیادی نخواهد داشت. مجتهد از این نظر کسی است که توانائی کافی بر استخراج تمام احکام اسلامی از کتاب و سنت دارد بی آنکه بخواهد به رأی و عقیده خود چیزی بگوید. به این ترتیب کار مجتهد تنها منتقل ساختن احکام الهی از کتاب و سنت و دلیل عقل و اجماع، به توده های مسلمانان است و هرگز نقش یک قانون گذار را ندارد. و به تعبیر دیگر او قوانین اسلامی را از روی ادله درک می کند نه اینکه دخالتی در تشریع داشته باشد. اما اجتهاد به معنای خاص اینست که در خصوص «مَا لَا نَصَّ فِیه» یعنی در آنجائی که آیه و روایتی وارد نشده و مجتهد نتواند از طریق قیاس حکمش را کشف کند باید طبق اطلاعاتی که درباره مصالح و مفاسد آن موضوع دارد، حکم و قانونی برای آن بیندیشد و آن را به عنوان یک حکم اسلامی اعلام دارد. در حقیقت طبق این معنی مجتهد در مواردی که منصوص نیست (ما لا نص فیه) حق قانون گذاری دارد و مطابق فکر خود می تواند قانونی تشریع کند؛ این همان چیزی است که علمای شیعه سخت با آن مخالفند.

منشاء اعتقاد به «تصویب»

طرفداران اجتهاد به این معنی خاص معتقدند هر حکمی که مجتهد از این طریق به دست آورد از سوی خداوند امضا می شود و به عنوان یک حکم شرعی شناخته خواهد شد. اما آنها با مشکل بزرگی در اینجا روبرو شده اند، چرا که دیده اند نظر فقها در یک موضوع غالبا متفاوت است و ممکن است هر کدام حکمی را در آن مورد خاص در نظر بگیرند و این حکمها با یکدیگر متضاد باشد. آیا ممکن است برای یک موضوع در اسلام دو حکم متضاد وجود داشته باشد و در عین حال هر دو حکم الله محسوب شود؟ آنها برای شکستن این بن بست متوسل به نظریه «تصویب» شده اند و گفته اند چه مانعی دارد که این احکام متضاد همه حکم الهی باشد منتها هر یک درباره مجتهدی که آن را پذیرفته و مقلدین او رسمیت دارد. نتیجه مجموع این سخن آن خواهد بود که حکم الله واقعی در این گونه موارد متعدد است و هر گروهی طبق اجتهاد خود دارای حکم خاصی خواهند بود با این که مساله یک مسأله بیش نیست.

بطلان «تصویب»

اما علمای شیعه با الهام از مکتب اهل بیت(علیهم السلام) تصویب را به این معنی انکار کرده اند و آن را از جهات مختلف نادرست و نارسا می دانند؛ زیرا:

١) اعتقاد به این نوع اجتهاد و نتیجه آن یعنی تصویب مفهومش ناقص بودن آیین اسلام و عدم پیشبینی همه نیازمندیها در آن است و مفهومش این است که خداوند در تکمیل آیین خود از افکار مردم کمک گرفته است، درحالی که او به همه چیز آگاه است و از نیازمندی های همه انسانها تا دامنه قیامت باخبر است. او میتواند اصول و ضوابطی را در اختیار دانشمندان امت بگذارد که همه نیازهای قانونی خود را با توجه به این اصول دریابند -همانگونه که گذارده است- بنابراین معنی ندارد که در "ما لا نص فیه" اختیار قانون گذاری به افراد داده شود و اصولاً در یک آیین کامل "ما لا نص فیه" معنی ندارد.

امیرمومنان علی(علیه السلام) در گفتار معروفش در نهج البلاغه با بیانی بسیار رسا به این امر اشاره کرده چنین می فرماید: «تَرِدُ عَلَى أَحَدِهِمُ اَلْقَضِيَّةُ فِي حُكْمٍ مِنَ اَلْأَحْكَامِ فَيَحْكُمُ فِيهَا بِرَأْيِهِ ثُمَّ تَرِدُ تِلْكَ اَلْقَضِيَّةُ بِعَيْنِهَا عَلَى غَيْرِهِ فَيَحْكُمُ فِيهَا بِخِلاَفِ قَوْلِهِ ثُمَّ يَجْتَمِعُ اَلْقُضَاةُ بِذَلِكَ عِنْدَ اَلْإِمَامِ اَلَّذِي اِسْتَقْضَاهُمْ فَيُصَوِّبُ آرَاءَهُمْ جَمِيعاً وَ إِلَهُهُمْ وَاحِدٌ وَ نَبِيُّهُمْ وَاحِدٌ وَ كِتَابُهُمْ وَاحِدٌ أَ فَأَمَرَهُمُ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ بِالاِخْتِلاَفِ فَأَطَاعُوهُ أَمْ نَهَاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ أَمْ أَنْزَلَ اَللَّهُ دِيناً نَاقِصاً فَاسْتَعَانَ بِهِمْ عَلَى إِتْمَامِهِ أَمْ كَانُوا شُرَكَاءَ لَهُ فَلَهُمْ أَنْ يَقُولُوا وَ عَلَيْهِ أَنْ يَرْضَى أَمْ أَنْزَلَ اَللَّهُ دِيناً تَامّاً فَقَصَّرَ اَلرَّسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَنْ تَبْلِيغِهِ وَ أَدَائِهِ وَ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ يَقُولُ [ما فَرَّطْنا فِي اَلْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ] وَ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْءٍ وَ ذَكَرَ أَنَّ اَلْكِتَابَ يُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ أَنَّهُ لاَ اِخْتِلاَفَ فِيهِ فَقَالَ سُبْحَانَهُ [وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اَللهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اِخْتِلافاً كَثِيراً] وَ إِنَّ اَلْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ لاَ تَفْنَى عَجَائِبُهُ وَ لاَ تَنْقَضِي غَرَائِبُهُ وَ لاَ تُكْشَفُ اَلظُّلُمَاتُ إِلاَّ بِهِ»؛ (مسألهاى از احكام دين از يكى از علما پرسيده مىشود. او به رأى خود راجع به آن فتوا مىدهد. همان مسأله از قاضى ديگرى سؤال مىشود، فتواى او بر خلاف قاضى اوّلى است، آن گاه ايشان با حكمهاى خلاف يكديگر نزد پيشوايى گرد مىآيند كه آنها را قاضى قرار داده است، قاضى القضاة رأى همۀ آنها را درست مىداند در صورتى كه خداى ايشان يكى و پيغمبر آنها يكى و كتابشان يكى است. آيا خداوند سبحان ايشان را امر فرموده است كه مخالف يكديگر فتوا بدهند آنان هم فرمان او را پيروى كردهاند؟ يا اين كه آنان را از اختلاف نهى نموده است و آنها معصيت و نافرمانى كردهاند، يا اين كه خداى متعال دين ناقصى فرستاده و براى اتمام آن از ايشان كمك و يارى خواسته است؟ يا اين كه خود را شريك خداوند مىدانند و حكمى مىدهند كه او هم راضى است؟ يا اين كه خداوند دين كاملى فرستاده است و حال آن كه خداوند مىفرمايد: «هيچ چيز را در قرآن فروگذار نكردهايم» و در آن هر چيزى بيان شده است، و ذكر فرموده است كه بعضى از قرآن، بعضى ديگر را تصديق مىكند و اختلافى در آن نيست و لذا فرموده است: «اگر اين قرآن از جانب غير خدا بود هر آينه در آن اختلاف بسيار مىيافتند»، و اين كه قرآن ظاهرش زيبا و باطن آن ژرف و بىپايان است و عجايب و غرايب و تاريكىها از ميان نمىرود مگر در پرتو آن).(٥)

٢) لازمه دیگر این سخن ناهماهنگی امت است؛ چگونه ممکن است آیینی که اساس و پایه آن را توحید تشکیل میدهد از قانون واحد تبعیت نکند و به افراد حق دهد که قوانین متضادی به اصطلاح در "ما لا نص فیه" مطابق فکر و سلیقه خود تشریع کنند؟ این طرز ناهماهنگی نه تنها در آیین آسمانی توحیدی قابل قبول نیست که در قوانین بشری نیز قابل تحمل نمی باشد؛ چرا که همه جا به وحدت قانون و وحدت رویه دعوت می کنند و لااقل دور هم جمع میشوند و قانون واحدی تشریع میکنند. اصولاً تضاد قوانین در موضوع واحد در جامعه واحد ارزش قانون را از بین میبرد و اعتماد را از آن سلب می کند.

٣) ما در مباحث لزوم بعثت پیامبران همیشه می گویم ادراکات انسان از رسیدن به قوانین کامل عاجز است و قانونگذار حقیقی تنها خدا است که انسان را آفریده و تمام نیاز جسم و جان او را می داند و از آینده و گذشته او در چگونگی نیازهای امروزش باخبر است، حال چگونه ممکن است ناگهان این اصل اساسی را رها کرده و بگویم فقیه حق دارد مطابق فکر و سلیقه خود در مواردی که دسترسی به نص ندارد جعل قانون کند؟ آنهم نه تنها به صورت شورایی بلکه فرد فرد دارای چنین حقی هستند، اگر چنین است دیگر چه لزومی برای بعثت پیامبران می باشد؟

٤) اصولاً "ما لا نص فیه" وجود ندارد؛ به عبارت روشن تر ما در هیچ مسئله فقهی به چیزی برخورد نمی کنیم که در عموم و خصوص کتاب الله و سنت و دلیل عقل و اجماع داخل نباشد. اگر ما سراسر مباحث فقهی را بررسی کنیم در هیچ مورد به چنین چیزی برخورد نخواهیم کرد. اساساً به گفته علمای اصول آنجایی که دست ما به ادله قطعی و احادیث معتبر ظنی نرسد اصول عملیه حاکم است. و می دانیم مجاری اصول عملیه به اصطلاح حصر عقلی دارد یعنی موردی پیدا نخواهد شد مگر این که در یکی از این اصول چهارگانه «اصل برائت»، «اصل احتیاط»، «اصل تخییر» و «اصل استصحاب» وارد است. به این ترتیب جایی برای اجتهاد به معنی قانونگذاری فقیه در احکام اسلام باقی نخواهد ماند.

از مجموع آنچه گفتیم چنین نتیجه می گیریم که از نظر فقه اسلامی -به ویژه با در نظر گرفتن مکتب فقهی اهل بیت(علیهم السلام)- احکام و قوانین اسلامی سراسر زندگی بشر را دربر گرفته و به همه نیازمندی های انسان ها در قواعد کلیه یا احکام جزئیه وارد است. آیا چنین برداشتی از فقه اسلام به ما اجازه می دهد که مسائل سیاسی را که یکی از مهمترین بخش های زندگی بشر را تشکیل می دهد از دین جدا بدانیم و یا دین را از سیاست تفکیک کنیم؟! مسائل سیاسی از مهمترین مسائلی است که زیر پوشش کتاب و سنت و اجماع و دلیل عقلی است و هیچ مسئله سیاسی را نمی توان یافت که حکمی در اسلام برای آن تعیین نشده باشد. البته کلی و عمومی بودن بسیاری از این احکام بر فقیه میدان می دهد که نیازمندیهای هر عصر و زمان را در پرتو این احکام از طریق تطبیق کلی بر فرد دریابد و اهداف اسلام را در آن پیاده کند.

پی نوشت:

(١). نهج البلاغة، جلد ١، صفحه ٦١.

(٢). وسائل الشیعه، جلد ١٨، حدیث ٤٥، از باب ششم از ابواب صفات قاضی؛ در همین باب روایات دیگری به همین مضمون و به عبارات مختلف وارد شده است.

(٣). همان مدرک، حدیث ٤٣.

(٤). همان مدرک، حدیث ٥١ و ٥٢.

(٥). نهج البلاغه، خطبه ١٩.

----------------------------------------

معرفی کتاب

سیری در کتاب «برگزیده تفسیر نمونه»

اثر ارزشمند حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله العالی)

تفسیر نمونه، اثر ارزشمند حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، از متداول ترین تفاسیر فارسی عصر حاضر است که با نثر روان، اشتمال بر مسائل روز و نیازهای زمان، مطالب سودمند و قابل استفاده برای عامه مردم به نگارش درآمده و به شدت مورداستقبال واقع شده است.

این تفسیر، تمامی آیات قرآن را در بر دارد که به شیوه ترتیبی از ابتدا تا به انتهای قرآن را بررسی کرده، و بارها به زیور طبع آراسته شده است.

ویژگی این تفسیر عصری بودن آن است که مناسب با نیاز ها و پرسش های عصر، پیام قرآن را به زبان روز تبیین می کند و با روش ساده و به دور از بحثهای کلاسیک ادبی، کلام وحی را تفسیر می نماید. جلوه مهم این تفسیر، در گرایش به جنبه های هدایتی و تربیتی است.

در روش ارائه مطالب نیز در آغاز، پس از بیان نکات کلی و عام در هر سوره به فضای حاکم بر سوره، به سبک و سیاق و موضوعات مهم مطرح شده در سوره اشاره می شود. آن گاه به مضمون آیه پرداخته، با شیوه بیانی و تحلیلی، مسائل زندگی و هدایت انسان با توجه به موضوع آیه تشریح می شود.

در این میان حجم مفصل تفسیر نمونه؛ حدود پانزده هزار صفحه، و وقت کم خوانندگان و عوامل دیگر، تهیۀ چکیده ای از آن را اجتناب ناپذیر نمود، لذا کتاب «برگزیده تفسیر نمونه» به اهتمام آقاى احمد على‏ بابايى، در قالب یک دوره کامل از تفسیر آیات قرآن مجید در ٥ جلد، به اختصار و از روی تفسیر ٢٧ جلدی نمونه نگاشته شد و در قالب یك پنجم آن، یعنی، حدود سه هزار صفحه و طى سه سال، به جمع کتب قرآنی پیوست و مورد استقبال اقشار مختلف جامعه قرار گرفت، و توانست در مدتی کوتاه به عنوان کتاب و متن درسی دوره های تفسیر قرآن، مطرح شود.

در این اثر، ابتدا درباره محتواى هركدام از سوره هاى قرآن، شرح مختصرى داده شده و آنگاه به بيان فضايل تلاوت آن سوره پرداخته شده و در پايان هر سوره نيز تفسير مختصرى از آن سوره ارائه شده است.

انگیزۀ تألیف اثر در بیان معظم له

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در بیان علل و انگیزۀ نگارش خلاصۀ تفسیر نمونه در مقدمۀ کتاب، اینچنین می نویسد: بعد از انتشار تفسير نمونه گروه كثيرى خواهان نشر «خلاصه» آن شدند. چرا كه مايل بودند بتوانند در وقت كوتاه تر و با هزينه كمتر به محتواى اجمالى آيات، و شرح فشرده ‏اى آشنا شوند، و در بعضى از كلاس هاى درسى كه تفسير قرآن مورد توجه است به عنوان متن درسى از آن بهره گيرى شود.

اين درخواست مكرّر، ما را بر آن داشت كه به فكر تلخيص تمام دوره (٢٧) جلدى تفسير نمونه، در پنج جلد بيفتيم ولى اين كار آسانى نبود، مدتى در باره آن مطالعه و برنامه ريزى شد و بررسي هاى لازم به عمل آمد و بحمد اللّه اثرى ارزنده و پربار به وجود آمد كه هم قرآن با ترجمه سليس را در بر دارد و هم تفسير فشرده و گويايى، براى كسانى كه مى‏خواهند با يك مراجعه سريع از تفسير آيات آگاه شوند، مى‏باشد و نام آن برگزيده تفسير نمونه نهاده شد.

فهرست مجلدات برگزیده تفسیر نمونه

جلد اول: تفسير سوره «فاتحة الكتاب» تا «انعام».

جلد دوم: تفسير سوره «اعراف» تا «اسراء»( جزء پانزدهم قرآن مجيد(.

جلد سوم: تفسير سوره «كهف» تا «احزاب».

جلد چهارم:تفسير سوره «سبأ» تا «نجم».

جلد پنجم: تفسیر سوره «قمر» تا «ناس»
( در حدود سه جزء قرآن).

شیوۀ خلاصه نویسی اثر

گفتنی است محقق ارجمند کتاب، با تلاش خود توانسته است، مطالب و بخش های گسترده تفسیر نمونه را با اشراف مؤلف آن به شکل ذیل خلاصه نماید.

الف) در بخش ویژگی های سوره، اقدام به حذف مطالب توضیحی و اضافه، متن عربی احادیث و بعضی مزایای سوره ها نموده است.

ب) در بخش محتوای سوره، متن عربی دسته آیات، ترجمه آنها و بحث های استطرادی را حذف، از نقل اقوال خودداری کرده است؛ مانند ج۱ ص۱۹ حذف احتمالی که دیگران داده اند، و ج۱ ص۲۱ حذف بحث راجع به عقور، سمیع و بصیر که استطرادی محسوب میشد. سعی نموده نمونه و مثال ها را حذف نماید، مانند ج۱ ص۲۵ هود، نوح، زکریا.

ج) در بخش نکته های آیات اکثر آنها را حذف نموده و فقط اشاره ای اجمالی به برخی بحث های موضوعی داشته است. مانند ج۱ ص۳۲ و ج۱ ص۴۷ بحث هدایت.

د) سعی نموده استشهاد به آیات دیگر را کمتر بازنویسی کند مانند ج۱ ص۳۹ و ۴۰.

ه) در نقل شأن نزول ها، منابع ابتدای آنها را به همراه جزئیات ریز، حذف نموده است، مانند ج۱ ص۴۲۳ ذیل آیه ۷۷ سوره نساء. (البته در مواردی عنوان شأن نزول نیز حذف گردیده ولی مطالب آن با شیوه فوق آمده است).

و) روش خلاصه برداری محقق شامل بحث های لغوی نیز شده و اکثر آنها را بازنویسی ننموده است، مانند ج۱ ص۴۲۰ ذیل آیه ۷۱ سوره نساء.

ز) در بخش آیات الاحکام نیز سعی نموده، توضیحات آن را حذف و اصل مطالب را بازگو نماید، مانند ج۱ ص۴۳۶ ذیل آیه ۹۲ سوره نساء.

ح) پاورقی ها نیز از خلاصه برداری، مصون نماده و غالب آنها حذف گردیده، فقط معانی لغت که در آنها ذکر شده، بازنویسی گردیده است، مانند ج۱ ص۴۸۹ اول سوره مائده.

ط) خلاصه برداری محقق شامل احادیث نیز گشته و اکثر موارد را ذکر ننموده است، مانند ج۲ صفحه ۴۶۰ ذیل آیه ۲ سوره رعد.

با این روش تفسیر نمونه در ۵ مجلد خلاصه گردیده که شامل مباحث اصلی تفسیر است. به این ترتیب دیگر نیازی به فهرست موضوعی نخواهد بود. به همین جهت به همراه گزیده نمونه، فهرست موضوعی ارائه نشده است.

برگزيده تفسير نمونه؛ تفسیر کوتاه قرآن کریم

بی شک این کتاب، اثری ارزنده است که هم قرآن با ترجمۀ سلیس و روان را در بر دارد و هم تفسیر فشردۀ گویایی برای کسانی که می خواهند با یک مراجعۀ سریع از تفسیر آیات آگاه شوند.

در واقع «برگزيده تفسير نمونه»، شامل لب اللباب اصل آن است و تفسيرى كوتاه و گويا از قرآن مجيد فراچنگ مىدهد. اين برگزيده، هم براى آن ها كه وقت كمترى دارند و هم براى آن ها كه قدرت خريد دوره كامل تفسير را ندارند و هم براى آن ها كه مىخواهند در مراكز آموزشى يك دوره تفسير قرآن بيان كنند و هم براى آن ها كه توان مطالعه دوره كامل تفسير را ندارند و بيشتر به پختهخوارى عادت دارند، بس كارآمد و سودمند است.

از مضمون كتاب نیز دانسته مىشود كه فراهمآورنده اين برگزيده، چنين اهدافى داشته و به آهنگ عرضه يك دوره تفسير كوتاه و گويا براى همگان، به اين مهم اهتمام ورزيده است.

لازم به ذکر است پیشگفتاری از حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی در ابتدای هر جلد تکرار شده است. فهرست مطالب در ابتدای هر مجلد آمده که همان فهرست تفسیر نمونه با حذف جزئیات می باشد.

اين اثر نفیس؛ با تهيه و تنظيم حجة الإسلام والمسلمين احمد علی بابایی در سال ١٣٧٤، در پنج جلد و در ٣٥١٠ صفحه، توسط انتشارات دار الکتب الاسلامیه به بازار کتاب عرضه شد. استقبال شایان از آن سبب شد که در سال ۱۳۸۰ ش بار دیگر مورد دقت و بازنگری قرار گیرد و بخش هایی اضافه و یا حذف و اصلاح گردد.

این اثرهم چنین به زبان عربی و انگلیسی نیز ترجمه شده و تا کنون چندین مرتبه تجدید چاپ شده است.

----------------------------------------

معارف اسلامی

اسلام و نحوه رفتار با «زندانيان»

پرسش :

از نگاه دین مبین اسلام، نحوه رفتار با «زندانيان» چگونه بايد باشد؟

پاسخ اجمالی:

بايستی با زندانيان به عنوان يك انسان معامله شود، تضييقات ظالمانه درباره آنها اعمال نشود، كسى را به گناه ديگرى زندانى نكنند و هيچ كس بيش از استحقاقش حتّى يك ساعت در زندان نماند. تمام برنامه ها در مسير تعليم و تربيت زندانى باشد و به تعبير ديگر زندان يك مركز مجرم پرور يا كانون انتقام جويى نباشد؛ بلكه يك كلاس تربيتى باشد. در روايات درباره مرخصى به آنان براى شركت در نماز جمعه و ملاقات بستگان، مطالب مهمی وجود دارد. توجه حضرت يوسف(ع) به زندانيان و سفارش امام علی(ع) در مورد قاتلش در اين راستا قرار دارد.

پاسخ تفصیلی:

على رغم سوء استفاده هاى فراوان كه در طول تاريخ از موضوع زندان شده، اين مسأله از ديدگاه اجتماعى و انسانى براى مبارزه با جرائم و جنايات و تربيت نفوس يك امر ضرورى است؛ ولى با حدود و شرايط معيّن و حساب شده بايد انجام شود! يكى از شرايط آن اين است كه مسائل انسانى در مورد زندانيان به كارگرفته شود و با آنها به عنوان يك انسان معامله گردد، تضييقات ظالمانه درباره آنها اعمال نشود، و كسى به گناه ديگرى زندانى نگردد، و هيچ كس بيش از استحقاقش حتّى يك ساعت در زندان نماند، و تمام برنامه ها در مسير تعليم و تربيت زندانى صورت گيرد، و به تعبير ديگر زندان يك مركز مجرم پرور يا كانون انتقام جويى نيست؛ بلكه يك كلاس تربيتى است؛ و ويژگى هاى چنين كلاسى را بايد داشته باشد.

از داستان حضرت يوسف(عليه السلام) و دوران زندانى شدن او در مصر، به خوبى استفاده مى شود كه زندان ها به قدرى ظالمانه بوده كه گاه زندانى براى هميشه در زندان فراموش مى شد و تنها يك تصادف يا حادثه غير منتظره ممكن بود ظالمان را به فكر زندانيان مظلوم بيندازد و اگر اين حادثه اتّفاق نمى افتاد، اى بسا تا آخر عمر در زندان مى ماند؛ همان گونه كه اگر حضرت يوسف(علیه السلام) علم تعبير خواب را نداشت و فرعون مصر خواب معروف خود را نمى ديد و براى تعبير آن دست به دامن يوسف(علیه السلام) از طريق يك زندانى آزاد شده نمى زد، شايد تا آخر عمرش در زندان مصر مى ماند، در حالى كه مرتكب هيچ گناهى نشده بود، تنها گناهش پاكى، تقوا و تسليم نشدن در برابر تقاضاهاى هوس آلود همسر عزيز مصر (زليخا) بود؛ و البته پاكى در محيط ناپاكان و آلودگان، كم گناهى نيست!

قرآن مى گويد: يوسف(علیه السلام) به سهم خود تلاش كرد محيط زندان را مبدّل به يك محيط تعليم و تربيت و اصلاح كند و درس توحيد و خداپرستى كه ريشه اصلى همه نيكى ها و پاكى هاست به زندانيان بياموزد؛ اگر سؤال از يك مسأله ساده اى مانند يك خواب و رؤيا مى كردند، او بلافاصله به سراغ معارف الهى و مسائل تربيتى مى رفت و مى گفت: «يا صاحِبَى السِّجْنِ ءَأَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ اَمِ اللهُ الْواحِدُ الْقَهّارُ * ماتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ اِلاّ اَسْماءً سَمَّيْتُمُوها اَنتُمْ وَ آبائُكُمْ ما اَنْزَلَ اللهُ بِها مِنْ سُلْطان اِنِ الْحُكْمُ اِلاّ لِلّهِ اَمَرَ اَلاّ تَعْبُدُوا اِلاّ اِيّاهُ ذلِكَ الدّينُ الْقَيَّمُ وَ لكِنَّ اَكْثَرَ النّاسِ لايَعْلَمُونَ»(١)؛ (اى دوستان زندانى من! آیا خدایان متعدد و پراکنده بهترند، یا خداوند یگانه اى که بر همه چیز قاهر است؟! * آنچه غیر از خدا مى پرستید، جز اسم هایى [بى مسمّی] که شما و پدرانتان آنها را [خدا] نامیده اید، نیست؛ خداوند هیچ دلیلى بر آن نازل نکرده؛ حکم تنها از آن خداست؛ فرمان داده که غیر ازاو را نپرستید. این است آیین ثابت و پایدار؛ ولى بیشتر مردم نمى دانند).

درست است كه يوسف(علیه السلام) خودش يك زندانى بود؛ ولى كار او نشان مى دهد كه اگر در رأس حكومت هم باشد به طريق اولى تلاش مى كند كه محيط زندان مبدّل به كانون تعليم و تربيت الهى شود و از فرصتى كه زندانيان در آن محيط براى بازسازى خويش و مرور بر زندگانى پيشين و تجديدنظر در افكار و برنامه هاى نادرست به دست آورده اند، حدّاكثر استفاده بشود. بسيار ديده شده كه افراد شرور و آلوده اگر همنشين خوبى در زندان پيدا كنند به سرعت اصلاح مىشوند؛ زيرا در بيرون از زندان مجال انديشيدن و تجديدنظر در گذشته را براى خود باقى نگذاردهاند؛ لذا زندان براى آنها يك توفيق اجبارى است.

در روايات اسلامى درباره حقوق زندانيان، و دادن مرخصى به آنان براى شركت در نماز جمعه، و ملاقات بستگان، مطالب قابل ملاحظه اى ديده مى شود. از جمله در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: «عَلَى الاِمامِ اَنْ يُخْرِجَ الْمُحْبَسينَ فِى الدّيْنِ، يَومَ الْجُمُعَةِ اِلَى الْجُمْعَةِ، وَ يَوْمَ الْعِيْدِ اِلَى الْعِيْدِ فَيُرْسِلُ مَعَهُمْ فَاِذا قَضَوُا الصَّلاةَ وَ الْعِيْدَ رَدَّهُمْ اِلَى السِّجْنِ»(٢)؛ (بر پيشواى مسلمانان لازم است كسانى را كه به خاطر بدهكارى[و امثال آن] به زندان افتاده اند، روز جمعه براى نمازجمعه و روز عيد براى نماز عيد، همراه مأموران بفرستد، هنگامى كه نماز جمعه يا مراسم عيد را بجا آوردند آنها را به زندان بازگردانند). بايد توجه داشت كه نماز جمعه و عيد، هر كدام داراى دو خطبه است كه اثر تربيتى فوق العاده اى دارد.

در حديث ديگرى از اين فراتر رفته، مى فرمايد: «اِنَّ عَليّاً(عَلَيهِ السَّلامُ) كانَ يُخْرِجْ اَهْلَ السُّجُونِ ـ مَنْ حُبِسَ فى دَيْن اَوْ تُهْمَة ـ اِلَى الْجُمُعَةِ فَيَشْهَدُونَها وَ يُضَمِّنَهُمُ الاَوْلِياءَ حَتّى يَرُدُّوهُم»(٣)؛ (على(عليه السلام) زندانيانى را كه به خاطر بدهكارى يا اتّهام ديگرى به زندان افتاده بودند، به نماز جمعه مى آورد تا در آن حضور يابند و از اولياى آنان تضمين مى گرفت كه آنها را به زندان بازگردانند [درست شبيه بعضى از مرخّصى هايى كه امروز در بعضى كشورهاى اسلامى معمول است]). از حديث ديگرى استفاده مى شود كه على(عليه السلام) هر جمعه سرى به زندان مى زد، آنهايى كه در انتظار اقامه حدّ بودند، اجراى حدّ بر آنها مى كرد[و آزاد مى كرد] و كسى را كه حدّى بر او نبود آزاد مى ساخت.(٤)

از گوشه و كنار آيات و روايات و احكامى كه در اين زمينه وارد شده مى توان دستورات جامعى را استنباط و تنظيم كرد، به عنوان نمونه:

١ـ هنگامى كه «عبدالرّحمن بن ملجم» قاتل على(عليه السلام) را گرفتند و به زندان افكندند، امام درباره مدارا كردن با او توصيه فرمود: از جمله به فرزندان و اطرافيانش چنين گفت: «اَطْعِمُوهُ وَ اسْقُوهُ و اَحْسِنُوا اَسارَهُ»(٥)؛ (به او غذا بدهيد و سيرابش كنيد، و به طرز شايسته اى او را در اسارت خود نگهداريد). معروف اين است: «هنگامى كه امام در آن حال كه فرق مباركش شكافته و در بستر افتاده بود، گاه بيهوش مى شد و گاه به هوش مى آمد، امام حسن(عليه السلام) كاسه اى از شير به دست آن حضرت داد، حضرت گرفت و اندكى نوشيد و فرمود: بقيّه آن را به ابن ملجم[زندانى خود] بدهيد».(٦)

مرحوم علاّمه «مجلسى» در حديث ديگرى نقل مى كند كه وقتى ابن ملجم را خدمت على(عليه السلام) بردند سخنانى به او فرمود؛ سپس به فرزندش حسن(عليه السلام) چنين گفت: «اَرْفِقْ يا وَلَدى بِاَسيرِكَ وَ ارْحَمْهُ وَ اَحْسِنْ اِلَيْهِ و اَشْفِقْ عَلَيْهِ، اَلاتَرى اِلى عَيْنَيْهِ قدْ طارَتا الى اُمِّ رَأْسِهِ وَ قَلْبُهُ يَرْجِفُ خَوْفاً وَ رُعْباً وَ فَزَعاً، فَقالَ لَهُ الْحَسَنُ(عليه السلام) يا اَباهُ! قَدْ قَتَلَكَ هذا اللَّعينُ الْفاجِرُ وَ اَفْجَعَنا فيكَ وَ اَنْتَ تَأْمُرُنا بِالرِّفْقِ بِهِ؟! فَقالَ لَهُ نَعَمْ يا بُنَىَّ نَحْنُ اَهْلُ بَيْت لانَزْدادُ عَلَى الذَّنْبِ اِلَيْنا اِلاّ كَرَماً وَ عَفْواً وَ رحَمَةً وَ الشَّفَقَةَ مِنْ شيمَتِنا لا مِنْ شيمَتِهِ، بحَقّى عَلَيْكَ فَاَطْعِمْهُ يا بُنَىَّ مِمّا تَأْكُلُهُ، وَ اَسْقِهِ مِمّا تَشْرَبُ وَ لاتُقَيّدْ لَهُ قَدَماً، وَ لاتَغُلَّ لَهُ يَداً»(٧)؛ (فرزندم نسبت به اسير[و زندانى] خود مدارا كن و به او نيكى نما و ترحّم كن، آيا نمى بينى چشمانش از ترس به بالا رفته و قلبش از رعب و وحشت مى لرزد؟! حسن(عليه السلام) عرض كرد: پدر جان اين ملعون اسباب قتل شما را فراهم كرده و ما را به اين مصيبت بزرگ مبتلا نموده، شما درباره مدارا كردن با او سخن مى گوييد؟! فرمود: آرى فرزندم! ما خاندانى هستيم كه در برابر گناهانى كه نسبت به ما مى شود جز كرم، عفو، رحمت و شفقت چيزى نشان نمى دهيم، اين عادت ماست نه عادت او، تو را به حقّى كه من بر تو دارم سوگند مى دهم از آنچه خودتان مى خوريد به او غذا بدهيد، و از آنچه مى نوشيد به او بنوشانيد، پاى او را در زنجير نكنيد، و دست او را در غل قرار ندهيد!).

٢ـ مرحوم شيخ «طوسى» در كتاب خلاف مى گويد: «هر گاه كسى بچه صغيرى را بگيرد و ظالمانه حبس كند و ديوارى بر او بيفتد، يا حيوان درنده اى او را به قتل برساند، يا مار و عقربى او را بگزد و بميرد، زندانى كننده ضامن خون اوست و بعد مى فرمايد: «دَليلُنا اِجْماعُ الْفِرْقَةِ وَ اخْبارُهُمْ»(٨)؛ (دليل ما بر اين مطلب اتّفاق تمام علماى اماميّه و روايات آنها است). از اين تعبير به خوبى استفاده مى شود زندان بايد داراى امنيت و نظافت باشد و اگر بر اثر ناامنى و آلودگى حادثه اى رخ دهد، زندانىكننده مسئول خون اوست.

٣ـ مرحوم شيخ «طوسى» در كتاب «مبسوط»، از بعضى از فقها نقل مى كند كه اگر كسى را در اطاقى زندانى نمايند و درِ آن اطاق را ببندند و بر اثر كمبود هوا بميرد شخص زندانى كننده ضامن ديه او خواهد بود.(٩) اين معنى را در مورد گرسنگى و مانند آن نيز گفته اند. از مجموع اينها به خوبى استفاده مى شود كه زندانى بايد به اندازه كافى از هوا و غذا بهرهمند شود، و حيات و سلامت او به خطر نيفتد.

٤ـ بسيارى از فقها در بحث آداب قاضى نوشته اند كه قاضى به محض ورود در شهر بايد در مورد زندانيان مطالعه كند و پرونده هاى آنها را مورد بررسى قرار دهد تا اگر كسى مدّت زندان او تمام شده يا بدون دليل كافى در زندان مانده است فوراً آزاد شود. و نيز بعضى از فقها تصريح كرده اند كه وقتى قاضى وارد شهرى مى شود، بايد در همه شهر اعلان كنند كه قاضى در فلان روز به كار زندانيان رسيدگى مى كند هر كسى زندانى دارد در آن روز حاضر شود، و هنگامى كه طرفِ دعواى زندانى حاضر شد نام زندانيان را يكى بعد از ديگرى مى خوانند و از علّت زندانى شدن او سؤال مى كنند، سپس از طرفِ دعواى او پرسش مى نمايند، اگر دليل قانع كننده اى بر حبس او بود، او را به زندان باز مى گرداند و اگر مدّعى نداشت، نام او را آشكارا اعلام مى كند تا اگر كسى مدّعى اوست به محضر قاضى بيايد و طرح دعا كند، در غير اين صورت او را آزاد مى سازد.(١٠)،(١١)

پی نوشت:

(١). قرآن کریم، سوره يوسف، آيات ٣٩ و ٤٠.

(٢). من لا يحضره الفقيه‏، ابن بابويه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، قم،‏ ١٤١٣ ق‏، چاپ دوم‏، ج ‏٣، ص ٣١، باب (الحبس بتوجه الأحكام)؛ تهذيب الأحكام، طوسى، محمد بن الحسن‏، محقق / مصحح: خرسان، حسن الموسوى‏، دار الكتب الإسلاميه‏، تهران، ١٤٠٧ ق‏، چاپ چهارم‏‏، ج ‏٦، ص ٣١٩، ٩٢ باب (من الزيادات في القضايا و الأحكام)؛ وسائل الشيعة، عاملى، شيخ حر، محمد بن حسن‏، محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت(عليهم السلام)‏، مؤسسة آل البيت(عليهم السلام‏)، قم، ‏‏١٤٠٩ ق‏، چاپ اول، ج ‏٢٧، ص ٣٠١، ٣٢ باب(من يجوز حبسه).

(٣). الجعفريات (الأشعثيات)، ابن اشعث، محمد بن محمد، مكتبة النينوى الحديثة، تهران، چاپ: اول‏‏، بى تا، ص ٤٤، باب (إخراج أهل السجون إلى الجمعة)؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، نورى، حسين بن محمد تقى‏، محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت(عليهم السلام)‏، مؤسسة آل البيت(عليهم السلام‏)، قم،‏ ‏١٤٠٨ ق‏، چاپ اول، ج ‏٦، ص ٢٧، ١٧ باب (وجوب إخراج المحبسين في الدين إلى الجمعة و العيدين مع جماعة يردونهم إلى السجن بعد الصلاة).

(٤). دعائم الإسلام‏، ابن حيون، نعمان بن محمد مغربى‏، محقق / مصحح: فيضى، آصف‏، مؤسسة آل البيت(عليهم السلام)‏، قم،‏ ١٣٨٥ ق‏، چاپ دوم‏، ج ‏٢، ص ٤٤٣، ١ فصل (ذكر إقامة الحدود و النهي عن تضييعها)؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، همان، ج ‏١٨، ص ٣٦، ٣٢ باب (نوادر ما يتعلق بأبواب الحدود و الأحكام العامة)؛ ميزان الحكمة، ري شهري، محمد، تحقيق: دار الحديث، دار الحديث ١٤١٦ ق، چاپ اول، ج ٢، ص ١٧٦.

(٥). قرب الإسناد، حميرى، عبد الله بن جعفر، محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت(عليهم السلام‏)، مؤسسة آل البيت(عليهم السلام)‏، قم‏، ١٤١٣ ق، چاپ اول‏، ص ١٤٣، احاديث متفرقة؛ الجعفريات (الأشعثيات)، ابن اشعث، محمد بن محمد، مكتبة النينوى الحديثة، تهران، چاپ: اول‏‏، بى تا، ص ٥٣، باب (صلاة الوداع)؛ النوادر، راوندى كاشانى، فضل الله بن على‏، محقق / مصحح: صادقى اردستانى، احمد، دار الكتاب‏، قم‏، بى تا، چاپ اول، ص ٣١، في ابن ملجم؛ مناقب آل أبي طالب(عليهم السلام)، ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على‏، علامه‏، قم‏، ١٣٧٩ ق‏، چاپ اول‏، ج ‏٣، ص ٣١٢، فصل في مقتله؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، دار إحياء التراث العربي‏، بيروت‏، ١٤٠٣ ق‏، چاپ دوم، ج ‏٤٢، ص ٢٣٩، باب ١٢٧ (كيفية شهادته و وصيته و غسله و الصلاة عليه و دفنه).

(٦). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، دار إحياء التراث العربي‏، بيروت‏، ١٤٠٣ ق‏، چاپ دوم، ج ‏٤٢، ص ٢٨٩، باب ١٢٧ (كيفية شهادته و وصيته و غسله و الصلاة عليه و دفنه)؛ منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة، هاشمى خويى، ميرزا حبيب الله / حسن زاده آملىٍ، حسن و كمره اى، محمد باقر، محقق / مصحح: ميانجى، ابراهيم‏، مكتبة الإسلامية، تهران‏، ١٤٠٠ ق، چاپ چهارم‏، ج ‏٥، ص ١٥٧، (الاول في كيفية شهادته).

(٧). بحار الأنوار، همان، ص ٢٨٧، باب ١٢٧ (كيفية شهادته و وصيته و غسله و الصلاة عليه و دفنه)؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، همان، ج ‏١١، ص ٧٩، ٣٠ باب (استحباب الرفق بالأسير و إطعامه و سقيه و إن كان كافرا يراد قتله و أن إطعامه على من أسره و يطعم من في السجن من بيت المال).

(٨). الخلاف، طوسى، ابو جعفر، محمد بن حسن، محقق/ مصحح: خراسانى، على، شهرستانى، سيد جواد، طه نجف، مهدى، عراقى، مجتبى، جامعه مدرسين، قم، ١٤٠٧ ق، چاپ اول، ج ٥، ص ١٦١، مسألة ١٩ (إذا حبس صغيرا ظلما فمات).

(٩). المبسوط في فقه الإمامية، طوسى، ابو جعفر، محمد بن حسن، محقق/ مصحح: كشفى، سيد محمد تقی، المكتبة المرتضوية لإحياء الآثار الجعفرية، تهران، ١٣٨٧ ق، چاپ سوم، ج ٧، ص ١٨، (و إذا أخذ حرا فحبسه فمات في حبسه).

(١٠). جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، نجفى، محمد حسن بن شيخ باقر بن شيخ عبد الرحيم، محقق/ مصحح: قوچانى، عباس، آخوندى، على، دار احياء التراث العربى، بيروت، بی تا، چاپ هفتم، ج ٤٠، ص ٧٤، (أما المستحب).

(١١). پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ‏١٣٨٦ ش‏، چاپ نهم، ج ١٠، ص ٢٠٧.

----------------------------------------

احکام شرعی

مفهوم مصلحت در حکومت اسلامی

پرسش: لطفا مفهوم مصلحت را در حکومت اسلامی بیان فرمایید؟

پاسخ: مصلحت در فقه اهل سنّت مفهومى دارد، و در فقه مکتب اهل بیت(علیهم السلام)مفهومى دیگر. آنچه از نظر فقه شیعه قابل توجیه است، در سه محور خلاصه مى شود:اوّل: آنچه مربوط به حفظ نظام و حکومت اسلامى است.دوّم: حفظ نظم جامعه بر اساس این دو نوع مصلحت بسیارى از احکام مستحدثه شکل مى گیرد زیرا حفظ نظام و حفظ نظم جامعه از مهمترین اهداف اسلام است، که انحراف از آن جایز نیست. سوّم: آنچه مربوط به تعارض اهمّ و مهمّ است یعنى هرگاه دو مصلحت که مورد توجّه و قبول فقه اسلام است، در مقابل یکدیگر قرار گیرند، باید مصلحت اهمّ را ترجیح داد و مهمّ را فداى آن کرد.براى مثال در قسمت اوّل، مى توان مسائل مربوط به انتخابات، شرایط ویژه رئیس جمهورى، و نمایندگان و انتخاب کنندگان را در نظر گرفت. و در قسمت دوّم، مسائلى مانند نظام بانکدارى، و بخش مهمّى از نظام پولى، و مسائل اقتصادى امروز را، به عنوان مثال مى توان ذکر کرد. و در قسمت سوّم محدود کردن پاره اى از معاملات، و صادرات و واردات کشور، که سلطه مردم را بر اموالشان محدود مى سازد، ولى اهداف مهمّى را احیا مى کند، مثال خوبى است.

محدوده پیروی از ولایت فقیه

پرسش: در مورد ولایت فقیه چگونه باید عمل کرد ؟

پاسخ: در مسائلی که مربوط به حکومت است باید پیرو ولایت فقیه بود.

وجوب تبعیّت از حکم حکومتی ولی فقیه بر همگان

پرسش: آیا تبعیّت از حکم حکومتی ولی فقیه بر همگان، حتّی مراجع تقلید هم واجب است؟

پاسخ: تبعیّت از حکم حکومتی ولی فقیه بر همگان واجب است.

تبیین حکم حکومتی در فقه اسلامی

پرسش: رابطه حکم حکومتى با احکام اوّلیّه و ثانویّه چیست؟ آیا احکامى که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و امیرالمؤمنین(علیه السلام) در خصوص نظم بخشیدن به امور اجتماعى زمان خود، و همچنین نصب افراد به مناصب مختلف حکومتى صادر مى کردند، از مصادیق احکام حکومتى است؟

پاسخ: آنچه بیان کرده اید از احکام حکومتى است و احکام حکومتى عموماً به یک کبراى کلیّه، که در زمره احکام عناوین اوّلیّه یا ثانویّه است باز مى گردد؛ به تعبیر دیگر، احکام حکومتى در طول احکام اوّلیّه و ثانویّه است، نه در عرض آنها.

وجوب شرکت در راهپیمایی های بزرگ

پرسش: آیا شرکت در راهپیمایی های بزرگ لازم است؟ آیا لازم بودن چیزی بیانگر وجوب آن می باشد؟

پاسخ: شرکت در راهپیمایی های بزرگ لازم است و لازم بودن به معنی واجب بودن است.

وظیفه زوجه در صورت تقابل امر شوهر با امر ولی فقیه

پرسش: اگر امر شوهر در تقابل با امر ولی فقیه قرار بگیرد اطاعت از کدامیک لازم است؟

پاسخ: در مسئله مربوط به حکومت باید از ولی فقیه پیروی شود.

تحقیقی یا تقلیدی بودن ولایت فقیه

پرسش: ولایت فقیه تحقیقی است یا تقلیدی؟

پاسخ: برای کسانی که مجتهد باشند تحقیقی است و برای کسانی که مجتهد نیستند تقلیدی است.

پی نوشت:
  
    
تاریخ انتشار: « 1398/12/05 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 2911